فلذا براساس همین ماده دولتی که متقاضی عضویت در سازمان ملل است،در عین حالی که باید دارای شرایط فوق باشد، باید درخواست عضویت خود را به شورای امنیت بدهد و در صورتی که شورای امنیت موافقت کند، عضویت آن کشور یا دولت را به مجمع عمومی توصیه می کند که مجمع موضوع عضویت آن کشور یا دولت را مورد بررسی قرار دهد. متعاقب توصیه شورای امنیت، مجمع عمومی به بحث و بررسی موضوع پرداخته و در صورت رای دو سوم اعضای حاضر و رای دهنده (۱۳۰ کشور ) عضویت کشور متقاضی در سازمان ملل متحد تحقق مییابد، بنابراین برای « عضویت » کشوری در سازمان ملل، اولاً مجمع عمومی بدون توصیه شورای امنیت نمی تواند اقدام به عمل آورد، ثانیاً رای دو سوم اعضای مجمع عمومی مورد نیاز است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در اینجا یک بحث حقوقی در کلمه « توصیه » که در ماده ۴ اشاره شده وجود دارد وآن اینکه چنین تصور میشودکه در این واژه توصیه الزام نهفته نیست،اما دررابطه با شورای امنیت این موضوع متفاوت است.
طبق ماده (۲۵) منشور سازمان ملل متحد، تمامی تصمیمات شورای امنیت الزام آور است، لذا توصیه این شورا که در ماده (۴) آمده است نیز جنبه الزامی دارد. بنابراین تا زمانی که مجمع عمومی این توصیه را نداشته باشد اساساً نمی تواند به بحث در مورد عضویت کشور متقاضی بپردازد. براساس منشور ملل متحد تصمیمات شورای امنیت در موضوعات و موارد محتوایی باید برخوردار از رای مثبت ۹ عضو از ۱۵ عضو شورای امنیت باشد که در این میان آرای مثبت اعضای دائم نیز باید وجود داشته باشد.
بنابراین کشورهایی که عضو دائمی شورای امنیت هستند نباید به مخالفت با این موضوع اقدام کنند. اگر یکی از اعضای دائم شورای امنیت رای منفی داد و این امر وتو تلقی می شود و موضوع مورد نظر به تصویب نمی رسد. اما در مورد موضوعات شکلی رای منفی یکی از اعضای دائم شورا وتو تلقی نمی شود. البته براساس یکی از آرای دیوان بین المللی دادگستری رای ممتنع یکی از اعضای دائم به معنای وتو تلقی نمی گردد، یعنی اگر به تصمیمات محتوایی یکی از اعضای دائم شورای امنیت رای ممتنع دهد اگر ۹ رای مثبت احراز شود، آن موضوع تصویب می شود، بنابراین فقط نباید عضو دائم مخالفت کند، مخالفت هر عضو دائم در مورد یک مسئله محتوایی به معنای وتو تلقی می شود، تشخیص این که چه موضوعی محتوایی و چه موضوعی شکلی است همواره کارآسانی نبوده و در عمل اعضای دائم شورای امنیت همه موضوعات را محتوایی تلقی می کنند تا بتوانند از امتیاز حق وتو در صورت لزوم استفاده نمایند.
