لذا این قانون، وظیفه ساخت و اداره ی ورزشگاه ها در انحصار سازمان تربیت بدنی نمی داند و وظایف قانونی شهرداریها در این زمینه به قوت خود باقی است. شهرداریها موظف هستند با هماهنگی سازمان تربیت بدنی به این وظایف مصوب عمل کنند (سعیدنیا، ۱۳۷۹: ۲۱-۲۲).
۲-۲-۱۰- مشخصات انواع زمینهای ورزشی
زمینهای ورزشی، تنوعی چشمگیر دارند که بررسی تمام آنها امکان پذیر نیست. اما مشخصات برخی از زمینهای ورزشی که بیشتر در پارکها و فضاهای باز شهری توسط شهرداریها احداث می گردد، بر اساس سلسله مراتب کالبدی عبارتند از:
۲-۲-۱۰-۱- مرکز ورزشی واحد همسایگی
در مرکز ورزشی واحد همسایگی، امکاناتی برای ورزشهای پر طرفدار مانند فوتبال گل کوچک، والیبال، و تنیس روی میز در فضای باز پیش بینی می شود. شعاع کاربری مرکز ورزشی واحد همسایگی ۳۰۰ متر است و جمعیتی بین ۲۰۰۰ تا ۴۰۰۰ نفر را تحت پوشش قرار می دهد. حداقل مساحت این مرکز ۵۰۰ متر در نظر گرفته می شود و پاسخ گوی نیازهای ورزشی اولیه ی جوانان و نوجوانانی است که محل زندگی و سکونت آنها در اطراف این مرکزها باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۲-۱۰-۲- مرکز ورزشی محله
در مراکز ورزشی محله، افزون بر ورزشهایی که در فضای آزاد مرکز ورزشی واحد همسایگی عملی می شوند، سالنهای ورزشی مخصوص ژیمناستیک و شطرنج نیز طراحی می شوند. به عبارت دیگر، مرکز ورزشی محله، فضای ورزشی سرپوشیده ای دارد که از سالنهای چند منظوره ی آن برای انجام چند ورزش در یک سالن استفاده می شود. شعاع کاربری مرکز ورزشی محله ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ متر است و جمعیتی بین ۶ تا ۱۰ هزارنفر را تحت پوشش قرار می دهد. حداقل مساحت این مرکز ورزشی ۸۰۰۰ مترمربع در نظر گرفته می شود و گنجایش حدود ۱۰۰۰ تا ۱۴۰۰ نفر تماشگر و بازیکن را دارد. در این مرکز ورزشی افزون بر فضاهای ورزشی، تأسیسات جانبی مانند را دارد. در این مرکز ورزشی افزون بر فضاهای ورزشی، تأسیسات جانبی مانند ساختمان اداری، تأسیسات، بوفه و فضای سبز نیز احداث می شود.
۲-۲-۱۰-۳- مرکز ورزشی ناحیه
در مرکز ورزشی ناحیه، هم بر تعداد ورزشهای انجام شده در فضای باز و هم بر تعداد ورزشهایی که در فضای سرپوشیده انجام می شوند افزوده می گردد. زمینها در ابعادی استاندارد طراحی می شوند و در فضاهای ورزشی امکان برگزاری مسابقه نیز است. شعاع کارکرد مرکز ورزشی ناحیه ۱۵۰۰ تا ۳۰۰۰ متر است و جمعیتی در حدود ۳۰۰۰۰ را تحت پوشش قرار می دهد. متوسط مساحت این مرکز ورزشی، ۲۰ تا ۳۰ هزار مترمربع است و ظرفیت تماشاگران و بازیکنان آن ۷۰۰۰ نفر پیش بینی می گردد.
۲-۲-۱۰-۴- مرکز ورزشی شهر
مرکز ورزشی شهر تقریباً همه فضاهای ورزشی مورد نیاز شهروندان را دربردارد. اگرچه احداث برخی از این فضاها، مانند پیست اسکی، قایق رانی و مسیر کوه نوردی به شرایط اقلیمی و محیطی شهر بستگی دارد و قاعدتاً در بعضی از شهرها امکان احداث این فضاها وجود ندارد، سایر رشته های ورزشی در تمام شهرها قابل اجرا هستند. اندازه شعاع عملکرد، جمعیت تحت پوشش و ظرفیت این مرکز ورزشی به جمعیت و اندازه ی شهر بستگی دارد و بسته به مورد؛ تعیین می شود (سعیدنیا، ۱۳۷۹: ۵۵-۵۰).
