فایل های متن کامل پایان نامه - مقاله - تحقیق - پروژه

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
دانلود پروژه های پژوهشی با موضوع بررسی رابطه مهارت مذاکره مدیران با میزان تعارض میان ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

موضوع مذاکره
زمینه مذاکره
ب) تحلیل اطلاعات ، موضوعات ، رفتارها ، پاسخها ، پیشنهادات
ج) ایجاد ارتباط به صورت موثر
د) گسترش و استفاده مهارتهای اجتماعی از برای موثر بودن
پایان نامه - مقاله - پروژه
ه ) ایجاد و حفظ نقطه نظرهای مثبت نسبت به
۱- طرف مقابل
۲- نتیجه احتمالی فرایند مذاکره ( افتخاری ،۱۳۸۵ ،۱۷۱ )
مذاکره اغلب به عنوان هنر قلمداد می شود . زیرا شامل تفکر خلاق میباشد . مذاکره کنندگان خلاق اغلب موارد زیر را دنبال میکنند .
آگاهی : مذاکره کننده خوب اغلب از سابقه نقش ها و عواطف هر دو طرف به خوبی آگاه می شود از به نیازهای هر دو طرف حساس است مذاکره کنندگان ماهر هم چنین قادر به تفسیر زبان بدن بوده و از تاکتیک های مختلف که ممکن است بوسیله شخص دیگر مورد استفاده قرار گیری آگاه میشوند .
صبر : مذاکره کنده موفق از این که فرایند مذاکره ممکن است نتیجه فوری ندهد آگاهند . صبر در واقع فضیلتی در طول مذاکره است برای شکستن موانع ، گاهی زمان لازم است .
مهارت های ارتباطی : به دلیل اینکه مذاکره یک فرایند دو جانبه است مهارت های ارتباطی خوب نیاز میباشد . مذاکره کننده خوب شنونده خوبی خواهد بود ( مک گویر ، ۲۰۰۴ ، ۲۴ )
مذاکره اغلب به عنوان هنر قلمداد می شود زیرا شامل تفکر خلاق می باشد . مذاکره کنندگان خلاق اغلب موارد زیر را دنبال می کنند .
۱- آگاهی : مذاکره کننده خوب اغلب ازسابقه تنش ها و عواطف هر دو طرف به خوبی آگاه می شود او به نیازهای هر دو طرف حساس است ، مذاکره کنندگان ماهر هم چینین قادر به تفسیر زبان بدنی بوده و از تاکتیک های مختلف که ممکن است بو سیله بخش دیگر مورد استفاده قرار گیرد آگاه باشد .
۲- صبر : مذاکره کننده موفق از اینکه فرایند مذاکره ممکن است نتیجه فوری ندهد آگاهند ، صبر در واقع فضایی در طول مذاکره است برای شکستن موانع گاهی زمان لازم است
۳- مهارت ارتباطی : به دلیل اینکه مذاکره یک فرایند دو جانبه است مهارت های ارتباطی خوب نیاز می باشد ، مذاکره کننده خوب شنونده خوبی خواهد بود ( مک گویر ، ۲۰۰۴ ،۳۴ )
۱۱-۲-۲ : تاکتیک های مذاکره :
اقدام یا حرکتی است که بوسیله مذاکره کنندگان به منظور تحقق استراتژی مذاکره بکار می رود ، برخی تاکتیک ها اخلاقی و برخی غیر اخلاقی هستند اینکه از چه تاکتیکی و در کجا باید استفاده نمود به عوامل زیادی بستگی دارد از جمله ماهیت مذاکره ، شخصیت و فرهنگ مذاکره کننده و عوامل خارج از مذاکره به عنوان یک اصل در مذاکره هایی که استراتژی آن مبتنی بر همکاری است کاربرد تاکتیک های غیر اخلاقی توجیهی ندارد . برعکس در مذاکرات رقابتی کاربرد چنین تاکتیک هایی نه تنها موجه بلکه گاها اجتناب ناپذیر است .
چماق و هویج : این تاکتیک که به تاکتیک تهدید و تطبیق نیز مشهور است در بسیاری از مذاکرات حساس و رقابتی خصوصا در مذاکرات بین واحد های سیاسی بکار می رود معمولا در مذاکراتی که نتیجه روشنی در بر نداشته باشد یک طرف به طرف دیگر به لحاظ سیاسی ، نظامی و اقتصادی برتری داشته باشد طرف قوی به این تاکتیک متوسل میشود . در این تاکتیک طرف مجری تاکتیک طرف مقابل را برای پذیرش نتیجه مورد نظر در برابر دو راهی قرار می دهد یک راه به پاداش ختم میشود ( واقعی یا غیر واقعی ) و راه دیگر به آسیب و خطر ( واقعی و غیر واقعی ) پاداش میتواند پول ، کمک اقتصادی ، دانش فنی ، رفع محدودیت های خاص و …. باشد . تهدید نیز ممکن است تحریم اقتصادی ، قطع روابط ، حمله نظامی و …. باشد
تاکتیک چماق و هویج ممکن است صرفا حرف ها و وعده های توخالی باشد که مذاکره کنندگان مجرب و مطلع میتوانند به میزان جدی بودن آنها پی ببرند از این رو توسل به این تاکتیک باید جوانب امر کاملا سنجیده شود تهدید به زدن ضربه و یا دادن وعده و پاداش چه عملی باشد و چه نباشد طرفی که به این تاکتیک متوسل شود هزینه بر است .
قطع مذاکرات : این تاکتیک در مذاکراتی که به نفع یکی از طرفین پیش نمی رود و یا گاهی برای کسب امتیاز بیشتر و یا جبران اشتباه گذشته بکار می رود . در این تاکتیک مجری تاکتیک در زمان مشخص به طرف مذاکره کننده اعلام میکند که ادامه مذاکره مفید نیست لذا کار باید مدت محدود یا نا محدودی به تعویق افتد . با این تاکتیک می توان ارزیابی نمود که طرف مقابل چقدر به نتیجه مذاکرات علاقه مند است ، برای مقابله با این تاکتیک باید اطلاعات دقیقی از مقاصد و استراتژیهای طرف مقابل داشت در صورتی که اطلاعات نشان دهد که حریف بلوف می زند و برای امتیاز گیری دست به چنین کاری می زند باید ابتدا با آرامش طرف مقابل را نصیحت نمود و در مورد عواقب قطع مذاکره توضیح داد و در صورت لزوم متقابلا حریف تهدید به قطع مذاکره شود .
محدودیت اختیار : در برخی مذاکرات ، مذاکره کننده ای که توافق اجمالی را به نفع خود نمیداند بهانه می آورد که از اختیار کافی برای قبول خواسته های طرف مقابل یا امضای قرار داد نیست و باید با مقامات مافوق صحبت کند درصورتیکه مذاکرات در کشور ثابت و یا کشور طرف مقابل در جریان باشد این تاکتیک بسیار مفید است زیرا کسب نظر مافوق به سفر و وقت نیاز دارد . از این رو هم میتوان زمان بیشتری برای ارزیابی های دقیق تر مواضع طرف مقابل بدست آورد و هم در صورت نیاز از این تاکتیک برای اتلاف وقت استفاده نمود زمان استفاده از این تاکتیک ها بسیار مهم است بهترین راه مقابله با این تاکتیک این است که طرف مقابل بلافاصله خواهان مذاکره با فرد مافوق شود .
برخورد تهاجمی : در این تاکتیک ، مجری از موضع بالا با بلند کردن صدا ، حرکات درست و تغییر حالت چهره بر نکته ای دست میگذارد و جو مذاکره را به دست میگیرد نکته مهم در کاربرد این تاکتیک این است که هر طرفی که در ابتدا از این تاکتیک استفاده کند موفق است
و معمولا مقابله با آن به همین روش نمیتواند رشته کار را از دست طرف مقابل خارج نماید این تاکتیک باید رد جای خود به میزان محدود استفاده گرددد و استفاده از آن عصبانیت و برآشفتگی طرف مقابل را رد پی خواهد داشت . طرفی که مورد هدف این تاکتیک قرار گیرد معمولا قدری از موضع خود پایین می آید .
شو که کردن : یکی از تاکتیک هایی است که معمولا مذاکره کنندگان خبره از آن استفاده میکنند در این تاکتیک مذاکره کننده با زدن حرف و یا انجام اقدامی موجب شوکه شدن طرف مقابل می شود که در این حال تمرکز فکری طرف به هم می ریزد تغییر ناگهانی تن صدا ، احساساتی شدن ، قطع ناگهانی مذاکره ، خروج از محل مذاکره نمونه هایی از اقداماتی است که کهمیتوان برای شوکه کردن طرف مذاکره به کار برد اسن تاکتیک زمانی است که حریف از لحاظ قدرت نه در اوج است و نه تحلیل رفته است کاربرد این تاکتیک زمانی است که حریف ازلحاظ قدرت نه در اوج است و نه تحلیل رفته است . ۰ گرشاسبی ، ۱۳۸۳ ، ۱۰۵ )
۱۲-۲-۲ مهارتهای کوانتمی
شروع قرن ۲۱ را میتوان از نظر فناوری عصر کوانتم نامید . رایانه ها ، اینترنت ، بارکد خوانها و جراحیهای لیزری تنها چند نمونه از پیامدهای جدید و نو آوریهای نظریه فیزیک قرن بیستم هستند که مکانیک کوانتمی نامیده میشوند . ( شلتون و دارلینگ ، ۲۰۰۱ )
امروزه در جهان پیچیده و پر از تغییرات مستمر ، مهارتهایی که توسط تیلور و مینتزبرگ برای کارآیی بیشتر مدیران ضروری شناخته شده بودند به سرعت غیر قابل استفاده شده اند . آنها برای حیات در زمان های ابتدایی که سازمانها به عنوان موجوداتی ثابت نگریسته میشدند و در شکل و رفتار قابل پیش بینی ، منطقی و خطی عمل میکردند ، ساخته شده بودند . امروزه تغییرات سریع و مستمر ، جهان را به طور پیچیده ای از حالت ثبات و قابلیت پیش بینی خارج کرده است . با توجه به افزایش استفاده از گروه های کاری و استفاده از آنها در انجام بسیاری از فعالیت های مدیریتی و نیاز شدید به خلاقیت جهت رقابت در بازارهای جهانی تعارضات نیز افزایش پیدا کرده اند . در چنین جهانی توانایی مدیران برای برنامه ریزی و سازماندهی ، هدایت و کنترل به طور فزاینده ای به مخاطره افتاده است . جهت جلوگیری از انجام فعالیت های متعامد و هدایت گروه ها به سمت اهداف سازمان مهارتهای رفتاری خاص مدیران جهت هماهنگی گروه ها و جلو گیری از تعارضات ضروری به نظر میرسد .
علوم جدید مبتنی بر فیزیک کوانتم و نظریه آشوب ، پایه ای مفهومی برای مجموعه مهارتهای مدیریتی جدید - مجموعه مهارتهایی که مدیران را قادر میسازد نه تنها تعارض را از دیدگاه جدید بنگرند ، بلکه به شیوه ای جدید به تعارض پاسخ دهند - فراهم آورده است . این مهارتها مهارتهای کوانتمی نامیده میشود . نتنها فقط به این دلیل که منتج از اصول اصلی علوم جدید هستند ،بلکه مهم تر به این دلیل که نیازمند یک حلقه کوانتمی در پارادایم مدیریت جدید هستند . آنها قصد جایگزینی مهارتهای مدیریت سنتی را ندارند ، بلکه آنها را کامل میکنند . آنها مدیران را با دیدگاهی کاملا متفکر و عقلی برای اداره افراد و تعارض روبرو میکنند . مهارتهای کوانتمی عبارتند از ۱) دیدن کوانتمی : توانایی برای دیدن هدفمند ۲) تفکر کوانتمی : توانایی فکر کردن به شیوه متناقض ۳) احساس کوانتمی : توانایی احساس زنده و حیات بخش ۴) شناخت کوانتمی : توانایی برای دانستن به شیوه خلاقانه و شهودی ۵) عمل کوانتمی : توانایی عمل به شیوه مسئولانه ۶) اعتماد کوانتمی : توانایی اعتماد به فرایند زندگی ۷) وجود کوانتمی : توانای برای برقراری ارتباط مستمر ( شلتون ودارلینگ ، ۲۰۰۱) .
مهارت اول : دیدن کوانتمی : توانایی برای دیدن هدفمند ، مبتنی براین منطق است که واقعیت ذاتا ذهنی است ، که براساس انتظارات و باورهای مشاهده کننده ظهور میکند و تحقیق در مکانیک کوانتم ، ادراک انسان و ساختار دهی اجتماعی ، همه این منطق را ، که عمده آنچه ما در جهان خارج می بینیم ، یک عملکرد از پیش فرضها و باورهای درونی ما است ، حمایت میکند ( دارلینگ ، ۲۰۰۱ )