۲-۵- زمینههای پیدایش طرح صلح خاورمیانه:
برای مشخص تر شدن ابعاد مختلف چالش سازمان ملل متحد و اعضای دائم آن در خصوص اتخاذ مواضع واحد در قبال مساله فلسطین، به دلیل اهمیت این منطقه از خاورمیانه، در ابتدا تاریخچه ای از عواملی را که منجر به وقایع کنونی شده است را به اختصار مورد بررسی قرار دهیم. آنچه اهمیت یافته و منشاء درخواست کشور فلسطین محسوب می شود (بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷) و همچنین بن بست بوجود آمده در این منطقه و درخواستهای جامعه جهانی برای خروج از آن می شود (مذاکرات صلح)، با پیش شرط گروه های فلسطینی در پایبندی به تعهد خود براساس قطعنامه ۲۴۲ تبلور مییابد. لذا ضرورت دارد تا جریانهایی که منجر به شکل گیری و ایجاد فضای کنونی شده اند به اختصار بررسی شوند.[۱۲۷]
تشکیل دو دولت فلسطین و اسرائیل جزء نخستین مصوبات و قطعنامه های سازمان ملل و شورای امنیت است که این اقدام تاکنون از سوی کشورها در مورد فلسطین به رسمیت شناخته نشده است. این اقدام طی سالهای گذشته علی رغم دادن امتیازهای زیاد فلسطینیان محقق نشد و هیچگونه پیشرفتی در مذاکرات صلح بوجود نیامد زیرا رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا و کشورهای غربی جایگاه خود را در سازمان ملل تثبیت و شناسایی دولت مستقل از سوی این کشورها به تاخیر افتاده و اقدامی عملی در اجرای قطعنامههای سازمان ملل برای احقاق حقوق فلسطین صورت نگرفته است.
۲-۵-۱- طرحهای صلح خاورمیانه:
۱ – در کنفرانس صلح پاریس (۱۹۵۱)، پیشنهاد پرداخت غرامت جنگی و بازگشت تعدادی از آوارگان عرب و تعیین مرزها، ارائه و اعراب بر انجام مذاکرات غیر مستقیم با رژیم صهیونیستی اصرار داشتند، ولی اسرائیل از مذاکره خودداری کرده و فلسطینی ها حملات خویش را از مرزها آغاز نمودند.
۲- « دالس » وزیر امور خارجه وقت آمریکا در سال ۱۹۵۵، با پشتیبانی انگلستان و فرانسه پیشنهاد تعیین مرزها و بازگشت آوارگان به میهن و اعطای ضمانت بین المللی را داد، ولی اعراب موافقت نکردند و پاسخ اسرائیل جز در مورد تعیین مرزها، مثبت بود.
۳ – پیشنهاد جانسون در سازمان ملل متحد (۱۹۶۲ ) مبنی بر حق بازگشت آوارگان به میهن یا دریافت غرامت بود که اعراب به بازگشت تأکید داشتند ولی اسرائیل به کل پیشنهاد پاسخ منفی داد.
۴ – براساس تقسیم فلسطین مصوبه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۹، پیشنهاد راهحل مرحله ای ارائه شده که با عکس العمل شدید اعراب بویژه « جمال عبدالناصر » مواجه شد و اسرائیل در مقابل طرح « اشکل » را مبتنی بر جمع کردن آوارگان جهان عرب و تحقق متارکه در مرزها ارائه نمود.
۵ – تصویب قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت بعد از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در ژوئن ۱۹۶۷ که در آن از عقب نشینی اسرائیل از سرزمینهای اشغالی، مرزهای امن و حل مشکل آوارگان فلسطین صحبت شده است.
۶ – طرح « ویلیام راجرز » وزیر امور خارجه (۱۹۷۰) مبتنی بر اجرای قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت در مورد مصر و اردن، (برقراری آتش بس سه ماهه در کانال سوئز با وساطت سازمان ملل متحد). عکس العمل اعراب (به جز فلسطین) و اسرائیل، پذیرش آتش بس پیشنهادی در کانال سوئز بود.
۷ – در سال ۱۹۷۲، اردن، طرح پادشاهی متحده عرب را عرضه کرد که هدف از آن متحد کردن شرق و غرب رود اردن، تحت سلطنت رژیم اردن بود. این طرح با مخالفت اعراب روبرو شد.
۸ – در سال ۱۹۷۳ کنفرانس ژنو برای حل مسأله خاورمیانه تحت ریاست مشترک آمریکا و شوروی تشکیل شد. اردن و مصر در این کنفرانس شرکت کردند ولی سوریه از حضور در آن خودداری ورزید.
۹ – سال ۱۹۷۷، « کارتر » رئیس جمهوری وقت آمریکا، اصل« زمین در برابر صلح » را مطرح و خواستار الحاق سرزمین فلسطین به اردن شد پاسخ اعراب عمدتا مثبت ولی اسرائیل موضع منفی گرفت.
