پوشش به عنوان یکی از مهمترین مؤلفه های مرتبط با هویت محسوب می شود. «پوشش» از نظر لغوی به معنای پوشاندن چیزی است و اصولاًهر چیز که روی چیز دیگر را بپوشاند، پوشاک می باشد. لباس از ریشه لبس به معنای پوشاننده است( عمید،۱۳۸۹: ۱۰۲۱).
هویت اجتماعی مفهومی است که در فرایند زندگی اجتماعی ساخته می شود، فرایند هویت سازی این امکان را برای یک کنش گر اجتماعی فراهم می کند که به پرسش های بنیادی معطوف به کیستی و چیستی خود پاسخی مناسب و قانع کننده بدهد. در همین راستا می توان گفت که هویت اجتماعی در واقع عبارت از خصوصیات اجتماعی، عقاید و ارزش ها و رفتارها و نگرش های متمایز گروه های اجتماعی که این فرایند از طریق مقایسه اجتماعی شکل می گیرد(چاوشیان؛۱۳۸۱: ۵).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
باکاک در این مورد می گوید: هویت اجتماعی نوین مبتنی برسبک زندگی خود را از طریق چهره ها( گزینش لباس ها و رفتارها)، کردارها واعمال( انتخاب فعالیت های گذران اوقات فراغت)و همین طور از رهگذر گزینش نوع دوستان قابل بیان است(نیکزاد فرخی،۱۳۸۶).بنابراین نوع و سبک پوشش و مبلمان منزل نیز نماد و نشانه فرهنگی و اجتماعی محسوب می شود.
یکی از مهمترین مؤلفه های مرتبط با هویت، پوشاک افراد جامعه است که بی شک با دیگر عناصر، ارتباطی تناتنگ دارد. دراین رابطه یارشاطر(۱۳۸۲) می گوید پوشاک از راه مجموعه علائم مادی، یک نظام ارتباطی فرهنگی در میان مردم جامعه برقرار می کند. رمزگشایی از این علائم و دریافت مفهوم آنها در هر گروه و جامعه نیازمند درک رفتارهای اجتماعی و فرهنگی مردم آن گروه و جامعه و شناخت نظام های دینی – اعتقادی و باورهایی است که پوشاک ارزشهای نمادین خود را از آنها گرفته است. این ارزش ها نقش مهم و برجسته ای در نگهداشت هویت اجتماعی و فرهنگی مردم جامعه و استمرار بخشیدن آن در طول حیات تاریخی نسل ها ایفا می کنند. در واقع سبک پوشش نشان دهنده پایگاه اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و شغلی پوشندگان آنها و برتابنده تفاوت های جنسی، سنی، جایگاه طبقاتی افراد در گروه های اجتماعی گوناگونند( به نقل از الهی،۱۳۸۹: ۱۱). بنابراین معنای هر سبک لباس و هر نحوه پوشش از خلال نسبتی که با مقوله هایی نظیر مردانگی یا زنانگی، طبقه، منزلت، نقش اجتماعی، ارزش ها و ضد ارزش ها و به طور کلی با ساختارهای اجتماعی برقرار می کند، درک می شود(جوادی یگانه و دیگران،۱۳۸۶: ۶۵).
تورشتاین وبلن از جامعه شناسانی بود که درباره چگونگی کسب منزلت اجتماعی افراد سخن گفته است. به نظر وبلن ثروت مهم ترین عامل کسب منزلت اجتماعی که باید نمود خارجی داشته باشد و بهترین نمود آن مصرف تظاهری و نمایشی است. برای نمونه، افراد با نوع پوشش، آرایش و زیورآلات خود و طبقه خود را از سایرین متمایز می کند( حمیدی،فرجی،۱۳۸۶: ۶۸). وبلن معتقد است تهیه لباس بیش از موارد مصرفی دیگر مردم را وادار می کند تا حدی در خور توجهی از راحتی و ضرورت های زندگی خود بکاهد و آنچه را حد مطلوب مصرف تظاهری است فراهم آورند. نیاز به لباس بیش از آنکه نوعی احتیاج باشد تبدیل به امری تمایلی شده است. بنابراین از منظر وبلن پوشش های رایج از کارکرد طبیعی خود که همان محافظت، گرم شدن، زینت و نمادگرایی است دور شده و بیشتر جنبه تظاهر و نمایش به خود گرفته است.
