- هنرهای شنیداری(موسیقی، ایفای نقش)
- هنرهای لامسه ای و ماهیچه ای(رقص)
- هنرهای ترکیبی(سینما، تئاتر)
وحتی تحت شرایطی می توان به این طبقه بندی هنرهای بویایی و چشایی نیز افزود(سوانه،۱۳۸۸).
آیزنر(۲۰۰۵) می گوید نبود توجه زیباشناختی در برنامه درسی مدارس، نبود فرصت های پرورش حساسیت است زیبایی شناسی وسیله حواسی است که آگاهی ما را تأمین می نمایند. وی همچنین اشاره می کند که کیفیت های زیباشناختی محدود به هنرها نیست تقریباً هر شکل و فرمی که بتواند از صدا، نور، مزه و لمس کردن تجربه حاصل کند می تواند فرم های زیباشناختی از تجربه به دست آورد به شرطی که ما یاد بگیریم چگونه به آنها در یک چارچوب زیباشناختی توجه نماییم. از این رو پرورش همه حواس دریافتی از منظر زیبایی شناسی و هنر به عنوان یک هدف قابل توجیه است.
۲-۱-الف)اصول ناظر بر تعیین اهداف از منظر زیبایی شناسی و هنر
- توجه به اهداف عاطفی و تلفیق حیطه عاطفی با حیطه های شناختی و مهارتی
عاطفه از عناصر کارهای هنری می باشد و جزء درون کار هنری است البته از دیدگاه اسلام عاطفه نباید از حد متوسط معمول تجاوز کند و در دام مبالغه بیفتد(بستانی،۱۳۷۱،ص۴۲). با الهام از این ویژگی، اهداف عاطفی اهمیت خاص پیدا می کنند و پیشنهاد می گردد هم بر اهداف عاطفی توجه شود و هم اهداف عاطفی با اهداف سایر حیطه ها تلفیق گردد تا در شاگردان علاقه و عاطفه نسبت اهداف آن حیطه ها ایجاد شوند.
- انعطاف پذیری اهداف
هنرها به کودکان کمک می کنند یاد بگیرند چگونه سرمشق هائی که در فرایند تولید هنری ارائه می شوند را تولید کنند مثلاً فردی یاد می گیرد چگونه از قید و بند رهایی یافته تا گزینه های جدیدی برای کار پیدا کند این انعطاف پذیری در کانون و مرکز هنرها قرار دارد(آیزنر،۲۰۰۵). آیزنر (همان منبع) می گوید اهداف آموزشی لازم نیست همیشه قبل از انتخاب و سازماندهی محتوا تعیین شوند بلکه می توان از طریق برنامههای درسی تخیلی یا ظرفیت های موقعیتی اهدافی را تعیین و محقق ساخت.بدیهی است تأثیرپذیری اهداف از وسایل و فرایند در صورت انعطاف پذیری اهداف امکان پذیر است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-الف)محتوا
با عنایت به اینکه در سوال پژوهشی بدنبال یافتن مؤلفه هایی برای تعیین محتوا هستیم لذا مؤلفه هایی که ارائه می شود اصول تعیین محتوا بوده و مصادیقی برای محتوا ارائه نمی گردد.
- تعیین محتواهای مختلف( نیمه تجویزی) در قالب های گوناگون بازنمایی اطلاعات
فرم ها یا اشکال بازنمایی اطلاعات قالب هایی هستند که انسانها برای بیان مقاصد خویش از آنها بهره جسته و می جویند. بدیهی است این اشکال بازنمایی باید حواس دریافتی انسان را مورد هدف قرار دهند و قالبها و فرم ها بتوانند یکی یا تعداد بیشتری از حواس پنجگانه را به خود جلب نمایند. ویلر[۵۶] (،۱۹۷۱،ص۳۳۸) می گوید« در عالم هنر اشکال بازنمایی اطلاعات، متعدد و متنوع می باشند و تنها محدود به گزاره های ادبی و عددی نیستند. هنرها با فعالیت های خلاق و نمادهایی از اطلاعات سروکار دارند و نتایج خلاقانه و آثار منحصر به فردی به لحاظ زیباشناختی تولید می کنند».
از طرف دیگر توجه به تفاوت سبک های یادگیری دانش آموزان می طلبد که به ارائه محتواهای متعدد و آن هم با قالبهای مختلف مانند شعر،قصه،فیلم،انیمیشن،بازی و غیره برای اهداف معین بپردازیم تا فرصتی فراهم نماییم که بتوان در آن فرصت از تفاوتهای فردی به عنوان یک سرمایه تربیتی بهره برد. از این منظر با الهام از عالم هنر،می توان محتوا را در قالبها و اشکال مختلف بازنمایی ارائه نمود.
- تلفیق هنر با سایر دروس
از مقوله هایی که دیویی را آزار می داد تفکر دوآلیستی بود از این رو وی تنفر و بیزاری خویش را از شکاف بین هنر و زندگی روزمره مطرح کرد از این رو اگر حضور در مدرسه و کلاس درس یا به عبارت دیگر حضور در موقعیت های تربیتی را بخشی از زندگی بدانیم هنر می تواند در این زندگی تحصیلی حضور پیدا کند و باعث اثربخشی برنامهها و فعالیتهای تربیتی گردد. اسمیت (۲۰۰۸) بیان نمود که رویکرد تلفیقی، تدریس هنر را تقویت می کند و هنر نقش مهمی در برنامههای تلفیقی بازی می کند. آیزنر(۲۰۰۵) می گوید این امر علاوه بر توجه به هنر باعث بهره مندی معلمان و دانش آموزان از قابلیتهای هنر در تدریس و یادگیری سایر دروس نیز می شود.