۲-۳- فضاهای فرهنگی و هنری
۲-۳-۱- حوزه های فرهنگ
حوزه فرهنگ به فضایی اطلاق می شود که از لحاظ جغرافیایی محدود است و در آنجا فرهنگ یا پاره فرهنگ شناخته شده ای وجود دارد. حدود حوزه فرهنگ لزوماً با مرزهای سیاسی یا ملی شناخته نمی شود.
با وجود گوناگونی و تفاوت عناصر فرهنگی و الگوهای رفتاری حوزه های فرهنگی مختلف، همه فرهنگ ها، کارکردهایی دارند که در میان آنها همگانی است. این کارکردها عبارتند از:
الف- فرهنگ مانند یک «نشانه» است که جامعه را از یکدیگر متمایز می کند.
ب- فرهنگ، ارزش های جامعه را به طرزی سیستماتیک (علمی)، تعبیر و تفسیر می کند.
ج- فرهنگ، یکی از استوارترین پایه های همبستگی اجتماعی را فراهم می کند.
د- فرهنگ، رفتار اجتماعی را چنان انتظام می بخشد که شخص در جامعه مشارکت و فعالیت دارد بدون آنکه ناگزیر باشد دائماً شیوه های فکر کردن و عمل کردن را ابداع کند.
هـ- فرهنگ هر جامعه در تکوین و شکل گیری شخصیت اجتماعی افراد سهم به سزایی دارد. علیرغم تفاوتهای میان افراد یک جامعه، نوعی اثر فرهنگی بر افراد جامعه حاکم است که هیچکس نمی تواند از آن برکنار بماند.
تحلیل این کارکردها به سهولت اهمیت فرهنگ را نه برای افراد و گروه ها، بلکه برای روابط بین جوامع در سطح بین المللی آشکار می کند. رابطه متقابل فرهنگ و جامعه چنان است که می توان گفت این فرهنگ است که جامعه اش را شکل می دهد، همانطور که جامعه فرهنگی را می سازد (پناهی، ۱۳۸۱: ۹-۸).
۲-۳-۲- سابقه برنامه ریزی فرهنگی در ایران
کوشش برای تنظیم سیاست فرهنگی در ایران از فعالیتهای بین المللی الهام می گرفت. همزمان با فعالیتهای یونسکو از سال ۱۹۶۷ به بعد که می کوشید تا کشورهای عضو را به داشتن سیاست مدون فرهنگی تشویق کند، در ایران نیز به این منظور، وزارتخانه مجزایی تشکیل شده و سعی در تنظیم متن سیاست فرهنگی به عمل آمد.
تا پیش از برنامه چهارم عمرانی کشور فصلی به نام فصل فرهنگ هنر و هنر در برنامه های اول تا سوم وجود نداشت. در آن هنگام فعالیت های هنری در چارچوب برنامه های آموزشی قرار می گرفت و مجموعاً فرهنگ نامیده می شد که به طور عمده به مسائل و برنامه ریزی آموزش عالی و نیز فعالیتهای هنری و ورزشی جملگی در وزارت فرهنگ متمرکز بوده در درون این وزارتخانه، سازمان هنرهای زیبای کشور مسئول فعالیتهای هنری آن زمان بود.
در جریان برنامه سوم، یعنی سال ۱۳۴۳ وزارت فرهنگ تقسیم شد و دو وزارتخانه به نامهای وزارت فرهنگ و هنر و وزارت آموزش و پرورش از آن پیدا آمد. پس از تأسیس وزارت فرهنگ و هنر سازمانهایی نظیر سازمان ملی حفاظت آثار باستانی، سازمان ملی فولکور ایران، هیئت امنای کتابخانه های عمومی کشور و شورایعالی فرهنگ و هنر به منظور بهتر اجرایی شدن برنامه های مختلف فرهنگ و هنر تأسیس شدند. در سال ۱۳۴۶ قانون شورای عالی فرهنگ و هنر به تصویب رسید و به دنبال آن نیز این شورا ایجاد شد. پیرو این قانون مهمترین وظیفه شورایعالی فرهنگ و هنر عبارت است از:
- ایجاد هماهنگی در طرحها و برنامه ها و اقدامات فرهنگی و هنری کشور
- برقراری همکاری میان تمام سازمانهایی که به فعالیتهای گوناگون فرهنگی و هنری می پردازد.