همانطور که قبلاً اشاره شد بوردیو از جامعه شناسانی است که با به کارکیری مفاهیم سرمایه فرهنگی و سبک زندگی توانست درکی کامل تر از تمایز موجود در بین سبک پوشش افراد ارائه دهد. وی ابعاد اقتصادی و فرهنگی را در بحث طبقه لحاظ می کند و برمبنای سرمایه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی طبقه را تشریح می کند. به نظر بوردیو، حجم و انواع سرمایه ها طبقه را شکل می دهند ومنش افراد، درون هر طبقه را به یکدیگر وصل می کند و بر مبنای این منش مشترک سبک های زندگی شکل می گیرد. بوردیو با مفهوم فضای اجتماعی سبک های زندگی را نشان می دهد، فضای اجتماعی به این ترتیب ساخته می شود که عاملان و گروه های اجتماعی بر اساس حجم و میزان سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی با برخی افراد اشتراک می یابند و با برخی دیگر فاصله پیدا می کنند.( بوردیو،۱۳۸۰،به نقل از حمیدی،۱۳۸۶: ۷۱)
بنابراین فضای اجتماعی بر مبنای سرمایه ساخته می شود. هر قدر سرمایه فرد بیشتر باشد در فضای اجتماعی در موقعیت بالاتری قرار می گیرد، مردمی که به طور نزدیک در یک فضای اجتماعی قرار دارند، دارای مشابهت های بسیار هستند. در واقع به ازای هر سطحی از موقعیت ها سطحی از سبک زندگی ها و ذائقه وجود دارد که بر اثر شرایط اجتماعی مناسب با آن بوجود می آیند وبه وسیله این سلیقه ها و ظرفیت تکثیرکننده آنها، مجموعه انتظام یافته ای از ثروت ها و خصلت ها به وجود می آید که در درون خود از نوعی وحدت برخوردار است.
بوردیو هویت اجتماعی را بر اساس تمایز در نظام شرایط طبقاتی تعریف می کند و معتقد است اوضاع و شرایط هر طبقه، در آن واحد، هم با ویژگی های درونی آن و هم با شرایط ویژگی های نسبتی آن تعریف می شود که ناشی از جایگاه و موقعیت آن در نظام شرایط طبقاتی است که درعین حال نظام تفاوت ها و موقعیت های متفاوت نیز هست. به همین دلیل هویت اجتماعی بر اساس تفاوت تعریف و ابراز می شود. یعنی کل ساختار نظام شرایط وجودی به طرز گریز ناپذیری در طبع و قریحه ریختار حک می شود به نحوی که شرایط وجودی مزبور خود را در تجربه اوضاع زندگی کسی نمایان می سازد که جایگاه و موقعیت خاصی را در این ساختار اشغال می کند( بوردیو، ۱۳۹۰: ۲۳۹).
یکی دیگر از مفاهیم بوردیو که مرتبط با سبک زندگی می باشد مفهوم منش(عادت واره، ریختار) است، منش، مجموعه ای از خلق و خوهای پایدار در افراد است که کردارهای خاصی پدید می آورد. مفهوم منش در واقع همان ساخت های اجتماعی ذهنی شده ای است که بدواً از طریق تجارب نخستین فرد به ذهن او منتقل می شود و شکل می گیرد (نهادهای نخستین) و سپس تجربیات بزرگسالی (نهادهای ثانوی) بدان اضافه می شود. به این ترتیب است که ساختارهای اجتماعی در ذهن او در درون افراد از طریق درونی ساختن عناصر بیرونی حک می شوند و به صورت منش در می آیند( توسلی، ۱۳۸۳: ۵).
بوردیو برای نقش ساختار بیرونی تاثیرگذار بر منش، مفهومی دیگری با نام «میدان»[۱۸] را مطرح می کند. میدان ها ساختار بیرونی عامل را تشکیل می دهند. میدان ها فضاهای زندگی اجتماعی هستند که رفته رفته از یکدیگر مستقل شده و در فرایند تاریخی بر محور روابط اجتماعی و نتایج ویژه ای شکل می گیرند. میدان در عین حال عرصه مبارزه و منازعه اجتماعی اند که برای حفظ قدرت یا تنظیم روابط بین فرادستان و فرودستان فعالیت می کنند(همان،۷-۶).
به نظر بوردیو سبک های زندگی محصولات سیستماتیک ریختار هستند که در روابط متقابلشان و به کمک شاکله های ریختار درک می شوند و به نظام های نشانه ای تبدیل می شوند و به صورت اجتماعی مورد ارزیابی و قضاوت قرار می گیرند(بوردیو،۱۳۹۰: ۲۴۱). بوردیو نشان می دهد که چگونه گروه های خاص، به ویژه طبقات اجتماعی- اقتصادی، از میان انواع کالاهای مصرفی، روش های لباس پوشیدن، غذا خوردن، آرایش کردن، مبلمان و تزئین داخلی منزل و … انتخاب هایی را انجام می دهند تا روش زندگی مجزای خود را مشخص و خود را از دیگران متمایز می کنند. در واقع ذائقه مبنایی است که افراد به واسطه آن خود و طبقه خود را از دیگران متمایز و بر اساس آن خود را دسته بندی می کنند.