۱۰ – در سال ۱۹۷۸، توافق های کمپ دیوید میان سادات و اسرائیل با مشارکت آمریکا امضاء شد. در توافقهای مزبور قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت مورد تأیید گرفته و از امضای پیمان صلح میان مصر و اسرائیل و اعطای خود مختاری به ساحل غربی و نوار غزه، سخن به میان آمده است.
۱۱ – انتشار اعلامیه « ونیز » سال ۱۹۸۰ توسط جامعه اقتصادی اروپا مبنی بر دادخواست شرکت « ساف » در مذاکرات آینده صلح خاورمیانه، واکنش اعراب در مقابل اعلامیه ونیز مثبت و اسرائیل منفی بود.
۱۲ – در سال ۱۹۸۱ در طرح رهبر حزب کمونیست لئونید برژنف و رئیس اتحاد جماهیر شوروی، مبنی بر تشکیل کنفرانس بین المللی برای بررسی مساله خاورمیانه، مرزهای امن و تشکیل کشور فلسطین صحبت شده است. عکس العمل اعراب مثبت و پاسخ اسرائیل منفی بود.
۱۳ – طرح « امیر فهد » (۱۹۸۱) که متضمن عقب نشینی اسرائیل از سرزمین های اشغالی عرب ( در سال ۱۹۶۷)، تشکیل کشور فلسطین و حق زندگی در صلح برای همه کشورهای منطقه بود. پاسخ اعراب (غیر از سوریه، لیبی)، مثبت و عکس العمل اسرائیل منفی بود.
۱۴ – در دسامبر ۱۹۸۲، در حالی که آخرین گروه از رزمندگان فلسطینی، پس از ۸۸ روز مقاومت در مقابل تهاجم گسترده نیروهای اسرائیلی به لبنان، شهر بیروت را ترک می کردند، « رونالدریگان » رئیس جمهور وقت آمریکا، طرح خاورمیانه ای خود را اعلام نمود. طرح ریگان پیوستن سرزمین های فلسطینی ساحل غربی و نوار غزه به اردن و خودمختاری برای فلسطینی ها بود.
۱۵ – در سپتامبر ۱۹۸۲، کنفرانس سران عرب در شهر فانس (مغرب)، طرحی را تصویب نمود که به « منشور فاس » معروف شده است. در این طرح از عقب نشینی نیروهای اسرائیلی تاپشت مرزهای سال ۱۹۶۷،تشکیل دولت مستقل فلسطینی،به رهبری « ساف » و تضمین طرح برای تمام دولت های منطقه توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد، سخن به میان آمده است. منشور فاس مورد تصویب اکثر کشورهای عرب واقع شد.[۱۲۸]
۲-۶- زمینههای صدور قطعنامه ۱۹۶۷ :
لاینحل شدن مسئله فلسطین، صلح ناپایداری که به واسطه خشونت و کاربرد زور مرتباٌ شکسته میشد از سال ۱۹۵۰ تا سال ۱۹۶۷ دوام آورد. طی این مدت اسرائیل به اشغال تمام قلمرو حکومت سابق قیمومت بر فلسطین پرداخت. تشکیل نیروی اضطراریunef1در بدو امر درسال ۱۹۵۶ بود که اسرائیل عملیات نظامی علیه مصر انجام داد و این درگیریها با همکاری فرانسه و انگلیس ادامه یافت، مصر در ژوئیه ۱۹۵۶ کانال سوئز را ملی کرد. unef1در ماه مه ۱۹۶۷ در پی درخواست مصر به دبیر کل سازمان ملل اعلام کرد دیگر موافق ادامه حضور نیروهای اضطراری در سرزمین های مصر، سوریه و اردن نیست. در تاریخ ۵ ژوئن ۱۹۶۷ آتش دشمنیها میان اسرائیل و مصر سوریه و اردن شعله ور شد. تا زمان پذیرش آتش بس مورد درخواست شورای امنیت از طرفهای دیگر، اسرائیل، صحرای سینا و نوار غزه، کرانه باختری به انضمام بیتالمقدس و بلندیهای جولان را اشغال نمود. اواخر سال ۱۹۶۷ در ۲۲ نوامبر، شورای امنیت پس از مذاکرات