نگارنده بر این باور است که خدا در آیین مسیح (ع) پاک و عادل مطلق بیان شده است و از صفات برتر برخوردار است. البته بعد از عیسی (ع) در میان مسیحیان خدای یگانه وجود داشت ولی خدای دیگری هم در کنار او قرار دادند و آن حضرت عیسی (ع) بود که به عنوان خدای پسر که در واقع تجسد خداست عنوان کردند. مسیحیان معتقدند که روح و ذات خداوند در حضرت مسیح (ع) حلول کرده است. و عنوان تثلیث در مسیحیت همان سه گانه گرایی است که خدای مطلق، خدای پسر، روح القدس که از پدر و پسر ناشی می شود. ولی در آیین مانویت خدای نور در رأس خدایان قرار داشت و دیگر خدایان زیر نظر خدای نور قرار می گرفتند. در مانویت سه نوع آفرینش توسط سه خدا صورت می گیرد و در مسیحیت سه گانه گرایی یا همان تثلیث وجود دارد. که در هر دو آیین خدای مطلق در رأس قرار دارد و دیگر خدایان زیر نظر ایزد منان. خدا در آراءِ ثنوی مانوی با عقاید توحیدی مسیحی کلاً متباین است.
۶-۲-۴. شیوه های گوناگون آموزه های مانی و عیسی (ع) به پیروانشان:
آموزشهای پیامبر مانوی با نوعی نگرش مسیحی تعلیم یافته بود. مانی در آموزه های خود به پیروانش اصل «بی نهایت ساده نگرانه» و «عمیقاً خوش بینانه ای» را اشاعه می دهد.[۳۶۶]
آموزش مانی تقابل و تضاد میان روح و ماده بود. هر چه به روح و معنویت مربوط می شد، نیک و هر چه به ماده مربوط می شد بد و اهریمنی بود. آموزه های اصلی دین مانی عبارت بود از مقاومت در برابر امیال جنسی که باعث به دام افتادن ذرات نور در تن می شد. زهد و پارسایی برای برگزیدگان در دین مانی و یا دیو بدکار، نخستین زوج را آفرید تا ذرات نور را که مظهر روح بودند به دام اندازند.[۳۶۷]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در پس تمام کلمات مانی احساس رسالت محسوس بود. او تعلیماتش را با تسلطی طبیعی اظهار می داشت و در برخوردهایش با شاهزاده های ساسانی حتی به شاهنشاه نوعی وقار ذاتی و احساس حق داری موروثی که از خون اشرافی او سرچشمه می گرفت ملاحظه می شد.[۳۶۸]
شیوۀ آموزش حضرت عیسی برگرفته از شیوه استادان یهودی چون هیلل بود. اما عیسی (ع) موفق تر از آنها آموزه های دینی را به شاگردان خود می آموخت. کاربرد مثل و آوردن تمثیل در آموزه هایش، گفتن کلمه ها و جمله های کوتاه بیدارکننده،بحث و استدلال منطقی، پرسش و پاسخ و کاربرد نمونه های عینی در فهم بهتر موضوع های مورد بحث، شیوه های گوناگون آموزه های عیسی بودند. عیسی از آموختن به شاگردانش خوشحال بود زیرا هم شاگردان خود را تعلیم می نمود و هم دین مسیح که در واقع خدا را اشاعه می دادند و شاگردان وی کلام عیسی را به خاطر سپرده و به دیگران می آموختند.[۳۶۹]
عیسی (ع) در دعوت دین خود، علاقه بین انسان و آفریننده عبارت از علاقه بین روح و مصدر آن و بین زندگانی و سرچشمه اش می باشد و این صفت در هیچ دینی از ادیان آن دوره مشابه نبوده است.
عیسی نیکی و نیکوکاری و محبت به انسان و مخصوصاً همسایگان را تعلیم داده و در آخر این عالم نیکوکاران پاداش نیکویی خود را می برند، همچنانکه سزای بدی خود را می بینند.
نگارنده بر این باور است که استفاده از تمثیل و پرسش و پاسخ در آموزه های مانوی همه برگرفته از آموزه های عیسی (ع) بوده است. عیسی (ع) با بهره گرفتن از جملات ساده و عامیانه، آموزشهای دینی را برای مردم که اکثراً بیسواد بودند قابل فهم می نمود.
