انتظار شکست، کناره گیری و اجتناب از مسئولیت های خود، احساس فقدان کنترل و ناتوانی، احساس فزونی خواسته های دیگران، فقدان تمایل به پیشرفت، افزایش وابستگی به دیگران.
۲-۳-۵ شیوع افسردگی
افسردگی شایع ترین اختلال روانی است . بر اساس برآوردهای انجام گرفته ۲۰تا۲۵ درصد از مردم دوره های از افسردگی را در لحظه های از عمر خود تجربه می نمایند ( گوتلیب[۶۷] ، ۲۰۰۱).
هیرنگن[۶۸] و همکارانش ( ۲۰۰۲، به نقل از گوتلیب، ۲۰۰۱) در تحقیقات خود نشان دادند که حدود ۲۰ درصد از نوجوانان ۱۳ تا ۱۹ ساله قبل از ۱۸ سالگی حداقل یک بار به افسردگی مبتلا شده اند
خطر یک بار ابتلا به افسردگی در زنان ۴ تا ۱۰ درصد ودر مردان ۲تا ۵ /۳ درصداست. خطر ابتلا به افسردگی در طول عمر زنان ۱۰ تا ۲۶ درصد مردان ۵ تا ۱۲ درصد. این ارقام نشان می دهند تقریباً یک چهارم یا یک پنجم افراد ، در طول زندگی خود، گاهی به یکی از انواع افسردگی دچار می شوند . این آمارها همچنین مشخص می کنند که شیوع افسردگی ، در زنان سه برابر مردان است . تحقیقات جدید نشان می دهد میزان ونرخ ابتلا به افسردگی در قرن بیستم سیر صعودی داشته است ، ولی دلیل آن هنوز کاملاً مشخص نیست . تغییرات اقتصادی- اجتماعی ، از هم پاشیدن خانواده واجتماعات ، فقدان امیدواری در نسل جوان جامعه ، به ویژه در بین بیکاران ، وافزایش سطح توقعات ، همگی می توانند در این مسأله دخیل باشند( گیلبرت[۶۹] ، ۲۰۰۷؛ به نقل از گوتلیب ، ۲۰۰۱).
اختلالات افسردگی واضطراب شیوع بالایی دارند. شیوع مادام العمر اختلال افسردگی عمده ۲۵-۱۰ درصد برای زنان و۱۲-۵ درصد برای مردان گزارش شده است.( رفیعی ورضایی،۱۳۷۸).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
افسردگی رایج ترین اختلال روانی است به گونه ای که تقریباً ۳۳۰ میلیون نفر در جهان از افسردگی رنج می برند و سالانه ۸۰۰ هزار خودکشی ناشی از افسردگی اتفاق می افتد( کوینگ[۷۰] ، ۲۰۰۱).
به کدام دلایل احتمال ابتلای زنان به افسردگی بیشتر از مردان است؟
زنان بیشتر از مردان دچار افسردگی می شوند. در واقع نسبت افسردگی در زنان دو برابر مردان است. اختلال افسردگی در میان دو جنس در موارد مربوط به اثرات بالینی بیماران مورد درمان واقع شده ، بررسی های اجتماعی افرادی که تحت درمان قرار نگرفته بودند، مطالعات منجر به خودکشی و اقدامات منجر به خودکشی ، یا واکنشی نسبت به داغدیدگی ملاحظه گردیده است. این تفاوت افسردگی در بین دو جنس نه فقط در ایالات متحده و کانادا یا اروپای غربی ، بلکه به صورت جهانی وجود داشته است . زنان بیشتر از مردان از تسهیلات دارویی استفاده می کنند. بنابراین ممکن است بدین دلیل عده زنان افسرده بیشتر از مردان باشدکه عده بیشتری از آنان برای معالجه مراجعه می کنند. در بعضی از افسردگی ها تصور می شود که از طریق ژن های مربوط به کرومزوم x منتقل می شود. اگر افسردگی وابسته به کرومزوم xاست این موضوع می تواند تبیینی برای نسبت جنسی باشد، زیرا زنان دارای دو کرومزوم x هستند و بدین ترتیب بیشتر از مردان که یک کرومزوم x و یک کرومزوم y دارند تحت تأثیر قرار می گیرند . بعضی عوامل اجتماعی ، به عنوان عوامل مربوط به افسردگی شناخته شده اند ، این عوامل عبارتند از : شغل و تحصیل پایین داشتن ، تحت نظارت وسرپرستی بسیار کم بودن ، فعالیت های تفریحی اندک داشتن ، به بیماری های ساری وجاری مبتلا بودن که زنان بیشتر از مردان در معرض چنین عواملی قرار دارند، حتی وقتی که این متغیرها کنترل گردیده اند میزان افسردگی در زنان بالاتر از مردان بوده است. در حالی که مردان افسرده تمایل بیشتری به کناره گیری و شکایات بدنی دارند، زنان بیشتر خودانتقادگر بوده و احساس عدم کفایت می کنند. هامن و پترز[۷۱] دریافتند که افراد نسبت به مردان افسرده با احتمال کمتری در جستجوی کمک بر می آیند، حتی از طریق دوستان( آزاد ، ۱۳۸۲).