کروس[۵۷](۱۹۶۶) در زمینه نحوه حضور و تلفیق هنر در سایر دروس می گوید معلمان علوم رسم ها و نمودارهای زیادی در مورد موضوع تدریس ارائه می دهند و تعدادی از فعالیتهای هنری نیز با انواع ابرها، قورباغه ها، چرخه ها، سلولها، نقاشی برگ و غیره دارند یا استفاده از خط، تقارن و غیره هنر را با ریاضی مرتبط می سازد. اسمیت (۱۹۷۱) اشاره می کند که هنر در علوم اجتماعی به شکل موضوعاتی مانند فرهنگ موسیقی و داستانهای یک کشور، در ادبیات به شکل شعر، در تربیت بدنی به شکل الگوهای حرکتی، در علوم به شکل ارائه مباحث علمی از طریق برنامه هنری و در ریاضی از طریق ترسیم و طراحی شکلها می تواند بروز پیدا کند و قالب های محتوایی ارائه نماید.
- ارتقاء جایگاه هنر در برنامه درسی به عنوان یک حوزه یادگیری مهم
ارسطو(به نقل از کویچ،۱۳۸۹ب) می گوید هنر به حصول تعالی ترین هدف انسان که خوشبختی است یاری می رساند. این سخن اهمیت بنیادی هنر را در اساسی ترین هدف تربیت یعنی سعادت بشری نشان می دهد که یکی از لوازم آن اقدام در جهت جلوگیری از به حاشیه راندن درس هنر در مدارس می باشد.
فروبل(به نقل از رضای الهی،۱۳۵۴،ص۲۰۶) می گوید هنر بهترین نمایش دهنده روان انسان بوده و اطفال را تربیت نموده و همچنین استعداد اطفال بوسیله هنر به خوبی نمایش داده می شود. آیزنر(۲۰۰۵) بیان می کند آموزش هنرها موجب پرورش ادراک حسی، توسعه بصیرت و پرورش تخیل می شود این مهارتها و آمادگی ها نقش محوری در خواندن و نوشتن دارند بدون آنها مشکل به نظر می رسد کودکان بنویسند نه به این دلیل که نمی توانند املاء و هجی کنند بلکه آنها چیزی برای گفتن ندارند.
وی باز تأکید می کند هنرها بایستی به خاطر فواید تربیتی خاص و متمایزشان در اولویت قرار گیرند کمک های اصلی هنرها در تربیت مربوط به نتایج منحصر به فرد خود هنرهاست تولید قالب های گوناگون معنایی، انواع تفکر و تجارب زیباشناختی از قبیل این نتایج هستند(همان منبع).
- توجه به توانایی افراد ازنظر رشد زیباشناختی جهت گنجاندن تصاویر در محتوا
یکی از قالب ها و ابزاری که برنامه ریزان درسی برای انتقال مفاهیم و سهولت یادگیری از آن در محتوا استفاده می نمایند تصویر می باشد. در این خصوص ذکر این نکته ضروری است که افراد مراحل مختلفی را ازنظر رشد زیباشناختی پشت سر می گذارند که مطابق بررسی های انجام گرفته مانند پژوهش رشید و دیگران(۱۳۸۷) می توان به مراحل زیر اشاره نمود:
۱- عینی گرایی(در دوره های سنی۷تا۹، ۹تا۱۱ و ۱۱ تا ۱۳ سال)
۲- داستان سرایی، عاطفه گرایی(در دوره سنی ۱۳ تا ۱۵ سال):
۳- ارزیابی، نمادگرایی(در دوره سنی ۱۵ تا ۱۷ سال)
از سوی دیگر لون فلد[۵۸](به نقل از آیزنر،۱۹۷۷) مراحل رشد هنری کودکان را شامل مراحل زیر می داند ۱- خط خطی کردن(۴-۲ سالگی) ۲- پیش طرحی[۵۹] (۷-۴سالگی) ۳- مرحله طرح کشیدن (۹-۷ سالگی) ۴- سن گروهی(۱۱-۹ سالگی) ۵- مرحله استدلال(۱۳-۱۱ سالگی) ۶- بحران (نوجوانی)
فارابی نیز می گوید هر چه قدر نسبت بین قوه اندریافت(قوه مدرکه) و اندریافته (موضوع ادراک شده) نزدیک تر باشد لذت زیباشناختی حاصل از آن نیز بیشتر است(نصر،۱۳۸۹).
فرض مبنایی این طبقه بندی، طبیعی بودن این مراحل است و در آموزش به هنگام استفاده ازهنر باید بدان توجه نمود. همچنین مطالعات نشان داده است انواع شکل هایی که کودکان توانایی تولید آنها را دارند با سن آنان مرتبط است مثلاً تصویر انسان عمومی ترین موضوع طراحی در سن دبستان است یا در سالهای اولیه ابتدایی کودکان گرایش دارند بر قالب ها و فرم ها به جای زمینه متمرکز شوند و همچنین ترجیح می دهند چیزهایی طراحی کنند که معمولاً بدون ابهام بوده و با سطح توانایی آنان مناسب است(آیزنر،۱۹۷۷).
توجه به تفاوت درک و توانایی افراد در مراحل مختلف رشد به نظر می رسد می تواند هنگام انتخاب و درج تصاویر در محتو،ا یکی از ملاکهای گزینش محتوا برای برنامه ریزان درسی باشد.
- برقراری شباهت بین پدیده های مختلف به ظاهر ناهمخوان در محتوا