بسیار به اتفاق آراء قطعنامه ۲۴۲ را که در آن علاوه بر توافقهای صلح آمیز در خاورمیانه، استقرار راهحلهای عادلانه و پایدار مطرح شده را تصویب نمود. این صلح مستلزم عقب نشینی نیروهای نظامی اسرائیل از سرزمین های اشغالی و پایان دادن به تمام ادعاها یا اظهارات خصومت آمیز و احترام به حاکمیت، یکپارچکی سرزمین و استقلال سیاسی به رسمیت شناخته شده هر دولتی در مناطق مشخص شده و حق زندگی صلح آمیز مصون از هر تهدید یا اقدام اجبار آمیز است.[۱۲۹]
۲-۷- دلایل ارائه طرح عضویت فلسطین در سازمان ملل :
از چند سال قبل بحث عضویت فلسطین در سازمان ملل مطرح بود. فلسطینی ها سال هاست که از این موضوع به عنوان یک ابزار فشار در مذاکرات استفاده کرده اند، قریب بیست سال است که مذاکرات صلح ادامه دارد تاکنون به نتایج قابل قبولی نرسیده است.
از آنجایی که طرح و بحث عضویت فلسطین در سازمان ملل نقطه ضعف اسرائیلی ها محسوب میشود، فلسطینی ها در دو سه دهه اخیر خواسته اند که از این موضوع به عنوان یک اهرم فشار علیه اسرائیلیها استفاده کنند، با توجه به نگرانیها و حساسیتهای اسرائیلیها نسبت به این موضوع ، این مسئله همواره آن ها را در موضع تدافعی قرار داده است. اگر چه نخست وزیر رژیم صهیونیستی در دیدار با رئیس کمیسیون اروپا ادعا کرده که آماده است به فلسطینیان کشور اعطا کند اما به شرط آنکه این کشور خلع سلاح شده باشد و نیروهای اسرائیلی نیز در منطقه الاغوار حضور داشته باشند تا زمانیکه مشکل تبادل مناطق حل و فصل شده و مناطقی که فلسطینیان حق دستیابی به آنها در مقابل علیه شهرک ها را دارند مشخص میشود و این در حالی است که فلسطینیان حاضر نیستند چنین امتیازاتی بدهند. [۱۳۰]
مع الوصف به دنبال شکست تلاشهای امریکا برای متقاعد کردن اسرائیل به اجرای تعهدات خود و پیشرفت در مذاکرات به اصطلاح صلح، که منجر به شکست گردیده، فلسطینیها تصمیم گرفتند که تلاش خود را برای شناسایی و عضویت در سازمان ملل در مجمع شصت و شش سازمان ملل متمرکز کند، در همین راستا نیز محمود عباس، رئیس حکومت خودگردان فلسطینیها یادداشتی را در نیویورک تایمز در ماه مینوشت که درآن گفت، فلسطین می خواهد درخواست عضویت در سازمان ملل به پایتختی بیت المقدس شرقی و براساس مرزهای ۱۹۶۷ در اجلاس مجمع عمومی ارائه بکند. که این موضوع در مجامع عمومی سروصدای بسیاری به پا کرد به نحوی که آمریکا با این درخواست فلسطینیان به شدت برخورد کرد، به گونهای که اوباما رئیس جمهور آمریکا در جلسه آیپک سال گذشته در ۲۲ می، جمله بسیار تندی را به کار برد و گفت که هیچ کشوری از طریق سازمان ملل نمی تواند استقلال را به دست آورد. اما فلسطینیها در این مدت چند اقدام هوشیارانه انجام داده اند، تقریباً همزمان ، یعنی با یک فاصله زمانی ۲ ماهه سه ارگان رسمی و مهم گزارشی درباره نحوه حکومت دولت خودگردان فلسطین ارائه داده اند. که فلسطینیها توانستند از آن نهایت استفاده را ببرند. بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و