همدلی
بیشتر از یک احساس درونی خویشاوندی یا قدردانی به خاطر تجارب دیگران، همدلی در این زمینه توانایی ایجاد احساس مرتبط با دیگران و درک آنها را نشان میدهد، و دعوت آنها برای اینکه بیشتر از اینکه علیه تو حرکت کنند به سوی تو گام بردارند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
منبع: آلبرشت، ۲۰۰۵: ۶
۵٫ هوش اجتماعی از دیدگاه سیلورا، مارتین یوسن و داهل
سیلورا، مارتین یوسن و داهل (۲۰۰۱) مؤلفه های هوش اجتماعی را شامل: ۱- پردازش اطلاعات اجتماعی، ۲- آگاهیهای اجتماعی و ۳- مهارتهای اجتماعی و میدانند (عصاری، ۱۳۹۱: ۳۴-۳۵). در ذیل به معرفی آنها پرداخته میشود:
۱- پردازش اطلاعات اجتماعی
پردازش اطلاعات اجتماعی یعنی آگاهی و پذیرش شرایط اجتماعی، تعریف و تعیین اهداف، جستجوی بازخورد و راه حلهای اجتماعی، گرفتن تصمیمات بهینه در حالی که در همان زمان اثربخشی آن مشاهده میشود (فریبورگ[۶۶] و دیگران، ۲۰۰۵: ۳۴ و جنی[۶۷]، ۲۰۰۶: ۳۰۸). پردازش اطلاعات اجتماعی، به توانایی فهم و پیش بینی رفتارها و احساسات دیگران اطلاق میشود (اسلوب، ۱۳۸۹: ۹۴). این خرده مقیاس بر توانایی درک و فهم و پیشبینی رفتار و احساسات دیگران تأکید میکند و توانایی برای فهم پیامهای کلامی و غیر کلامی در روابط انسانی، درک پیامهای پنهانی و همچنین پیامهای آشکار را مورد سنجش قرار میدهد. پردازش اطلاعات راهی برای پیوند منفعلانه در ارتباط است. افرادی که اطلاعات را صرفاً پردازش میکنند فعالانه در پی آن نمیگردند، امّا وقتی با آن مواجهه شدند آن را به کار میگیرند، حتّی اگر این مواجهه تصادفی باشد (گلمن، به نقل از بلوچ، ۱۳۷۹).
۲- آگاهیهای اجتماعی:
این خرده مقیاس گرایش به آگاهی یا شگفتزدگی نسبت به رویدادها در موقعیتهای اجتماعی را مورد تأکید قرار میدهد و توانایی فعالانه رفتار کردن مطابق با موقعیت، زمان و مکان را مورد اندازه گیری قرار میدهد، مثلاً اینکه آیا فرد اغلب از واکنش دیگران در برابر اقدامات خود شگفت زده میشود یا نه؟ این جزء یعنی درک مناسب نگرانیها و سایر احساسات دیگران از ارکان موفقیّت در فعالیتهای اجتماعی است. حساسیت به دیگران برای کسب عملکرد شغلی برتر نیز، بسیار حیاتی است. پزشکانی که به هیجانات و روحیات بیماران خود حساس هستند، موفقترند. سطح آگاهی اجتماعی، توانایی شناسایی نگرانیها و نیازهای اغلب ناگفته مشتریان اعم از موکل، کارمند و غیره و سپس هماهنگ کردن آن نیازها و نگرانیها با خدمات، محصول و نحوه تأمین نیازها در صلاحیت خدماتدهی به مشتریان نقش کلیدی دارد. در این استراتژی، همدردی از جمله زمینههایی میباشد که عاملان قدرتمند را از عاملین عادی و متوسط تمیز میدهد(سبحانی نژاد و یوز باشی،۱۳۸۷).
۳- مهارتهای اجتماعی:
این خرده مقیاس بر جنبه های رفتاری از قبیل توانایی وارد شدن در موقعیتهای جدید و سازگاری اجتماعی تأکید میکند و مهارتهای ارتباطی بنیادی نظیر گوش دادن فعال، عمل کردن جسورانه و همچنین برقراری، نگهداری و شکستن رابطه را اندازه گیری میکند. کارآیی مهارتهای اجتماعی به توانایی فرد جهت نفوذ بر هیجانات فرد دیگر بستگی دارد. اگر نتوانیم هیجانات ناگهانی خود را کنترل کنیم و فاقد همدردی باشیم، شانس کمی وجود دارد که بتوانیم در روابط خود کارآمد و مفید عمل نماییم. مهارتهای اجتماعی بر مدیریت روابط، نفوذ ارتباطات، مدیریت تعارض، رهبری، تغییرات مرزهای ساختاری، همکاری گروهی و تشریک مساعی تأثیر بسزایی دارد (عصاری، ۱۳۹۱: ۳۴-۳۵). در ادامه مؤلفه های هوش اجتماعی در قالب نمودار۲-۱ قابل نمایش است.
