منابع پایان نامه درباره :بررسی نقش و جایگاه ...
- «پس سوگند به فروشدنگاه- یا جایگاه- ستارگان* و همانا این سوگندى است بزرگ، اگر بدانید* که هر آینه این قرآنى است گرامى و ارجمند* در کتابى پوشیده و نگاهداشته- لوح محفوظ-* که جز پاکشدگان و پاکیزگان به آن دست نمىرسانند». (واقعه: ۷۵- ۷۹) ↑
- «و آسمان دنیا- نزدیکتر- را به چراغهایى- ستارگان- بیاراستیم». (فصلت: ۱۲) ↑
- ر.ک محمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن،ج۲، ص۳۰٫ ↑
- ر.ک همان. ↑
- ر.ک عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی،تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۳٫ ↑
- ر.ک محمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن،ج۲، ص۳۰٫ ↑
- ر.ک محمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۰٫ ↑
- «این نیست مگر آزمون تو…». (اعراف: ۱۵۵) ↑
- جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور فی تفسیر المأثور، ج ۳، ص۲۳۹٫ ↑
- محمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۲۸۸ ↑
- ر.ک همان. ↑
-
-
- برای مشاهده نمونه های دیگر رجوع کنید به: محمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۲۶۰/ ج۱۱، صص۳۱-۳۲/ج۱۲، ص۱۶۰٫ ↑
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
-
- جهت مشاهده نمونه رجوع کنید به: محمدهادی معرفت،التفسیر الأثری الجامع، ج۲، ص۵۲۴/ج۳، ص۱۳۷ و ص۲۸۵/ ج۴، ص۲۶۶ و ص۳۲۹ و.. ↑
- «…پس هر که از شما بیمار یا در سفر باشد، به شمار آن از روزهاى دیگر روزه بدارد…». (بقره: ۱۸۴) ↑
- ر.ک محمدهادی معرفت،التفسیر الأثری الجامع، ج۴، صص۴۴۸-۴۶۱٫ ↑
- همان، ج۴، صص۴۴۸-۴۴۹٫ ↑
- ر.ک همان، ص۴۵۴٫ ↑
- ر.ک سید بن قطب شاذلی، فی ظلال القرآن، چاپ هفدهم، (بیروت: دارالشرق، ۱۴۱۲ق)، ج۱، ص۱۶۸٫ ↑
- ر.ک محمدهادی معرفت،التفسیر الأثری الجامع، ج۴، ص۴۵۵٫ ↑
- ر.ک ابوجعفر محمدبن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۸۸؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۱، ص۱۹۱٫ ↑
- از ابن عمر، درباره روزه در سفر سؤال کردند و او در پاسخ گفت: «اگر کسی به تو صدقه ای دهد و تو آن را باز گردانی آیا خشمگین نمی شوی؟ این[افطار در سفر] صدقه ای است که خدا بر شما ارزانی داشته است!». (ر.ک همان) ↑
- ضحاک روزه گرفتن در سفر را مکروه می دانست. (ر.ک ابوجعفر محمدبن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۸۸) ↑
- طبری روایت کرده که عمر، به کسی که در سفر روزه گرفته بود فرمان داد تا روزه خود را اعاده کند.(ر.ک همان) ↑
- ر.ک محمدهادی معرفت،التفسیر الأثری الجامع، ج۴، ص۴۵۵٫ ↑
- ر.ک همان، ص۴۶۱٫ ↑
- «و از شما کسانى که بمیرند و زنانى باز گذارند…». (بقره: ۲۴۰) ↑
- ر.ک محمدهادی معرفت،التفسیر الأثری الجامع، ج۶، ص۱۶۱٫ ↑
- ر.ک ابوجعفر محمدبن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص ۳۶۲؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، (عبدالرزاق المهدی)، چاپ اول، (بیروت: داراحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق)، ج۱، ص ۳۱۴؛ احمد بن محمد قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۳، ص ۲۲۷؛ اسماعیل بن عمرو بن کثیر دمشقی[ابن کثیر]،التفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص ۵۰۰؛ ابوحیان محمد بن یوسف اندلسی،البحر المحیط فی التفسیر، ج۲، ص۵۵۲؛ حسن بن محمد نیشابوری، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، (زکریا عمیرات)، چاپ اول، (بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق)، ج۱، ص۶۵۸؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۱، ص۲۸۹٫ ↑
- ر.ک محمدهادی معرفت،التفسیر الأثری الجامع، ج۶، صص۱۶۳، ۱۶۴٫ ↑
- «آنگاه که پیشوایان از پیروان بیزارى نمایند…». (بقره: ۱۶۶) ↑
- ر.ک عبدالرحمان بن محمد[ابن ابی حاتم]، التفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص ۲۷۷؛ ابوجعفر محمدبن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص ۴۲؛ ثعلبی بدون اینکه از قتاده نامی به میان آورد این قول را به عنوان قول عده ای ذکر می نماید: ابواسحاق احمد بن ابراهیم ثعلبی نیشابوری،الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۶ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور،ج۱، ص۱۶۶؛ محمد بن علی شوکانی، فتح القدیر، چاپ اول، (دمشق: دار ابن کثیر، ۱۴۱۴ق)، ج۱، ص ۱۹۲٫ ↑
- ر.ک ابوجعفر محمدبن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ص۴۲؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۵۷؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۹۷؛ احمد بن محمد قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۲، ص ۲۰۶؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۱، ص ۱۶۶٫ ↑
- Cوَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِیعاً فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ قالُوا لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَیْناکُمْ سَواءٌ عَلَیْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحِیصٍ* وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلا تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمB «و همگى در پیشگاه خدا پدیدار شوند، آنگاه ناتوانان به کسانى که گردنکشى و بزرگمنشى مىکردند گویند: ما [در دنیا] پیرو شما بودیم، پس آیا [امروز] شما مىتوانید چیزى از عذاب خدا را از ما باز دارید؟ گویند: اگر خدا ما را [به رهایى از عذاب] راه نموده بود ما نیز شما را راه مىنمودیم، بر ما یکسان است چه زارى و بىتابى کنیم یا شکیبایى نماییم ما را هیچ گریزگاهى نیست، و هنگامى که کار گزارده شد- رستاخیز بپا شد- شیطان گوید: همانا خدا به شما وعده داد، وعده راست و درست، و من به شما وعده دادم و با شما خلاف آن کردم، و مرا بر شما هیچ دستى نبود جز اینکه شما را خواندم و مرا پاسخ دادید، پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس من من به اینکه پیش از این مرا [با خدا در فرمانبردارى] شریک مىگرفتید باور ندارم. همانا ستمکاران را عذابى است دردناک» (ابراهیم: ۲۱-۲۲) ↑
- ر.ک محمدهادی معرفت،التفسیر الأثری الجامع، ج۴، ص۳۳۲٫ ↑
- حسن بن علی علیه السلام، التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری علیه السلام، چاپ اول، (قم: مدرسه الإمام المهدی عجل الله فرجه، (۱۴۰۹ق)، ص۲۱٫ ↑
- احمد بن محمد قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۱، ص ۱۰۳٫ ↑
- «…تا مگر سپاس دارید». (بقره: ۵۲) ↑
- ابواسحاق احمد بن ابراهیم ثعلبی نیشابوری،الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۹۶؛ روایت دیگر نیز، از وهب نقل شده است: «و این چنین گفت موسی علیه السلام: ای پروردگار من، با نعمت های کاملت بر من نعمت دادی و مرا به شکر بر آنها فرمان دادی، و شکر من برای تو فقط نعمتی از سوی تو بر من است! خداوند فرمود: ای موسی! دانشی که هیچ دانش را بی کم و کاست آموخته ای، مرا کافی است که بنده ام بداند که هر نعمتی از من است و از نزد من». (ابواسحاق احمد بن ابراهیم ثعلبی نیشابوری،الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۹۶) ↑
- ر.ک محمدهادی معرفت،التفسیر الأثری الجامع، ج۳، صص۹۴-۹۵٫ ↑
- «…پس هر که از شما بیمار یا در سفر باشد، به شمار آن از روزهاى دیگر روزه بدارد…». (بقره: ۱۸۴) ↑
- ر.ک محمدبن مسعودعیاشی،کتاب التفسیر، ج۱، ص۸۱؛ سیدهاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۸۷؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۹۳، ص۳۲۵؛ حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۷، ص۳۷۴٫ ↑
- رک علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۱، ص۱۸۷؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۹۳، ص۲۶۲؛ حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل،ج۷، ص۳۹۱٫ ↑
- ر.ک محمدبن یعقوب بن اسحاق کلینی،الکافی، ج۳، ص۱۲۸؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۱۶۵؛ محمدتقی بن مقصود علی مجلسی، روضه المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، چاپ دوم، (قم: مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانبور، ۱۴۰۶ق)، ج۲، ص۶۱۰؛ ج۳، ص۴۰۴؛ محمدمحسن بن شاه مرتضی فیض کاشانی، الوافی، چاپ اول، (اصفهان: کتابخانه امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام، ۱۴۰۶ق)، ج۱۱، ص۹۷؛ محمدبن حسن حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۱۸۰؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی ، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول صلی الله علیهم أجمعین، (هاشم رسولی محلاتی)، چاپ دوم، (تهران: دارالکتب الإسلامیه، ۱۴۰۴ق)، ج۱۶، ص۳۲۹٫ ↑
- ر.ک محمدهادی معرفت،التفسیر الأثری الجامع، ج۴، ص۴۶۱٫ ↑
- «طلاق- طلاق رجعى که در آن شوهر به زن باز تواند گشت- دو بار است. پس از آن به نیکویى نگاهداشتن یا به نیکى رهاساختن». (بقره: ۲۲۹) ↑
- جلال الدین سیوطی، الدر المنثورفی تفسیر المأثور، ج۱، ص ۲۷۹؛ سیدمحمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۵۳۲٫ ↑
- ر.ک احمدبن محمدقرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج۳، ص۱۳۰؛ جمال الدین مقداد بن عبدالله[فاضل مقداد]، کنز العرفان فی فقه القرآن، (سید محمد قاضی)، چاپ اول، ([بی جا]، ۱۴۱۹ق)، ج۲، ص ۲۶۵؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثورفی تفسیر المأثور، ج۱، ص: ۲۷۹؛ سیدمحمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۴، ص ۳۲۶؛ وهبه بن مصطفی زحیلی،التفسیر المنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج، ج۲، ص۳۴۱٫ ↑