۲-۳- پیشینه تجربی پژوهش در ایران
حسینی اصلی در سال ۱۳۸۹ تحقیقی با عنوان “مصرف رسانه و گروه مرجع” در بین دانش آموزان مقطع متوسطه در سطح شهر رشت برا ی پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه گیلان انجام داد. هدف اصلی این تحقیق ارزیابی رابطه بین رسانه و انتخاب گروه مرجع توسط دانش آموزان مقطع متوسطه بوده است. همچنین محقق در این تحقیق تلاش کرده است که ارتباط متغیرهایی مانند جنس، رشته و پایه تحصیلی،گرایش تحصیلی، گرایش دینی، علاقمندی به مقایسه خود با دیگران و پایگاه اجتماعی- اقتصادی خانواده دانش آموزان را با انتخاب گروه مرجع مشخص سازد. این تحقیق با روش پیمایش و با بهره گرفتن از پرسشنامه انجام شده و جامعه آماری تحقیق دانش آموزان مقطع متوسطه شهر رشت بودند که از بین آنها تعداد ۳۹۶ نفر به عنوان نمونه با بهره گرفتن از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردیدند. یافته های این تحقیق نشان داد که بین محتوای برنامه های تلویزیونی مورد استفاده و نوع گروه مرجع دانش آموزان رابطه ای متوسط وجود دارد، باور دینی بالا موجب کاهش استفاده از برنامه های تلویزیونی شبکه ماهواره ای شده و بین این دو مورد رابطه ای معکوس برقرار است ولی باور دینی بالای دانش آموزان موجب افزایش مصرف شبکه داخلی توسط آنان می گردد و رابطه مستقیم بین این دو مورد وجود دارد. از لحاظ رابطه بین پایگاه اجتماعی و اقتصادی خانواده دانش آموزان و نوع گروه مرجع، این تحقیق نشان داد که دانش آموزان از خانواده با سطح بالای پایگاه اجتماعی- اقتصادی بیشتر پزشکان و مهندسان و با سطح پایین پایگاه، بیشتر ورزشکاران را به عنوان گروه مرجع می پذیرند.
«سبک زندگی و پوشش زنان تهران» عنوان تحقیقی است که حمیدی و فرجی در سال ۱۳۸۶ به فرجام رساندند. هدف این تحقیق بررسی و توصیف نوع پوشش زنان تهرانی بوده است. دراین تحقیق از روش مصاحبه شبه ساختاریافته از یک نمونه ۴۰ نفری استفاده شده است. بر این اساس، نه تیپ برحسب پوشش(حجاب به مثابه تکلیف، حجاب به مثابه ایدئولوژی،حجاب سنتی،حجاب زیباشناختی، حجاب بازاندیشانه، پوشش به مثابه سبک زندگی، مد محور، فشن لس، پوشش فمینیستی) از یکدیگر متمایز شده اند. در این تحقیق از نظریات طبقه تن آسان تورشتاین وبلن، جورج زیمل و به خصوص نظریه سرمایه فرهنگی بوردیو جهت ارائه الگو و چارچوب نظری سبک زندگی و تیپ های متفاوت پوشش زنان استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که سرمایه اقتصادی و فرهنگی در نوع پوشش زنان تاثیر مسقیم دارد، همچنین در جوامع امروزی کارکردهای ساده و اولیه لباس کم رنگ شده و در عوض کارکردهای پیچیده تری مانند خلق هویت و ایجاد تمایز و سبک زندگی برای آن متصور است (حمیدی و فرجی،۱۳۸۶: ۷۱).
نیکزاد فرخی در سال ۱۳۸۴در پژوهشی با عنوان” الگوی مصرف پوشاک و هویت اجتماعی جوانان” به تبیین روابط میان شاخص های هویت اجتماعی و ابعاد الگوی مصرف الگوی مصرف در میان جوانان ۱۸ تا ۳۰ سال شهر رشت پرداخته است. برای رسیدن به این هدف از چارچوب نظری استفاده شده است که خطوط اصلی آن را نظریات «پیر بوردیو» و «آنتونی گیدنز» تشکیل داده است. در پایان نیز پژوهشگر موفق به ارائه گونه شناسی از الگوهای خرید جوانان مورد مطالعه در چهار فضای اجتماعی گوناگون که حاصل تقاطع دو محور سرمایه فرهنگی و سرمایه اقتصادی است، شده است. افراد قرار گرفته در هریک از این چهار فضای اجتماعی دارای ذائقه ها و سلایق[۱۹] نزدیک بهم در خرید لباس و پوشاک خود هستند که آنها را از افراد قرار گرفته در فضاهای دیگر متمایز می کند (نیکزاد فرخی،۱۳۸۴).
