مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها | ۲-۳-۲- پیشینه تحقیقات در خارج از کشور – 2
“
۲-۳-۲- پیشینه تحقیقات در خارج از ک
-
- در پژوهشی که دالی و ویلیامز(۲۰۰۷) انجام دادند بین شاخصهای موقعیت اقتصادی-اجتماعی و سلامت رابطه معنادار به دست آوردند. نتایج مطالعه آن ها نشان داد که میزان وقوع بیماری روانی با اعتبار اجتماعی پایین، درآمد ناکافی و سطح پایین تحصیلات در ارتباط است. چنان که از نظر شغلی بیماری روانی با درصد بالاتری بین کارگران وکشاورزان در مقایسه با کارفرمایان و تجار ، مالکین و رؤسا شایع بوده است.آن ها خاطرنشان کردند که متغیرهای مختلف سلامت مانند ابتلا به بیماریها،سلامت روانی و شاخصهای زیستی از یکسو و موقعیت اقتصادی و اجتماعی مانند شغل،درآمد و تحصیلات از سوی دیگر ارتباط معنی دار دارند . به اعتقاد آنان شکست در مراحل مختلف درمان بیشتر در بیمارانی دیده میشود که دارای موقعیت اقتصادی-اجتماعی پایین هستند. کارگری که حقوق او به سختی کفاف الزامهای اساسی زندگی او را میدهد به آسانی علائم جسمانی خود را نیازمند توجه پزشکی نمی داند ،از کار خود مرخصی نمی گیرد و حقوق یک روز را از دست نمی دهد. این دو پژوهشگر در بررسی ارتباط بین شاخصهای موقعیت اقتصادی و اجتماعی با بیماری جسمانی دریافتند که رفاه و درآمد فعلی خانواده شاخصهای موقعیت اقتصادی-اجتماعی ثابتی هستند و در مورد زنان در مقایسه با مردان و در مورد افراد نوجوان در مقایسه با افراد مسن از اهیمت بیشتری برخوردارند.
-
- در تحقیق انجام شده روی رابطه پایگاه طبقاتی و سلامت توسط مارموت(۱۹۹۹) نتایج نشان داد که نرخ مرگ ومیر کارمندان دولت که سیگار مصرف میکند با کاهش موقعیت شغلی افزایش مییابد. در این مطالعه سلامت و بیماری افراد سیگاری و غیرسیگاری مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که میزان ابتلاء افراد سیگاری به بیماریهای ریوی، قلبی و دهان و دندان بیش از افراد غیرسیگاریست. در این مطالعه پایگاه اقتصادی اجتماعی افراد سیگاری و سلامت آن ها مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد در بین افراد سیگاری آن ها که از پایگاه اقتصادی اجتماعی بالاتری برخوردارند طول عمر بیشتری نشان دادهاند.
-
-
- نتایج پژوهش آدامز(۲۰۰۳) مبین آن است که پایین بودن درآمد،جستجوی کمک و مراقبت پزشکی را با موانعی مواجه میکند و کاهش دسترسی به خدمات پزشکی و درمان را در پی دارد. بنابرین،فقر عامل مهمی در بیماری است که امید به زندگی را کاهش میدهد.افراد غیر مرفه به علت عادتهای بهداشتی و سلامت ضعیفتر،در خطر فزاینده بیماری قرار میگیرند.احساس کفایت شخصی آن ها کاهش مییابد و در معرض ابتلا به مشکلات روانی از جمله اضطراب و افسردگی هستند. این افراد به واسطه آگاهی پایین در زمینه پیشگیری ضعیف تر عمل کرده و به هنگام بیماری به واسطه فقر بیشتر خود درمانی میکنند.