۶-۲-۵. اعتقادات مانی و مسیح (ع):
مانی و کیش او گامی بود در راه تلفیق کیش باستانی ایران با دین نو در آن روزگار همان جنبه را داشت که چپ گراییهای امروزی دارند. و مانی با روش آرامش دوستی و نفرت از جنگ، ستیزه جویان واقعی دوران خود بودند. مانی می گفت: نکشید، خودش را کشتند، می گفت: کینه ها را فراموش کنید، بزرگان و سران ملل کینه اش را به دل گرفتند، مانی می گفت: بر روی این مغاک تیره، آدمی جز دمی چند از روزگار بی پایان در اختیار ندارد، در همین چند دم کوتاه هم، آن مایه رنج و سختی و مصیبت و بدبختی در انتظارش است که آدمیان دیگر نباید به جان هم بیفتند و دردهای زندگی را افزونتر کنند. مانی مظهر پیوند دو محیط و دو دوران است. مانی از یک طرف معتقد به وجود دو نیروی متعارض و یا دو بن بود که ریشه زرتشتی داشت و از سوی دیگر برای مبارزه با شر پیروی از مبانی دین مسیح و تعالیم بودا را توصیه می کرد. عقاید مانی رنگی از یأس و بدبینی داشت. وی جهان را وادی خون و اشک می دید و بشر را مرغی آشیان گم کرده می دانست که به اسارت و سرگردانی و بی خانمانی محکوم است. مانی دین خود را تنها دین راستین همه جهانیان فرض می کرد و تبلیغ و ترویج آن را وظیفۀ دائمی هر مانوی می دانست. مانی خود را خدمتگزار دین خدا و پیشوای دعوت به زندگی و دعوت به رهایش می دانست.[۳۷۰]
مانی گنجینه ای از عقاید را مستقیماً از مکاشفه یوحنایی اقتباس کرده است (انجیل لوقا ۲۱ و متی ۲۴ و مرقیس ۱۳) و از قسمتی از آن تصورات یوحنایی ایران استنباط می شود.[۳۷۱]
عیسی (ع) معتقد بوده است که جسم همان طور که با عقل و روح آمیخته است، در عمل نیز با آنها متحد است و با هم کار می کنند. عیسی (ع) داعی ترک دنیا و عزلت نبوده، بلکه بر خلاف، در ضیافتها و جشنها به میل خاطر شرکت می فرمود و هیچ وقت نگفته است که جوهر جسم فاسد و تباه است و یا آنکه روح به طور غیر عادلانه در جسد محبوس گردیده است.[۳۷۲]
عیسی مسیح (ع) از ریاکاری در اعمال مردم را بر حذر می داشت و بیان می نمود که در عبادات و کارهای خیر خود را در نهان انجام دهید و مانند کسانی که در کوچه و مکانهای رفت و آمد مردم نماز می گذارند تا مردم آنها را ببینند این عمل ریاکارانه است و اجرای را برخود دریافت نمی کنند. به طور کلی، عیسی دعوتش متوجه به باطن است و رعایت و توجه خدا بر روح انسان بود که مسیح (ع) به آن توجه داشت.[۳۷۳]
عیسی (ع) اعمالی چون خودپسندی، خودخواهی، جاه طلبی، شهرت، عجب و پندار نفاق و ریا که البته این اعمال به فرقه فریسیان را هم شامل شده نسبت به آنها عیسی (ع) انتقاد شدید می کرد. به نظر عیسی (ع) منابع ساختن و تباه کردن روح اخلاقی دیگران از بزرگترین جنایات و گناهان است.[۳۷۴]
حضرت عیسی به حقوق مردم نگاهی عمل گرا داشت و الویت داشتن کسب رضایت مردم به ویژه آن ها را که از خود رنجانده و آزرده است.[۳۷۵]
مسیح (ع) بعضی مردم که در حالت یأس و ناامیدی بودند از چاه ناامیدی بیرون آورده و جسماً و روحاً نجات بخشید.[۳۷۶]
مسیح نه فقط مردم را از قید دیوها و گناه خلاص نمود، بلکه پاکی و تقدس روحانی مخصوصی نیز به ایشان می داد. مسیح وعده فرمود تا روح خود را به ایمان وادارش بدهد و بهر کسیکه این روح داده می شد میوۀ روح در وی پدیدار می گردید. یعنی «محبت و خوشی و سلامتی و حلم و مهربانی و نیکوئی و ایمان و تواضع و پرهیزگاری».[۳۷۷]
نگارنده بر این باور است که عیسی (ع) بر خلاف مانویت هرگز پیروانش را از لذت های فردی و اجتماعی باز نداشت و جسم را دشمن ذاتی خیر و در خور نابودی به شمار نیاورد. مانی قسمتی از عقاید خود را از مسیحیت کسب کرده است و حتی در بیانات خود به پیروانش، تأکید می کند که برای مبارزه با شر یا بدی از مبانی دین مسیح استفاده نمایند.
