۱ـ نقش های غیر اقتصادی از ارزش کمتری در مقابل نقشهای اقتصادی برخوردار است.
۲ـ نقش های غیر اقتصادی در شرایطی که تناقض پیش آید فدای نقش های اقتصادی آن ها معتقدند که تسلط ساختار اقتصادی از سه طریق آشکار می شود.
۳ـ در زبان روزمره استعارهای اقتصادی زیاد به کار می رود»[۲۱]
به نظر می آید در جامعه ایران هم نظریه مسنروروزنفلد بویژه بند اول آن عمل می شود و همین عامل یا عوامل با توجه به فرهنگ رو به ازدیاد تجمل گرایی و ناهمخوانی آن با راه ها و قواعد موجود موجب انحراف جامعه و بویژه دختران و زنان شده است.
بند پنجم- نظریه آنومی و ساختار خانواده ویلیام گود
ویلیام گود با یاری گرفتن از آنومی و تعمیم آن به نهاد خانواده درصدد است که آنومی در اجتماع را تعیین نماید. بنا به نظریه ویلیام گود خانواده یک ساختار کوچک اجتماع کننده انسانها است خانواده اولین نهادی است که انسان در آن قدم می گذارد و شخصیت انسان در دوران کودکی در آن پرورش نموده و عکس العمل آن در بزرگی نمایان می شود.
گسیختگی خانواده می تواند معلول عوامل زیر می باشد:
«۱ـ فقدان پدر ۲ـ فقدان یا غیبت مادر۳ـ وجود روابط ضعیف و حتی متعارض بین اعضاء خانواده »[۲۲]
الف) وظایف و کارکردهای خانواده
از جمله وظایف و کارکردهای خانواده می توان کارکردهای تربیتی و زیستی و جسمی خانواده اشاره نمود:
۱ـ تامین نیازهای جسمی فرزندان:
۲ـ خانواده منبع رشد و یادگیری:
«کونیک[۲۳] از خانواده کوچک به یک عنوان یک گروه صمیمی نام می برد که مهمترین کارکرد آن تولید شخصیت اجتماعی است نه فرهنگی»[۲۴]
گسیختگی خانواده باعث این می شود که خانواده و اعضایش دچار بحران خواهد شد و نیازهای روحی و روانی و جسمی آنان درست و به موقع برطرف نمی شود، در چنین شرایطی دختران و زنان مثل دیگر اعضاء خانواده دچار آسیب شده و به طرف رفتارهای انحرافی کشانده می شوند.
بند ششم- نظریه همنشینی افتراقی ادوین ساترلند:
ادوین ساترلند تحت نظریات شاو و مک گی معتقد است که : «رفتار انحرافی مانند سایر رفتارهای اجتماعی از طریق همنشینی و پیوستگی با دیگران آموخته می شود»[۲۵]
ساترلند رفتار بزهکارانه را ناشی از تماس با اشخاص در اثر فرایند یادگیری می داند که مخصوصاً از روابط داخل یک گروه محدود نظیر مدرسه، کوچه، محله تعلیم گرفته میشود.
ساترلند معتقد است که مردمی که مرتکب قانون شکنی می شوند مطمئناً نسبت به کسانی که مرتکب قانون شکنی نمی شوند ارتباط بیشتری با قانون شکنان دارند. او بر این عقیده است که چنین وضعیتی هم برای مردان و هم برای زنان وجود دارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
«مردم به نسبت همنشینی و ارتباطی که با قانون شکنان دارند کجرو می شوند و عوامل چندی این تاثیر پذیری راتعیین می نمایند.
۱ـ اولین عامل تماس زیادی است که با دیگران برقرار می شود.