توسط این شورا متنی به عنوان سیاست فرهنگی ایران در سال ۱۳۴۸ تهیه که مبین هدفهای فرهنگی دولت ایران بود، فرض بر این بود که تمامی کوشش های فرهنگی با الهام از این سیاست انجام گیرد. سیاست فرهنگی تدوین شده هدف خود را چنین اعلام می دارد:
«هدف کلی سیاست فرهنگی ارتقای جامعه ایرانی به مقامی است که افراد آن با شناخت تمدن و فرهنگ پر ارج ایران در حفظ گسترش آن بکوشند و با آگاهی از فرهنگهای دیگر جهان، خانواده ایران در سیر به سوی کمال معنوی و زندگانی بهتر یاری کند» (پناهی، ۱۳۸۱: ۲۳-۲۲).
کشور ما در حالی که همواره بر پیشینه فرهنگی درخشان و کم نظیر و هویت فرهنگی خود می بالد، در مناسبات فرهنگی جهان امروز به عنوان رکنی از ارکان گفتگوی تمدن ها و فرهنگ ها از چنان موقعیت و جایگاهی برخوردار است که می تواند پیشنهاد دهنده و پیشگام این حرکت جهانی باشد و دیگر تمدن ها و فرهنگ ها را به تعامل و گفتگوی رودررو فرا بخواند (انتظاری، ۱۳۸۲: ۵).
۲-۳-۳- اهمیت و نقش برنامه ریزی فرهنگی در شهرها جهت توسعه فرهنگی
در عصر حاضر، مسایل بشری و آنچه مربوط به جامعه انسانی است، از دریچه فرهنگی تبیین می شود. بر همین مبنا، تلاش دولت های مردمی و مجامع علمی برای فراهم سازی شرایط و امکانات زیست فرهنگی مردم بی وقفه ادامه دارد. در این عرصه تلاش هایی که برای حفظ و حراست از محیط زیست، سلامت و نشاط همگانی و توسعه و ترویج امکانات فرهنگی و اجتماعی به عمل می آید جملگی برنامه عمومی «حیات فرهنگی بشر» دسته بندی و ارزشیابی می شود.
بدیهی است که در چنین شرایطی، حرکت بر بستری فرهنگی برنامه های خدماتی و اجتماعی را قرین توفیق خواهد کرد (لواسانی، ۱۳۷۸: ۱۰۱). فرهنگ با زندگی شهری بالیده و راه تکاملی را پیموده است. شهر واقعی، فارغ از زمان و مکان، بدون فرهنگ بی معناست. فرهنگ شهری پدیده ای هزارتو و کهنسال است که هر روز نو می شود. فرهنگ شهری همراه با دگرگونی شگرف سده بیستم، چنان دگرگون شده است که با تحولات این مفهوم در گستره تاریخ آن برابری می کند. همه عناصر شهری به طور مستقیم و غیر مستقیم از فرهنگ متأثر می شوند و در مواردی نیز بر آن اثر می گذارند (حاجیانی، ۱۳۹۱: ۳۷). به همین دلیل است که برنامه ریزی های توسعه در شهرها و کشورها عمدتاً از دیدگاه فرهنگی صورت می گیرد و امر فرهنگ در حکم ذات همه چیز موجب ایجاد وحدت، هماهنگی و هویت افراد در جامعه می گردد، و انسان محور برنامه ریزی شناخته شده و همه چیز حول این محور نگریسته می شود و برای آن برنامه ریزی صورت می گیرد.
