“
بر اساس نظریه های نهادی، در شرایط عدم قطعیت مدیران به تقلید از سایر سازمان ها روی می آورند. دو علت برای این گونه تقلید می توان ذکر کرد؛ یکی این که تصمیم گیرندگان شرکت ها درباره آنچه باید انجام دهند مطمئن نیستند و بنابرین سعی میکنند مانند شرکت های مقبول شوند تا در نظر سهامداران، مشتریان، انجمن های تخصصی و دیگر مراجع مقبول به نظر برسند. دلیل دیگر میتواند این امر باشد که از نر این تصمیم گیران وقتی کاری را انجام دهند که دیگر سازمان ها انجام میدهند لااقل از این امر اطمینان حاصل می شود که آن ها هم به آن اطلاعاتی دسترسی دارند که دیگر شرکت ها دارند. در نظریه نهادی، پروسه تأثیرگذاری بین شرکتی، تقلید بین سازمانی خوانده می شود. تقلید بین سازمانی رمانی رخ میدهد که یک یا چند شرکت روش های سازمانی خاصی را اتخاذ کنند و بر احتمال اتخاذ چنین روش هایی توسط دیگر سازمان ها می افزایند (داویس[۷۳]، ۱۹۹۱).
هونچیلد و مینر، این امر را بررسی کردهاند که آیا تصمیم به تقلید و الگوهای تقلیدی تحت تأثیر نتایج عملکرد دیگر شرکت ها و عدم قطعیت بافت شرکتی قرار دارد یا خیر. این محققین سه اصل را مبنای تقلید انتخابی در نظر می گیرند که عبارت اند از: تقلید مبتنی بر بسامد[۷۴]، تقلید مبتنی بر ویژگی[۷۵] و تقلید مبتنی بر پیامد[۷۶] (هونچیلد و مینر، ۱۹۹۷). محققین دیگر مانند مارچ و همکاران[۷۷] ، پففر و همکاران[۷۸] (۱۹۷۶) و دی ماجیو و پاول [۷۹](۱۹۸۳)، فاکتورهای دیگر دخیل در تقلید هنجاری[۸۰] را مورد بررسی قرار دادهاند.
در ادامه به توضیح هر یک از انواع تقلید چهارگانه خواهیم پرداخت.
۲-۲-۳-۱- تقلید مبتنی بر بسامد
سازمان ها تمایل دارند اعمالی را تقلید کننده که توسط تعداد زیادی از سازمان های همسو از حیث اجتماعی مانند شبکه های اجتماعی، گروههای دارای ویژگی های مشابه (مثلاً اندازه، بخش، منطقه) و نه لزوماًً در صنعت مشابه (رقبا، تولید کنندگان و مشتریان) صورت می گیرند. دلیل این امر را می توان به این امر نسبت داد که با افزایش تعداد شرکت هایی که از عملکرد واحد استفاده میکنند مقبولیت آن عملکرد بیشتر می شود (دی ماجیو و پاول، ۱۹۸۳).
این نوع تقلید زمانی اتفاق می افتد که شرکت هایی که به دنبال مقبولیت هستند اقدام به اتخاذ راهکارهای مقبول می نمایند. این نوع تقلید میتواند از طریق نوعی تأثیر ناآگاه رخ دهد که درآن راهکارهایی که بسامد بالایی دارند مسلم فرض شده و بدون تفکر اتخاذ میشوند. این نوع فرآیندها باعث تغییر مبنای فرایند تصمیم گیری در مورد بینالمللی سازی از فرایند مبتنی بر کارایی به فرایند مبتنی بر تقلید می شود (مارچ و دیگران، ۱۹۹۱).
۲-۲-۳-۲- تقلید مبتنی بر ویژگی
شرکت ها ممکن است به صورتی انتخابی اقدام به تقلید از راهکارهای مورد استفاده در شرکت های مشابه نمانی.د هدف از این کار باز کردن راهی برای یادگیری اجتماعی میباشد یا شاید دلیل این کار این است که مدیران به دنبال وضعیت مشابه وضعیت مدیران بزرگ هستند ب دون در نظر گرفتن اینکه نتایج حاصل از اتخاذ چنین راهکارهایی بالاتر از سطح معمول است یا نه. بر اساس این تعریف سازمان هایی که تصمیم به بینالمللی سازی می گیرند اما از بازارهای خارجی اطلاع کافی ندارند سعی میکنند با پیروی از راهکارهای مورد استفاده از شرکت های مشابه از عدم قطعیت بکاهند، بدون در نظر گرفتن این که آیا چنین راهکارهایی سودمند هستند یا خیر. مشاهده عملکرد شرکت های مشابه که وارد بازار جدید خارجی شده اند منبع اطلاعاتی خوبی درباره فرصت ها یا تهدیدهای موجود در بازار خارجی است. در شرایط نبود اطلاعات درباره بازار خارجی، ورود شرکت در بازار میتواند نشان دهنده این امر باشد که جذابیت بازار بیش از میزانی است که قبلاً تصور می شده است (هونچیلد و ماینر، ۱۹۹۷).