کمیته سازمان ملل برای هماهنگی فلسطین هر سه گزارش را ارائه دادند که بعدا مورد تأیید اروپا و کوارتت ( گروه چهارگانه شامل سازمان ملل، آمریکا، روسیه، و اتحادیه اروپا ) نیز قرار گرفت. در این گزارش ها تاکید شده است که عملکرد حاکمیت خودگردان فلسطینی در کرانه غربی نشان می دهد که آنها به مثابه یک دولت عمل کردهاند، یعنی توانسته اند خدمات لازم را که یک دولت به مردم ارائه می کند، ارائه کرده و به تنهایی خودرا اداره کند به عبارت دیگر آنها می توانند یک دولت مستقل باشند، پس از این گزارش، فلسطینی ها گفتند آنها که انتقاد می کنند که ما هنوز به مرحله دولت شدن نرسیده ایم به این گزارش های رسمی بین المللی توجه کنند و دلایلی که فلسطینی ها برای این اقدام به صورت علنی ارائه می کند این است که :
۱ – می گویند ما در مذاکرات صلح پیشرفتی مشاهده نکرده ایم، اما ۲۰ سال مذاکره کرده ایم و تا چه زمانی باید مذاکره کنیم، در حالی که تاکنون همه مذاکرات شکست خورده است و آنها بیان میکنند که هر قدر که این مذاکرات طولانی تر شود، اسرائیل ما را بیشتر در مقابل عمل انجام شده قرار میدهد اسرائیل به طور مستمر به شهرک سازی مشغول است و حتی امریکا نتوانسته است که اسرائیل را به توقف شهرکسازی مجبور کند. دولت اوباما فقط در یک مدت ۹ ماهه توانست اسرائیل را به توقف شهرکسازیها قانع کند، اما بعد از آن نتانیاهو به فشارهای اوباما توجهی نکرد و به شهرک سازی ادامه داد.
۲ – فلسطینیها میگویند ما را بیش از ۱۲۰ کشور جهان به رسمیت شناختهاند. اما برای ما شناسایی جهانی اهمیت دارد. در بحث شناسایی باید به این نکته توجه داشته باشیم که شناسایی هر دولت توسط دولت دیگر، به اشکال مختلف (سند یکجانبه، عمل انفرادییا جمعی و یا اقدام صریح مثل برقراری روابط دیپلماتیک یا انعقاد قرارداد دو جانبه ) صورت گیرد.[۱۳۱]
در واقع کشوری کشور دیگر را به رسمیت می شناسد. بنابراین سازمان ملل وظیفه شناسایی ندارد، چنین چیزی اساساً وجود خارجی ندارد که یک سازمان بین المللی کشوری را به رسمیت بشناسد. سازمانملل خود مرکب از دولت هاست. اما فلسطینی ها می گویند اگر شناسایی ما توسط مجمع عمومی سازمان ملل طی قطعنامه ای صورت بگیرد ما یک شناسایی دسته جمعی به دست آوردهایم که شناسایی جهانی محسوب می شود و این موجب پشتگرمی و قوت ما در مذاکرات خواهد شد.
۳ – همچنین فلسطینی ها متعقدند هر بار که اسرائیل بر سر میز مذاکره آمده است، با ما به عنوان یک سازمان برخورد کرده است. خصوصاً این که بین فلسطینی ها اختلاف وجود داشته است. اسرائیل همواره گفته شما سازمانی هستید که حتی در منطقه خود نیز کنترل ندارید. بنابراین اسرائیل فلسطینی ها را در یک موقعیت برابر نمی بیند. پس بهتر است به سازمان ملل برویم و ضمن به رسمیت شناخته شدن، خود را به عضویت آن درآوریم، بعلاوه اگر بتوانیم توسط سازمان ملل به شناسایی جمعی دست پیدا کنیم قطعاً به عنوان یک کشور می توانیم از موقعیت برابر در مذاکرات با طرف دیگر بهره مند شویم.