۶٫ هوش اجتماعی از دیدگاه گلمن
بلوچ[۶۸] (۲۰۱۱) محتوای هوش اجتماعی و مؤلفه های آن را از نظر گلمن در دو مقوله: ۱- آگاهی اجتماعی و ۲- مهارت اجتماعی شرح میدهد:
۱- آگاهی اجتماعی
آگاهی اجتماعی: توانایی گوش دادن به دیگران، درک کامل افکار و احساسات افراد، توانایی تصمیمگیری، به رسمیت شناختن فرهنگ، جنبه های ارزشی و اینکه چگونه این جنبه ها بر رفتار و اعمال افراد تأثیر دارند تعریف میشود (فریبورگ و دیگران، ۲۰۰۵: ۳۴ و جنی، ۲۰۰۶: ۳۰۸). آگاهی اجتماعی طیف گستردهای است که از اولین احساس ما درباره حالت درونی طرف مقابل، تا درک احساسات و رفتار او در موقعیتهای پیچیده، ادامه دارد. یا به عبارتی سادهتر همان چیزی است که ما درباره دیگران حس میکنیم. این گستره شامل موارد زیر است:
همدلی اولیه؛ احساس کردن چیزی به همراه دیگران یا احساس کردن علائم عاطفی غیر کلامی است. هماهنگی و سازگاری: گوش کردن با پذیرش کامل؛ هماهنگی با فرد مقابل، هماهنگ سازی میباشد. هماهنگی به معنای توجهی است که از همدلی لحظهای فراتر میرود و به حضوری کامل و با ثبات تبدیل میشود که رابطه صمیمانه را ممکن میسازد.
درک همدلانه: درک کردن افکار، احساسات و مقاصد دیگری میباشد. درک همدلانه، بر اساس همدلی اولیه شکل میگیرد، امّا درک واضحی از احساسات و رفتار دیگری را نیز به این همدلی احساسی میافزاید.
شناخت اجتماعی: شناخت اجتماعی به فرایندی گفته میشود که به کمک آن رفتاری در پاسخ به یک هم نوع ایجاد میشود. شناخت اجتماعی در انسان، محصول فرایندهایی است که طی آن یک فرد، خود و هم نوعانش را درک میکند (اختیاری، ۱۳۸۹: ۳۴۰).
۲- مهارت اجتماعی
این مؤلفه در روابط با دیگران، به خوبی کنار آمدن با عواطف خود و دیگران، فهم دقیق موقعیتها و شبکه های اجتماعی، مهارت خوب گوش کردن و خوب ابراز وجود کردن، حل تضادها و تعارضها و استفاده از این مهارتها برای متقاعد سازی رهبری و مدیریت تعریف میشود (ملکی آوارسین و سید کلان، ۱۳۸۷: ۱۱۹). مهارت اجتماعی شامل مواردی که در ادامه ذکر میشوند، میباشند:
هماهنگی و انطباق: رفتارهای متقابل مناسب و روان را در سطح غیر کلامی، هماهنگی و انطباق گویند.
ابراز وجود: ابراز وجود به عنوان توانایی دفاع از خود و نیز توانایی «نه گفتن» به تقاضاهایی که فرد نمیخواهد انجام بدهد تعریف میشود (آدام ریتا[۶۹]،۲۰۱۰: ۳۱).
نفوذ و اثر گذاری: به معنی شکل دهی به نتیجه تبادلهای اجتماعی میباشد. برای آنکه فرد تأثیری سازنده از خود بر جای بگذارد لازم است به نحوی ابراز وجود کند که نتیجه اجتماعی مطلوب را ایجاد کند. افرادی که به طرزی شایسته ابراز وجود میکنند، از دیدگاه دیگران قابل اعتماد و دوست داشتنی هستند و به طور کلّی تأثیری مطلوب ایجاد میکنند.
ابراز توجه و رسیدگی: یعنی اهمیّت دادن به احتیاجات سایرین و عمل کردن بر طبق این احتیاجات (گلمن ۲۰۰۶، به نقل از بلوچ، ۱۳۸۹: ۱۵۱-۱۷۲).