چیکزنتمیهالایی (۱۹۹۰) معتقد است که قصد و نیت فرایند روانشناسی است که در آن واقعیتها ساخته می شود . نیات موجبت می شوند مدیران به محرکهای خاصی توجه کنند در حالیکه انبوهی از موارد محتمل را به کلی نادیده می گیرند . مهارت دیدن کوانتمی مدیران را قادر میسازد تا آگاهانه مقاصد و نیات خود را انتخاب کنند . برای مثال زمانی که تعارض اتفاق می افتد ، پاسخ کوانتمی ، باید تلاش برای کشف پیش فرضها و عقاید آنهایی که در تعارض درگیرند ، باشد ف و مقاصد و نیات ه موجب ایجاد تعارض هستند ، را جستجو کند . هر طرف ، نه تنها باید ارتباط بین فرایند شناخت درونی و ادراکات بیرونی را به طور کامل تشخیص دهد بلکه هرکدام باید برای موقعیت ،دسته ای از مقاصد روشن را بوجود آورد . ( شلتون ، ۲۰۰۱ )
تحقیق تاییدی نمونه کاملی از فرایند توسعه سازمانی است که با این مهارت سازگار است . تحقیق تاییدی که پیوندهای نظری و مفهومی با ساختار دهی اجتماعی دارد ، مبتنی براین پیش فرض است که ، تغییر موثرتر و کارآتر زمانی اتفاق خواهد افتاد ، که مدیران بر آنچه که مطلوب است ، به جای آنچه که مشکل است ، تمرکز کنند .
مهارت دوم : تفکر کوانتمی : توانایی فکر کردن به شیوه متناقض و متضاد ،که از تحقیقات فیزیک کوانتمی ناشی شده است ، بیان می کند که جهان غالبا به شیوه غیر منطقی و پارادوکس عمل میکند . آشکارترین پارادوکس کوانتم آن است که ، جهان سه بعدی مرئی منحصرا از انرژیهای نامرئی تشکیل شده است . نیرویی که دو جنبه متفاوت دارد موج و ذره ( دارلینگ ، ۲۰۰۱ )
حل تعارض نیز همچنین یک فرایند پارا دوکس است . اغلب یک طرف راه خل را مطلوب می داند ، در حالیکه طرف دیگر کاملا برعکس آن می اندیشد . این مطلوبیتهای متضاد را حلهای برد – برد را مشکل ساخته است . به دلیل موقعیتهای پارادوکس و مطلوبیتها و
نیازهای به ظاهر متضاد ، راه حلهای برد – برد مکررا جستجو می گردند اما به ندرت قابل دسترسی هستند . نتایج دیگر بیشتر متداول هستند ( مانند برد – باخت یا باخت – باخت ) شاید به دلیل آن است که راه حلهای برد – برد برای تعارض دربرگیرنده موقعیتهایی هستند که به طور مستقیم متضادند ، و به ندرت از طریق فرایند خطی حل مشکل ( رویکرد سنتی ) قابل حل شدن هستند .
راه حلهای برد – برد نیازمند توانایی برای یافتن یک راه حل کاملا قابل قبول برای نقطه نظرهای نا همگون هستند . وینس و بروسین بیان میکنند که توانایی برای تطبیق موقعیتهای متضاد حد اقل بخشی از یک عملکرد تغییر ادراک است ، که نشان از تمایل برای ادامه موقعیت تنش از تا رسیدن به انتخاب برد – برد است . آنها ذکر می کنند که : ماندن با پارادوکس و ادامه آن این امکان را فراهم می کند که ممکن است ارتباط بین نیروهای متضاد را کشف و چاره جویی را ایجاد کنیم ، که به تناقضهای آشکار معنا دهد . این برای افرادی که یاد میگیرند تا ورای پارادوکس را ببینند و راه حلهای برد – برد بیابند ، ممکن است . اگر چه برای اندیشیدن به صورت پارادوکس ، مدیران باید از ظرفیتهای نیمکره راست مغز آگاه باشند . نیمکره راست مغز در تصاویر اندیشه می کند نه عملیات و بنابراین متکی به زبان و منطق نیست . نیمکره راست مغز میتواند ایده های به ظاهر متضاد را جمع آوری کند ، و آنها را به شکل راه حلهای بسیار خلاق ترکیب کند . بنابراین ، طی فرایند تفکر تصویری ،آنها که در گیر تعارض هستند میتوانند از اسارت زمان رها و وارد آرامش شوند ، جایی که راه کارهای به ظاهر متضاد به راحتی خود را به شکل راه حلهای برد – برد بسیار خلاق نشان می دهند . برای مثال مدیران در تعارض تخصیص منابع ( بودجه و کارکنان ) می توانند این مهارت را برای کشف شیوه های ابتکاری ، برای حرکت ورای سازش ( باخت - باخت ) به سمت همکاری مبتنی بر اعتماد بالا و صحیح ( برد – برد ) استفاده کنند .
مهارت سوم : احساس کوانتمی : توانایی احساس زنده و حیات بخش ، که مبتنی بر منطقی است که انسانها همانند سایر جهانیان با کوانتم های یکسانی مواجه هستند و بنابراین موضوعی برای قوانین جهانی تحریک انرژی هستند ( دارلینگ ، ۲۰۰۱ ) تحقیق موسسه IHM آنچه را که بیشتر مدیران به طور شهودی میدانند ، تایید میکند . یعنی احساسات منفی انرژی بر و احساسات مثبت انرژی زا هستند . علم به دانستن این شهود به نظر نمی رسد که مقدار استرس و تعارض که در جهان کسب و کار جاری است ، را کاهش دهد برنامه های صریح ، انرژی را از بین می برند .
شغلهای پر استرس ، انرژی را تحلیل میدهند . مدیران سلامتی و سرزندگی را مطلوب می دانند ، اما معمولا سختی را به شکل تعارض تجربه می کنند .
توانایی احساس کوانتمی ، مدیران را قادر می سازد که احساس درونی خوبی داشته باشند ، بدون توجه به آنچه که در بیرون اتفاق می افتد . وقتی آنها از این مهارت استفاده می کنند ، یاد می گیرند که چگونه ظاهر بدنشان را به وسیله تغییر در احساس قلبی خود تغییر دهند . آنها به طور مضاعفی از نقطه انتخاب ادراکی بین هر متغیر پیروی و پاسخ درونی منتج شده ، آگاه می شوند . آنها شروع به تشخیص این نکته می کنند که انرژی هرگز توسط دیگر افراد تهی نیم شود ، مگر به وسیله انتخابهای ادراکی
تحقیق IHM بیان می کند که مدیران می توانند سطوح بالایی از انرژی را به سادگی به وسیله انتخاب تمرکز بر جنبه های مثبت هر واقعه ای ، حفظ کنند . دیدن وقایع منفی از یک رویکرد مثبت ، نیازمند مهارتهای احساس پارادوکس است . ( شلتون ، ۲۰۰۴ )
مهارت چهارم : دانستن کوانتمی : توانایی برای دانستن به شیوه خلاقانه و شهودی که از حوزه تئوری کوانتم مشتق شده است . علارقم وسوسه جوامع غربی با پارادایم مثبت گرایی ، تحقیق مدیریتی اخیر بیان می کند که عمده مدیران ارشد ، به یک اعتماد قوی شهود اعتراف
کرده اند . اگر چه تعداد کمی از آنها مهارت شهودی خود را عمومی میسازند و حتی کمتر تلاش میکنند تا دانستن شهود را در عملیات روزانه سازمان ، انتشار دهند و ترکیب کنند . اگر چه همانگونه که ما به قرن ۲۱ مینگریم ، مقدار اطلاعات در دسترس ، شیوه های جدید دانستن را تحت حمایت قرار می دهد .
لانگر نظریه تصمیم گیری حضوری را ارائه میدهد . او بیان می کند که جمع آوری اطلاعات لزوما تصمیمات بهتر را ایجاد نمی کند . در واقع لانگر معتقد است که سازمانها بر اهداف غیر ممکن ( کاهش عدم اطمینان از طریق جمع آوری اطلاعات تمرکز میکنند . این بیهوده است زیرا حتی مقدار اطلاعاتی که میتواند جمع آوری شود ، در مورد ساده برین تصمیمات همانند ایجاد یک محصول جدید یا انتخاب یک عرضه کننده ، میتواند شامل تحقیقات محدودی گردد . علی رغم تمرکز بر جمع آوری اطلاعات ، تئوری لانگر بر آگاه ماندن تاکید دارد ( آگاهی ) . او نشان داد که مطمئن بودن به طور واقعی یک عیب بزرگ است اطمینان انسان را به سوی کم آگاهی و بی خبری هدایت میکند . زمانی که ما مطمئن هستیم ، از دقت کردن دست بر میداریم . به عبارت دیگر ، عدم اطمینان ، ما را در جهان بیرون و شهود درونی ، هوشیار نگه می دارد ( شلتون ، ۲۰۰۴ )
البته مواقعی وجود دارد که جمع آوری اطلاعات به صورت سنتی نه تنها مفید ، بلکه واجب و لازم است . برای مثال اگر تعارض مدیر و یک کارمند ، بالا بگیرد ( شدت بیابد ) در نقطه انتهایی داوری برای کارکنان منابع انسانی قابل توجیه است که اطلاعات را جمع آوری کنند . بدون یک فرایند متفکرانه تحقیقی ، هر دو خطای قانونی و اخلاقی ممکن است اتفاق بیافتد . ( در پائولو و هوی ، ۲۰۰۳ )
مهارت دانستن و شناخت کوانتمی ابزاری برای میانبر زدن در فرایند سختکوشی و تلاش نیست ، بلکه کاهش رایند های تکراری است ، که یک سازمان نیاز به انجام آن دارد مدیرانی که مهارت دانستن کوانتمی را مطلوب می دانند نه تنها فقط با افراد به شیوه ای احترام آمیز و با بینش شهودی عمیق رفتار ، بلکه آنها خلاقانه یک جو آگاهی و تفکر را ایجاد می کنند و مدیران متخصص در این مهارت همچنین ممکن است از استعاره های راهنما برای کمک به آنهایی که در
تعارض هستند ، در جهت دستیابی به سطوح بالایی از دانستن شهودی استفاده کنند . بنابراین ، برای چالشهای بسیار مشکل خود ، راه حلهای بسیار خلاق ، کشف می کنند .
مهارت پنجم : عمل کوانتمی : توانایی برای عمل به شیوه مسئولانه ، که مبتنی بر مفهوم کوانتمی پیوند و نتیجه فرعی دلایل غیر محلی ( دور از هم ) است . ( دارلینگ ، ۲۰۰۱ ) هر چیزی در این جهان بخشی از یک همبستگی در کل پیچیده است ، که هر بخش بر دیگری اثر می گذارد و از دیگری تاثیر می گیرد. این اصل کوانتمی جداناپذیری ، یک تحول جدید در تعارض ایجاد کرد . اثر هر چیزی در جهان به طور پیچیده ای به هم وابسته است . تفکر مدیران بر کل سیستم اثر می گذارد ( برای مثال تیم ، بخش ، سازمان و جهان ) . بنابراین ، اگر مدیر همکاری کارکنان را برای ایجاد روشی جدید برای دیدن و پاسخ دادن به تعارض میخواهد مدیر باید با مدل سازی این دیدگاه جدید را آغاز کند . هر انتخاب ادراکی جدید نه تنها عکس العملهای آینده مدیران را تحت تاثیر قرار خواهد داد ، بلکه به دلیل ارتباط کوانتمی ، هر فرد دیگری را نیز تحت تاثیر قرار میدهد . بنابراین ، مدیران زندگی و محیط کار خود را یکبار و یک زمان طراحی می کنند . هر فرد خودش یک همبستگی غیر محلی با دیگران است و هر تفکر و عمل مدیریت ، کل سیستم را تحت تاثیر قرار می دهد ( دیترا و دیگران ، ۲۰۰۵ )
مهارت ششم اعتماد کوانتمی : توانایی اعتماد به فرایند زندگی ، که از نظریه آشوب مشتق شده است ، نظریه آشوب شیوه جدیدی برای نگریستن به تغییر و آشوبی که همراه آن است را
فراهم می کند . این نظریه نشان می دهد که آشوب در فرایند تکامل ذاتی است و تسریع کننده ای است که بی تعادلی مورد نیاز برای تکامل سیستم را ایجاد می کند . بدون آشوب تغییر ، زندگی راکد می شود و آنتروپی اتفاق می افتد ( دارلینگ ، ۲۰۰۱ )
توانایی سیستم را برای خود سازماندهی مرزهای خود ، یک مفهوم اساسی در مطالعه آشوب است . آشوب ساختارمند . یک پارادوکس برجسته است ، که بیان میکند جهان منظم و آشوب دار است . جهانی که ساختارمند است بدون اینکه از قانون ساعت واره ها پیروی کند ( عدم پیش بینی ) استفاده از مهارت اعتماد کوانتمی ، مخصوصا در محیطهای کاری سنتی ، جایی که ثبات و قابلیت پیش بینی ارزش محسوب میگردد چالش ایجاد میکند . این مهارت نیاز دارد که مدیران با روح قدرت و کنترل خود مقابله کنند . مدیران اگر بخواهند خود سازماندهی موثق اتفاق افتد . باید مایل باشند تا بطور موقت در ورطه آشوب قدم بگذارند .