۴ – فلسطینی ها معتقدند اگر ما به عنوان یک کشور توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته شویم میتوانیم مطالبتمان را به ویژه در بحث های حقوق بشر دوستانه و حقوق بشر در سازمان ملل و ارگانهای ذی ربط آن از جمله دیوان دادگستری بین المللی و دیوان کیفری بین المللی پیگیری کنیم و به نتیجه برسیم. چرا که بسیاری از مجامع بین المللی از جمله دیوان دادگستری بین المللی صرفاً دارای صلاحیت رسیدگی به دعاوی بین دولتها می باشند و سازمان و افراد نمی توانند در این ارگانها بین المللی اعلام شکایت کنند.
لازم به ذکر است که فلسطین صلاحیت دیوان بین المللی کیفری را طبق اعلامیه ۲۱ ژانویه ۲۰۰۹ پذیرفته است که به قرار ذیل است :
« بدین وسیله دولت فلسطین صلاحیت دیوان را به منظور احراز، پی گرد و محاکمه مباشران و معاونان جرائم ارتکابی از تاریخ ۱ ژوئیه ۲۰۰۲ در سرزمین فلسطین را مورد پذیرش قرار می دهد »[۱۳۲]
البته دیوان نباید تلاش کند که ماهیت دولت فلسطین را تعیین نماید، بلکه دیوان باید تصمیم بگیرد که آیا طبق ماده ۱۲ اساسنامه اعلامیه فلسطین می تواند واجد اثر باشد یا خیر، کاردیوان این نیست که در شناسایی فلسطین همانند دولت ها عمل نماید، از دیوان خواسته شده، که فقط در مورد برآورده شدن شرایط اعمال صلاحیت قانونی خود اظهار عقیده نماید.که آیا اعلامیه فلسطین دارای شرایط مندرج در پاراگراف سوم ماده ۱۲ می باشد تا امکان صلاحیت قانونی برای دیوان بوجود آیدیا نه.[۱۳۳]
۲-۸- اشکال ممکن مورد نظر سازمان ملل در تشکیل کشور فلسطین:
شکل اول- فلسطین میتواند بر اساس مفاد ماده ۴منشور سازمان ملل متحد موضوع کشور شدن را پیگیری نماید، همانطور که قبلا” اشاره کردیم قاعدتاٌ کشورها برای عضویت در سازمان ملل ابتدا باید درخواست و نامه خود را تسلیم مجمع عمومی کرده که با این کار نشان می دهند که رسماً تعهدات منشور سازمان ملل را پذیرفته اند . سپس شورای امنیت درخواست را بررسی کرده و ۹ عضو از ۱۵ عضو شورا باید به این رای دهند که عضویت کشور مربوط به مجمع عمومی توصیه شود . مادامی که یکی از اعضای دائمی شورای امنیت به این کار رای ندهد و شورای امنیت رای های کافی برای توصیه عضویت کشور متقاضی داشته باشد ، کار رای دهی برای عضویت به مجمع عمومی واگذار می شود که دو سوم اعضای این مجمع باید به نفع پذیرش درخواست کشور متقاضی رای دهند تا این درخواست تأیید شود . پس از کسب اکثریت دو سوم آراء عضویت کشور متقاضی تنها زمانی عملی می شود که مجمع عمومی قطعنامه ای مبنی بر پذیرش دولت جدید تصویب کند. اگرچه برخی حقوق دانان طرفدار فلسطینی ها این راه حل را پیشنهاد میکنند. البته با توجه به فقدان اتفاق نظر در میان اعضای دایم شورای امنیت ، این راه حل عملی نخواهد شد چرا که دولت امریکا تصریح کرده که هر گونه ابتکاری در زمینه کشور شدن فلسطین در شورای امنیت را وتو خواهد کرد.