“بررسی گروه های مرجع جوانان در شهر تهران” عنوان تحقیقی است که سید ضیاء هاشمی در سال ۱۳۸۴ انجام داده است. هاشمی در این تحقیق از نمونه ۶۰۹ نفره جوانان واقع در سنین ۱۶ تا ۲۹ سال مناطق ۲۲ گانه شهر تهران استفاده می کند. هدف این تحقیق بررسی گروه های مرجع جوانان در حوزه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در ارتباط با عواملی همچون ارزش ها، ارتباطات اجتماعی و نیز ویژگی های شخصی در انتخاب گروه ها بوده است. محقق از دو رویکرد روانشناسی اجتماعی برای بررسی ویژگی ها وابعاد فردی و رویکرد جامعه شناختی به بررسی عامل ساختار و نظام ارزشی حاکم در جامعه می پردازد و می نویسد: گروه های مرجع معیار و مبنای ارزیابی افکار هستند و به عنوان یکی از عوامل جامعه پذیری در شکل گیری نگرش ها و رفتارها نقش تعیین کننده دارند. این گروه ها به ویژه برای جوانان که تاثیرپذیری زیادی از محیط اجتماعی خود دارند، مهم تر و تاثیرگذارترند. دو شاخص که در بررسی گروه های مرجع استفاده شده عبارتند از:
اول: اتکا به گروه به عنوان مبنای تصمیم گیری
دوم: تعلق خاطر به گروه که موجب ارجاع به آن در فکر و عمل می گردد
هاشمی در رویکرد روانشناسی اجتماعی از نظریه مقایسه اجتماعی فستینگر استفاده می کند. فستینگر به این نکته تاکید دارد که تمایل افراد به مقایسه و ارزیابی استعدادها و افکار خود در گروه، نه تنها بر رفتار گروهی آنان تاثیر می گذارد بلکه در شکل گیری گروه و تغییر اعضای آن هم مؤثر خواهد بود. به اعتقاد فستینگر مردم مایلند وارد گروههایی شوند که دارای افکار و توانایی های مشابه و هماهنگ با خودشان هستند، آنها از گروههایی که دارای افکار و توانایی های مشابه و هماهنگ با خودشان نباشند خارج می شوند یا رفتار و افکار خود را به گونه ای تغییر می دهند که با الگوهای رایج در گروه، تطابق پیدا کند. در رویکرد جامعه شناسی نیز محقق از نظریه مرتن استفاده می کند. محقق سپس انواع گروه مرجع را نیز مطرح می کند که عبارت اند از: والدین، اعضای خانواده و خویشاوندان، شخصیتهای علمی- فرهنگی، دوستان و همسالان، اساتید و معلمان، خودم، شخصیت های سیاسی و رهبران دینی. یافته های تحقیق نشان می دهد، خانواده به ویژه همسر و والدین گروه مرجع جوانان تهرانی در حوزه های مختلف هستند. در میان گروه های ثانویه، اساتید و روشنفکران بالاترین جایگاه را به عنوان گروه مرجع به ویژه در زمینه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارند. در میان متغیرهای مستقل تحقیق متغیرهای سن و پایگاه اجتماعی با متغیر وابسته همبستگی معکوس دارند. به این معنا که با افزایش سن و پایگاه اجتماعی، میزان اتکاء به گروه های مرجع کاهش می یابد. زنان نیز در مقایسه با مردان، اتکای بیشتری به گروه مرجع به ویژه گروه های عضویت دارند.
در رابطه با کار هاشمی می توان گفت با آنکه در مدل تحلیل خود به عوامل موثر بر گروه های مرجع تاکید کرد اما به ماهیت انواع گروه های مرجع اشاره نکرده و صرفا به این عوامل اکتفا کرده در حالیکه با توجه به عنوان پژوهش که بررسی گروه های مرجع جوانان است، توصیف و مشخص کردن ماهیت گروه های مرجع از ضروریات تحقیق می باشد. دومین نکته اینکه در این تحقیق به تفاوت مناطق ۲۲ گانه تهران در رابطه با گروه های مرجع پرداخته نشده است.