-
-
- تحقیق انجام شده توسط ویلیامسون(۲۰۰۰ ) در بررسی رابطه درآمد با بیماریهای مزمن به این نتیجه دست یافت که بین شاخصهای بیماری که از طریق خود گزارشدهی و گزارشهای مربوط به سلامت و بیماری به دست آمده بودند و تمام سطوح اقتصادی-اجتماعی،به جز درآمدهای بسیار بالا و پایین، رابطه خطی وجود داشت. به این معنا که افزایش درآمد با سلامت بهتر همراه بود اما در سطوح بسیار بالای اقتصادی،بازگشت مجدد به سوی عدم سلامت مشاهده میشد.دو برابر شدن درآمد با آثار مشابه در سلامت مربوط بود. اثر درآمد بر میزان سلامت با اثر دیگر متغیرهای موقعیت اقتصادی-اجتماعی توأم با آن قابل مقایسه بود.
-
- نتایج پژوهش گالو و ماتیوز(۲۰۰۳) نشان میدهد که از جمله عواملی که در حفظ رفتارهای سالم مؤثرند برخورداری از منابع شناختی است، یعنی دانش درباره رفتارهای سالم و مهارت برنامهریزی برای تغییر رفتارهای ناسالم خویشتن. بنابرین،تحصیلات رابطهای قوی با دامنه اطلاعات فرد و فعالیتهای او دارد.فقدان تحصیلات و در نتیجه، برخوردار نبودن از اطلاعات کافی بهداشتی مسئول ۶۰ درصد تفاوتهای گروههای سالم و مبتلا به اختلال است. همچنین سطح تحصیلات پایین با رفتارهای خطرزا و حفظ سبک زندگی کم تحرک مرتبط است. بیماران دارای سطح تحصیلات پایین به دلیل داشتن اطلاعات اندک درمورد بیماری،درمان را به تأخیر میاندازند و رابطه طولانی مدت را با یک پزشک حفظ نمیکنند.
-
- نتیجه پژوهش برانون و فیست(۱۹۹۷) نشان میدهد میزانی که یک فرد خود را ملزم به مشارکت در برنامه های سلامت جسمانی و روانی میداند به عوامل انگیزشی وابسته است. سطح تحصیلات فرد،هدفها و دیدگاه های اصلی او را مشخص میکند و راهبردهایی که فرد در زمینه سلامت خود به کار میبرد به دانش و آگاهی او بستگی دارد.افراد تحصیلکرده قادرند ارتباطهای اجتماعی مؤثرتری برقرار کنند و با ایجاد تعاملهای مناسب از حمایتهای اجتماعی مقتضی برخوردار شوند.از سوی دیگر،افراد تحصیلکرده بهتر میتوانند هیجانهای منفی خود را که از عوامل مؤثر در سلامت جسمانی و روانی است مهار کنند.
-
- در تحقیق گرازی واکز و اتنر(۲۰۰۴) نتایج نشان داد که در یک موقعیت و زمان معین،افراد تحصیلکرده،نشانه های جسمانی و آشفتگی روانی کمتری دارند.اگرچه این افراد در معرض عوامل تنیدگیزای بیشتری هستند اما از نظر شدت و میزان تأثیر عوامل تنیدگیزا در مقایسه با افراد دارای تحصیلات کمتر،مصونیت بیشتری دارند.تحلیل عوامل خطر در بیماریهای مزمن نشاندهنده آن است که میزان تحصیلات با عوامل خطر برای بیماریهای مزمن،ارتباط معناداری دارد و احتمال وجود سبک زندگی سالم در آنهایی که تحصیلاتشان پایین تر از دیپلم متوسطه است کمتر است. همچنین سطح تحصیلات با امید به زندگی نیز مرتبط است.رابطه معنی دار بین سطح تحصیلات پایین با رفتارهایی مانند مصرف سیگار،رژیم غذایی پرچرب و حفظ یک سبک زندگی کم تحرک که همگی برای سلامت مضرند نیز نشان داده شده است.این رفتارها با انواعی از اختلالها مرتبطند که ممکن است حد اقل بخشی از رابطه بین موقعیت اقتصادی-اجتماعی با سلامت را تبیین کنند. نتایج به وضوح نشان میدهند که عوامل تنیدگیزای مربوط به سلامت نمیتوانند از موقعیت اقتصادی و اجتماعی مستقل باشند.
“