۲-۳-۶ افسردگی درون زاد در مقابل افسردگی واکنشی
همه محققان ودرمانگران بین انواع افسردگی درون زاد و واکنشی تمایز قائل شده اند . افسردگی درون زاد نوعی افسردگی است که به تدریج وبه علت عوامل درونی وبیولوژیک به وجود می آید . افسردگی واکنشی [۷۲] نوعی افسردگی است که به طور ناگهانی در اثر رویداد دردناکی مانند مرگ یک فرد مورد علاقه رخ می دهد( جیمز کالات[۷۳] ، ۱۳۷۸).
۲-۳-۷ افسردگی فصلی[۷۴]
نوعی افسردگی که با کوتاه شدن روزها در زمستان و پاییز سر می رسد ودر تابستان وبهار از بین می رود به اختلال عاطفی فصلی نیز معروف است باکندی روانی- حرکتی مشخص می شود وبا متابولیسم ملاتونین رابطه دارد با مواجهه با نور مصنوعی و درخشان به مدت ۲تا ۶ روز درمان می شود و همچنین به عنوان قسمتی از اختلال دو قطبی I,II اتفاق می افتد( کاپلان وسادوک ، ۲۰۰۳).
۲-۳-۸ تشخیص افتراقی برای افسردگی
این اختلال را باید از موارد زیر افتراق داد:
غمگینی طبیعی: افتراق اختلال افسردگی از غمگینی طبیعی بستگی به وجود سایر علائم سندرم اختلال افسردگی دارد.
سوگ [۷۵] : با اینکه اختلال افسردگی از بسیاری جهات شبیه به داغدیدگی بدون عارضه است ، ولی بدبینی شدید ، افکار خودکشی ، احساس گناه شدید ، و علایم روان پریشانه در سوگ نادر هستند . علائم شدیدی که بیش از دو ماه پس از داغدیدگی ادامه پیدا کنند احتمال اختلال افسردگی را مطرح می نمایند.
اختلال اضطراب[۷۶] : اختلالات افسردگی خفیف را گاه به سختی می توان از اختلالات اضطرابی افتراق داد .تشخیص[۷۷] دقیق، به ارزیابی شدت علائم اضطراب وافسردگی و همچنین به ترتیب ظهور آنها بستگی دارد . هنگامی که علائم بارز فوبیک یا وسواسی وجود دارند نیز مشکلات مشابهی بروز می کنند.
اسکیزوفرنی[۷۸] : تشخیص افتراقی اختلال افسردگی از اسکیزوفرنی، به جستجوی دقیق تظاهرات خاص این نوع اختلال بستگی دارد . در صورتی که بیمار توأماً دچار علائم افسردگی و هذیان های گزند و آسیب باشد تشخیص به سادگی امکان پذیر نیست ، ولی معمولاً با معاینه دقیق وضعیت روانی و تعیین اینکه آیا هذیان ها پس از علائم افسردگی ایجاد شده اند وبا آن همخوانی دارند یا قبل از علائم افسردگی ظاهر شده وبا اختلال خلقی همخوانی ندارند، می توان این دو حالت را از همدیگر افتراق داد. برخی از بیماران دارای علائمی از هردو اختلال افسردگی و اسکیزوفرنی هستند که اختلال اسکیزو افکتیو نامیده می شود.
دمانس[۷۹] : در سنین میانسالی وسالمندی ، اختلالات افسردگی را به سختی می توان از دمانس افتراق داد . چون برخی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی از مشکلات شدید حافظه شکایت می کنند ودر بعضی بیماران مبتلا به دمانس رخ می دهدکه ضعف تمرکز منجر به یادسپاری ناکافی می گردد این دو آزمون های دقیق حافظه، غالباً می توانند به افتراق میان این دو حالت کمک کنند ؛ در موارد مشکوک می توان از آزمون های روانشناختی استاندارد استفاده کرد ، ولی حتی این آزمون ها نیز ممکن است نتیجه قطعی را به ما ندهند. در صورتی که اختلال حافظه پس از بهبود وطبیعی شدن خلق برطرف نگردد، احتمال وجود دمانس مطرح می گردد.