ایمانی پارسا(۱۳۸۴: ۳۵-۴) برای پایان نامه کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبائی تحقیقی تحت عنوان ” بررسی گروه های مرجع دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران” در یک نمونه۲۶۷ نفره انجام داده است. هدف کلی این تحقیق بررسی و مشخص ساختن مهم ترین گروههایی است که دانش آموزان آنها را به عنوان گروه های مرجع فکری و رفتاری خود در نظر می گیرند. محقق پس از مرور نظریه های جرج هربرت مید، کولی، مرتن، شفرز، داوسن و چاتمن و فستینگر گروه های مرجع را به عضویتی و غیر عضویتی تقسیم می کند؛ گروه های مرجع عضویتی به اعضای خانواده، همسالان و خویشاوندان و گروه های مرجع غیر عضویتی به گروه های سمبولیک (شامل ورزشکاران، هنرپیشه ها، خواننده ها و نویسندگان رمان و شعر) و سیاستمدارن، مراجع مذهبی و مراجع علمی و تحصیلی اشاره دارند. نتایج تحقیق نشان می دهد که در بین گروه های مرجع مختلف، خواننده ها، هنرپیشه ها و ورزشکاران از مهم ترین گروه های مرجع دانش آموزان محسوب می شوند. همچنین بررسی روابط متغیرها نشان داده که بین جنسیت، سرمایه فرهنگی و پایگاه اقتصادی-اجتماعی دانش آموزان و گرایش آنها به گروه های مرجع رابطه وجود دارد که این رابطه به خصوص در مورد جنسیت و انتخاب گروه مرجع بارزتر بوده است.
در رابطه با این تحقیق می توان گفت که محقق توانسته به نحو شایسته ای به توصیف گروه های مرجع جوانان بپردازد و گروه های مرجع را به دو دسته عضویتی و غیر عضویتی تقسیم نماید، اما نقدی که بر این پایان نامه وارد است اینست که محقق به نقش رسانه ها در ارائه شاخصهای گروه های مرجع اشاره نکرده است حال آنکه بسیاری از گروه های مرجع مطرح شده در مدل توصیفی تحقیق عملا اثر خود را از طریق رسانه ها بر جوانان منتقل می کنند.
ابوالفضل اشرفی(۱۳۷۷: ۳۵) در تحقیقی تحت عنوان “بررسی عوامل اجتماعی- فرهنگی موثر بر گرایش نوجوانان به الگوهای فرهنگ غربی(رپ و هوی متال) درتهران” از یک نمونه ۱۹۲ نفره نوجوانان دختر و پسر ۱۳-۱۹ ساله تهران که متظاهر و غیرمتظاهر به الگوهای غربی رپ و هوی متال بودند، درسه منطقه بالا، متوسط، پایین شهر تهران استفاده می کند. محقق اهداف خود را در تحقیق چنین مطرح می کند:
۱-نشان دادن اهمیت توجه به جریان جامعه پذیری متناسب با هنجارهای اجتماعی و ارزش های فرهنگی جامعه تا هویت اجتماعی نوجوانان متناسب با فرهنگ جامعه شکل گیرد.
۲-نشان دادن نقش احساس بی هویتی اجتماعی نوجوانان در انحراف از هنجارهای اجتماعی خود و گرایش آنها به الگوهای غربی
۳-ساختن شاخص ها و مفاهیمی که احساس بی هویتی اجتماعی نوجوانان و گرایش آنها به غرب را مورد سنجش قرار دهد.
دیدگاه به کار گرفته در این تحقیق، دیدگاهی ترکیبی است که شامل دیدگاه جامعه شناسی، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی و نظریه های هویت اجتماعی است و محقق با بهره گرفتن از این دیدگاه ها به بررسی نقش عوامل واسط نظام اجتماعی(نهادهای خانواده، مدرسه، رسانه های گروهی، تلویزیون، سینما و دوستان) در زمینه احساس هویت اجتماعی در جامعه ما می پردازد. از مباحث نظری این نتیجه حاصل می شود که ضعف و ناکامی نظام اجتماعی در ایجاد زمینه برای شکل گیری احساس هویت اجتماعی در نوجوانان به احساس بی هویتی اجتماعی آنان و در نتیجه هویت یابی در قالب گرایش های ایستاری، کنشی، و نمادی( ظاهری یا سبک پوشش) به الگوهای غربی و هوی متال می انجامد. منظور محقق از هویت اجتماعی در این پژوهش، تصور،درک و ارزیابی فرد از خودش از منظر دیگران (جامعه) است. اگر این تصور و ارزیابی مثبت باشد و فرد احساس کند از منظر دیگران یا جامعه، دارای جایگاه، ارزش و احترام است، احساس هویت اجتماعی و در غیر این صورت احساس بی هویتی اجتماعی خواهد کرد.