شکل دوم- که متحملتر است این که مستقیماً به مجمع عمومی مراجعه کنند و قطعنامه ای را ارائه نمایند مبنی بر درخواست شناسایی توسط اعضای مجمع عمومی و بخواهند که به عنوان یک کشور به رسمیت شناخته شوند، که در این صورت این مصوبه نیاز به رای مثبت دو سوم اعضای حاضر و رای دهنده ندارد، و رای اکثریت ساده کافی خواهد بود. اتفاقی که بر این اساس ممکن است بیفتد این است که مجمع عمومی سازمان ملل فلسطینی ها را به عنوان یک کشور می شناسند. اما این ربطی به عضویت فلسطین در سازمان ملل ندارد، یعنی به این واسطه آنها عضو سازمان ملل نخواهند شد. البته اگر مجمع عمومی بدون اعطای وضعیت عضویت فلسطین اقدام به تایید وضعیتدولت بودن آن کند باز هم این تایید می تواند واجد آثار حقوقی مهمی باشد.اگر فلسطین یک دولت-کشور باشد میتواند از تمامی حقوقی که یک دولت به موجب حقوق بین الملل دارد،بر خوردارشود.این حقوق شامل مصو نیت یک دولت ومقامات آن،حمایت در برابر توسل به زور دولتهای دیگر ،حق دفاع مشروع فردی و جمعی در صورت وقوع حمله مسلحانه، صلاحیت تام بر سرزمین،منع مداخله در امری که ذاتاٌ در صلا حیت داخلی قرار دارند ،امکان عضویت در سازمانهای بین دولتی و آژانس های تخصصی واهلیت تام برای انعقاد معا هده می شود.همچنین دارا بودن وضعیت دولت امکان دسترسی به محا کم ودیگر ساز وکارهای حل وفصل اختلاف را برای دولتها فراهم میآورد. فلسطین بدون تایید شورای امنیت نمی تواند به عضویت اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری در آید، اما با این حال به موجب بند۳ماده۳۵ اساسنامه ی دیوان مزبوروقطعنامه شماره ۹شورای امنیت مورخ ۱۹۴۶،این دولت می تواند به دیوان دسترسی پیدا کند[۱۳۴].
شکل سوم- فلسطینیان بخواهند براساس قطعنامه ۳۷۷ که در سال ۱۹۵۰ تحت عنوان” اتحاد برای صلح” توسط مجمع عمومی سازمان ملل صادر گردید، موضوع عضویت خود را در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح نمایند.
قطعنامه ۳۷۷ مجمع عمومی سازمان ملل متحد معروف به قطعنامه اتحاد برای صلح متضمن این مفهوم است که اگر در مواردی شورای امنیت سازمان ملل متحد به علت وتو یکی از اعضای دائم خود نتواند به هنگام تهدید علیه صلح، نقض صلح و یا عمل تجاوز اقدام مناسبی انجام دهد، وظیفه صلح و امنیت بین المللی به عهده مجمع عمومی سازمان ملل متحد گذاشته می شود، در این حالت مجمع عمومی فوراً به موضوع رسیدگی می کند و حتی می تواند راهکارهایی را که به نظر ضروری می رسد همانند کاربرد نیروی نظامی، به دولت یا دولت های مربوط برای بازگرداندن صلح و امنیت بین المللی توصیه نماید.
قطعنامه اتحاد برای صلح براساس پیشنهاد آمریکا باموافقت اولیه ۷ عضو شورای امنیت (کانادا، فرانسه، ترکیه، فیلیپین، انگلستان، اروگوئه و ایالات متحده آمریکا) در اکتبر ۱۹۵۰ به عنوان راهکاری برای خنثی نمودن وتو و مخالفت های مکرر شوروی سابق با اجرای اقدامات شورای امنیت در جریان جنگ کره به مجمع عمومی ارائه گردید.
نام دیگر قطعنامه اتحاد برای صلح، قطعنامه آچسن است. براساس این قطعنامه، به منظور سهولت و فوریت اقدامات مجمع عمومی در مواردی که شورای امنیت قادر به انجام وظایف خود نیست در قطعنامه اتحاد برای صلح حالت تشکیل اجلاس فوق العاده فوری برای مجمع پیش بینی شده است. دبیر کل موظف است بنا به درخواست اعضای شورای امنیت (۹ رای موافق، بدون حق وتو ) و یا با تقاضای اکثریت اعضای سازمان ملل، ظرف ۲۴ ساعت تشکیل جلسه اضطراری را فراهم نماید تا مجمع بتواند تصمیمات لازم را اتخاذ نماید. اولین اجلاس فوق العاده فوری مجمع عمومی در قضیه بحران کانال سوئز در ۲۹ اکتبر ۱۹۵۶ تشکیل گردید، در این اجلاس، مجمع عمومی به شورای امنیت که براثر وتو های پی در پی بریتانیا، شوروی سابق و همراهی اسرائیل از انجام خود ناتوان شده بود، با تصویب قطعنامه ۱۰۰۱ به طرفین متخاصم دستور آتش بس داد. نیروی فوری سازمان ملل متحد با نیروی امداد سازمان ملل متحد را به منظور ایجاد امنیت و نظارت بر آتش بس در مصر ایجاد کرد.