مؤلفه های هوش اجتماعی از دید صاحب نظران
کوزمیتزکی و جان [۷۰](۱۹۹۳) بیان کرده اند که هوش اجتماعی از هفت مؤلفه تشکیل شده است :
دیدگاه خلق و خو و حالت های درونی افراد دیگر، توانایی کلی برای کنار آمدن با افراد دیگر، دانش درباره قوانین اجتماعی و زندگی اجتماعی، بینش و حساسیت در موقعیت های اجتماعی پیچیده، استفاده از تکنیک های اجتماعی برای نفوذ در دیگران، دیدگاه گیری و سازگاری اجتماعی.
سیلبرمن[۷۱] (۲۰۰۰) هوش اجتماعی و صفات فردی که هوش اجتماعی را می سازند بر مبنای هشت جنبه بررسی کرده است:
درک و فهم دیگران، بیان احساسات و ایده های شخصی، بیان نیازهای خود شخص، ارائه و دریافت بازخورد از شخص مورد تماس، تحت تأثیر قرار دادن و ترغیب دیگران، ارائه راه حل های نوآورانه به موقعیت های پیچیده، کارکردن به صورت مشارکتی به جای انفرادی کار کردن، عضو خوب تیم بودن، اتخاذ نگرش مناسب که در رویدادها به بن بست می رسند.
بر اساس نظر بوزان[۷۲] (۲۰۰۲) هوش اجتماعی از هشت مؤلفه تشکیل شده است:
خواندن ذهن شخص، درک و فهم افراد از طریق استفاده از داده های ارتباطی غیر کلامی، کلامی و علائم بدنی آنها، مهارت های گوش دادن فعال، اجتماع پذیری، تحت تأثیر قرار دادن دیگران، فعال بودن در رسانه های اجتماعی، مذاکره گفتگو و حل مسائل اجتماعی، ترغیب و اقناع، داشتن رفتار مطلوب در موقعیت های اجتماعی (دوگان و چتین، ۲۰۰۹: ۷۱۴).
ویژگیهای هوش اجتماعی:
داشتن هوش اجتماعی باعث می شود تا با دیگران ارتباط بهتری داشته باشیم و توانایی تفاهم و مدیریت در مردان و زنان نشانه هوش اجتماعی است. واکنش مغز در فرایند هوش این است که از شخص خواسته میشود عاقل تر و پخته تر عمل کند. مغز انسان پیچیدهترین، پیشرفتهترین و قدرتمندترین ارگانی است که در جهان شناخته شده است پس سر و کار داشتن با تعداد زیادی مغز نشانه بلوغ است، کسانی که از لحاظ اجتماعی هوش بالایی دارند، برای برقراری ارتباط با دیگران و فهمیدن صحبت های آنان مجبورند از همه قدرت مغز و بدنشان استفاده کنند.
آنها باید بدانند چگونه ارتباط برقرار کنند، چطور دوست پیدا کنند و چطور دوستانشان را نگه دارند. افراد با هوش اجتماعی بالا، با کسانی که گذشته، سن، فرهنگ و عملکرد احساسی-اجتماعی متفاوتی دارند راحت هستند و مهم تر آنکه قادرند کاری کنند که دیگران در کنار آنان احساس راحتی و خوشحالی داشته باشند و ویژگیهایی به قرار زیر دارند: احترام قائل شدن نسبت به دیگران، انتقال فکر، توانایی خواندن و استفاده از زبان رفتاری برای انتقال فکر، آگاهی از زمان مناسب صحبت کردن و گوش دادن، داشتن علاقه پایدار نسبت به دیگران، سازماندهی گروه (داشتن ابتکار عمل برای هماهنگ کردن فعالیت های عدهای از افراد، این استعدادها را میتوان در کارگردانان تئاتر، افسران ارتش و مدیران شرکتها و سازمان های مختلف مشاهده کرد. در کودکی این گونه افراد در زمین بازی، کاپیتان تیم هستند و درباره نحوه بازی تصمیمگیری میکنند)، مذاکره برای حل مسائل (استعداد میانجی گری، جلوگیری از بروز اختلاف، حل و فصل دادن به مشکلات. افرادی که از این خصوصیت برخوردارند برای داوری کردن در مشاجرات مناسب هستند و نقش میانجی را خیلی خوب بازی میکنند. برای مشاغل سیاسی و حقوق عالی هستند. در کودکی همان کسانی هستند که بحث و جدل را در زمین بازی فرو مینشانند)، روابط شخصی (استعداد همدردی و دلجویی از دیگران. کسی که دارای این ویژگی باشد خیلی راحت با دیگران روبرو میشود و در قبال احساسات دیگران احساس مسولیت میکند. هنر ایجاد رابطه را به خوبی دارا هستند. اینگونه افراد میتوانند همسران قابل اعتماد، رفقای صمیمی، شرکای تجاری مناسب و بازیکنان تیمی خوبی باشند. در دنیای تجارت میتوانند مامور فروش یا مدیران شایستهای باشند و برای شغل معلمی نیز عالی هستند. دانشآموزان دارای این خصوصیت احساسات افراد را به خوبی از روی چهرههاشان میخوانند و در بین همشاگردی های خود خیلی محبوب هستند)، تجزیه و تحلیل اجتماعی (شناخت و بصیرت درونی راجع به عواطف، انگیزهها و علایق دیگران. این گونه افراد به راحتی میتوانند با دیگران رابطهای صمیمی برقرار کنند. آنها با این توانایی خود میتوانند مشاور یا روان درمانگر خوبی باشند و اگر کمی نیز بر طبع ادبی خود بیفزایند رمان نویسان خوبی از آب در میآیند).