وجود تعادل، تناسب و هماهنگی در کلان برنامه ها و تمامی اجزاء مشخصه ای است که زیربنای برنامه ریزی فرهنگی شهرها را تشکیل می دهد و وجود آن هم در کالبد شهرها و هم در مناسبات اجتماعی، کاربری های شهری، تأسیسات، تجهیزات شهری و نظام حمل و نقل شهرها جوهره فرهنگی را نشان می دهد (لواسانی، ۱۳۷۸: ۱۰۲-۱۰۱).
۲-۳-۴- نقش و وظیفه شهرداری در برنامه ریزی و مدیریت فضاهای فرهنگی- هنری در ایران
در سالهای دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی، شهرها اقدام به گسترش مراکز و مؤسسات فرهنگی ای کردند که برای آنها مولد ثروت بود و صنایع مولد اتومبیل، کالاهای صنعتی و اشیای دیگر را از محیط شهرها به شهرک های صنعتی و بیرون شهر انتقال دادند. در نتیجه این امر، یعنی خارج کردن کارخانجات، کارگاه ها و صنایع، از سویی فضای خالی و تازه ای برای شکل گیری مؤسسات فرهنگی تازه فراهم شد و از سوی دیگر شدت آلودگی و بحران های محیط زیست کاهش یافت. مهمتر از آن اینکه مؤسسات جدید به دلیل آنکه ماهیت فرهنگی و هنری داشتند، می توانستند از نظر زیبایی شناختی و نمادین شهر را دگرگون کنند (فاضلی، ۱۳۹۱: ۱۱۷-۱۱۶).
راه اندازی مجموعه های فرهنگی در واقع به عنوان ضرورتی انکارناپذیر در جامعه بشری امروز مطرح می باشد که بحث تهاجم فرهنگی اراده لازم را جهت تأسیس این مراکز در مسئولان شهرداری تهران و متولیان امور شهر باعث گردید (فرهنگسراها، ۱۳۷۵: ۱). برنامه ریزی برای ارتقای سطح فرهنگی و اجتماعی مردم شهر تهران، به گونه ای است که همه شهروندان به طور مساوی از منابع و امکانات یاد شده و بهره ور و بهره مند شوند (خانه های فرهنگ محله، ۱۳۷۵: ۱). طبق بند ۶ از ماده ی ۵۵ قانون شهرداریها، وظایف شهرداری را این گونه تعریف می کند: “تأسیس مؤسسه های فرهنگی و بهداشتی و تعاونی مانند بنگاه حمایت مادران، نوانخانه، پرورشگاه، درمانگاه، شیرخوارگاه، تیمارستان، کتابخانه، کلاسهای مبارزه با بی سوادی، کودکستان، باغ کودکان و امثال آن در حدود اعتبارات مصوب” به عهده ی شهرداری است «شهرداری در این قبیل موارد و همچنین در مورد موزه ها، خانه های فرهنگی و زندان، با تصویب انجمن شهر از اراضی و ابنیه متعلق به خود با حفظ مالکیت، به رایگان و با شرایط معین به منظور ساختمان و استفاده در اختیار مؤسسه های مربوط خواهد گذاشت» (سعیدنیا، ۱۳۷۹: ۱۸-۱۷).
۲-۳-۵- جایگاه فعالیت های فرهنگی در نظام عمومی گذران اوقات فراغت
در شهرهای امروزی به دلیل رواج فرهنگ آپارتمان نشینی و کمبود فضاهای طبیعی و باز از یک طرف و رواج همه گیر رسانه های جمعی، میزان زیادی از اوقات فراغت افراد به صورت غیرفعال و یکسویه درآمده که با اثرات زیانباری همراه است.
به منظور درک روشنتر از جایگاه و نقش فعالیت های گوناگونی فرهنگی در نظام عمومی گذران اوقات فراغت، نوعی طبقه بندی از سلسله مراتب فضاهای فراغتی و بستر فضایی تحقق آنها، ارائه می شود (پناهی، ۱۳۸۱: ۱۱).
جدول ۲-۲- جایگاه فعالیت های فرهنگی در نظام عمومی گذران اوقات فراغت
فعالیتهای فراغتی در واحد مسکونی | فعالیت فراغتی درون شهر | فعالیت های فراغتی برون شهری |
استراحت |