۶-۲-۶. معجزات مانی و عیسی (ع):
نگارنده بر این باور است که مانی بیماران در حال مرگ را شفا بخشیده است. و درباریان را از سحر و جادو نجات داده است. نقاشی های مانی در نوشته های مورخین اسلامی چنان ذکر شده است که نقاشی او را از معجزات مانی برشمرده اند.
معجزات عاملی بود که جلب دقت مردم را می نمود. مسیح معجزات بسیاری برای آسایش مریضان و رنجوران بعمل آورده و به شاگردان خود قدرت بخشید تا همچنان کنند.[۳۷۸]
نگارنده بر این باور است که مسیح (ع) مردم را از برص و کوری و امراض دیگر چون شفاءِ دادن نابینا مادرزاد، شفاءِ دادن فردی که به بیماری جزام مبتلا بود و زنده ساختن مردگان از جمله معجزات حضرت عیسی (ع) به شمار می رود.
معجزات و پیشگوئیها در مسیحیت از نظر مانویها این بود که آن ها را نشانه هایی می دیدند گواه بر اینکه مسیحیت خود به نیرو و حقیقت شک دارد نه به این که حقیقت معجزه مورد تردید ایشان قرار گرفته باشد بلکه به این دلیل که مسیح بنابر عقیده آنها یک جسم صوری بود نه یک انسان واقعی، و معجزات او هم هر چند که واقعیت خارجی داشت اما در حقیقت صوری و فاقد واقعیت ذاتی بود. در مورد پیشگوئیها نیز مانویها هیچ گونه اهمیتی برای آنها قائل نبودند. آنها معتقد بودند که تورات در مقامی نیست که بتواند حقانیت مسیحیت را به اثبات برساند، و او پیشگوئیهایی درباره مسیح داشته باشد که در واقع این را هم انکار می کردند.[۳۷۹]
نگارنده بر این باور است که مانویان سعی داشتند که پیشگوئیها و معجزات آئین مسیحیت را انکار نمایند و برای آن دلایل بیهوده بیاورند. حال آنکه اگر مسیحیت دارای ایرادات اینگونه بوده است پس چرا مانی بسیاری از عقاید خود را از مسیحیت گرفته است ؟ و خود را همان فارقلیط می خواند که مسیح به آمدنش بشارت داده بود. این بشارت دلیل بر پیشگوئی دارد، پس اینگونه عقاید مانویان پوچ و بیهوده بود.
۶-۲-۷. اخلاقیات و زهد و تقوی در مانویت و مسیحیت:
آنچه اخلاقیات مانوی برای مانویان مقرر داشته در سه عبارت شاخص معروف آگوستین آمده است که عبارت از: مُهر دهان، مُهر دست، مُهر باطن. این سه مهر نمودار یک تسلل جوامع است، زیرا Os شامل همۀ حواس
پنجگانه است و manus همۀ رفتار را در بردارد و sinus تجـلی هر نـوع شهوت جنسی است.۱.مُهر اول شامل پاکی فکر و گفتار، بالأخص خودداری از هر نوع کلامی که بنابر تعلیمات مانوی به وی کفر از آن احساس شود. در عین حال که این فرمان دینی مجرا بود برای آنچه که از طریق دهان می توانست لذت بخش باشد محدودیتی قائل شده بود. ۲. مُهر دوم بیش از هر چیز منع هر نوع عملی است که به جان حیوان و نبات آسیب برساند. مانویها حق ندارند درختی را از ریشه برکنند یا حیوانی را بکشند. ۳. مُهر سوم منع کامل روابط جنسی برای مانوی است که چشم پوشی از ازدواج را نیز در بر دارد. تمایلات جنسی خواستی شیطانی است و بدتر از آن تولید مثل است زیرا به هم پیوستن مجدد ذرات نور را به تعویق می اندازد.[۳۸۰]
بنیان اندیشه های اخلاقی کیش مانوی بر دوگانه گرایی خیر و شر استوار بود.[۳۸۱]
زهد و تقوای کیش مانی مفرط و بدبینی نسبت به زندگانی و قناعت و گوشه نشینی و انتظار پایان روزگار و تسلط اهریمن همه عقایدی بودند که از مانوی گری سرچشمه گرفته بودند.[۳۸۲]
نظر عیسی در اجرای اصل و قاعدۀ اخلاقی از دو جهت مهم دانسته شده است: اول از لحاظ سلامت روح و طهارت قلب و ضمیر خود، دوم از لحاظ پاکی و صفت وجدان و ضمیر دیگران.
