če man žīwahr.
bōž-om až widang istaft,
pad im rōz izγāmīg.
۱۰- آمد تیز و شتابان
پایان زندگی ام.
رهایم کن از رنج و سختی
بدین روز مرگ. تناسب بین رنج، سختی و مرگ
روز مرگ خود را روز رهایی از سختی میداند زیرا که دور بودن از اصل نور و زیستن در میان تاریکی، عذابآور است.
۳-۲-۲- توصیف بهشت از منظر مانویان
متنag(پهلوانی)
-
- kādūš kādūš ō dwāδes šahrān rōšn wxēbēh. kādūš kādūš ō šahrān rōšnān, kē pad tō wuzurgīft radanīn padmādag ahēnd. kādūš kādūš ō andarwāz žīwandag, rōšn ambārag če šahrān ka rγāw. kādūš kādūš kādūš ō zamīg istāwādag. kādūš kādūš ō dīdan nisāg če mānendagān āfrīdagān ..
۳- قدوس، قدوس بهدوازده شهر روشنایی خویش. قدوس، قدوس بهدوازده شهر روشنایی، که به بزرگی تو گوهرها سفتهشدهاند. قدوس قدوس بهاندروای زنده، توده انباشته شهرهای ارجمند. قدوس قدوس بهزمین ستوده. قدوس قدوس بهچهره درخشان مانندگان ستوده [بهشت] تکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرار
قدوس واژهای است سامی احتمالا” بابلی یا آرامی. در عبری به صورت “قادوش” آمده و احتمالاً از راه دین مسیح وارد مذهب مانی شده است و چون در فارسی معادلی برای آن نیست، عیناً به کار رفته است. ( وامقی، ۱۳۸۳: ۳۴۸) دوازده شهر روشنی هم میتواند اشاره بهدوازده هزاره جهان هستی باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
متنah(پهلوانی)
-
- dwāδes dīdēm rōšn dārēd, u-š ištēnd parwān dwāδes … wuzurgān, wxēbēh puhrān. hāwsār dwāδes čihrag bāmēn če pidar rōšn.
۱- … دوازده دیهیم روشن دارد. در پیش[گاه] او ایستند، دوازده بزرگ، پسران خود[او]، همانند دوازده چهره تابناک پدر روشنی!
تشبیه دوازده دیهیم استعاره
عدد دوازده در ایران کهن اهمیت خاصی دارد. پدربزرگی دوازده دیهیم بهسر میگذارد. مقصود از دوازده دیهیم، دوازده عنصر نوری هستند که در برابر پدرروشنی قرارگرفتهاند. یا شاید اشاره بهدوازده هزاره جهان هستی باشد که در دین زردشتی آمدهاست.(وامقی، ۱۳۸۳: ۳۴۹)
-
- zōrmand, yazdān abardom, wuzurgān xwadāy, baγān baγistom. istāwišn ō baγ, rōšnān farrah. burzwār rōšn šahr āfrīdag, ku tō mānēh, pawāg ud bāmēn, xōž ud huāramēn, hamag purr šādīft, rām ud wišādāx, žīwahr, nōš xombōyīft.
۳- … زورمندترین ایزدان، خدای بزرگان، بغترین بغان. ستایش بر بغ، فره روشنان، روشنایی برزوار
تنســــــــــــــــــیق الـــــــــــــصفــــــــــــــــــــــــات
جهان ستوده،[جایی] که [در آن] مانی (= ساکنی). پاک [است] و بامی، زیبا و آرام، همه پر از شادی، آرامش و اطمینان، زندگی، نوش و خوشبویی.
تنــــــــاســــــــب
بند سوم خصوصیات بهشت را بیانمیکند که چون تمام نور است و ذرهای تاریکی در آن نیست، جایی است بیعیب برای زندگی همیشگی.
متنas(پهلوانی)
-
- saxt bawēnd pad ham
čawāγōn ēw wēm
ud ēw tanbār xōž ud iškift
yāwēdānag
۲- سخت بوند با هم
همچون یک صخره تشبیه
و یک تن
خوش و شگفت
[و] جاودانه
مقصود بهشتنو و بهشتاصلی است که پس از پایان جهان بههم میپیوندند و یکی میشوند.(وامقی، ۱۳۸۳: ۳۶۵)
متن )dd پارسی میانه)
بندهایی از یک سرود ابجدی