۲ـ دومین عامل سن شخص می باشد
۳ـ سومین عامل نسبت تماس با کجروان جامعه در مقایسه نسبت تماس با همنوایان است»[۲۶]
بند هفتم- نظریه بر چسب زنی یا انگ زنی بکرولمرت:
این نظریه ناشی از واکنش گروه های اجتماعی و فرد می باشد در واقع یکی از دیدگاه های کنش متقابل نمادین است
براساس این نظریه می توان گفت، برای رفتار کجرو نمی توان یک علت را پیدا نمود بلکه علل و عوامل مختلفی در کج روی دخیل هستند لذا افراد متخصص در جرم و انحرافات می باید واکنش اجتماعی نسبت به جرم و کج روی را مد نظر قرار دهند.
لمرت انحراف را به انحراف نخستین و انحراف ثانویه تقسیم می نماید و معقتد است که:
«انحراف در مرحله نخستین خواه جنبه آزمایشی داشته باشد یا از روی کنجکاوی باشد یا با محاسبه انجام شده باشد اثر چندانی برخود پنداره ، شخص به عنوان فردی درست رفتار نمی گذارد و فرد آن را یک تخلف جزئی می داند که در موقعیت های خاص قابل توجیه است»[۲۷]
براساس نظریه بر چسب زنی و انحراف نخستین و انحراف ثانویه می توان بخشی از کج رفتاری زنان را تبیین نمود. بالاخص اینکه زنان مجرم معمولاً از طبقات پایین و یا از اقلیتهای قومی در یک مکان خاص می باشد.
بند هشتم- نظریه کنترل اجتماعی هیرشی
تئوری هیرشی برای این فرض می باشد که انحراف یا کج روی ناشی از ضعف و گسستگی رابطه فرد به جامعه می باشد که در اثر کنترل و نظارت اجتماعی پدید می آید.
«هیرشی اعتقاد دارد که اجزاء تعلق و وابستگی به جامعه شامل موارد زیر است:
۱ـ ارتباط با سایر افراد و مشارکت در نقش ها و فعالیتهای اجتماعی که ارزش و نتایجی برای آینده دارد.
۲ـ اعتقاد به ارزش های اخلاقی و هنجارهای فرهنگی و امثال آن»[۲۸]
با توجه به تئوری هیرشی می توان بیان نمود که بزهکاری و کج رفتاری ناشی از فقدان و ضعف نظارت اجتماعی می باشد. هرگاه نظارت و کنترل اجتماعی تضعیف شود همنوائی افراد با هنجار و ارزشهای جامعه دچار گسستگی و ضعف خواهد شد و فرد گرایی و گسیختگی فردی بیشتری می شود و احتمال بروز کج رفتاری افزایشی می یابد.
در قلمرو جامعه شناسی نظریه های مختلفی در باب کج روی و انحرافات مطرح شده که در تحقیق حاضر بیشتر نظریات مطرح شده برگرفته از تئوری آنومی می باشد. جامعه شناسان در بحث کج روی و جرم به علت های اجتماعی آن می پردازند و در این راستا معمولاً ساخت اجتماعی را مد نظر قرار می دهند.
موضوع جرم و کج روی مفهوم بسیار وسیع و گسترده ای را در بر می گیرد به طوریکه از قتل های بسیار فجیح تا تخلفات جاده ای و غیره را شامل می شود. اما هنوز هیچ توافق کلی در مورد اینکه چه چیزی بطور مطلق جرم می باشد صورت نگرفته است . لذا جرم و کجروی پدیده هایی نسبی بوده که با توجه به زمان و مکان دارای تعاریف مختلف در میان جوامع می باشند. با اتکاء به معنای نظری تحقیق حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که علت همه رفتارهای غیر عادی انسانها بالاخص زنان در جامعه وجود دارد. جرائمی چون فحشاء و سرقت ، اعتیاد ، فروش مواد مخدر، همگی منبعث از فشارهایی است که ساخت اجتماع بر افراد وارد کند.
جامعه شناسان بزرگ فرانسوی دورکیم جرم را یک پدیده اجتماعی می داند و معتقد است که همه جوامع دارای جرائم مختلف هستند و این امر ناشی از کارکردن ساختارهای جامعه است و هرگاه از حالت عادی فراتر رود تبدیل به بیماری اجتماعی شده و غیر عادی میشود.