نظر دهید »
پژوهش های انجام شده در مورد فرهنگ سازمانی و مدیریت مشارکتی در سازمان جهاد کشاورزی استان ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

کم

زیاد
کم
۲-۱-۹-۷)دیدگاه کامرون و کوئین
در مدل ارزش های رقابتی[۳۸] کامرون و کوئین[۳۹] یک چارچوب برای فهم فرهنگ در امتداد دو محور عمودی و افقی نمایش داده شده است.
دانلود پایان نامه
جدول شماره ۲-۴:انواع فرهنگ سازمانی (کامرون و کوئین)

فرهنگ ادهوکراسی

فرهنگ قومی

فرهنگ بازاری

فرهنگ سلسله مراتبی

فرهنگ سلسله مراتبی[۴۰]: این فرهنگ بیشتر بر روی موضوعات داخلی و پایداری ارزش ها و کنترل تمرکز دارد تا انعطاف پذیری و اختیار. همچنین این فرهنگ بر روی ساختارهای رسمی، سیاست ها و روش های مدیریتی تکیه دارد. در این فرهنگ حفظ کارایی، قابلیت اطمینان و عملکرد سریع اهمیت دارد.
فرهنگ قومی (قبیله ای)[۴۱]: این فرهنگ بر روی موضوعات داخلی تمرکز دارد اما آزادی عمل در ارزش ها بیشتر از ثبات و کنترل است. در این فرهنگ هدف، مدیریت سازمان از طریق کار تیمی، مشارکت و توافق عمومی است. ارتباطات و کار تیمی، عدم وجود سلسلمه مراتب از ویژگی های بارز واحدهای کاری هستند. افراد بیشتر به منزله اعضای یک خانواده هستند تا اعضای یک سازمان تجاری.
فرهنگ بازاری[۴۲]: این فرهنگ بیشتر بر روی موضوعات خارجی، ثبات ارزش ها و کنترل تمرکز دارد. در این فرهنگ یک حس قوی در مورد مأموریت سازمان و مشتریان وجود دارد. این فرهنگ با بهره وری، ثبات، نتایج و ماحصل کارها در ارتباط است.
فرهنگ تخصص محور (ادهوکراسی)[۴۳]: این فرهنگ بر روی محیط خارجی، انعطاف پذیری ارزش ها و آزادی عمل بیش از ثبات و کنترل تمرکز دارد. ارزش های کلیدی این فرهنگ، آزادی، خلاقیت، ریسک پذیری در یک سازمان با محیط پویا است (کامرون و کوئین، ۱۹۹۹ و ۲۰۰۶).
۲-۱-۱۰- سطوح فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمانی در مدل ادگار شاین در سه سطح طبقه بندی شده است که در عین متفاوت بودن مکمل یکدیگرند.
سطح اول
سطح دوم
سطح سوم
شکل ۲-۲: سطوح فرهنگ سازمانی (ادگار شاین)
سطح اول: مصنوعات و ابداعات
آشکارترین سطح فرهنگ در مدل شاین، محیط مادی و اجتماعی است که اعضای سازمان ایجاد کرده اند، نشانه های فرهنگی مختلفی را در این سطح قابل مشاهده می توان گنجانید، آشکارترین اینها رفتارهای اعضای سازمان است و ظواهر یا چیزهایی هستند که توسط آنها ایجاد شده است یک محقق برای شناخت یک سازمان احتمالا از این نشانه های آشکار شروع می کندو در مصنوعات ممکن است به عواملی مانند معماری، تجهیزات، فن آوری، لباس، اسناد مکتوب و هنر توجه کند(قبادی، ۱۳۷۷، ص ۱۲۵).
در نظام مدیریت دولتی حاکم بر یک جامعه این سطح را به صور گوناگون می توان مشاهده نمود. ایجاد رویه های اداری و سازمانی، دسترسی به مدیران و روسا در سازمان، نشستن یا ایستادن در کنار آنها، گردن کج کردن و التماس کردن به مسولان و کارکنان نظام دیوان سالاری برای انجام خواسته خود که یک نظام دولتی حاکم شده و از گروهی به اعضاء جدید منتقل می شود همگی از مصادیق مصنوعات فرهنگی هستند (فرهنگی، ۱۳۸۰، ص ۱۲۸).
سطح دوم: ارزش ها
ارزش ها نشان دهنده اولویت ها و یا چیزی است که باید انجام شود. وقتی فردی یا گروهی با یک وظیفه، موضوع یا مسأله جدیدی روبه رو می شوند، نخستین راه حلی که مطرح می شود، از منظر ارزش ها ارزیابی می شود. اگر ارزش ها کارایی لازم را اشته باشند به عنوان راه درست شناخته و منتقل خواهند شد و در غیر این صورت با آن ها مقابله می شود (شاین، ۱۹۹۰، ص۱۵).
درباره این سطح از فرهنگ نکات زیر باید روشن شود:
نخست اینکه سازمان ها دارای ارزش نیستند بلکه ارزش ها متعلق به افرادند باید دانست که ارزش های یک سازمان به یک اندازه اهمیت ندارند بلکه بسیاری از محققان معقدند که ارزش های سازمانی بنیان گذار یا مدیر اجرایی، نقش مهمی در خلق فرهنگ سازمانی دارد ( قبادی، ۱۳۷۷، صص ۱۲۸-۱۲۹).
دوم اینکه گاهی اوقات افراد می گویند که به ارزش خاصی معتقدند اما رفتارشان خلاف گفته آنهاست. برای مثال مدیری ممکن است بگوید برای مشارکت کارکنان در تصمیم گیری ارزش زیادی قائل است اما همین مدیر بدون نظرخواهی از کارکنانش تصمیم می گیرد، این گفته ها را “ارزش های حمایت شده” نامیده اند. لذا در مطالعه فرهنگ یک سازمان توجه به تطابق رفتارها و مصنوعات سطح یک با ارزش های سطح دوم مهم است. اگر بین این دو سطح توافق زیادی وجود داشته باشد احتمالاً ارزش ها و رفتارها نشان دهنده مفروضات بنیادی فرهنگ هستند . اگر ارزش های حمایت شده با ساخته ها و رفتارها منطبق نباشد ممکن است فقط در اصول عقلایی یا آرمان هایی برای آینده باشند (میلر، قبادی، ۱۳۷۷، ص ۱۲۹).
سطح سوم: مفروضات بنیادی و اساسی
مفروضات بنیادی عمیق ترین سطح فرهنگ در تحلیل شاین است که شامل اعتقادات عمیق و اساسی است که صرفاً از طریق مشاهده، تجزیه و تحلیلی دقیق تر و عمیق تر و از راه درگیر کردن اعضای برانگیخته تر گروه در خودکاوی عمیق، می توان به این مفروضات بنیادی که به صورت ناآگاهانه در قالب ادراکات، اندیشه، شناخت و رفتار متجلی می شوند پی برد (فرهنگی، ۱۳۸۰، ص ۴۲).
این ها مفروضاتی هستند که به صورت درونی پذیرفته و با اعمال، تفکر و احساس افراد عجین می شوند، مفروضات بنیادین جنبه های زیربنایی یک فرهنگ هستند، همچنانکه تغییر آن ها سخت است، ایجاد آن ها نیز دشوار است. در واقع مفروضات بنیادین تعیین می کنند که افراد چه چیزی را نبینند، به چه چیزی توجه کنند، نسبت به وقایع چگونه واکنش نشان دهند، چه اعمالی را انجام دهند و وقایع را چگونه معنا کنند (قلی پور، ۱۳۸۰، ص ۱۹۳).
شاین مفروضات بنیادی را حول پنج حوزه زیر مطرح می کند:
رابطه انسان با طبیعت
ماهیت واقعیت[۴۴] و حقیقت[۴۵]
ماهیت وجود انسان
ماهیت فعالیت انسان
ماهیت روابط انسان ( قبادی، ۱۳۷۷، صص۱۲۹-۱۳۰).
۲-۱-۱۱- الگوهای شناخت و بررسی فرهنگ سازمانی
۲-۱-۱۱-۱) الگوی پارسونز[۴۶]
یکی از چارچوب های تحلیل محتوای ارزش های فرهنگی، الگوی AGIL پارسونز جامعه شناس مشهور است. پارسونز الگوی خود را برای تبیین و توضیح وظایف شخصی ارائه نمود که نظام اجتماعی اعم از جامعه، اقتصاد یا سازمان باید به منظور بقاء و پیشرفت، آنها را برآورده نماید (شریف زاده، ۱۳۷۷، ص ۴۶).
چهار بعد الگوی پارسونز عبارتند از تطابق[۴۷]، تحقق هدف[۴۸]، انسجام[۴۹] و مشروعیت[۵۰].
تطابق (انطباق یا سازش): برای موفقیت انطباق، یک سیستم اجتماعی باید از محیط خود و چگونگی تغییرات مطلع باشد و برای بقاء و پیشرفت خود باید قادر به سازش و انطباق باشد و خود را به طور مناسب با آن تعدیل و سازش دهد.
تحقق هدف: به این معنی که سیستم اجتماعی باید دارای فرایندهایی باشد که اهداف موردنظر و نیز راهکارهای نایل شدن به اهداف را مشخص و روشن نماید.
انسجام: به این معنی که هرسیستم اجتماعی نیاز دارد که اجزاء آنها از، از هم پاشیدگی و گسیختگی حفظ شود و به توانایی هر سیستم به یکپارپه نمودن اجزاء مختلف یک نظام در کنارهم اشاره دارد.
مشروعیت: کلیه سیستمهای اجتماعی حق بقا و دوام دارند که محیط دراختیار آنها قرار میدهد و سیستم اجتماعی هنگامی مشروع است که جامع اعتقاد داشته باشد ادامه حیات آن سیستم ضروری است.
به عبارتی نظام اجتماعی باید برای بقاء و پیشرفت خود قادر به انطباق باشد و به اهدافش نایل شود، اجزایش را منسجم و یکپارچه کند و برای افراد دیگر سازمانها مشروعیت قانونی داشته باشد(شریف زاده، ۱۳۷۷،۴۶).