اشرفی فرضیه محوری خود را این چنین مطرح می کند: هرچه احساس بی هویتی اجتماعی نوجوانان نسبت به نظام اجتماعی بیشتر باشد، هویت یابی آنان در قالب گرایش به الگوهای غربی رپ و هوی متال بیشتر می شود. او در این تحقیق به این نتیجه می رسد که گرایش به الگوهای غربی و تبیین آن با احساس بی هویتی اجتماعی نسبت به نظام اجتماعی فقط در شکل ظاهر وجود ندارد بلکه در سطوح مهم تر و حساس تر در بین نوجوانان و نیازهای روانشناختی آنان مشهود است.
با توجه به اینکه بخش اعظم جامعه ما را نوجوانان و جوانان تشکیل می دهند محقق در بررسی عوامل اثرگذار در گرایش ایستاری و کنشی و نمادی نوجوانان به عواملی همچون فضای زندگی،خانواده، مدرسه،رسانه ها، دولت و گروه همسالان پرداخته که حقیقتا به عوامل موثری اشاره داشته است. اما محقق مشخص نکرده است که به چه نحوی گرایش نوجوانان به الگوهای فرهنگ غربی انحراف از هنجارهای اجتماعی تلقی شده است؛ یا اینکه چقدر سبک ظاهر و پوشش نوجوانان جامعه انحراف از هنجارهای اجتماعی نوجوانی تلقی می شود و آیا این سبک ظاهرشان امری بهنجار در جامعه تلقی نمی شود؟
در بین تحقیقات مطرح شده دو گروه را می توان از هم تفکیک کرد: گروه اول تحقیقاتی که به طور مستقیم موضوعات آن مرتبط با گروه های مرجع بوده است مثل کار هاشمی(بررسی گروه های مرجع جوانان تهران)، تحقیق ایمانی(بررسی گروه های مرجع دانش آموزان) و کار حسینی(مصرف رسانه و گروه مرجع). در این تحقیقات از میان گروه های مرجع بر خانواده، ورزشکاران، هنرپیشه ها، خواننده ها تاکید شده است و متغیرهایی چون رسانه، پایگاه اجتماعی- اقتصادی و جنسیت را در چگونگی ارتباط با بررسی می کنند. در تحقیقات گروه دوم موضوعات آنها غیر مستقیم با گروه های مرجع در ارتباط بودند، مثل کار اشرفی( بررسی عوامل اجتماعی-اقتصادی موثر بر نگرش جوانان به الگوهای فرهنگ غربی)و تحقیق حمیدی و فرجی(سبک زندگی و پوشش زنان تهرانی) در این تحقیقات بیشتر با دیدی آسیب شناسانه به موضوع نگاه شده است، به عنوان مثال در کار اشرفی بر این تاکید دارد که جوانان و نوجوانان به الگوهای غربی روی آورده اند و دلایل آن را نیز ضعف در نظام اجتماعی و عدم کارکرد مناسب نهادهای اجتماعی نظیر خانواده،مدرسه و دولت می داند، یا در تحقیق حمیدی و فرجی دلایل روی آوردن زنان جامعه به سبک های پوشش غربی و کم رنگ شدن کارکردهای ساده و اولیه لباس را در اثر قرار گرفتن جامعه کنونی ایران در معرض فرایند جهانی شدن تحلیل می کند که در اثر آن کارکردهای پیچیده تری مانند خلق هویت و ایجاد تمایز و سبک زندگی برای لباس پوشیدن متصور می شود. در واقع می توان گفت هیچکدام از تحقیقات مورد بررسی شده به طور مستقیم به موضوع تاثیر گروه های مرجع بر سبک پوشش جوانان نپرداخته اند. همچنین در همه این تحقیقات گروه های مرجع به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است و تاثیر عوامل مختلف بر روی متغیر گروه مرجع مورد بررسی قرار گرفته است، لذا در این تحقیق با یک موضوع جدید، سعی دارد تأثیر گروه های مرجع را به عنوان متغیر مستقل بر سبک پوشش جوانان مورد بررسی قرار دهد.