۲-۲-۳-۳- تقلید مبتنی بر پیامد
تقلید مبتنی بر پیامد بیش از این که بر پایه فرآیندهای مبتنی بر اطلاعات اجتماعی استوار باشد بر فرآیندهای مبتنی بر اطلاعات فنی استوار است (هونچیلد و ماینر، ۱۹۹۷). و شرکت ها همواره اطلاعات فنی را بر اطلاعات اجتماعی ترجیح میدهند و تنها وقتی به اولی دسترسی ندارند رو به دومی می آورند. به بیان دیگرع محیط ناپایدار باعث پررنگ تر شدن اطلاعات اجتماعی و کاهش نقش اطلاعات فنی می شود (پففر و دیگران[۸۱]، ۱۹۷۶). بنابرین، در این تحقیق فرض بر این است که شرکت هایی که با بازار داخلی ناپایدار مواجه هستند به استراتژی تقلید رو می آورند به ویژه وقتی که دیگر سازمان ها نتایج مثبت کسب کردند. در این حالت شرکت مورد نظر بدون در نظر گرفتن تعداد ویژگی های شرکت های استفاده کننده از راهکار مورد تقلید اقدام به تقلید میکند. به بیان دیگر، شرکت ها پیامدهای به کارگیری راهکار را قبل از تقلید کردن آن در نظر می گیرند.
۲-۲-۳-۴- تقلید هنجاری
تقلید سازمانی به سبب نیروهای موجود در محیط نهادی همواره در نتیجه ارتباط با سازمان های دیگر رخ نمی دهد. در واقع، نظر به وجود سیاست های دولتی یا سازمان های مستقل، تقلید رفتار از جانب شرکت ها میتواند در نتیجه فشار اعمال شده توسط سازمان های تأثیرگذار اتفاق بیافتد. تقلید هنجاری زمانی اتفاق می افتد که شرکت ها الگوهایی که در محیط درست فرض میشوند را اتخاذ میکنند یا زمانی اتفاق می افتد که الگوهای سازمانی توسط سازمان های قوی (دولت، اتاق های بازرگانی، اتحادیه ها) بر شرکت ها تحمیل میشوند. در نتیجه، با اتخاذ چنین الگوهایی شرکت ها مقبولیت یافته و احتمال ادامه حیات و موفقیت آن ها افزایش مییابد (داسین[۸۲]، ۱۹۹۷).
شرکت های کوچک و متوسط، سازمان هایی با محدودیت های خاص خود هستند؛ بنابرین؛ وقتی یک سازمان قوی مانند دولت یا یک سازمان یا نهاد تأثیرگذار چیزی را الزامی کند این گونه شرکت ها هم موظف به رعایت یا تطابق با الزام هستند. در بسیاری از کشورها و نواحی، دولت ها یا نهادها، راهبردها و سیاست هایی اتخاذ کردهاند تا شرکت ها را وادار به صادرات کنند. در مورد برنامه های تشویق صادرات تحقیقات گسترده ای صورت گرفته است (نایدو و رائو[۸۳]، ۱۹۹۳). دولت ها میتوانند با اعمال کنترل ها یا تشویق هایی مانند مجوز گرفتن، محدودیت واردات، تخفیفات مالیاتی، برنامه های صادراتی و غیره، بینالمللی سازی شرکت های داخلی را سرعت بخشند. بنابرین، در این تحقیق فرض بر این است که شرکتی که برنامه حمایت از صادرات دولت را مناسب حال خود می بیند تصمیم به بینالمللی سازیم ی گیرد بنابرین این برنامه ها بر تصمیم گیری شرکت ها درباب بینالمللی سازی تأثیر میگذارند. شایان ذکر است که در این تحقیق به علت گسترده بودن موضوع، در مورد تأثیر محصولات جایگزین بر بینالمللی سازی بررسی انجام نمی گردد و همچنین به علت تشابه نسبی تقلید مبتنی بر پیامد با سه نوع تقلید دیگر و همچنین جلوگیری از طولانی شدن مطلب در مورد این عامل نیز بررسی انجام نمی گردد.
“