نظر دهید »
پژوهش های انجام شده درباره :ارتباط علّی بین احساس خودسودمندی، خطرپذیری روانی و اجرای ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۴- حساسیت نسبت به یکنواختی[۹۹] بیزاری از تجارب تکراری، کارهای عادی و افراد قابل پیشبینی (زاکرمن، ۱۹۷۱).
بر پایه الگوی زیست شناختی از هیجان طلبی؛ هیجان طلبی با سطح بهینه ای از فعالیت کاتکولامین مربوط است ؛ افزون بر این، نقش دوپامین را در سامانه پاداشی اولیه و ارتباط میان هیجان طلبی و این سامانه را، نشان م دهد؛ بنابراین، برخی ازاین افراد برای جستجوی محرک های نو وتنش زا، که افزایش دهنده فعالیت این سامانه به شمار می روند، مواد مصرف می کنند (لواس[۱۰۰] و همکاران،۲۰۰۱).
پایان نامه - مقاله - پروژه
هر هیجان شامل شناخت‌ها ، اعمال و احساسات می‌باشد و تمامی هیجانات این مراحل را طی می‌کنند. ۱ـ احساس درون‌ذهنی ۲ـ تحریک دستگاه خودکار ۳ـ ارزیابی شناختی از موقعیت ۴ـ ابراز هیجان ۵ـ واکنش عمومی ۶ـ گرایش عملی که مقدار هیجانی که از احساسی ناشی می‌شود و به صورت رفتار خاصی بروز می‌کند به تجربه فرد بستگی دارد (فریکسانت[۱۰۱]، ۱۹۹۱). هیجان طلبی به عنوان نیاز افراد برای رسیدن به یک سطح بهینه برانگیختگی و حفظ آن است؛ سطح بهینه بر انگیختگی افراد هیجان طلب، بالاتراز افرادی است که، این ویژگی را ندارند (آلستون[۱۰۲]، ۱۹۹۳؛ زاکرمن، ۱۹۹۷). سطح بالای هیجان طلبی، همواره ناکارآمد نیست، ولی به نظر می رسد نا کارآمدی آن در افراد ، سوء مصرف کننده مواد دیده می شود (میشل[۱۰۳]،۱۹۹۹).
اگر هیجان ها تعدیل و کنترل شوند آثار مثبت و مطلوبی خواهند داشت؛ اما عدم کنترل آن ها می تواند آثار مُخرّبی را به وجود آورد؛از آثار مثبت می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱ . هیجان ها، بدن را برای تلاش و کوشش آماده می کنند؛
۲ . هیجان ها، به عنوان یک وسیله ارتباطی عمل می کنند ؛ زیرا جذب و دفع و خشم و مهر و… هیجان هایی هستند که در روابط با دیگران، بروز پیدا خواهند نمود؛
۳ . هیجان ها زندگی را شاد، پویا و متنوع می کنند؛
۴ . فعالیت های ذهنی، تحت تأثیر عواطف قرار دارند و بروز هیجان ها بر این فعالیت ها تأثیر بسزایی دارد و محدودیت های زیر را ایجاد می کند :
الف. محدودیت در دقت و تمرکز: فرد هیجانی، دقت عادی خود را از دست داده و نمی تواند به آسانی، ذهن خویش را به هر مطلب دلخواه، متمرکز کند.
ب. ضعف در تداعی: در این حالت، انسان غالبا از یادآوری سایر اشیا بجز عامل هیجان، عاجز می ماند.
ج . ضعف در استدلال و تفکر: تفکر عادی در این حالت، بسیار مشکل است و توانایی کامل برای اندیشه منطقی از دست می رود و چه بسا زمینه ای به وجود می آید که فرد، بدون تأمل در مورد عواقب رفتار، دست به هر عملی می زند. بسیار اتفاق می افتد که افراد به هنگام شادی زیاد و سرمستی و غرور، سخنانی بر زبان جاری می کنند که در حال عادی چنین سخنانی از آنها مشاهده نمی شود، یا تصمیم هایی می گیرند که بسیار نامعقول است. البته این حالت در حالت خشم، بیش از اندازه هم روی می دهد. یافته های تحقیقات در مورد هیجان طلبی نشان داده اند ورزشکاران ورزش های پر خطر هیجان طلب تر هستند و به کار های پر خطر دست می زنند (کرونین،۱۹۹۱؛ فریکسانت، ۱۹۹۱؛ هوراث، ۱۹۹۳، زاکرمن و همکاران، ۱۹۹۶). زو[۱۰۴] (۲۰۱۰) در تحقیقی در مورد انگیزه و هیجان طلبی نشان داد که هر چه انگیزه بالاتر باشد هیجان طلبی بالاتر و قوی تر می شود.
مشاهدات ویلیامز جیمز (۱۸۸۴)، روانشناس قرن نوزدهم، سودمند بودن یک رویکرد صرفا مبنی بر ذهن را به هیجان انسان زیر سؤال می برد، از نظر جیمز اگر ما هیجان قدرتمندی را متصور شویم وسپس سعی کنیم همه احساس های مربوط به نشانه های بدنی آنرا از هوشیاری خود انتزاع کنیم، در می یابیم که هیچ چیز باقی نمانده است و هیچ بخشی از ذهن که هیجان بتواند بیرون از آن شکل گیرد، نمی ماند و فقط حالتی سرد وخنثی از ادراک عقلی آن چیزی است که بر جای مانده است. یافته های تحقیقات نشان داده اند که افراد ورزشکار هیجان طلب تر از افراد غیر ورزشکار هستند (بشارت، ۱۳۸۰؛ تیموری وهمکاران، ۱۳۸۹).
پرخاشگری
مهمترین عوامل فردی بروز رفتارها و احساسات پرخاشگرانه در افراد، ویژگی ها و خصوصیات شخصیتی است؛ پرخاشگری ارتباط تنگاتنگی با ویژگیهای شخصیتی فرد دارد(استور، ۱۹۹۱؛ سیان ، ۱۹۸۵). بطور کلی پرخاشگری، رفتارهای تهاجمی وخصمانه وواکنشی نسبت به ناکامی و سرکوب امیالاست که زاییده تعامل پیجیده بین وضعیت محیطی وتغییرات بیوشیمیایی و عوامل فرهنگی و پاسخ های آموخته شده است و به صورت ضرب وجرح و آزار و اذیت و تخریب و صدمه رسانی به دیگران بروزمیکند؛ میتوان پرخاشگری را واکنشی دفاعی دانست که هدف آن رفع مانع وحذف عامل تهدید است و پرخاشگری رفتاری است به منظورآسیب رساندن یا معدوم ساختن کسی یا چیزی ، پرخاشگری اغلب به صورت خشونت و عمل تخریبی، علیه افراد یا اموال، جلوه گر می شود. رفتارهای پرخاشگرانه به صورت عملی (تخریب و آسیب رساندن به خود و دیگران) وگاه به صورت کلامی صورت می گیرد. جارویس[۱۰۵](۱۹۹۹) پرخاشگری را در ورزش به عنوان انجام عمل ناخوشایند بر علیه بازیکن یا تیم مقابل تعریف کرده است که به آسیب رساندن عمدی تاکید دارد. از نظر او پرخاشگری با عصبانیت متفاوت است؛ پرخاشگری نوعی رفتار است، در حالی که عصبانیت نوعی احساس .
از پرخاشگری کشش و یا یک گرایش در فرد است که به صورت زدن و کشتن، ویران کردن خود را نشان می دهد. امری که فرد به عنوان عکس العمل از خود بروز می دهد به گونه ای است که باید گفت مناسب عمل یا رفتار طرف مقابل نیست ظاهرا این امر نشان دهنده ی یک شورش و انقلابی در درون فرد و وجود احساساتی است که فرد گویی از باز گو کردن آن وحشت دارد رنجی دردرون او وجود دارد که قادر به رفع و جبران آن نیست و نا گزیر تلافی آنرا بر سر دیگران در می آورد.اگر چه مواردی از زجر دادن خودش هم ممکن است باشد (قائمی،۱۳۷۳).
پژوهش های انجام شده در این حوزه دو دسته اند. دستۀ اول پژوهش هایی اند که وجود پرخاشگری را در میان ورزشکاران تأیید می کنند و دستۀدوم، وجود این خصیصه را برای ورزشکاران نادرست نشا ن می دهند. درکل پژوهش های انجام شده از این فرضیه پشتیبانی می کنند که ورزشکاران در مقایسه با غیر ورزشکاران، بیشتر درگیر رفتارهای پرخاشگرایانه می شوند.
از نظر زمان پرخاشگری در مسابقه، پرخاشگری ممکن است قبل از مسابقه ، در حین مسابقه یا پس از آن انجام شود. از نظر هدف پرخاشگری دو نوع پرخاشگری ۱) خصومت آمیز و ۲) ابزاری نام برده شده است. هدف از پرخاشگری خصومت آمیز ارضای نیاز شخصی، در حالی که هدف از پرخاشگری ابزاری دریافت پاداش و تقویت کننده مثبت بیرونی است. پرخاشگری خصومت آمیز به رفتاری گفته می شود که به قصد آسیب رساندن جسمانی یا روانی به دیگری یا خود انجام شود. علت پرخاشگری خشونت آمیز و هدف نهایی آن رضایت خاطری است که با دیدن درد یا آسیب وارد شده بدست می آید و هدف دیگری در آن دنبال نمی شود. آسیب رساندن عمدی به حریف در مسابقات ورزشی نمونه ای از آن است .
در پرخاشگری ابزاری هدف نهایی آسیب رساندن نیست، بلکه هدف دیگری از قبیل امتیاز گرفتن از حریف و امتیاز ندادن به او، این نوع پرخاشگری را تقویت می کند . برای مثال هل دادن یا تکل زدن بازیکن تیم مقابل در فوتبال، موقعی که او برای به ثمر رساندن گل به سمت دروازه حرکت می کند ، به عمد یا غیر عمد ، پرخاشگری ابزاری است.
مورگانوکاستیل[۱۰۶] (۱۹۹۶) با بهره گرفتن از پرسشنامۀ نیمرخ حالات خلقی دریافتند در ورزشکاران در مقایسه با غیر ورزشکاران، سطوح تنش، افسردگی، خشم، پرخاشگری، خستگی و سردرگمی ذهنی پایین تر است. کاکس[۱۰۷](۱۹۹۸) درمطالعه ای بهای نتیجه رسید که بازیکنان تیمی در مقایسه با بازیکنان انفرادی برونگرا تر، مضطرب تر و بیشتر وابسته اند، اما کمتر از بازیکنان ورزشهای فردیپ، حساس-تخیلی هستند.
بارون[۱۰۸] (۱۹۹۷)   پرخاشگری را به عنوان هر گونه رفتاری تعریف می کند که با هدف آسیب رساندن یا جراحت وارد کردن به فرد دیگری انجام شود، به طوری که فرد مورد پرخاشگری از رفتاری که با وی شده است ناراضی و ناخشنود باشد؛ بارون چهار ویژگی در این تعریف برای پرخاشگری را در نظر گرفت :
پرخاشگری رفتار و عمل است که ممکن است حمله های جسمانی یا کلامی باشد . تصور ، اندیشیدن یا میل داشتن به آسیب رسانی پرخاشگری نیست . انسان به عنوان آسیب رسان و آسیب بین : فرد پرخاشگر انسان است و پرخاشگری بر روی انسان صورت می گیرد؛ طبق نظریه بارون، لگد زدن به انسان پرخاشگری است ، ولی لگد زدن به نیمکت یا دیوار پرخاشگری نیست .
قصد آسیب رساندن : پرخاشگری رفتار عمدی است و در آن قصد و نیت آسیب رساندن وجود دارد ، خواه موفقیت آمیز باشد و خواه موفقیت آمیز نباشد؛ آسیب رساندن غیر عمدی و تصادفی در حین ورزش، پرخاشگری نیست. عدم رضایت آسیب شونده : فردی که پرخاشگری بر روی او انجام شده ، آسیب دیده و ناراضی است . مواقعی که احتمال آسیب و آزار وجود ندارد پرخاشگری نیست ، مثل هنگامی که تماشاگر طرفدار دو تیم به وسیله ستون ها و میله های ورزشگاه از یکدیگر جدا شده اند.
فروید (۱۹۹۳) پرخاشگری را اجتناب می داند اما می گوید که می توان در روابط عاطفی بین مردم و رشد آن این رفتار را کاهش داد؛ فروید در مورد پرخاشگری دو دید متفاوت ارائه داده است؛ باور اولیه وی این بود که پرخاشگری زمانی پدید می آید که در برابر انگیزهای نهاد سدی ایجاد می شود و ناکامی دست می دهد بعدها وی درعقیده خود تجدید نظر کرد و پرخاشگری را چون انر‍ژ‍ی جنسی و سایق های جنسی یکی از دو غریزه ذاتی دانست.
تمامی جنبه های زیست شناختی انطباقی که در حیوانات وجود دارد؛ در انسان نیز می تواند یافت شود.ما مجبوریم استعداد انسان را در پرخاشگری تا حدی بشناسیم و کارکرد مثبت آن را نیز باید بپذیریم؛ ما باید در مقابل دشمنان بتوانیم از خود دفع کنیم و در شرایط خطر فرمان صادر کنیم و در موارد ضروری جهت توالد و تناسل با رقبای خود به رقابت بپردازیم، بنابر این همه جوامع باید راههایی بیابند تا مانع از آن شوند که اعضای آن همدیگر را بکشند یا به هم آسیب برسانند (یاسایی، ۱۳۷۶). مشهورترین مدل های بررسی پرخاشگری در ورزش، عبارتند از نظریه های ناکامی_ پرخاشگری (ماکسول[۱۰۹]،۲۰۰۴) ، ناکامی- پرخاشگری تجربه شده (برکویتز[۱۱۰]،۱۹۸۹ و بارون و ریچاردسون[۱۱۱]،۱۹۹۴) و نظریه یادگیری اجتماعی (بندورا،۱۹۹۷).
نظریهناکامی _ پرخاشگری، از نخستین مدل های نظری برای تبیین رفتار پرخاشگرانه است و همانند بسیاری از نظریه های رفتاری، ریشه درنظریه سایق ها دارد. به نظر دالارد[۱۱۲] و همکاران (۲۰۰۸) ناکامی محصول ایجاد مانع در مسیر تحقق هدف ها و خواسته ها است و ناگزیر به رفتار پرخاشگرانه منتهی می شود ؛ تاکید بر اجتناب ناپذیری پیامد ناکامی (پرخاشگری) در نظریه اولیه ناکامی – پرخاشگری، ضرورت تجدید نظر در آنرا توسط دیگران از جمله برکویتز مطرح ساخت. برکویتز (۱۹۸۹) نشان داد که همه افرادهنگام ناکامی ، با پرخاشگری آشکار پاسخ نمی دهند. بلکه نشانه های موقعیتی و پاسخ های اموخته شده بر احتمال رفتار پرخاشگرانه تأثیر دارند . بر اساس این شواهد ، برکویتز عوامل شناختی رابه مدل ناکامی – پرخاشگری اضافه کرد تا نقش پاسخ های هیجانی و انگیزش های شخصی ، نیز در گرایش به رفتار پرخاشگرانه در نظرگرفته شوند.
بندورا(۱۹۹۷)، ضمن تصدیق نقش، نظریه یادگیری اجتماعی بندورا عوامل فیزیولوژیک، ژنتیک و انگیزشی، بر اهمیت رفتارآموخته شده در تعامل های اجتماعی برای ابراز پرخاشگری تاکید کرد. به اعتقاد وی پرخاشگری از طریق مشاهده یا تجربه مستقیم اعمال پرخاشگرانه، همراه با تاییدادراک شده یا واقعی رفتار پرخاشگرانه، آموخته می شود. او در آزمایش مشهوری نشان داد که کودکان رفتار پرخاشگرانه بزرگسالان را پس از مشاهده تکرارکردند. این یافته نظریه تقلید رفتار پرخاشگرانه را تایید کرد.
هرناندز[۱۱۳] و همکاران (۲۰۰۲) در مقایسه زنان ورزشکار و غیرورزشکار نشان دادند ورزشکاران زن در مقایسه با زنان غیر ورزشکار از سطوح پرخاشگری بالاتری بر خوردارند. مارش[۱۱۴] (۱۹۹۱) و دیگران با مقایسه ورزشکاران دو و میدانی وغیر ورزشکاران نشان دادند ورزشکاران درونگرا و متفکرند و سطوح پرخاشگری و خشم پایینتری از خود نشان می دهند. مطالعات فلتچر و داول[۱۱۵](۱۹۷۱) و والیانت [۱۱۶]و همکاران (۱۹۸۱) درباره ورزشکاران کالج نشان داد در کل ورزشکاران پرخاشگرتر از غیر ورزشکاران اند.
پیشینه تحقیق
نتایج تحقیقات لیولاین ، سانچز[۱۱۷] (۲۰۰۸) بر روی صخره نوردان در خصوص ارتباط میان خودسودمندی و خطرپذیری نشان داد که خودسودمندی منجر به خطرپذیری بیشتر در آن ها می شود و خطرات اضافی در صخره نوردان نیازمند احساس توانایی در آن ها است، نتایج نشان داد که رابطۀ خودسودمندی با عملکرد صخره نوردان، به خطر متوسط و زیاد بستگی دارد؛ یعنی هر چه خودسودمندی صخره نورد بیشتر بود به استفاده از طناب حمایتی نیاز نداشتند که این امر نشان دهنده خطرپذیری بالا در آن ها بود و بر عکس، هرچه خودسودمندی صخره نوردان کمتر بود نیاز بیشتری به استفاده از طناب حمایتی در آن ها دیده می شد که این مسئله نشان دهنده خطر پذیری پایین در آن ها بود.
اسچارزر و لوزینسکا[۱۱۸] ( ۲۰۰۵ ) در پژوهشی در مورد خطرپذیری و خودسودمندی بر روی ورزشکاران دریافتند که رفتارخطرپذیری و خودسودمندی همیشه ۷/۸ درصد تغییر در رشد فردی افراد را پیش بینی کرده است و افرادی که از خودسودمندی بالاتری برخوردارند بیشتر خطر می کنند.
لیولاین، سانچز و اسقر[۱۱۹] (۲۰۰۸) در پژوهشی که در خصوص خطرپذیری و خودسودمندی بر روی ورزشکاران کوهنورد انجام دادند دریافتند که صعود، خطرات اضافی و انتخاب مسیر سخت تر زمانی انجام می شود که افراد در مورد توانایی های خود اعتمادبنفس داشته باشند، بین خودسودمندی و خطرپذیری همبستگی مثبتی وجود دارد؛ یعنی هر چه خودسودمندی صخره نوردان بیشتر باشد خطرپذیری آن ها نیز بیشتر خواهد بود.
تحقیقات اسلانجر و روداستام۴ (۱۹۹۷) نشان داد که بین خودسودمندی و خطرپذیری رابطه مثبتی وجود دارد؛ یعنی هر چه خطرپذیری بیشتر باشد، خودسودمندی نیز بیشتر است و بالعکس.
فرضیه دوم: ارتباط علّی معنی داری بین میزان احساس خودسودمندی و عملکرد شناگران وجود دارد.
مبانی نظری
تئوری خودسودمندی بیان می کند وقتی مهارت های ضروری و محرک های کافی موجود باشند،خودسودمندی اجرای طبیعی را پیش بینی می کند؛ به علاوه، دریافت ادراکی از خودسودمندی نوع تمرینات، تلاش انجام شده و پشتکار، به همان خوبی الگوهای فکری و عکس العمل های احساسی، در طول طبیعی وپیش بینی مواجهات با محیط است (بندورا، ۱۹۸۶).
ساختار خودسودمندی بیشتر در ارتباط با عقیدۀ شخص از قدرت اجرای مهارت های کسب شده است تا یک سری تعداد محض مهارت هایی که فرد دارد؛ بنابر این، اعتماد به نفس عموما صفت کلی و خودسودمندی موقعیت ویژه ای از اعتماد به نفس است، در حالی که افراد عقیده دارند که آنها میتوانند هر چیزی انجام بدهند که در موقعیت ویژه لازم باشد؛ بر اساس نظریه خودسودمندی، افرادی که در جستجوی خودسودمندی بالا، هستند به دنبال مبارزه جویی، سخت کوشی و پایداری می باشند، در صورتی که افرادی که به خودسودمندی کم تمایل دارند،از چالشها اجتناب می کنند، وقتی با ناملایمات مواجهه می شوند، دلسرد، مضطرب و افسرده می‌شوند؛ نظریه خودسودمندی بیان می کند که راهبردهای متعدد مورد استفاده مربیان، آموزش دهندگان و ورزشکاران بر عملکرد موثرند؛ زیرا بر خودسودمندی اثر می گذارند ( بندورا،۱۹۸۶). انجام کارهای بزرگ از مهمترین منابع خودآگاهی مؤثر است، اگر فردی به طور مداوم به این تجارب به عنوان موفقیت ها بنگرد، گمان خودسودمندی در او افزایش خواهد یافت و اگر فردی به این تجارب به عنوان شکست بنگرد، گمان خودسودمندی در او کاهش می یابد (بندورا، ۱۹۸۲).
روانشناسی ورزش موضوعات متعددی چون خشونت، تهاجم، برانگیختگی، انگیزش، اضطراب، جهت گیری هدفی را مورد توجه قرار می دهد. آثار رقابت بر جمعیت های مختلفی چون جوانان و قهرمانان از دیگر حوزه های مطالعاتی آن است. شواهد حاکی از این است هم مهارت های ذهنی و هم مهارت های جسمی برای اجرا و عملکرد ایده ال لازمند. مربیان در تمامی سطوح، از تکنینک های روانشناسی چون کنترل هیجان، شبیه سازی، برقراری اهداف (هدف چینی) و بازداری اندیشه (زدودن افکار زاید) راه های کاهش اضطراب (آرام سازی) کمک می گیرند تا ورزشکاران را در تکامل بخشیدن مهارت های ورزشی یاری دهند.
خودسودمندی به احساسی که شخص نسبت به توانمندی های خود نسبت به انجام مهارت های ورزشی دارد تلقی می شود (بندورا[۱۲۰]، ۱۹۸۶). خودسودمندی عبارت است از داشتن قابلیت ارائه پاسخ خاص که نتیجه موفقی را باعث شود؛به عبارت دیگر به معنی قدرت اطمینان شخص به دادن پاسخی موفقیت آمیز برای گرفتن نتیجهً معین است (عبادیان، ۱۳۸۶و عبادیان، تجاری و فارسی، ۲۰۰۸).
خودسودمندی به معنی قضاوت راجع به مهارت ها نیست و بلکه بیشتر قضاوت در این است که چه کسی با آن مهارت ها قادر به انجام کاری بزرگ است (رابینسون[۱۲۱]، ۲۰۰۰). به نظر شریفی (۱۳۷۹) تئوری خودسودمندی بندورا بحث جدیدی است که کشف آن تحول عظیمی در روانشناسی بوجود آورده موضوع آن در حقیقت به قضاوت انسان ها از ظرفیت و توانشان در عمل تعبیر شده است و حاصل روند پیچیده ای از باورهای شخص می باشد که متکی به منابع مختلف اطلاعات همچون تجربیات گذشته و باورهاست.
اگر ورزشکاری درک یا باور این اشتباه را داشته باشد که وی می تواند بر روی وقایع اثر خوبی داشته باشد، بلافاصله شروع به کار می کندو این ورزشکار یک ورزشکار کاملا با انگیزه و مؤثر است، ورزشکاری که انگیزه دارد نهایت سعی وتلاش خود را می کند تا به موفقیت دست یابد زیرا او می داند که می تواند موفق گردد (عبادیان، ۱۳۸۶ و شعبانیان، ۱۳۸۴). خودسودمندی کلید موفقیت در ورزش است؛ بدون اعتماد به توانایی های درونی، یک فرد نمی تواند پتانسیل های درونی خود را به عمل درآورد، حتی ممکن است که بعضی ها با توانایی کمتر با اطمینان که به خود دارند بتوانند فراتر از آنچه هستند عمل کنند (فرانک[۱۲۲]،۲۰۰۱).
به نظر درجه خود سودمندی یک نفر به طور مستقیم یا غیر مستقیم از طریق ذهنی و احساس بر اجرا تاثیر می گذارد به طوری هر چه خودسودمندی فرد بالا رود به همان اندازه عملکرد ورزشی بهتر خواهد بود (برگ[۱۲۳]، ۱۹۹۸). خودسودمندی به عنوان قوی ترین انگیزه، پیش بینی کننده عملکرد درافراد می شود (عبادیان،۱۳۸۶؛ هسلین و کله[۱۲۴]، ۲۰۰۳).
پیشینه تحقیق
بررسی ارتباط بین انگیزش، احساس خودسودمندی و عملکرد ورزشکاران شرکت کننده در مسابقات نشان داد که عملیات اجرایی، تجربیات شخصی و باورها و شرایط درونی بر توقعات فردی از توانایی ها تأثیر گذار هستند (شریفی فر، ۱۳۷۹). از آن جایی که خودسودمندی پیش بینی کننده مناسبی برای اجرای ورزشکاران به شمار می رود (حسنین، ۱۳۸۲)، در حقیقت ورزشکارانی که به اجرای خوب بیشتر اهمیت می دهند، با خودسودمندی بیشتر و اضطراب کمتری در ورزش ظاهر می شوند و ممکن است با حداکثر قدرتشان عمل کنند (تجاری، ۱۳۹۱). افراد با خودسودمندی بالا، تعهد بیشتری نسبت به مشارکت و پایبندی در فعالیت های ورزشی دارند (اتینکسون[۱۲۵] و همکاران، ۱۳۷۷). به نظر بندورا خودسودمندی از چهار منبع اساسی اطلاعات ساخته شده است : موفقیت عملکرد، پذیرش تجربه، ترغیب کلامی ، حالت های فیزیولوژیکی (میگل، ۱۳۸۰) و خودسودمندی موجب افزایش توانمندی های مربیان و ورزشکاران می شود (عبادیان، ۱۳۸۶)، همچنین در نتایج تحقیقات دیگر آمده است که خودکارآمدی موجب افزایش انگیزه و بالا بردن تمرکز در ورزشکاران شده است (میگل، ۱۳۸۰).
ورزشکاران به اهمیت اعتمادبنفس واقفند، تعدادی از آن ها مهارت اداره این ویژگی روانی اساسی را ندارند.آن ها این را در ورزشکاران دیگر می بینند ولی در خود نمی بینند. مربیان تشخیص می دهند که ورزشکاران برای برنده شدن نیاز به اعتماد دارند، اما همچنین می دانند که آن ها نیاز دارند که ببرند و می دانند برای برنده شدن نیاز به توسعه اعتمادبنفس خود دارند. اعتمادبنفس جزء مهارت های ضروری روانی می باشد که هم ورزشکاران و هم مربیان به آن نیاز دارند و این ویژگی روانی را می بایستی در خودشان توسعه دهند (هاردی لو، ۱۳۸۴). اعتمادبنفس تجلی خود- ارزشی است و اعتمادبنفس مطلوب اعتمادی است که شخص با آن بتواند لیاقت و شایستگی را بدست آورد (سندرا، ۲۰۰۴). اعتمادبنفس، جمع شدن تجارب منحصربه فرد ورزشکاران برای رسیدن به چیزهای مختلف است که در نتیجه آن، انتظارات ویژه ای برای کسب موفقیت در فعالیت های آینده احساس می شود. این احساس قسمت حیاتی شخصیت ورزشکار را تشکیل می دهد و چیزی است که دیگران درباره شخص او خیلی زود تشخیص می دهند (شریفی فر، ۱۳۷۹). اعتمادبنفس امید به انجام کار نیست بلکه انتظار واقع گرایانه انجام آن عمل است و آن چیزی نیست که ورزشکاران همیشه به دیگران می گویند که انجام خواهند داد، بلکه افکار درونی آن هاست در باره اینکه توانایی انجام دادن آن کار را دارند، این حالت غرور پس از انجام کار نیست بلکه قضاوتی است از آنچه که قادرند انجام بدهند (سوزان مور[۱۲۶]، ۲۰۰۳).
در اجرای از اطمینان در لحظه ای خاص درباره توانایی خود در موفق شدن در موقعیت های ورزشی است یا به عبارت دیگر به عنوان اعتمادی است که فرد با آن به طور موفقیت آمیزی قادر به ارائه رفتار دلخواه خود باشد (محمودی، ۱۳۸۹). اعتمادبنفس به صورت یک صفت کلی مشاهده می شود در حالیکه خودسودمندی یک موقعیت ویژه از اعتمادبنفس می باشد و در این صورت افراد عقیده دارند که هر چیزی را که در یک موقعیت ویژه لازم باشد انجام بدهند (شریفی فر، ۱۳۷۹).
باید به این موضوع توجه داشت که عملکرد فرد در رقابت ها نمی تواند به طور حدسی و اتفاقی باشد بلکه یک رابطه مستقیم بین عملکردی با میزان خودسودمندی او وجود دارد که اندازه گیری آن در سنجش عمل وی بسیار مؤثر است حتی بدینوسیله می توان چگونگی عملکرد وی را قبل از رقابت پیشگویی کرد. انتظارات ما از خودسودمندی نبایستی با توقعات ما برای پیروزی و بدست آوردن نتیجه اشتباه شود، توقع نتیجه بعنوان گمانی است که از سوی فرد مطمئنی که برای بدست آوردن نتیجه تلاش کرده است حاصل می شود، ولی گمان خودسودمندی زمانی در فرد ایجاد می شود که احساس کند قادر به انجام عملی است. در واقع انتظارات افراد برای کسب نتیجه به عنوان باورهای وی در رابطه با شرایط محیط در نظر گرفته می شود (دیوید[۱۲۷]، ۲۰۰۸).
تئوری خودسودمندی بندورا در غالب تئوری همبستگی اجتماعی گسترده شد. اگرچه این تئوری در اصل برای محاسبه نتایج متفاوت به دست آمده با روش های گوناگون که در روانشناسی بالینی برای درمان استرس و اضطراب های روانی و هدفمند شده بود، ولی از همان زمان در شاخه های دیگر کاربرد روانشناسی از جمله بهداشت، رفتار درمانی و ورزش و غیره نیز گسترده شده است، احساس خودسودمندی که می توان آن را در مرکز تئوری شناختی جای داد، در تمامی حوزه های فیزیولوژی، پزشکی، پرستاری، آموزشی و مدیریت مشاغل نقش دارد که برای اولین بار توسط بندورا در مقاله ای تحت عنوان احساس خودسودمندی : تئوری همسان سازی پاداش در تغییر رفتار منتشر نمود (یوسفی، ۱۳۷۹).
آلبرت بندورا نشان داد که احساس خودسودمندی یک حالت خاص از اعتمادبنفس است که مفهوم قدرت باور فردی افراد در این که می توانند وظیفه ای را که به آن ها داده شده است به طور موفقیت آمیزی انجام دهند، می باشند. اغلب مفهوم احساس خودسودمندی و اعتمادبنفس به جای یکدیگر استفاده می شود که در واقع پروسه ای از ارزیابی شخصی می باشد، اگرچه احساس خودسودمندی به طور دقیق تر به عنوان یک پیش زمینه برای اعتمادبنفس توصیف می شود و با ویژگی های فردی در تعامل می باشد.
احساس خودسودمندی به اعتقادشخص درباره خود و عملکرد موفقیت آمیزش در باره وظایفی که به او محول شده و رفتارش تعریف شده است. این احساس به تشخیص و انتخاب درست وظایف در ورزشکاران کمک می کند. رابینسون[۱۲۸] (۲۰۰۰)، احساس خودسودمندی را این طور تعریف می کند: خودسودمندی واژه ای است که برای توصیف تصویری از توانایی های ما معمولاً در یک وظیفه یا موقعیت خاص برای موفق شدن به کار می رود، احساس خودسودمندی بسیار شبیه اعتمادبنفس است اما احساس خودسودمندی نسبت به اعتمادبنفس خیلی بیشتر با توانایی های شخصی فرد مرتبط است به طوری که اعتمادبه نفس نسبت به توانایی می تواند بر پایه چیزهای دیگری هم باشد. کمبود یا فقدان اعتمادبنفس احتمال دارد که یک فرد را از هر تلاشی برای رسیدن به هدف منع کند و تفاوتی نمی کند که چه مقدار از آن هدف ممکن است مورد علاقه باشد (سندرا، ۲۰۰۴).
خودسودمندی به معنی قضاوت راجع به مهارت ها نیست و بلکه بیشتر قضاوت در این است که چه کسی با آن مهارت ها قادر به انجام کاری بزرگ است. به زبان دیگر قضاوت های خودسودمندی، به معنی این است که فرد تصور کند، می تواند چنین کاری را انجام دهد نه اینکه کاری را انجام داده است. این قضاوت ها در واقع محصول مجموعه ای از ارزیابی شخصی است که بر منابع گوناگون آگاهی های شخصی تکیه دارد. طبقه بندی این منابع شامل انجام کارهای بزرگ در گذشته، تجارب مشابه، بیان عقاید به صورت شفاهی و وضعیت های روانشناسی می باشد. انجام کارهای بزرگ از مهمترین منابع خودآگاهی مؤثر است، به این دلیل که بر پایه تجارب مهارتی شخص، استوار است. اگر فردی به طور مداوم به این تجارب به عنوان موفقیت ها بنگرد، گمان خود سودمندی افزایش خواهد یافت و اگر فردی به این تجارب به عنوان شکست بنگرد، گمان خودسودمندی در او کاهش می یابد (یوسفی، ۱۳۷۹).
بندورا (۱۹۹۷) خودسودمندی را به صورت نوعی ایمان و باور در یک توانایی و یا سازماندهی و انجام دوره های عملی که به ارائه برنامه نیازمند است، تعریف می کند، خودسودمندی شکلی از اعتمادبنفس با شرایط ویژه است. خودسودمندی نوعی شاخص ویژه است که بندورا با توجه به تئوری شناخت اجتماعی آن را تعریف کرده است. سایر اجزاء مهم تئوری شناخت اجتماعی، ضرورت و کنترل فردی می باشد، برای اینکه خودسودمندی رشد کند تک تک افراد باید باور کنند که تحت کنترل هستند و قدرتی دارند که می توانند نتایجی را ایجاد کنند، آن ها انگیزه خواهند داشت تا این اتفاقات و وقایع را ایجاد کنند (یوسفی، ۱۳۷۹).
اگر ورزشکاری درک یا باور این اشتباه را داشته باشد که وی می تواند بر روی وقایع اثر خوبی داشته باشد، بلافاصله شروع به کار می کند و این ورزشکار یک ورزشکار کاملاً با انگیزه و مؤثر است، ورزشکاری که انگیزه دارد نهایت سعی و تلاش خود را می کند تا به موفقیت دست یابد زیرا او می داند که می تواند موفق گردد (پاچاراس[۱۲۹]، ۱۹۹۶).
تئوری خودسودمندی بیان می کند که وقتی مهارت های ضروری و محرک های کافی موجود باشند، خودسودمندی اجرای طبیعی را پیش بینی می کند. این تئوری که در حقیقت به قضاوت انسان ها از ظرفیت ها و توانشان در عمل تعبیر شده است، حاصل روند پیچیده ای از باورهای شخصی می باشد که بر فرایند آگاهانه منابع مختلف اطلاعات متکی می باشد، این منابع شامل : عملیات اجرایی، تجربیات و آزمایشات مکرر جانشینی، باورها و ترغیب کلامی و در نهایت شرایط روانی و برانگیختگی می باشد (محمودی، ۱۳۷۹).

