به منّت منه ارّه بر پای او» (سعدی، ۱۳۸۷: ۱۶۹)
این نثر، تلمیحی است به آیه ی زیر: «وَابْتَغِ فِیمَا ءَاتَیکَ اللهُ الدَّارَ الْأَخِرَهَ وَلاَ تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ أَحْسِن کَمَا أََحْسَنَ اللهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فی الَأَرْضِ إِنَّ اللهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ. درآن چه خدا به تو داده سرای آخرت را جستجو کن و بهره ات را از دنیا فراموش مکن و همان گونه که خدا به تو نیکی کرده است نیکی کن و هر گز در زمین فساد مکن که خدا مفسدان را دوست ندارد.» (قصص/ ۷۷)
حق تعالی در این آیه، بندگان را به نیکی کردن و دوری از فساد دعوت کرده است. با کمی دقت می توان دریافت که سعدی با چه شگرد زیبا و با بهره گیری از آیات قرآنی، در قالب حکایتی زیبا به پند و اندرز پرداخته است. سعدی هر موقع که خواسته است از آیات قرانی، بهره بگیرد و به نصیحت بپردازد مضامین قرآنی را تا جای ممکن ساده و روان کرده و به گونه ای آن ها را خوب به فارسی در آورده که به راحتی برای همگان، قابل فهم است.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در حکایت زیر، حمد و ستایش و ذکر و تسبیح خداوند متعال به صورت شعری درآمده است و سعدی در این راه از آیات قرآن بهره گرفته است و به پند و نصیحت پرداخته است.
«یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته. شوریدهای که در آن سفر همراه ما بود نعره برآورد و راه بیابان گرفت و یک نَفَس آرام نیافت. چون روز شد گفتم: این چه حالت بود؟ گفت: بلبلان را شنیدم که بنالش در آمده بودند از درخت و کبکان در کوه و غوکان در آب و بهایم در بیشه؛ اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح و من بغفلت خفته.
دوش مرغی به صبح می نالیـد
یکی از دوستـان مخلـــص را
گفت: باور نداشتــم که تو را
گفتم: این شرطِ آدمیّت نیست
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
مگــــر آواز من رسیــد به گوش
بانگِ مرغی کند چنین مــدهوش
مرغ تسبیح گوی و ما خامـوش!»
(سعدی، ۱۳۸۷: ۹۷)
که تلمیح لطیفی است به آیه ی: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَکِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُوراً. آسمان هاى هفت گانه و زمین و هر کس که در آن هاست او را تسبیح مىگویند و هیچ چیز نیست مگر اینکه همراه با ستایش تسبیح او مىگوید ولى شما تسبیح آن ها را درنمىیابید به راستى که او همواره بردبار و آمرزنده است.» (اسراء/۴۴)
انسان در تمام مراتب زندگی روزمره، هرگز از مشورت بی نیاز نخواهد شد. وحتی در مسائل ساده نیز دچار اشتباه و غفلت می شود، درحالی که اگر با افراد آگاه و باتجربه مشورت می کرد، به این اشتباه دچار نمی شد. هنگامی که انسان با کسی مشورت می کند، فکر او را با فکر خود شریک می سازد. از اشتباه در امان می ماند. شیخ شیراز نیز با بهره گیری از آیات قرآن، انسان ها را به هم فکری و مشورت با دیگران دعوت می کند.
«خلاف راه صواب است و عکس رای اولوالالباب، دارو بگمان خوردن و راهِ نادیده بی کاروان رفتن. امام مرشد محمد غزالی را رحمه الله علیه پرسیدند: که چگونه رسیدی بدین منزلت در علوم؟ گفت: بدان که هرچه ندانستم از پرسیدن آن ننگ نداشتم.
امید عافیت آنگه بوَد موافق عقل
بپرس از هر چه ندانی که ذل پرسیدن
که نبض را به طبیعت شناس بنمایی
دلیل راه تو باشد به عز دانایی»
(سعدی، ۱۳۸۷: ۱۸۴)