به حقیقت یکی از صفات بارز عیسی در سراسر مبادی اخلاقی او این بوده است که پیروان خود را از امور ظاهری به سوی امور باطنی متوجه سازد. و مبادی وجدانی درونی را که مبتنی بر تمایلات روحانی باشد، جانشین تظاهر و ریاکاری می کند.[۳۸۳]
مشخصه اصلی و کلان تعالیم اخلاقی عیسی (ع) خلوص نیت کامل، عمل بر طبقه اندیشه درون، برتر دانستن وظایف اخلاقی از مسایل اجتماعی و مدنی تشریفاتی، توجه به امور باطنی و محبت تحول آفرین بود. عیسی به مردم می آموخت که خداوند سراسر محبت است و نزدیکترین مردم به خدا کسی است که او را دوست بدارد و به مخلوقش محبت کند. از این مخلوق عده ای رانده شده و گناهکار هستند و هیچ کس مستحق آمرزش خدا نمی شود مگر آنکه بفهمد چگونه باید از کسانی که به او بد می کنند در گذرد که از جمله مسائل تقوا در مسیحیت است. [۳۸۴]
کلیساهای سریانی زبان، زمان اول تمایل غریبی به زهد داشتند. زندگانی انفرادی از عروسی کردن مقدس تر شمرده می شد و مردان و زنان بسیاری چون مسیحی می گشتند تارک دنیا می شدند و عمر خود را صرف دعا و روزه می نمودند.[۳۸۵]
نگارنده بر این باور است که آسیب نرساندن به حیوانات و درختها از جمله اموری بود که در هر دو آئین مانویت و مسیحیت بر آن تأکید شده است. اما گوشه گیری و عزلت از خصیصه های مانویت است که در مقابل مسیحیت این مسائل را رد کرده و همواره عیسی (ع) شرکت جستن در مسائل اجتماعی و مدنی در جامعه را اهمیت داده و تولید مثل که در مانویت منع شده در مسیحیت همواره بر آن تأکید و اهمیت داده شده است. با این حال مانویان به نظریات طبی علاقه داشتند و نمونه آن نیز نظریۀ عجیب آنها درباره تکامل تدریجی جنین در رحم مادر است که می توان آن را در گونه های مختلفش که از متن پهلوی بندهشن به فرقه های عرفانی اسلامی راه یافته، دنبال کرد.
۶-۲-۸. علم نجوم در مانویت و مسیحیت:
مانی مانند همه معاصرین خود و بیشتر به این خاطر که در بین النهرین، سرزمین پرستش اعداد، نشو و نما کرده به ستاره شناسی معتقد بود و نظریاتش به عناوین مختلف تشریح و برای پیروانش به منزلۀ قانون تلقی می شد.[۳۸۶]
مانویها به طرح نظریات طبی و نجومی گرایش داشتند. [۳۸۷]
عیسی مسیح (ع) راز منشأ ستارگان و جهان را برملا کرد.[۳۸۸]
نگارنده بر این باور است که علومی چون نجوم که توسط عیسی (ع) آشکار شده است همۀ این مسائل منشأ آن خداوند متعال است که رازهای جهان را همواره بر تمام پیامبران آشکار کرده است تا وحی منزلی باشند از جانب خداوند نزد بندگان او. علم نجوم در مانویت و مسیحیت مورد توجه بوده است و دربارۀ ستارگان و آسمان نظرات گوناگونی را ارائه کرده اند که پیروانشان آن نظریات را نوعی قانون در آئین خود قلمداد می نمودند.