۲-۴- پیشینه تجربی تحقیق در خارج
رابینسون[۲۰](۲۰۰۳)در پژوهشی با عنوان” تاثیرگذاری شیوه پوشش بر بدن و مدیریت ظاهر"دریافت که شرکت در برنامه های کاهش وزن با بالا رفتن جذابیت بدن ارتباط دارد. زنان بیشتر آن نوع لباسهایی را می پوشند که قسمت هایی از بدنشان که از آن رضایت دارند را به نمایش بگذارند. از سوی دیگر یافته این پژوهش نشان می دهد که شیوه پوشش با وضع تاهل و سن رابطه دارد. همچنین زنانی که در برنامه کاهش وزن شرکت می کنند از لباس هایی استفاده می کنند که ظاهر آنها را بهتر بسازد و تصور آنان را از بدنشان بهبود بخشد. آنان به مرور که در برنامه کاهش وزن شرکت می کنند اگر تصور و رضایت آنان افزایش پیدا کند با جدیت برنامه ها را دنبال می کنند و در کاهش وزن موفق تر عمل می کنند.
باردن و ایتزل[۲۱](۲۰۰۱) تحقیقی با عنوان” تأثیر گروه مرجع بر تصمیم گیری خرید محصولات تجاری” انجام داده اند. در این تحقیق تلقی ها و برداشت های مصرف کنندگان از تاثیر گروه های مرجع بر تصمیم گیری های خرید محصولات و برندهای تجاری از ۱۵۱ پاسخگو در بین ۶۴۵ عضو پانل مصرکنندگان این محصولات بررسی شده است. دراین تحقیق با بهره گرفتن از نظریات جرارد و کلمن سه نوع گروه مرجع را در ارتباط با متغیر استفاده کنندگان محصولات تجاری شامل: دادن اطلاعات، فایده مندی، بیان ارزشها شناسایی شده است. نتایج تحقیق تفاوتهای فرض شده در تاثیر گروه های مرجع در بین محصولات مصرف شده ضروری و محصولات لوکس، هم در فضای عمومی و هم در فضای خصوصی را تایید می کند.
اُلین و پیری[۲۲] (۱۹۹۱) تحقیقی با عنوان کاربرد گروه های مرجع اجتماعی در سیاستگذاری ورزشی انجام دادند. هدف این تحقیق بر اساس نظریه گروه مرجع تعیین نحوه عمل کردن تصمیم گیرندگان سیاست های ورزشی در هنگام تصمیم گیری وهمچنین تعیین اینکه چه گروه های مرجع و پس زمینه های فکری که آنها برای تأیید رفتارشان انتخاب می کنند، می باشد. علاوه بر این هدف جزئی تحقیق این بوده که کشف کند چگونه استراتژی گروه مرجع تصمیم گیرندگان از اواسط دهه ۱۹۷۰ تغییر کرده است. برای انجام این مطالعه از یک نمونه ۱۷۸۸نفری از مقامات ۱۶ شهر فنلاند انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که گروه های مرجع و پس زمینه های فکری اکثریت تصمیم گیرندگان به عنوان اساسی برای تصمیم گیریشان از لحاظ اهمیت در حال کاهش می باشد.
پال گودرهام[۲۳](۱۹۸۷) در یک تحقیق کیفی با عنوان نظریه گروه مرجع و آموزش بزرگسالان انجام داده است. هدف تحقیق مطالعه این است که نشان دهد چگونه نظریه جامعه شناسی و به طور خاص نظریه گروه مرجع ممکن است در بسط و توسعه یک رشته با هم تلفیق شوند. استدلال می شود که تغییرات مشارکت در برنامه هایی که بزرگسالان به طرق داوطلبانه در آن مشارکت دارند، ممکن است از دیدگاه زمینه اجتماعی- فرهنگی و اثرات اجتماعی-اقتصادی این برنامه ها فهمیده شود. برای تشریح این نظریه از یک آزمایش جهت دار برنامه آموزشی بزرگسالان استفاده شده است. در این مطالعه استدلال شده که مشارکت در برنامه های آموزشی به طور عمده در نتیجه یک جهت گیری گروه مرجع هنجاری و همچنین جهت گیری گروه مرجع مقایسه ای بوده و یک حس محرومیت نسبی را ایجاد می کند.