تاکنون ده بار از راهکار قطعنامه اتحاد برای صلح و تشکیل اجلاس فوق العاده فوری مجمع عمومی استفاده شده است. لازم به ذکر است که هیچ یک از این ده مورد ربطی به عضویت کشوری در سازمان ملل نداشته است.
البته تصمیمات مجمع عمومی هرچه باشد جنبه توصیه ای داشته و برای اعضا الزام آور نخواهد بود. اگرچه استفاده از این فرمول به معنای رویارویی جدی با آمریکا به حساب می آید و چه بسا چنانچه این رویارویی عملی شود ، مجمع عمومی در تصمیم خود برای عضویت فلسطین نتواند به اکثریت قاطع و چشمگیر دست پیدا کند.
حتی اگر فرمول قطعنامه اتحاد برای صلح مورد استفاده و استناد قرار گیرد و مجمع عمومی به آن رای دهد باز هم عضویت فلسطین در سازمان ملل تحقق نخواهد یافت، زیرا نحوه عضویت در ماده چهار منشور به صورتی که گفته شد آمده و غیر از آنچه در ماده مذکور آمده عضویت تحقق پیدا نخواهد کرد. دیوان بینالمللی دادگستری در سال ۱۹۵۰ نظر داده است که شرایط مندرج در ماده ۴ منشور در مورد عضویت کشورها در سازمان ملل قطعی بوده و هیچ شرایط اضافی را نمی توان برای عضویت اعمال نمود.
گفتار سوم : رویکرد سازمانهای بین المللی وکشورها نسبت به شناسایی کشور فلسطین :
دلایل گرایش اکثرکشورهای جهان به شناسایی دولت مستقل فلسطینی در سرزمین های ۱۹۶۷ ناشی از اصل حق مردم در به دست گرفتن سرنوشت خود، پیامد منطقی به رسمیت شناختن آزادی بشر و تفکر ملت است، چرا که اراده مردم بایستی دارای تفوق باشد. از جمله کشورهایی که اقدام به شناسایی کشور فلسطین نموده اند، کشورهای آمریکای لاتین است چرا که قضیه فلسطین جایگاه ممتازی در وجدان بسیاری از مردم آمریکای لاتین دارد. کشورهای آمریکای لاتین ( برزیل آرژانتین و ونزوئلا) آوارگی ملت مظلوم فلسطین را نتیجه کاستی ها و غفلت ها و ناتوانی سازمان ملل دانسته و بر اصلاح آن تاکید دارند. علت گرایش آمریکای لاتین به شناسایی دولت فلسطین را باید در بافت جمعیتی این کشورها جستجو کرد به طوری که صدها هزار نفر از طوایف مختلف نژادی و مذهبی از خاورمیانه عربی به آمریکای لاتین مهاجرت کرده و بسیاری از آنها جایگاه رفیع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی رسیده اند، و اقدام دسته جمعی کشورهای امریکای لاتین در شناسایی کشور مستقل فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل و ارائه بیانیه ها از سوی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی همه از آمادگی فلسطینیان برای اداره کشور مستقل حمایت دارد.
بی تردید در سازمان ملل متحد نسبت به شناسایی فلسطین رویکرد های مختلفی وجود دارد که در راه تحقق خواست تاریخی فلسطینیان اثرگذار خواهد بود.
۳-۱- رویکرد اعضای شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل متحد: