همچنین بردونی در بسیاری از قصائد خود با دولتمردان عصر خویش به مبارزه برخاسته و در این راه به جوایزی نیز دست یافته است و درآمد آن را صرف انتشار اشعار و افکار خود برای عامه مردم با نازلترین بها مینمود تاآنکه فریاد آزادی خواهانهاش دیوارهای مستحکم عزلت و تاریکی را درهم شکست و طنین صدایش به گوشهای مردم کوچه و بازار در سراسر یمن و تا دیگر سرزمینهای عربی هم کشیده شد.[۱۰۲] و مخالفت خود را بر علیه حکومت مستبدانه با بینشی انقلابی اعلان کرد.[۱۰۳]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
«بردونی» از مخالفان سرسخت حکومت امام یحیی حمیدالدین بوده است. قرار گرفتن او دربطن ریز و درشت حوادث سیاسی و اجتماعی عصرش موجب گردید تا بسیاری از آن وقایع را بتوان به خوبی در اشعارش مشاهده نمود و اضطراب و وحشت وی که برخاسته از خفقان حاکم بر فضای نابسامان جامعهاش بود به وضوح در سرودههایش احساس کرد. هنگامی که زندانهای ظالمانه امام یحیی حمیدالدین همه بزرگان یمن را مهمان خود کرده بود و سرهای عالمان، شاعران و ادیبان در حجه، صنعاء و تعز هدف شمشیرهای حکومت مستبدانه وی گشته بودند. «بردونی» را نیز از این سیاست خشونت آمیز وی مستثنی نکرد و شاعر دو سال از زندگیاش را در زندانهای سیاسی سپری نمود[۱۰۴]. او برعلیه ظلم و ستم موجود در عصرش شورید.[۱۰۵] و واقعیتهای سیاسی یمن در نظرش اینگونه است<< زشت است اگر ندانی چه در کشور اتفاق افتاده است و از آن زشتتر آنکه از جریانات با خبر شوی و بدانی چه رخ داده است! ای صنعاء! آیا تو آن استعمارگری که در پس پرده پنهان گشته را میشناسی؟ همان هجوم آورندگان که دیده نمیشوند در حالی که شمشیرهاشان روی سینهام قرار گرفته است. با خود تنباکویی که در جای سیگاری است آوردهاندورنگ آن آدم را شیفته میکند .( استعمارگران از راههای گوناگون فرهنگ و آداب و رسوم خود را وارد کشور میکنند). چهرهام در مقابل صورتشان قرار دارد در حالی که پشتم در زیر سم اسبانشان است جنگجویان امروز همچون بیماری طاعون مسریاند و پنهانی. یمنیهایی که در تبعید به سر میبرند و تبعید شدگانی که در یمن مقیماند و مردم جنوب یمن (یمن جنوبی) در صنعاء و مردم شمال یمن در عدن سیر میکنند».
فظیعٌ جهلُ ما یجری و هلم تدرینَ یا صنعا غُزاهٌ لا أُشاهِدُهمُ فقد یأتونَ تبغاً فی و فی قنِّینهِ الویسکی و فوقَ وجوههِم وجهی غُزاهُ الیومِ کالطَّاعونِ یمانیُّونَ فی المَنفی جنوبیُّونَ فی (صنعا) |
و افظعُ مِنه أنْ تَدری مَنِ المستعمرُ السِّرِّی و سیفُ الغزوفی صدری سجائرَ لونُها یُغری و فی قاروره العِطرِ و تحتَ خیولهِمْ ظهری یخفی و هو یستشری و مَنفیّونَ فی الیَمنِ شمالیونَ فی (عَدَنِ)[۱۰۶] |
۲-۶-۱٫ سمتهای سیاسی «بردونی»
۱- وکیل و قاضی دادگستری
۲- رئیس کنگره متون در رادیو صنعاء و پس از آن مدیر برنامههای رادیویی تا سال ۱۹۸۰ م.
۳- فعالیت در زمینه فراهم نمودن غنیترین برنامههای رادیویی- فرهنگی، در رادیو صنعاء اشتغال در مجله «مجله الفکر و الأدب» به صورت هفتگی، از سال ۱۹۶۴ م تا زمان وفاتش.
۴- ناظر و سرپرست فرهنگی مجله «الجیش» از سال ۱۹۶۹م تا سال ۱۹۷۵م .
۵- او یک گفتگوی فرهنگی در روزنامه بیست و شش سپتامبر، تحت عنوان «قضایا الفکر و الأدب» و گفتگوی هفتگی دیگری در روزنامه «الثوره» به نام «شئون ثقافیه».
۶- از جمله کسانی بوده است که برای اتحاد میان ادباء و نویسندگان یمن تلاش کرده و به عنوان رئیس اتحادیه در اولین کنگره انتخاب شده است.
۷- استاد زبان و ادبیات عربی بوده است.
۸- وی همچنین مصاحبههای زیادی با روزنامهها و مجلات داخل کشور و شبکههای رادیویی و تلویزیونی عربی و جهانی داشته است.
۲-۷٫ منزلت ادبی «عبد الله بردونی»
منزلت ادبی و شهرت گسترده «بردونی» در عصرش، در تجدید شعر و اسالیب جدید آن است. ابداع اشکال ادبی در شعر او به گونهای است که بر دیگر ادباء و شعرای عصرش پیشی گرفته و در عصری که رکود ادبی و اجتماعی و سیاسی حاکم بود توانست با دلائل و برهان قوی از افکار قدیم رهایی یابد و بر علیه آن قیام کند. او از نظامهای سیاسی- اجتماعی موجود انتقاد نموداز احساسات امت حمایت میکرد و منادی مبارزه با فقر، جهل و رعایت حقوق هموطنان بود؛ به شیوه کلاسیک شعر سروده و سبکش متین و قوی و دنبالهرو قدما است. همچنین جزء معدود شاعران عربی است که به نیازهای هموطنان توجه از خود نشان داد و مطابق اراده آنان حرکت نمود. شعرش بیانگر دادخواهی او از استبداد است.
«بردونی» از شاعران نامآور یمنی است و در ادبیات معاصر یمن از مقام شایستهای برخوردار است. او با خلق آثار ادبی متعددی که به نظم و نثر پدید آورد، توانست در این عرصه نامآور شود. امتیاز ویژه اشعار این شاعر وطنی به شاخصههایی چون بهرهمندی از اسلوب حوار و موسیقی اوزان استوار است و همین امر سبب برتری وی در میان شاعران بزرگ دیگر مکتب کلاسیک گشته و به اشعارش شأنی بزرگ بخشیده است. اشعار این شاعر برجسته از کمال برخوردار و دارای لطف فراوان است و در آثار فراوانی که خلق کرده میتوان رایحه وطن را به وضوح استشمام کرد[۱۰۷]. در سرودههایش، جزئیات حوادث گوناگون ملی ـ میهنی نیز به تصویر کشیده میشود و به تفصیل آن را بیان میکند.
استاد یوسف شهاری، رئیس اتحادیه نویسندگان یمن، در مورد «بردونی» گفته است: ««بردونی» از جایگاه والایی در قلب میلیونها یمنی برخوردار است و قدمت این جایگاه، به نیم قرن تلاش و زحمت و فنا شدن در راه مردم و وطن و قضایای آن بر میگردد. انگیزهای که او را حرکت میداد این بود تا روشنفکران ملتش را به سوی آزادی و جایگاههای والا رهبری کند».
۲-۸٫ بردونی در سخن ادباء و ناقدان
دکتر ولید مشوح صاحب کتاب «الصوره الشعریه عند البردونی» در مورد شعر «بردونی» گفته است: «بردونی شاعری نوگرا در میان شاعران مکتب کلاسیک به شمار میآید. او از سبک شعری مخصوص به خود برخوردار بود. تلاش او در این راستا برای کسب شهرت نبود، بلکه او از ورای شعر خود هدف دیگری را دنبال میکرد جان و کلام شعر او در این اهداف خلاصه میشود: آزادیخواهی، محافظت، قانونگرایی و وطندوستی. و از چارچوب قصیده به شکل عمودی خارج نگشت و در روند شعری خود در پی اثبات آن بود که تجدید در شعر کلاسیکی را رواج دهد و آن را در تنگنا و قید و بند چارچوب خاصی قرار ندهد».[۱۰۸]
خانم غاده احمد در مورد او چنین گفته: «بردونی پس از هفتاد سال زندگی توأم با سکوت وفات نمود. در طول این زمان شعر کلاسیک عربی را زیبا ساخت و آن را با عشق و انقلاب و امید آراست. «بردونی» فقط شاعر نبود؛ بلکه یک چهره بارز از چهرههای فرهنگی در یمن بوده که یمن را دوست داشت و زیباترین قصائد خود را به سرزمینش هدیه کرد و مردمش را به عظمت و شکوه و بزرگی و انقلاب دعوت نمود[۱۰۹]».
دکتر محمد احمد القضاه «بردونی» را اینگونه وصف کرده: «سعی بردونی بر آن بود که در تصاویر شعری ابداع و نوع آوری کند؛ ولی او نتوانست در وزن و قافیه از عمود شعر خارج شود. قسمت اعظم اشعارش بر اساس اوزان خلیلی آمده است؛ اگر چه تمایل داشته که دراشعار خود از اوزان کوتاه و مجزوء استفاده کند. او توانست بین ابیات قصیده عمودیاش از طریق هماهنگی و تناسب ساختار لغوی و موسیقی ارتباط عضوی برقرار کند و از اسلوب قصه در بیان اشعارش استفاده کرده است. همچنین وی شاعری نوگرا در محتوا و ساختار اشعار بوده است».[۱۱۰]
شاعر و ناقد فواز حجو دراین زمینه در مورد وی گفته است: «بردونی دارای صدا و رنگ مخصوص به خود است اشعارش با موسیقی و اوزانی که طرفدارانش آنها را می شناسند متمایز میشود. همچنین طبقات صدایی مخصوص به خود دارد او به هیچ مدرسه ادبی تعلق نداشت، بلکه صاحب ایدهها و طرحهای مخصوص به خود بود و با روح زمانه و حداثت در دو زمینه شکل و رؤیا متوحد شده بود[۱۱۱].»
۲-۹٫ آثار و تألیفات
شهرت «بردونی» به شعر به ویژه اشعار وطنی و مخالفتهایش علیه استعمار و استبداد است. آثار منثور زیادی دارد که برخی از آنها چاپ شدهاند و برخی دیگر به صورت خطی باقی ماندهاند. در همه آثار منثورش به مشکلات عمومی جامعه توجه کرده است که این ویژگی، نمایانگر تفکر عمیق و وسعت بینش او است.
الف) آثار شعری «بردونی»
او دوازده مجموعه شعری دارد
۱- من أرض بلقیس، قاهره، ۱۹۶۱م
۲- فی طریق الفجر، بیروت، ۱۹۶۶م
۳- مدینه الغد، بیروت، ۱۹۷۰م