بخش سوم: ۶-۳. سلسله اعتقادات در مانویت و مسیحیت:
۶-۳-۱. معاد در مانویت و مسیحیت:
نگارنده بر این باور است که معاد در مانویت همان رجعت انسان به عالم دیگر است. که مانی در مورد آن سخنانی را برای مردم بیان داشته است که شامل سرگذشت روان آدمی در عالم قیامت است که ابتدا بهشت را توصیف می کند که جایگاه صدیقان و یاوران صدیقان است و بعد دوزخ که جایگاه گنه کاران است را توضیح می دهد.
با اینکه در اناجیل معاد روحانی مطرح است، مسیحیان در قدیمترین قانون های ایمان خود به حشر اجساد مردگان اعتراف کرده اند. در مسیحیت رجعت با قیامت برابر است و مسیح در بازگشت نهایی خود قیامت برپا می کند و مردم را پس از داوری به بهشت و جهنم می فرستد.[۳۸۹]
نگارنده بر این باور است که معاد (روز قیامت) هم در مانویت و هم مسیحیت به آن توجه زیادی شده است. در مانویت هم به داوری عیسی (ع) در روز قیامت تأکید شده است و در اشعار خود از عیسی (ع) به عنوان نجات دهنده و رهایی بخش در قیامت مدد می جویند. مسیحیان معتقدند که نامه اعمال آنها توسط حضرت عیسی (ع) داوری خواهد شد و امید دارند که عیسی (ع) آنها را در قیامت از جهنم نجات دهد. مدد جستن از عیسی (ع) در هر دو آئین مانویت و مسیحیت کاملاً مشهود است که نشان از مقام بالای آن حضرت در این ادیان دارد.
۶-۳-۲. روزه و نماز و صدقه در مانویت و مسیحیت:
روزه در کیش مانوی به عنوان یکی از اعمال واجب دینی محسوب می شد که در هفته یکشنبه ها و سالی سی روز بیش از جشن بما مانویان باید روزه بگیرند و زمانی که روزه هستند نباید اعمال زشت و بد انجام دهند.[۳۹۰]
مانی چهار یا هفت نماز را واجب می دانست به این ترتیب: (نمازگذار) با آب روان یا راکد پاک، مسح کند، رو به روی آفتاب بایستد و بعد سجده کند و دوازده سجده دارد. وقت نماز اول، هنگام زوال آفتاب است. نماز دوم میان زوال و غروب آفتاب. پس از آن نماز مغرب، بعد از غروب آفتاب و سپس نماز شام، با گذشتن سه ساعت از غروب آفتاب.[۳۹۱]
صدقه و بخشیدن مال در دین مانی وجود داشت. هفت نوع صدقه و بخشیدن یک دهم از دارایی و اموال خود در حمایت از روحانیون برای طبقه نیوشاگان الزامی بود.[۳۹۲]
روزه یکی از واجب های دینی به شمار می آید که حضرت عیسی به پیروان خویش تأکید کرده اند. هنگام روزه گرفتن از ریاکاری بپرهیزند و به گونه ای خود را سست و ناتوان نشان ندهند که به دیگران بفهمانند روزه گرفته اند.[۳۹۳]
مسیحیان روزۀ واجبی ندارند و برای گرفتن روزۀ مستحبی آداب و ترتیب و وقت معینی ندارند. هر وقت را لازم بدانند و نیاز داشته باشند برای اجابت دعاهای خویش روزه می گیرند. مؤمنین برای دریافت الهام از طرف خداوند تا هفت شبانه روز، روزه می گیرند.[۳۹۴]
روزهای چهارشنبه و جمعه مسیحیان روزه می گرفتند و دعای ربانی هر روز سه دفعه تکرار می شد. و از کارهایی که متنفرید انجام ندهید.[۳۹۵]
در بعضی از گروه های مسیحی خواندن نماز در زمان های معین هفت گانه در شبانه روز که اعمال خداوند نامیده می شد انجام می گرفت.[۳۹۶]