نظر دهید »
راهنمای نگارش مقاله درباره :رابطه تفاوت های سود حسابداری و سود مالیاتی با ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۱-۱).مقدمه

مدیریت شرکت هرساله سود واحد تحت کنترل خویش را به دو منظور محاسبه و گزارش می­ کند. اولی، برای تهیه صورتهای مالی طبق استانداردهای حسابداری و گزارش آن به استفاده کنندگان صورتهای مالی، و دومی، برای تهیه اظهارنامه مالیاتی بر مبنای قانون مالیاتها جهت تشخیص بدهی مالیاتی شرکت (هانلون و شولین، ۲۰۰۵) یا همان سهم دولت از سود واحد تجاری . طبق استاندارد های حسابداری، مسئولیت تهیه و ارائه صورت های مالی به عهده مدیریت واحد تجاری است. مدیریت واحد تجاری موظف به تهیه و ارائه صورت های مالی سالانه به گونه ای است که تصویری مطلوب از وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطاف پذیری مالی واحد تجاری ارئه کند. هرگاه صورت های مالی جهت ارائه به سهامداران، بستانکاران و دولت و سایر کاربران برون سازمانی تهیه شود رعایت استاندارد های حسابداری در تهیه و ارئه آن ضروری است (هیئت تدوین استاندارد های حسابداری ،۱۳۸۵،۶). طبق ماده ۱۱۰ قانون مالیات های مستقیم نیز اشخاص حقوقی مکلفند اظهارنامه، و ترازنامه و حساب سود وزیان متکی به دفاتر و اسناد و مدارک خود را حداکثر تا چهار ماه پس از سال مالیاتی همراه فهرست هویت شرکا و سهامداران و حسب مورد میزان سهم الشرکه یا تعداد سهام و نشانی هر یک از آنها به اداره امور مالیاتی که محل فعالیت اصلی شخص حقوقی است تسلیم نمایند و مالیات متعلقه را بپردازند (دوانی،۱۳۹۱، ۶۵). با وجود اینکه هر دو معیار سود بر مبنای تعهدی محاسبه می­ شود با این حال تفاوت ها عمده ای بین سود حسابداری و سود مالیاتی
پایان نامه - مقاله - پروژه
می ­تواند وجود داشته باشد (هانلون و شولین،۲۰۰۵). بطور کل دو منبع برای تفاوت های بین سود حسابداری و سود مالیاتی می­توان متصور بود. اولی ، تفاوت های ناشی از مقررات متفاوت برای محاسبه سود و دومی، تفاوت های ناشی از اعمال نظر مدیر در فرایند محاسبه سود. بنابراین، تفاوت ها بطور بالقوه می­توانند حاوی اطلاعاتی درباره فعالیتهای مدیریت سود و مالیات باشند و در کل، حاوی اطلاعاتی راجع به کیفیت سود های گزارش شده برای سرمایه گذاران باشند.

۱-۲) بیان مساله

تحت مدل بهای تمام شده تاریخی تعدیل شده که با توجه به خصوصیت قابلیت اتکا و محدودیت های هزینه-فایده از ارزش های جاری نیز استفاده می­ شود، هنوز هم سود حسابداری اساسی ترین داده­ی صورت های مالی است. با این حال، محاسبه سود حسابداری متاثر از روش ها و برآوردهای حسابداری است، بدین لحاظ امکان دستکاری سود توسط مدیریت وجود دارد. وجود زمینه مناسب برای تخریب سود حسابداری ناشی از تضاد منافع و همچنین به علت پاره از محدودیتهای ذاتی حسابداری از جمله (۱) نارسایی های موجود در فرایند برآوردها و پیش بینی رویداد های مالی آتی و (۲) امکان استفاده از روش های متعدد حسابداری توسط بنگاه ها موجب می­ شود که سود حسابداری بنگاه از سود اقتصادی متفاوت باشد و از آنجایی که سود حسابداری از مهم ترین معیار های ارزیابی عملکرد و تعیین کننده ارزش بنگاه های اقتصادی تلقی می­گردد موضوع کیفیت سود مطرح می­ شود. یکی از نظریات مطرح در این حوزه استفاده از سایر اجزای صورت های مالی برای اندازه گیری کیفیت است که کمتر در معرض دستکاری مدیریتی قرار دارند.تفاوت های سود حسابداری و مالیاتی (از این پس تفاوت ها) یکی از معیارهای مطرح در این حوزه می باشد. تفاوت ها معمولاً اقلام تعهدی اختیاری را مستثنی کرده و بر عکس جریان های نقدی، همه اقلام تعهدی را حذف نمی­کنند و همچنین به خاطر عامل محدود کننده مالیات در تصمیمات مدیریت سود و عدم انعطاف پذیری نسبتاً بالاتر در محاسبه سود مالیاتی، انتظار می­رود حاوی اطلاعات معتبری درباره کیفیت سود گزارش شده بنگاههای اقتصادی باشد. از سوی دیگر، تفاوت ها معمولاً در برگیرنده اقلامی هستند که بیشتر منعکس کننده اهداف درآمدی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی دولت
می­باشند. همچنین چنانچه سود مالیاتی توسط مدیریت بطور موفقیت آمیزی تحریف شود رابطه معنادار خود با پیش بینی سوددهی آتی را از دست می­دهد لذا به هر میزان که تفاوت ها بیشتر حاوی اینگونه موارد باشند احتملاً از روایی آنها در انعکاس کیفیت سود کاسته می­ شود. بنابراین میزانی که تفاوتها بتوانند با رشد آتی سود رابطه داشته باشند و سرمایه گذاران را در ارزیابی کیفیت سود یاری کنند یک مسئله آزمون پذیر است که این تحقیق قصد بررسی آنرا دارد. لذا مسئله اصلی این پژوهش به صورت ذیل عنوان می­ شود:
آیا رابطه معناداری بین تفاوت های شرکت های پذیرفته شده در بورس و معیار های کیفیت سود ارائه شده در این تحقیق وجود دارد؟
این تحقیق برای ارزیابی سودمند بودن تفاوت ها به عنوان یک ابزار برای محک زنی سود های گزارش شده شرکتها، از مفهوم پایداری سود و محتوای اطلاعاتی سود استفاده می­ کند. لذا دو پرسش اصلی این تحقیق که مبنای فرضیه های تحقیق را شکل می­ دهند به صورت ذیل می­باشد:
(۱) آیا رابطه معناداری بین تفاوت ها و پایداری سود های حسابداری وجود دارد؟
(۲) آیا رابطه معنا­داری بین تفاوت ها و محتوای اطلاعاتی سود حسابداری وجود می­ شود؟

۱-۳) اهداف تحقیق

اهداف تحقیق را می­توان در قالب چند هدف اصلی و فرعی عنوان کرد. عمده ترین هدف این تحقیق یافتن پاسخی برای سودمند بودن تفاوت ها از لحاظ انعکاس کیفیت سود است و مربوط بودن به مدلهای تصمیم گیری سرمایه گذاران است. از دیگر اهداف این تحقیق یافتن شواهدی دال بر اهمیت داشتن مبحث حسابداری مالیات سود است. همانگونه که در بخش بعدی توضیح داده می­ شود، استانداری با این عنوان و با این موضوع در کشور ما وجود ندارد.ارائه شواهدی حاکی از مربوط بودن تفاوت ها می ­تواند سیگنال هایی دال بر لزوم بازنگری در دلایل توجیهی عدم ضرورت چنین استانداری برای کشور باشد. .همچنین یکی دیگر از اهداف فرعی این تحقیق می ­تواند ارائه یک معیار برای محک زدن میزان واقع گرایی موجود در سود های گزارش شده شرکت ها باشد. بدلیل عدم وجود معیار منحصر به فرد همواره از معیار های گونگون برای این مهم استفاده شده است. یافتن شواهدی دال بر رابطه داشتن تفاوت ها با رشد سود شرکت ها می ­تواند معیار دیگری در کنار سایر معیار ها ارزیابی سود شرکت های فراهم آورد.