ضمناً هوش اجتماعی بالا در مکالمههای میان فردی خود را به خوبی نشان میدهد. این افراد سعی میکنند همیشه مکالمههای مناسب و بجا داشته باشند و برایشان اهمیتی ندارد که مکالمهشان یک وقت گذرانی ساده با بقالی محلهشان باشد یا صحبت کردن با رئیس شان. مزیت کسانی که هوش اجتماعی بالایی دارند این است که به آسانی و آمادگی میتوانند با تمام افراد در هر شرایط، مکالمه لذت بخش داشته باشند و برای پربار بودن مکالمههاشان این قواعد را رعایت میکنند: سعی میکنند با هرکس همانطور صحبت کنند که مایلند با آنها صحبت شود و از زبانی استفاده میکنند که مناسب آن موقعیت است و همیشه به دیگران احترام میگذارند و خوش برخورد هستند.
یکی از جالبترین یافتهها درباره ارتباطات فردی و تندرستی این است که معمولا بیمارانی که دارای دوستان ونزدیکان صمیمی بوده و یا عضو گروه های اجتماعی و مذهبی و … هستند و در این شبکه ها به فعالیت میپردازند، خیلی سریعتر درمان میشوند و عمر درازتری نیز خواهند داشت. افرادی که اوقات خود را بیشتر با افرادی میگذرانند که بیشتر دوستشان میدارند، اثرات شگفتانگیز این روابط را بر سلامتی و شادابی خود متوجه خواهند شد. همچنین محققان بر این نکته تایید می کنند که بیماران باید تا سر حد توان بکوشند از تنشها و نگرانیهای روزمره خود بکاهند و سموم اینگونه مناسبات ویرانگر را از جسم و جان خود پاک کنند. زمانی که بیماران در حالت شکنندگی قرار میگیرند، نشان دادن احساسات مهربانانه، برای آنان بسیار موثر خواهد بود. بویژه اگر سالخورده و ناتوان بوده و سیستم ایمنی بدنشان از کار افتاده و معیوب شده و درگیر ناخوشی مزمن شده باشند. در اینصورت است که عشق چیزی فراتر از ابراز مهر و محبت احساس میشود و در فرایند پرستاری و مراقبت بدون شک عامل اصلی و فعال بیولوژیکی میشود. در حقیقت ابراز عشق و داشتن روابط اجتماعی مناسب داروی دردهایی است که اعجازها میآفریند. تحقیقات نشان دادهاند که بین افرادی که به علت گرفتگی عروق، ناچار آنژیوگرافی میشوند اگر یار و همسری داشته باشند که فاقد مهر و محبت باشد، ۴۰% بیشتر از کسانی که آشیانه گرمی در خانه دارند و دلی برایشان میتپد، سر و کارشان به بیمارستان می افتد و بار دیگر دچار انسداد عروق و شریان ها میشوند (اسدی به نقل از عصاری، ۱۳۹۱).
عوامل موثر بر پرورش هوش اجتماعی
برای بهبود مهارتهای ارتباط اجتماعی بهتر است:
- در ارتباط با دیگران خوش برخورد بود و لبخند زد و یا دست داد و دیگران را به گرمی در آغوش گرفت یا به عبارتی دیگر از زبان رفتاری باز استفاده کرد.
- ملاقات با دیگران را با موضوعاتی که به آنها مرتبط است شروع کرد نه موضوعاتی که به خودمان مربوط است.
- همانطور که با طرف مقابل صحبت میکنید به چشمان او نیز نگاه کنید (برقراری ارتباط چشمی یا غیر کلامی همزمان با برقراری ارتباط کلامی).
- از آنچه میخواهید در صحبت هایتان بگویید آگاه باشید و در هنگام صحبت احساس راحتی و اطمینان داشته باشید (همان، ۱۳۹۱).