۲-۵- چارچوب و الگوی نظری پژوهش
چنانچه اشاره شده گروه مرجع گروهی است که فرد در کنش ها، رفتارها، انگیزه ها، تصورات، داوری و پیش داوری با توجه به آن ها جهت دارد(شفرز،۱۳۸۳: ۱۳۸). یا به تعبیر رابرتسون «ما همواره خودمان، اعمالمان، ظواهرمان،ارزش هایمان، آرزوهایمان، شیوه زندگی مان و… را ارزیابی می کنیم و در این ارزیابی ها به معیارهای یک گروه رجوع می کنیم»( رابرتسون، ۱۳۷۷: ۱۵۵) درباره گروه مرجع نظریه های روانشناسی و جامعه شناسی مختلفی مطرح شد. لذا در این تحقیق با توجه به نظریه مرتن گروه مرجع عبارت است از گروهی، جمع و رده اجتماعی و یا شخصی ( به عنوان نماد یک گرایش یا گروه اجتماعی )که فرد در عرصه حیات اجتماعی( در اینجا عرصه پوشش) آن ها را معیار قضاوت خود قرار داده و یا از آنها تبعیت می کند. این تبعیت در ارتباط با سبک زندگی، نگرش ها و معیارهای لازم برای سنجش خود و دیگران است.
به طور کلی از مجموع اندیشه های متفکرین مطرح شده می توان گفت که گروه مرجع گروهی است که افراد خود را با آن مقایسه و با استنادهای آن خود را ارزیابی می کنند و آن را الگوی ذهنی و عملی خود قرار می دهند. همانطورکه اشاره شد در رویکرد روانشناسی اجتماعی به ویژگی ها و ابعاد فردی مسئله در گروه توجه می شود اما در رویکرد جامعه شناختی، ارزش های اجتماعی و ساختارهای حاکم در جامعه نقش آفرین تلقی می شوند و بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. در واقع وجه اشتراک هر دو دیدگاه تاثیر گروه در شکل گیری رفتارها، نگرش ها و نحوه همراهی و تطابق فرد با گروه است.
با عنایت به پیشینه مطالعات انجام شده درباره گروه های مرجع و با تاکید بر نظریه مرتن مبنی بر اینکه گرایش افراد به گروه های مرجع عضویتی و غیر عضویتی را با میزان تحرک اجتماعی مرتبط می دانست و معتقد بود اگر تحرک اجتماعی بالاتر باشد گرایش به گروه های مرجع به گروه های غیر عضویتی بیشتر است، در این تحقیق گروه های مرجع به عضویتی و غیر عضویتی تقسیم شدند.گروه های مرجع عضویتی شامل: خانواده و همسالان و گروه های غیر عضویتی شامل: هنرپیشه ها، خواننده ها، ورزشکاران و معلمان می باشند
گروه عضویتی
خانواده( پدر،مادر، خواهر و برادر)
دوستان و همسالان
گروه های مرجع
گروه غیر عضویتی
هنرپیشه ها
خواننده ها
ورزشکاران
مراجع علمی – تحصیلی و مذهبی
مراجع مذهبی
نمودار (۲-۱). مدل مفهومی گروه های مرجع
درباره سبک پوشش افراد طبق دیدگاه بوردیو، نوع پوشش ظاهری افراد می تواند بیانگر سبک زندگی و ذائقه ای خاص باشد که منجر به متمایز شدن افراد از دیگر طبقات اجتماعی می شود. در واقع یکی از کارکردهای پوشش در عصر مدرن تمایزبخشی است. ساختارهای بیرونی در قالب میدان های متفاوت در عرصه حیات اجتماعی می توانند روی ریختار(منش) جوانان تاثیرگذار باشند و این تاثیر می تواند از طریق سلایق مختلف در نوع پوشش ظاهری افراد نمود عینی پیدا کند. بنابراین این که افراد چه نوع لباس یا آرایشی را برای خود بر می گزینند بستگی به نگرش های ذهنی افرادی دارد که در میدان های مختلف اجتماعی شکل می گیرد. با تأسی از مفهوم ریختار بوردیو می توان اذعان داشت ساختهای اجتماعی ارزش ها و نگرش های گروه های مرجع- اعم از عضویتی و غیر عضویتی- از طریق تجارب نخستین و ثانوی به ذهن افراد منتقل می شود و به صورت یک عادت یا منش رفتاری در ذهن درونی می شود، سپس این ریختار می تواند در قالب نوع پوشش لباس در میدان های مختلف اجتماعی یا همان فضای زندگی اجتماعی نمود عینی یابند. ریختار با توجه به پیوند آن با جایگاه طبقاتی، برای افراد متعلق به هر طبقه اجتماعی، چشمداشتها و توقعات متفاوتی از موقعیت عینی اجتماعی ایجاد می کند.
در این تحقیق گروه های مرجع متغیر مستقل می باشد که با تاثیر گذاری روی ریختار دانش آموزان باعث نمود انواع مختلف پوشش ظاهری به عنوان متغیر وابسته است:
گروه های مرجع
سبک های مختلف پوششی
ریختار دانش آموزان
نمودار(۲-۲). مدل مفهومی تأثیر گروه های مرجع بر سبک پوشش