۱-۴) اهمیّت موضوع و انگیزه­ انتخاب

حسابداری مالیات سود در حرفه حسابداری موضوعی به نسبت پیچیده و بحث بر انگیز است. هندریکسن در فصل۲۰ کتاب خویش به شرکت هایی اشاره می­ کند که در حین سودآوری، مالیاتی به دولت ها پرداخت نمی­کردند. آیا ممکن است سود و هزینه مالیات گزارش کرد اما مالیات پرداخت نکرد. پاسخ ساده ای به این سوال می­توان داد، یعنی می­توان گفت شرکتهای سودآور طبق قانون
می­توانند از پرداخت مالیات معاف باشند. اما پاسخ مورد نظر این نیست. پاسخ این است که شرکتهای غیر معاف هم ممکن است سود گزارش کنند اما مالیات پرداخت نکنند یا حداقل مالیات اندکی به نسبت سود های گزارش شده بپردازند. زیرا بین سود حسابداری و سود مشمول مالیات تفاوت وجود دارد. این وضعیت در مغرب زمین بویژه در ایالات متحده و سایر کشورهای آنگلوساکسون بیشتر به چشم می ­آید. فی الواقع یک از دلایل بالقوه­ای که شرکتهای مورد اشاره هندریکسن را قادر به اجرای چنین رفتار متهورانه ای می­کرد وجود تفاوت های زیاد در باب شناسایی اقلام درآمد و هزینه بین استانداردهای حسابداری و قوانین مالیاتی بود. اما آیا صرف وجود تفاوت های زیاد بین دو مجموعه مقررات دال بر رفتار های فرصت طلبانه شرکت ها است؟ نحوه برخورد با تفاوت ها آنقدر مهم بود که مراجع استاندارد گذاری را وادار به تدوین و اصلاح مجدد بیانیه هایی درباره حسابداری مالیات سود کرد. بیانیه شماره ۱۱ هیئت اصول حسابداری، استاندارد شماره ۹۶ هیئت استاندارد های حسابداری مالی در سال ۱۹۸۷ و استاندارد شماره­ ۱۰۹ هیئت در سال ۱۹۹۲ که جایگزین استاندارد شماره ۹۶ شد همگی بر اهمیت داشتن حسابداری مالیات سود و تفاوت ها دلالت می­ کند. مقارن با رسوایی های مالی بزرگ در غرب نظیر فروپاشی انرون، تایکو، زیراکس و ورلد کام توجهات سرمایه گذاران و سیاستگذاران به سمت کیفیت سود های گزارش شده معطوف شد. در تلاشی برای معرفی کردن یک محک برای کیفیت سود ها، برخی از محققین و صاحبنظران نظیر دسای(۲۰۰۲)،مانزون و پلسکو (۲۰۰۲) و هانلون (۲۰۰۳) توجهات را به سوی شکاف بین سود مالیاتی و سود حسابداری که طی دهه ۹۰ میلادی افزایش یافته بود سوق می­دادند. در سال ۲۰۰۲ مقاله­ای با “عنوان واقعیت پشت فروپاشی انرون” با این ادعا که سود مالیاتی می ­تواند به عنوان یک ابزار برای چک کردن سود های گزارش شده مورد استفاده قرار بگیرد این تِم از تحقیقات را در پژوهشهای حسابداری مالیات سود طنین افکن کرد. البته ایده­ استفاده از سود مالیاتی به عنوان یک ابزار برای چک کردن میزان اعتبار سود حسابداری جدید نبود. پیش از این روسین (۱۹۹۸) اظهار کرده بود که مازاد رو به گسترش سود حسابداری بر سود مالیاتی می ­تواند یک علامت خطر بالقوه­ای باشد که باید مورد رسیدگی قرار بگیرد زیرا می ­تواند نماینده­ی رو به انزوال رفتن کیفیت سود باشد. بررسی های صورت گرفته توسط کمیته­ی مشترک مالیات کنگره­ی آمریکا نشان داد که انرون تا پیش از ورشکستگی در سال ۲۰۰۱ تا چند سال مالیاتی پرداخت نکرده بود.
اما در ایران نحوه­ برخورد با تفاوت ها کاملاً متفاوت از کشورهای آنگلوساکسون است. در کشور ما استانداری راجع به حسابداری مالیات سود وجود ندارد. در رابطه با عدم وجود استاندارد همواره توجیهاتی ارائه می­ شود. اولاً که در ایران حسابداری مالی و مالیاتی به یکدیگر بسیار نزدیک است به طوری که تفاوت های موقتی بین سود مالیاتی و حسابداری از شمار انگشتان یک دست فراتر
نمی­رود. یک از عوامل مهم و تاثیر گذار بر نزدیکی این دو معیار، این است که استاندارد های حسابداری مالی توسط سازمان حسابرسی (که به طور نسبی با وزارت امور اقتصادی و دارایی هماهنگ و مرتبط است) تدوین می­ شود. وزارت اقتصاد و امور دارایی از سوی دیگر مسئول وصول مالیات و تدوین کننده­ مبانی مالیاتی است، و تحولات اخیر از قبیل اجرای ماده ۲۷۲ نیز نشان می­دهد عزمی جدی برای نزدیک کردن حسابداری مالی ومالیاتی وجود دارد. در تدوین استانداردهای حسابداری، قانون مالیات اثر گذار است. فی­الواقع یکی از عواملی که باعث شد موضوع تجدید ارزیابی دارایی های ثابت مشهود و ارزیابی سرمایه گذاری ها به ارزش بازار اختیاری باشد ملاحظات مالیاتی بود. قانون مالیات ها در زمینه های دیگری مانند روش ها و نرخ های استهلاک تاثیر زیادی بر حسابداری مالی داشته است به طوری که اکثر شرکت های مهم از نرخ های ماده ۱۵۱ استفاده
می­ کنند. از سوی دیگر بیشتر ضابطه های قانون مالیاتهای مستقیم به ویزه در مورد هزینه ها با استاندارد های حسابداری مالی هماهنگ است و با آن تضاد جدی ندارد و حتی در برخی از موارد مانند بند ۲۴ ماده ۱۴۸ بدان اشاره می شود (بزرگ اصل،۱۳۷۸). قطعاً موارد فوق نشان دهنده نزدیکی استاندارد های حسابداری و قانون مالیات ها به یکدیگر است.
امّا همانگونه که در ادبیات نظری تحقیق به تفصیل راجع به آن بحث خواهد شد تفاوت ها تنها از تفاوت های بین دو مجموعه از قانون ناشی نمی­شوند بلکه به طور بالقوه تحت تاثیر دستکاری مدیریت قرار دارند. بررسی تفاوت ها اگرچه در نگاه اول با توجه به تفاوت بین سیستم های قانونی و تجاری بین کشورهای انگلوساکسون و ایران کم اهمیت جلوه می کند. اما همین مسئله نزدیک بودن دو معیار سود به خصوص در حوزه اقلام تعهدی غیر اختیاری فرصتی را برای سودمند بودن تفاوت ها در رابطه با پیش بینی رشد سود های آتی شرکت ها فراهم می ­آورد. از سوی دیگر بسیاری از اقلام تعهدی غیر اختیاری نظیر ذخایر تضمین فروش و ذخایر مطالبات مشکوک الوصول و سایر ذخایر عملیاتی معمولاً به احتمال زیاد توسط حوزه­ مالیاتی برگشت می­خورند. همین اقلام به لحاظ تئوریک، بوجود آورنده تفاوت های زمانبندی هستند و بالقوه می­توانند نماینده­ی مدیریت سود باشند. از طرفی با توجه به استفاده گسترده شرکت های بزرگ از روش خط مستقیم مورد اشاره ماده ،۱۵۱ می­توان ادعا کرد که احتمالاً شرکت های بزرگ دست به هموار سازی سود مالیاتی می­زنند و به تبع این پدیده بطور نظری می ­تواند حاکی از این باشد که سود مالیاتی حاوی اطلاعاتی راجع به رشد هموار سود های آتی شرکت باشد. وجود وجه اشتراک بین سود حسابداری و مالیاتی می ­تواند بدین معنی باشد که سود مالیاتی در مقایسه با جریان های نقد عملیاتی که همه اقلام تعهدی را مستثنی می­ کند، حاوی اقلام تعهدیی است که به عنوان یک عامل محدود کننده برای مدیریت سود به حساب می­آیند زیرا بیش نمایی سود حسابداری به احتمال زیاد پرداخت مالیات های اضافی را به دنبال خواهد داشت. شاید نزدیک بودن سود حسابداری و مالیاتی در ایران مدیریت سود را برای شرکت ها محدود کند و در نتیجه ضریب اطمینان آن نسبتاً بیشتر باشد. انگیزه اصلی در باب اجرای چنین تحقیقی نیز کنجکاوی در خصوص این سوال است که تفاوت های ایرانی نیز همانند تفاوت های سایر کشورها می­توانند حاوی اطلاعاتی درباره سوددهی آتی شرکت ها باشند. اهمیت موضوع تحقیق نیز در انگیزه­ انتخاب آن نهفته است. مشاهده رابطه ای بین تفاوت های ایرانی و کیفیت سود تلویحاً بدین معنی است که موضوع حسابداری مالیاتی آنچنانکه همواره در مجامع و نشریات حرفه ای مطرح است کم اهمیّت نمی ­باشد. وجود رابطه معنی دار بین تفاوت ها و معیار های کیفیت سود، از یک سوی می ­تواند بدین معنی باشد که با تدوین استانداردی در خصوص حسابداری مالیاتی ابزار های عینی­تری در دسترس سرمایه گذاران قرار می­گیرد که علاوه بر داده های صورت جریان های نقدی می­توانند با آن به محک زنی کیفیت سود های گزارش شده شرکت های بورسی بپردازند و از سوی دیگر، حاکی از، مورد توجه قرار گرفتن تفاوت ها در تصمیمات سرمایه گذاران باشد. یکی از مهمترین اهداف تشکیل بازار های سرمایه کمک به تخصیص بهینه منابع در دست خانوار یا نمایندگان آنها است. تخصیص مناسب سرمایه به سوی پروژه های سودده متضمن تصمیم گیری درست است و تصمیم گیری صحیح بدون وجود اطلاعات معتبر راجع به سودآوری شرکت ها بعید به نظر می­رسد. شاید تفاوت ها بتوانند سیگنال هایی راجع به پروژه های پر بازده برای سرمایگذاران فراهم آورند.

۱-۵) فرضیه های تحقیق

بر پایه­ دو پرسش اصلی فوق دو فرضیه توسط این تحقیق ادعا می­ شود:
فرضیه ۱: بین تفاوت ها ی سود حسابداری مالی و مالیاتی و پایداری سود رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه ۲: بین تفاوت های سود حسابداری مالی و مالیاتی و محتوای اطلاعاتی سود رابطه معناداری وجود دارد.

۱-۶) مدل تحقیق

در این تحقیق برای آزمون فرضیه ها از دو مدل زیر استفاده می­ شود:
۱ . مدل پایداری سود
:سود هر سهم در سال t+1 است
:سود هر سهم در سال tاست.
: تفاوت سود حسابداری و مالیاتی شرکت در سال t
: اثر متقابل سود سال t و تفاوت سود حسابداری و مالیاتی سال t است.
:لگاریتم طبیعی فروش برای کنترل اثر اندازه­ شرکت
۲ . مدل محتوای اطلاعاتی سود
:بازده سهام شرکت
:سودها برای شرکت i درسال tاست.
: تفاوت سود حسابداری و مالیاتی هر سهم شرکت در سال t
:ارزش دفتری هر سهم عادی در سال t است
:نسبت کل بدهیها به کل داراییها است.
:لگاریتم طبیعی فروش برای کنترل اثر اندازه شرکت
: اثر متقابل سود سال t و تفاوت سود حسابداری و مالیاتی سال t است.

۱-۷) تعاریف عملیاتی متغیر ها و کلید واژه ها

این تحقیق به لحاظ مفهومی شامل دو متغیر وابسته و یک متغیر مستقل می­باشد. متغیر مستقل تفاوت های سود حسابداری و مالیاتی شرکت ها است که از تفاوت سود حسابداری مشمول مالیات
(به اصطلاح سود ابرازی ) و سود مشول مالیات قطعی شده ( تشخیصی )­ ی شرکت ها ( به اصطلاح سود مالیاتی) بدست می ­آید. متغیر های وابسته شامل پایداری سود و محتوای اطلاعاتی سود می­باشد. برای اندازه ­گیری پایداری از یک مدل رگسیون کلاسیک پایداری سود استفاده می­ شود که عامل تفاوت ها بدان اضافه شده تا تاثیر آن روی تداوم رشد سود شرکت ها ارزیابی گردد. برای اندازه گیری محتوای اطلاعاتی از یک مدل رگرسیون سود-بازده کلاسیک استفاده می­ شود و سپس معیار تفاوت محاسبه شده به آن اضافه تا سودمندی آن در محتوای اطلاعاتی سود حسابری ارزیابی شود. کلید وازه های این تحقیق عیارتند از تفاوت سود حسابداری و سود مالیاتی که طی ساسر صفحات با نام اختصاری تفاوت ذکر می­گردد، پایداری سود و محتوای اطلاعاتی سود، مدیر یت سود و مدیریت مالیات.