دورکیم به نقش دین و باورهای مذهبی در ارتباط با بازدارندگی از کج رفتاری و جرم تاکید دارد و همچنین کج رفتاری و جرم را ناشی از ستیز هنجارها و گاهی ناشی از فقدان و یا ضعف هنجارها می داند. او همچنین معتقد است که انسجام و یکپارچگی بین اعضاؤء خانواده در جلوگیری از جرم و انحراف اجتماعی شناسی و احتمال قانون شکنی اش افزایش می یابد.
مرتن معتقد است که فقر اقتصادی باعث کج روی و جرم می شود. فشاری که از طریق ساخت اجتماعی بر افراد وارد می شود باعث می شود که افراد برای رسیدن به اهداف منتخب جامعه به راه های غیر قانونی متوسل شوند.
اگینو هم روابط متقابل اجتماعی منفی را مطرح می نماید. از عدم موفقیت در دستیابی به اهداف اجتماعی و یا حذف وقایع با ارزش مثل فوت پدر و مادر و تجربه وقایع منفی مثل تنبیه لفظی یا جسمانی را مورد توجه قرار داده و معتقد است که عوامل مذکور باعث جرم یا کج رفتاری افراد انسانی می شود.
ویلیام گود با تاکید بر نهاد خانواده و ارزشهای حاکم بر آن، همبستگی و عدم همبستگی اعضاء خانواده را مورد توجه قرار داده و نقش خانواده را در جلوگیری از کج روی و ارتکاب جرم موثر می داند و خانواده را به عنوان تامین کننده نیازهای جسمی و منبع رشد مورد توجه قرار می دهد. بکرولمرت با مورد توجه قرار دادن برچسب زنی وانگ اجتماعی به تحقیق در مورد علت کجرفتاری و جرم پرداخته اند و معتقد است که هیچ عملی خود به خود جرم نیست بلکه این جوامع هستند که با جرم انگاری به برخی اعمال عنوان کیفری می دهند.
هیرشی، جرم یا انحراف را ناشی از ضعف یا گسستگی رابطه فرد یا اجتماع بر اثر عدم تعلق به گروه یا جامعه ای می داند و علقه های اجتماعی از نظر او علاقه، مشغولیت ، تعهد ایمان و عقیده می باشند.
فمینیسم ها با بیان شرایط نامطلوب و نامساعد زنان در جامعه ، سلطه و اقتدار مردان و فرمانبرداری زنان را به عنوان عامل ریشه دار مرد سالاری و نابرابری بین زنان و مردان میدانند و نتیجه این شرایط نامطلوب و نابرابری را جرم و انحراف زنان می دانند و خواهان تغییر قوانین موجود می باشند.
با توجه به مباحث فوق و سوابق تجربی تحقیق می توان اذعان نمود که تمامی نظریات فوق بدنبال کشف علل و عوامل ایجاد جرم در جامعه بوده و در این راستا هر یک به عامل به خصوص در ایجاد جرم و کجروی اشاره نموده اند.
چنانکه از سوابق تجربی تحقیق بر می آید جرائم زنان بیشتر شامل مواردی چون روسپیگری اعتیاد، فروش مواد مخدر، سرقت می باشد که علل و عوامل آنها ریشه در فقر اقتصادی ـ بیکاری فقدان والدین و والدین معتاد و سارق بوده و همچنین اینگونه افراد دوران کودکی و نوجوانی خوبی را از خود گزارش نمی کنند. آنها معمولاً مورد بی توجهی و بی مهری و تنبیه های شدید بدنی قرار داشته و برای خلاص شدن از چنین وضعیتی یاد دست به فرار زده اند و یا اینکه تن به ازدواجهای زودرس داده اند که در هر صورت با شکست هایی مواجه شده اند که آنها را به ورطه انحراف و جرم کشانده است.