سوء مصرف مواد[۸۰] : علائم افسردگی در میان افرادی که اقدام به سوء مصرف مواد می کنند شایع است وبرخی از بیماران مبتلا به اختلال افسردگی برای برطرف کردن ناراحتی خود به سوء مصرف الکل یا داروهای غیر مجاز روی می آورند. در این حالت باید توالی ظهور علائم افسردگی و سوء مصرف موارد را مشخص کرد و نیز وجود سایر تظاهرات اختلال افسردگی به غیر از خلق پایین را نیز بررسی نمود(گلدر، مایو[۸۱] ، گرس به نقل از کاپلان ، ۲۰۰۵ ).
۲-۳-۹ منظور از افسردگی حاد یا گذرا چیست؟
افسردگی حاد که عموماً باغمگینی ، اندوه و غم زدگی همراه است، همواره کوتاه ، شدید و درعین حال ناخوشایند و ناراحت کننده است و موجب تغییرات خلقی می گردد. این افسردگی عموماً گذرا بوده و در مدت زمان قابل پیش بینی بهبود می یابد. البته بعضاً ممکن است هفته ها یا چندین ماه طول بکشد اما در غالب موارد ، شدت ومدت واکنش افسردگی متناسب با نوع وشدت عامل ایجاد کننده افسردگی است . واکنش افسردگی حاد و گذرا ممکن است بسیار خفیف باشد ، مانند چند ساعت غمگینی وغم زدگی ، یک احساس موقت طرد شدگی ، احساس موقت یأس ونا امیدی، البته چنانچه استرس وفشار روانی وارد آمده به فرد بسیار قوی بوده ویا شخص نسبت به آن حساسیت خاصی داشته باشد ممکن است واکنش افسردگی نسبتاً شدید باشد . در واقع باید توجه داشت دوره های حاد ودر عین حال گذرای واکنش افسردگی ، بستری برای بروز احساسات شدید و استرس ها وفشارهای روانی قوی بوده واساساً یک واکنش طبیعی وعادی در مقابل برخی اتفاقات غیر مترقبه و تحولات وتغییرات مهم زندگی مثل ازدست دادن برخی از نزدیکان و محبوبان ویا تحمل خسارت های شدید اقتصادی است . باید توجه داشت که بعضی اتفاقات وحوادث ناگوار و ناخوشایند مانند مرگ پدرومادر ، همسر ، بیماری شدیدو صعب العلاج فرزندان و برادر وخواهر ، شکست های مکرر در امتحانات نهایی ورود به دانشگاهها ، ناکامی های مکرر در بدست آوردن کار مناسب ویا از دست دادن شغل ویا تحمل خسارت های شدید اقتصادی، برای همه پاشیده شدن کانون گرم خانوادگی ، طلاق وجدایی به عنوان یک پدیده ناخوشایند می تواند موجبات افسردگی قابل توجه را به همراه داشته باشد( افروز ، ۱۳۸۶).
۲-۳-۱۰ حملات افسردگی
تعدادی از متخصصان معتقدند که شدت حملات افسردگی در بیماری مانیک- دپرسیو را می توان به سه درجه تقسیم نمود : ۱- افسردگی ساده[۸۲] ۲- افسردگی حاد [۸۳] ۳- افسردگی بهت زده [۸۴] . این سه حالت از یکدیگر کاملاً مجزا نیستند، بلکه تا حدی در یکدیگد ادغام می شوند. البته یک نوع دیگر افسردگی نیز ذکر شده است که افسردگی پیری نام دارد.
افسردگی ساده : در این درجه از افسردگی ، فرد تا حدی مضطرب وغمگین است و نسبت به مسائل زندگی بی علاقگی و بی تفاوتی مشهودی از خود نشان می دهد . همواره احساس گناه وبی حوصلگی می کند، حرفهایش یکنواخت وخسته کننده است . قوای عقلانی او مانند هوش، حافظه ، شناخت زمان و مکان دست نخورده است ، وعلائم توهم وهذیان در او یافت نمی شود . بیمار سعی می کند که با افسردگی خود مبارزه کند، معمولاً اگر به درمان نیاز باشد . درمان سرپایی می تواند به رفع آن کمک کند. گاهی هم بدون درمان وبر اثر مرور زمان ویا تغییر شرایط، این حالت بهبود می یابد.
افسردگی حاد : حالات بارز افسردگی حاد عبارتند از : استیصال، به بن بست رسیدن در زندگی ، غم سنگین ، احساس درماندگی بسیار شدید ، تا آنجا که هر واکنش مشهود جسمانی وجود دارد؛ یکی اینکه بیمار مدت ها غم زده وبی توجه به خود ودیگران در گوشه ای می نشیند یا می ایستد . دوم اینکه دائم قدم می زند و دست ها را به یکدیگر می مالد ، موهای خود را می کند ویا با لباس خود بازی می کند . چهره بیمار زرد و تکیده وبی حالت می شود و چروک های بالا و پایین چشم هایش مشخص هستند. اغلب دائماً گریه می کنند ، کم حرف می زنند ، وبا جواب های یکنواخت و کوتاه وصدای خسته و گرفته پاسخ می دهند. این کندی در جواب دادن پاسخ ، کوتاهی وغیر عادی بودن پاسخ ، گاهی بیمار افسرده را عقب مانده ذهنی می نمایاند. در حالی که غالباً چنین نیست ، و فقط در حالت افسردگی بسیار بدبینانه وبیمار گونه است که بیمار دائماً احساس خستگی ، ناتوانی وبی میلی به زندگی دارد.
افسردگی بهت زده : این حالت ، شدید ترین درجه افسردگی است وفقط در تعداد معدودی از انسان ها دیده می شود. بیمار افسرد بهت زده اگر درمان نشود ، مدت ها بی حرکت و بدون هیچ گونه واکنشی می ماند و حتی باید با وسایل پزشکی به او غذا داد. در هر درجه ازافسردگی، غالباً حالت خشم وجود دارد ، البته گاهی ناخوداگاه است . احساس خشم ، عامل مهمی است در ایجاد افسردگی ، زیرا به قول بسیاری از روانشناسان پویا ، افسردگی عبارت است از خشم فرو خورده . در بیشتر این بیماران جهت خشم به جای آنکه به طرف محیط بیرون از بیمار باشد ، متوجه درون او می شود وافسردگی را بروز می دهد . در حالت افسردگی فرد احساس غم وناراحتی می کند . گاه این حالت از افسردگی با بی میلی نسبت به لذات زندگی ممکن است به طور نسبی تداوم یابد ویا متفاوت باشد ؛ بدین معنی که قبل یا بعد از آن ، علائق ، فعالیت ها ورفتار های سالمی وجود داشته باشد. در اختلالات دیستمیک هیچگونه توهم وهذیانی دیده نمی شود ، لکن بسیاری از این افراد ، دچار اختلال شخصیت [۸۵] نیز هستند( شاملو ، ۱۳۸۶)
۲-۳-۱۱ ملاک های تشخیص برای انواع افسردگی
اختلال افسردگی اساسی : DSM-IV-IR[86] ملاک های برای دوره افسردگی اساسی جدا از ملاک های تشخیصی برای تشخیص های وابسته به افسردگی ، ذکر کرده ونیز فهرست معرف های شدت افسردگی را برای دوره افسردگی اساسی آورده است:
جدول(۲-۲): ملاکهای تشخیصی DSM-IV-IR برای دوره افسردگی اساسی
A – پنج تا (یا بیشتر) ازعلائم زیر در یک دوره دو هفته ای وجود داشته اند ونشان دهنده تغییر از سطح عملکرد قبلی هستند ؛ حداقل یکی از علائم یا به صورت (۱) خلق افسرده یا (۲) از دست دادن علاقه واحساس لذت است. توجه : علائمی را که به وضوح ناشی از یک اختلال طبی عمومی هستند ، یا هذیانها و توهمات ناهماهنگ با خلق را به حساب نیاورید.
۱)خلق افسرده در اکثر مواقع روز ، یا به گزارش ذهنی یا مشاهدات دیگران . توجه در کودکان ونوجوانان ممکن است به صورت تحریک پذیر باشد.
۲) کاهش قابل ملاحظه علاقه یا احساس لذت نسبت به تمام ، یا تقریباً تمام فعالیت ها در قسمت عمده روز .
۳) کاهش قابل ملاحظه وزن بدون پرهیز یا رژیم غذایی یا افزایش وزن یا کاهش ویا افزایش اشتها.
توجه : در کودکان عدم بالا رفتن مورد انتظار وزن را در نظر بگیرید.
۴) بی خوابی یا پرخوابی تقریباً هرروز.
۵) تحریک یا کندی روانی – حرکتی تقریباً هرروز.
۶)خستگی یا فقدان انرژی تقریباً هرروز.
۷) احساس بی ارزشی یا گناه بی جا.
۸) کاهش توانایی تفکر یا تمرکز، یا بلا تصمیمی ، تقریباً هرروز.
۹) افکار تکرار شونده مرگ.