۱-۸) روش تحقیق

تحقیق حاضر از لحاظ نوع هدف تحقیقی کاربردی محسوب می­ شود. هدف از تحقیق کاربردی بدست آوردن دانش لازم برای تهیه ابزاری است که بوسیله آن نیازی مشخص و شناخته شده بر طرف گردد. در این نوع تحقیقات، هدف، کشف دانش تازه ای است که کاربرد مشخصی را درباره فرآیندی در واقعیت را دنبال می­ کند. به عبارت دقیق تر تحقیق کاربردی تلاشی برای پاسخ دادن به یک معظل یا مشکل علمی است که در دنیای واقعی وجود دارد (خاکی،۱۳۹۱، ۷۴). نتایج حاصل از این تحقیق می تواند برای طیف گسترده ای شامل مدیران شرکت ها، سهامداران، سرمایه گذاران، اعتباردهندگان، محققان و تدوین کنندگان استانداردها کاربرد داشته باشد.
از لحاظ بعد زمانی تحقیقات می توانند گذشته نگر یا آینده نگر باشند. به طور کلی چنانچه داده های گردآوری شده در رابطه با رویدادهایی باشد که در گذشته رخ داده است طرح تحقیق را می توان گذشته نگر تلقی کرد. از این رو پژوهش حاضر یک تحقیق گذشته نگر به شمار می آید.
بر اساس نحوه گردآوری داده ها نیز تحقیقات می توانند تاریخی، توصیفی، همبستگی، تجربی یا علّی باشند. تحقیق توصیفی شامل مجموعه روش هایی است که هدف آن توصیف کردن شرایط یا پدیده های مورد بررسی است. تحقیقات همبستگی شامل پژوهش هایی است که در آنها سعی می‏شود رابطه بین متغیرهای مختلف با بهره گرفتن از ضریب همبستگی کشف و تبیین گردد. در تحقیقات همبستگی هدف اصلی مشخص کردن نوع، اندازه و مقدار رابطه بین دو یا چند متغیر می باشد (سرمد و همکاران، ۱۳۹۰، ۹۲-۷۵). با توجه به تقسیم بندی فوق، این تحقیق از نوع توصیفی و همبستگی می باشد.
همچنین این تحقیق بر اساس ماهیت و ویژگی داده هایی که برای تجزیه تحلیل فرضیه ها استفاده می­شوند از نوع تحقیقات کمی محسوب می­ شود. تحقیقات کمی نوعی پژوهش است که پژوهشگر تصمیم می­گیرد درباره چه چیزی مطالعه کند. سوالات کاملاً مشخص و تعریف شده­ای مطرح می­ کند و اطلاعات عددی را از نمونه خارج می­ کند، با روش های آماری به تجزیه و تحلیل این اطلاعات می ­پردازد، تحقیق خود را بصورتی کاملاً عینی و به اصطلاح غیر سوء­گیرانه انجام می­دهد (خاکی،۱۳۹۱، ۸۷).
در این تحقیق اطلاعات و داده های مورد نیاز مربوط به ادبیات تحقیق و مبانی نظری از منابع کتابخانه ای و پایگاه های علمی و مقالات داخلی و خارجی استخراج می شود. برای گردآوری داده های تحقیق نیز از بانک های اطلاعاتی سازمان بورس اوراق بهادار تهران، پایگاه های اطلاعاتی مدیریت پزوهش و مطالعات اسلامی سازمان بورس، سایت مدیریت فناوری بورس تهران، سایت کدال، بانکهای اطلاعاتی نرم افزار های تدبیر پرداز و ره آورد نوین و همچنین صورت های مالی شرکت ها حسب مورد استفاده می شود.

نظر دهید »
دانلود پایان نامه در رابطه با : بررسی اثر حضور الگوهایی از معایب ساخت در طراحی مخازن ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

در این الگو الیاف از یک قطب به قطب دیگر پیچیده می‌شود. در میان سه الگوی ذکر شده، الیاف پیچی مارپیچی کاربرد متنوع تری دارد و تقریبا برای هر قطر و طولی می‌توان با تغییر پارامترها این الگو را به کاربرد، حتی می‌توان همه لوله‌های کامپوزیتی و مخازن تحت فشار را به وسیله الیاف پیچی مارپیچی تولید کرد[۶].
پایان نامه
شماتیک الگوهای پیچیش لوله‌ها و مخازن کامپوزیتی

الگوی پیچشی شماتیک الگوی پیچشی
الیاف پیچی محیطی  
الیاف پیچی مارپیچی  
الیاف پیچی قطبی  

کمانش پوسته‌های کامپوزیتی
سازه‌های از نوع پوسته بصورت‌های مختلف مثل مخازن، بدنه هواپیما، بدنه زیر دریایی و سقف‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند. یک پوسته را می‌توان به عنوان یک جسم جامد محصور بین دو سطح منحنی تعریف کرد. فاصله بین این دو سطح ضخامت پوسته است.
توسعه کاربرد این سازه‌ها در زمینه‌های مختلف مطالعه دقیق‌تر رفتار مکانیکی آن‌ها را سبب شده است. یکی از مسایل مهم در رفتار مکانیکی پوسته‌ها، مبحث کمانش می‌باشد. اگر به یک ساختمان پوسته‌ای نیروی فشاری وارد آید و بتدریج بر مقدار این نیرو افزوده گردد موقعی خواهد رسید که به ازای مقدار خاصی از نیرو در پوسته تغییر فرم های قابل ملاحظه‌ای پدید خواهد آمد و ساختمان پوسته‌ای حالت اولیه تعادل خود را از دست خواهد داد. این وضعیت که کمانش پوسته نامیده می‌شود از نقطه نظر عملی در طرح و آنالیز پوسته ها حایز اهمیت است. بررسی پایداری پوسته‌ها به علت دو خصوصیت فرم‌های پوسته‌ای قابل توجه است یکی آنکه نسبت ضخامت پوسته به دیگر ابعاد آن بسیار کم است و دیگر آنکه انواع سازه‌های پوسته‌ای تحت اثر نیروهایی قرار می‌گیرند که این نیروها در آن‌ها، میدان تنش فشاری ایجاد می‌کند به دو دلیل فوق پوسته در معرض خطر کمانش قرار می‌گیرد. البته در پوسته‌ها ایجاد کمانش همیشه مترادف با زوال و از بین رفتن ساختمان پوسته‌ای نیست و غالبا پوسته‌ها پس از کمانش هنوز هم قابلیت تحمل بار را خواهند داشت ولی از نظر مهندسی معمولا ایجاد کمانش مقدمه ای برای زوال فرم پوسته بحساب می آید.
در آنالیز استاتیکی سازه‌های کامل[۱۲] دو پدیده‌ای که عمدتا کمانش نامیده می‌شود عبارت است از کلپس[۱۳] دو نقطه ماکزیمم بار – تغییر مکان و کمانش دوگانگی[۱۴]، این دو نوع ناپایداری در شکل های (۱-۱۱) و (۱-۱۲) تشریح شده است.
استوانهای که تحت بار فشاری محوری در شکل (۱-۱۱) نشان داده شده است تقریبا در طول مسیر تعادل OA در شرایط متقارن محوری تغییر شکل می‌دهد تا جائیکه به بار ماکزیمم یا حدی ʎL در نقطه A برسد. در نقطه A بار قابل تحمل استوانه با افزایش تغییر مکآن‌ها کاهش می‌یابد و سازه کمانش خواهد نمود. در اینجا دو مسیر برای آن قابل پیش بینی است:
مسیر OABC که طی آن رشد تغییر شکل‌های بزرگ حالت تقارن محوری حفظ می‌شود.
مسیر OABD که در ابتدا تغییر فرم متقارن رخ می‌دهد ولی در نقطه B، فرم تغییر شکل به فرم نامتقارن تبدیل می‌شود.
در این مسیر، در بار کمانش یا نقطه دوگانگی روی مسیر بار-تغییر مکان، تغییر فرم‌ها روی مسیر جدیدی با الگوی متفاوت با مسیر طی شده شروع به رشد می‌کند، تخریب سازه یا رشد نامحدود این تغییر فرم در صورتی روی خواهد داد که شیب منحنی بار تغییر مکان پس از نقطه دوگانگی مقداری منفی داشته باشد، در این حالت بار وارده مستقل از مقادیر تغییر مکان خواهد بود.
بار حدی در نقطه A روی می‌دهد و کمانش دوگانگی در نقطه B حاصل می‌گردد مسیر OABC متناظر با تغییر شکل متقارن محوری سازه است و اصطلاحا مسیر اولیه یا اساسی پیش کمانش نامیده می‌شود مسیر BD، مسیر پس دوگانگی[۱۵] و متناظر با تغییر شکل نا متقارن می‌باشد.
نمودار بار تغییر مکان محوری انتهای استوانه با نقطه حدی A، نقطه دوگانگی B و مسیر پس دوگانگی BD[5]
حالتی که معمولا در کمانش اتفاق می افتد در شکل (۱-۱۲) نشان داده شده است که در آن نقطه B مابین A و O واقع شده است. در این نقطه پیش از آنکه بارگذاری قطعه به بار ماکزیمم ʎL برسد مود تغییر شکل‌های نامتقارن شروع شده و سازه فرو خواهد ریخت.
منحنی های بار تغییر مکان، بیانگر نقاط حدی و دوگانگی[۵]
باید خاطر نشان کرد که کلمه کمانش برای اغلب اشخاص عادی تصور نوعی از شکست را در ذهن تداعی می‌کند و تصاویری به ذهن خطور می‌کند که حاکی از تغییر شکل‌های بزرگ می‌باشد. از دیدگاه علمی مهندسی فاز جالب توجه پدیده کمانش، عموما پیش از هنگامی است که تغییر شکل‌ها بزرگ شروع شده باشد. یعنی در واقع هنگامیکه با چشم غیر مسلح سازه بدون تغییر فرم و یا با تغییر فرم بسیار ملایم بنظر می‌رسد.
از روش‌های قابل استفاده برای بررسی پایداری الاستیک می‌توان به روش استاتیکی، نقصانی، انرژی، ارتعاشی و کیفیتی اشاره کرد. در روش استاتیکی مقادیر ویژه بار بحرانی (Pcrit) را تعیین می‌کند. بار بحرانی در اینجا باری است که به ازای آن سیستم معادلات تعادل در یک موقعیت جابجا شده دارای حل‌های متعدد (بی نهایت) باشد. مقادیر ویژه بدست آمده، طیف کامل بار بحرانی را نشان می‌دهند. برای مقاصد علمی کمترین مقدار ویژه مورد نیاز می‌باشد[۵].
اهداف پژوهش
بررسی معایب ساخت در تولید لوله‌ها و مخازن هدف اصلی این پژوهش می‌باشد. اما بررسی رفتار کمانشی در لوله‌ها و مخازن با طول‌ها و قطرهای متفاوت و همچنین بررسی کمانش غیر خطی در مطالعه نمونه آزمایشگاهی از دیگر نکاتی است که در این پایان نامه به آن‌ها پرداخته شده است. همچنین تعیین دقت محورها و اجزای دستگاه رشته‌پیچی در این پژوهش مورد بررسی قرار می‌گیرد.
مروری بر منابع
مقدمه
در ساخت مخازن کامپوزیتی با فرایند رشته‌پیچی، پارامترهای متعددی برای بهینه‌سازی مخزن وجود دارد که از مهمترین آن‌ها میتوان به هندسه مخزن و خصوصیات مکانیکی ماده اشاره کرد. هدف تولید یک مخزن بهینه، با ثابت نگهداشتن پارامترهای هندسی و جنس ماده اولیه است از این رو باید به پارامترهایی مانند ضخامت و درصد حجمی الیاف در هر لایه و همچنین زاویه ترتیب قرارگیری زوایا اشاره کرد. در ساخت مخازن با فرایند رشته‌پیچی، پارامترهای مذکور تحت خطاهایی قرار می‌گیرند. در این فصل، مروری بر تحقیقات انجام شده از پژوهشگران در رابطه با مهمترین پارامترهای موثر بر آرایش لایه‌ها و تاثیر آن‌ها بر رفتار کمانشی مخزن شده است.
اولین مطالعات انجام شده در زمینه کمانش پوسته‌ها به قرن نوزدهم میلادی مربوط می‌شود که به دلیل عدم وجود یک فرمول بندی مشخص در پایداری، بطور قابل ملاحظه‌ای متفاوت بودند. لوی[۱۶] مساله پایداری حلقه دوار با پهنای واحد تحت فشار خارجی یکنواخت را بررسی کرد و رابطه (۲-۱) را برای فشار بحرانی یک رینگ حلقوی را به صورت زیر ارائه کرد[۵] :
Pcrit = (E/4)×(t/a)3
(که در این رابطه (t) ضخامت رینگ و (a) شعاع رینگ است.)
میسز[۱۷] در بررسی تعیین فشار بحرانی برای یک لوله که در دو انتها دارای تکیه گاه ساده است دریافت که فشار بحرانی نه تنها تابع مدول الاستیسیته و نسبت ارتفاع به شعاع رینگ می‌باشد بلکه تابع طول به شعاع رینگ نیز می‌باشد[۵].

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 57
  • 58
  • 59
  • ...
  • 60
  • ...
  • 61
  • 62
  • 63
  • ...
  • 64
  • ...
  • 65
  • 66
  • 67
  • ...
  • 163

جستجو

  • دانلود منابع دانشگاهی : پروژه های پژوهشی در مورد بررسی تاثیر وابستگی گروهی بر روی ...
  • پایان نامه کارشناسی ارشد : منابع پایان نامه با موضوع نقش انسجام اجتماعی در پیشگیری ...
  • دانلود پایان نامه با فرمت word : دانلود مقالات و پایان نامه ها در ...
  • " مقاله-پروژه و پایان نامه | ۲-۴-۴- وجه نقد و وجه ناشی از فعالیتهای عملیاتی بر اساس استانداردهای حسابداری ایران – 10 "
  • نگارش پایان نامه درباره تحلیل ساختاری رویکردهای ...
  • پایان نامه با فرمت word : دانلود پژوهش های پیشین درباره نقش ارزیابی عملکرد در دستیابی به ...
  • پروژه های پژوهشی در مورد رابطه بین اضطراب و ...
  • دانلود پایان نامه درباره استفاده از الگوریتم رقابت استعماری بهبود یافته ...
  • دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | قسمت 9 – 7
  • دانلود پروژه های پژوهشی در رابطه با بررسی مقایسه ای ...
  • راهنمای نگارش پایان نامه در مورد ارزیابی کاربرد سیستم ...
  • نگارش پایان نامه در مورد بررسی عناصر نور و ...
  • پایان نامه ارشد : دانلود فایل های پایان نامه در رابطه با مانیتورینگ سلامت ...
  • دانلود فایل های پایان نامه با موضوع تاثیر مدل رقابتی ...
  • منابع کارشناسی ارشد در مورد : بررسی رابطه ...
  • مقطع کارشناسی ارشد : پژوهش های کارشناسی ارشد درباره بررسی رابطه مهارت مذاکره ...

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان