تغییر نهادی از طریق ظهور نوع جدیدی از بازیگران بازار (نهادهای میانجی بازار فناوری)
شکل ۳-۲، علت ظهور (و موفقیت) میانجیهای بازار فناوری و تاثیر آنها بر مبادلات دارایی فکری (Tietze & Herstat, 2010)
باتوجه به تحلیلهای فوق، دلایل موفقیت فنبازاردر کشورهای غربی را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
حاکم بودن اقتصاد در بازار جامعه سرمایهداری که موجب شده بنگاهها برای بقا و موفقیت تلاش کنند؛
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
افزایش نیاز بنگاهها به فناوری به دلیل شدت گرفتن رقابت و لزوم نوآوری برای ماندن در بازار؛
رشد بازار فناوری به دلیل نیاز بنگاهها به آن؛
روبرو شدن بنگاهها با مشکلات گوناگون در بازار فناوری (مشکلاتی از قبیل عدم قطعیت و عدم تقارن اطلاعات)؛
افزایش هزینه مبادله فناوری به دلیل مشکلات فوق؛
ظهور نهادهای میانجی (فنبازارها) به عنوان حلال مشکلات فوق (که با بهره گرفتن از اقتصاد مقیاس، هزینه مبادله را پایین می آورند)؛
پس بهطور خلاصه میتوان گفت که علت موفقیت فنبازارها این بوده که توانستهاند مشکلات مبادله فناوری را از طریق جمعآوری اطلاعات و دانش و کاهش مخاطرات حل کنند و کاری کنند که مبادلات فناوری (نسبت به زمانی که فنبازاروجود نداشته) با هزینه کمتری برای بنگاهها انجام شود.
به بیان دیگر، فنبازاررا به عنوان یک نوآوری نهادی، هزینه مبادله را پایین آورده و به همین دلیل، مدیران آنرا پذیرفته و رفتار خود را با آن منطبق ساخته اند؛ یعنی پذیرفتهاند که از فنبازار استفاده کنند تا مشکلات دانش و اطلاعات آنها برطرف شود و هزینه های خرید یا فروش فناوری بر آنها کاهش یابد.
۱۲-۶-۲٫مدلهای پیادهسازی فنبازار
فنبازارها در جهان اگرچه نقشۀ راه و رسالت عمومی مشابه دارند، اما در مناطق مختلف جهان با ساختارها و حتی نامهای متفاوتی دیده میشوند که ممکن است در مدلهای اجرایی آنها از کشوری به کشور دیگر نیز تفاوتهایی وجود داشته باشد. بهطورکلی، به نظر میرسد بین میزان توسعه کشورها و ساختارهایی مانند فنبازار ارتباط وجود دارد که جهت مدیریت فناوری مورد استفاده قرار میگیرند. به این صورت که در کشورهای توسعهیافته که زیرساختهای توسعه فناوری مهیاتر هستند، فنبازارها بیشتر وظیفۀ اطلاعرسانی فناوری را بر عهده دارند. این در حالی است که در کشورهای درحال توسعه، فنبازارها باید جبران نقص کارکرد بعضی از زیرساختها (مانند قوانین، مشوقها و …) را با به وجود آوردن بعضی از مکانیسمها بنمایند. در خصوص توسعۀ فنبازار دو دیدگاه کلی وجود دارد:
الف) دیدگاه توسعهای در پیادهسازی فنبازار
بهطورکلی فنبازارها در جهان با توجه به ملاحظاتی مانند جهانیشدن و گسترش مناسبات کشورها با یکدیگر دچار رشد و تکامل میشوند. بهصورت کلی، یک فنبازار بهصورت مرحله به مرحلۀ جهانی میشود. مرحلۀ اول راهاندازی یک فنبازار ملی است که بهتدریج از توسعۀ یک فنبازار محلی به وجود خواهد آمد.
فنبازار محلی، بازار ویژۀ مبادلات فناوری را شکل میدهد که در آن نمایشگاههای فناوری و همایشهای فناوری بهصورت رسمی یا غیررسمی جهت گسترش مبادلات فناوری بین تأمینکنندگان و استفادهکنندگان در یک محل به خصوص برگزار میشوند. فنبازار ملی از طرفی مبادلات فناوری را در سطح یک کشور از طریق بازار مجازی و فیزیکی شکل میدهد و از طرف دیگر خدمات پشتیبانی لازم را در بازار مجازی و فیزیکی برای ترویج مبادلات در دو سطح ملی و محلی ارائه می کند.
در مرحلۀ دوم، یک فنبازار دوجانبه راهاندازی میگردد فنبازار دوجانبه یک سیستم جامع ارتباطی است که در آن هر فنبازار ملی در دو کشور با ارتباطات جغرافیایی، اقتصادی و فناورآنهای عمیق به یکدیگر ارتباط داده میشوند.
سومین مرحله، راهاندازی یک فنبازار منطقهای است .این نمونه سیستم بازتر و توسعه یافتهتر از یک فنبازار دوجانبه بوده و بازاری برای گسترش مبادلات فناوری در بین کشورهای منطقهای است که دارای تشابهات جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی هستند.
مرحلۀ چهارم، راهاندازی فنبازار جهانی است. در این مرحله لازم است که محدودهها و مواردی که قابل تجارت هستند را به دلیل تغییرات سریع در اقتصاد جهانی و محیطهای فناورانه، وسعت داد. بنابراین بسیار مفید است که یک فنبازار جهت عمل در سطح جهانی بهعنوان یک بازار مخصوص مبادلات فناوری راهاندازی گردد که بهوسیله دولتها، دانشگاهها، آزمایشگاهها و شرکتها اداره میشود.
ب) دیدگاه وظیفهای در پیادهسازی فنبازار
فنبازارها بر اساس شاخصهای مختلف به صورتهای متفاوتی دستهبندی میشوند. فنبازارها بر اساس وظیفۀ اصلی، به سه دسته تقسیم میشوند. فنبازار اطلاعات فناوری، فنبازار مبادلات فناوری و نوع ترکیبی آنها.
فنبازار اطلاعات فناوری، سیستم جامع گسترش اطلاعات است که به جمعآوری و تولید اطلاعاتی دربارۀ مبادلات انتقال فناوری میپردازد و آنها را برای استفاده کنندگان فناوری منتشر میکند. متقاضی میتواند به جستجوی فناوری مناسب و شریک فناوری خود با توجه به دسترسی آسان و سریع به اطلاعات بپردازد که از طریق شبکۀ پخش اطلاعات انتقال مییابد. فنبازار ژاپن، نمونهای از این فنبازارهاست.
فنبازار مبادلات فناوری موسوم به بازار معاملات فناوری، سیستم تجارت فناوریهای شناختهشدهای است که از طریق معرفی مستقیم آنها بین خریدار و فروشنده، برگزاری نمایشگاههای منظم و نامنظم نمونههای محصولات فناوریها و.. (بازار فیزیکی و بازار مجازی) عمل می کند.
فعالیتهای مبادلات فناوری میتوانند جامع بوده یا مورد به مورد بر حسب زمینه، محصول و هدف متفاوت باشند. سمینارهای انتقال فناوری و ارائۀ فناوری همراه با مبادلات فناوری و همزمان با آن برگزار میگردند. این بازارها میتوانند در سطح منطقه، ناحیه، بخش یا ترکیبی از هرکدام ایجاد شوند. فنبازار انور فرانسه نمونهای از این نوع فنبازار است.
نمونۀ ترکیبی فنبازار فوق، فنبازاری است که مشاورهها، واسطهها و مبادلات انتقال فناوری را ارائه می کند و اطلاعاتی را که با انتقال فناوری مرتبط میباشند را تأمین کرده و فرایند کانال تحقیقات فناوری تا سرمایهگذاری تجاری را پشتیبانی میکند. یک نمونه از فنبازار ترکیبی فنبازار یونیدو است (موحدی و طباطبایی، ۱۳۸۹).
۱۳-۶-۲٫ عوامل مؤثر بر موفقیت فنبازار
بنیاد فنبازار ژاپن (JTM)[65] در سال ۱۹۸۵ تأسیس شده و تا سال ۲۰۰۰، ۱۵۰۰۰ درخواست به این بنیاد ارسال شد که ۶۰۰ مورد از آنها منجر به موارد موفق انتقال فناوری شدند. به عبارت دیگر، نرخ موفقیت این فنبازار ۴% بود که نرخ پایینی است. یکی از دلایل ذکر شده برای این موفقیت کم، «فقدان متخصصان اعطای لیسانس» میباشد. (Albors & Sweeney, 2005 )
یکی از یافتههای کلیدی «ممیزی موقعیتی اطلاعات بلااستفاده پتنت در سال ۱۹۹۵[۶۶]»، کمیاب بودن «هماهنگکنندهها» برای از بین بردن شکاف بین مالکان و کاربران فناوری بود. این یافته منجر به ایجاد شبکهای از «مشاوران توزیع پتنت» و توسعه «پایگاه داده توزیع پتنت» شد (Japan Technomart Foundation, 1996)
بخشی از فعالیت طراحی و بازاریابی فناوری، عبارت است از غلبه بر شکاف بین نوآوران و پذیرندگان اولیه و شکاف بین پذیرندگان بعدی و اقلیت (پذیرندگان) اولیه که نیاز به مهارتهای ارتباطی دارد.
البرز و اسوینی به BTG اشاره میکنند که یک شرکت انتقال فناوری است که مانند یک سرمایهگذار خطرپذیر عمل میکند. کارکنان این شرکت دارای مهارتهای تخصصی -علمی، تجاری، قانونی، حقوق مالکیت معنوی، بازاریابی و …- بوده و روی فناوریهای خاص تمرکز میکنند. این شرکت هزینه و ریسک حقوق مالکیت معنوی و بهرهبرداری از آن را متحمل میشود. شرکت، در صورت موفقیتآمیز بودن انتقال فناوری، در منافع حاصل از آن شریک میشود. از جمله عوامل و دلایل موفقیت این شرکت عبارتند از: ۱). داشتن یک سبد گسترده، ۲). کاهش ریسک از طریق بررسی دقیق و ظریف (فناوریها)، ۳). تمرکز روی بخشهای هدف که شرکت از تخصص فناوری و بازار آنها برخوردار میباشد و ۴). پیشفعال بودن در جستجو، یافتن و انجام معامله.
البرز و اسوینی معتقدند پایگاههای داده اینترنتی/ برخط، شبکههای غیرفعالی هستند که در اصل بهعنوان «مجرای فروش» عمل کرده، در افزایش آگاهی از تقاضا و عرضه فناوری مفید بوده و فاقد خدمات عینی مناسب برای انتقال عملی فناوری هستند (Albors & Sweeney, 2006) .
اندازه و شکل سازمانی ایدهآلی برای شبکههای انتقال فناوری وجود ندارد. اما شبکههای کوچکتر، به دلیل ارتباطات سادهتر و قابل کنترل بودن پویایی گروهی، کارآمدتر هستند. اما شبکههای بزرگتر نیز به منابع قابل توجهی دسترسی داشته و سبد گستردهتری از فناوریها و مهارتهای مشتریان دارند.
از نظر ساختار، یکی از شبکههای انتقال فناوری عبارت است از نوع «ستارهای» که سادهترین شکل بوده و معمولاً در آنها یک شریک مجرب وجود دارد که نقش هماهنگکننده و برقرارکننده ارتباط را ایفا میکند. نوع بعدی، «خاص و تکمنظوره» است که ساختار رسمی نداشته و برای شبکههایی مناسب است که شرکا یکدیگر را میشناسند و ارتباط قبلی بین شرکا وجود دارد. نوع سوم، «شبکه ارتباط گرهای» است که در ارتباطات موجود در آن هیچ یک از اعضا نسبت به سایرین برتری ندارد و برای شبکههای سازمانهای پژوهشی مناسب است. نهایتاً، «شبکههایی از شبکههای منطقهای»، نوع پیچیدهای از شبکهها هستند که دارای یک ساختار چند ردهای بوده و شبکههای محلی را با یک ساختار هماهنگکننده بینالمللی، مرتبط میکنند. برای اینکه شبکههای انتقال فناوری بتوانند با اثربخشی کامل به تسهیل معامله فناوری بپردازند، باید از مهارتهای خاصی -از جمله مهارتهای مربوط به حقوق مالکیت معنوی و درک روش سازماندهی و انجام معامله- برخوردار باشند.
ارزیابی شبکه مراکز واسطه نوآوری (IRC) در ۸ کشور اروپایی نشان داد که IRCهای کشورهای شمال اروپا موفقتر بوده و فعالیت بیشتری انجام میدهند. دلیل این موفقیت اقدام متمرکزتر، تیمهای میزبان قویتر و پشتیبانی قوی سیاستهای منطقهای است.
تحلیلهای این محققان نشان میدهند که استفاده از مدل تقاضامحور نسبت به مدل فشار فناوری، نتایج بیشتری در پی دارد.
کولودنی و همکاران (Kolodny et al, 2001)، نیازمندیهای ضروری برای عملکرد مناسب واسطههای نوآوری که شرکتهای کوچک و متوسط ([۶۷]SME) را هدف قرار داده اند، بدین شرح بیان میکنند:۱). در دسترس بودن شرکتهای کوچک و متوسط؛ ۲). قابل اعتماد بودن برای شرکتهای کوچک و متوسط؛ ۳). دسترسی به منابع مناسب دانش و اطلاعات مرتبط با فرایند نوآوری؛ ۴). اعتبار سازمان میانجی؛ ۵).پاسخ سریع به درخواستهای شرکتهای کوچک و متوسط؛ و ۶). مکمل بودن برای رفع نقاط ضعف شرکتهای کوچک و متوسط.
از یک طرف حضور بازیگران دولتی و خصوصی در زیرساخت دانشی، از طریق پشتیبانی از راهاندازی یک میانجی نوآوری، منجر به بهینه سازی کارکرد سیستم نوآوری میشود و از سوی دیگر، منافع، انتظارات و سیاستهای واگرای این بازیگران تأثیر منفی بر عملکرد واسط خواهد داشت (Klerkx & Leeuwis, 2008)
بندیس و همکاران (Bendis, et al, 2008) معتقدند که نهادهای میانجی برای تسریع نوآوری باید دانش علمی، آگاهی از بازار، دانش فنی کسبوکار و برنامههای سرمایهگذاری مکمل را تحت یک چتر واحد با هم ترکیب کنند.
بندیس (Bendis, 2006) اصول راهنمای راهاندازی و عملیات موفق یک نهاد میانجی برای توسعه مدل نوآوری رقابتی در قرن ۲۱ را به شرح زیر بیان میکند:
مالکیت مشارکتی
مشارکت گسترده و تنوع منافع
قهرمانان و حامیان
اصول عملیاتی
رسمیت بخشیدن به مشارکت
تصمیم گیری مبتنی بر شایستگیها
انعطافپذیری
تسهیم هزینه ها
دسترسی به سرمایه
ارزیابی و
تعهد و پایداری بلندمدت
آرورا، فسفوری و همکاران (Arora, Fosfuri et al, 2001)، دلایل ناکارآمدی بازارهای فناوری را شناسایی کردهاند. مشکلات اصلی عبارتند از مسئله ارزشگذاری داراییهای ناملموس بدون حضور بازار و بدون وجود رویکردهای استاندارد ارزشگذاری، وابستگی فناوریها به بافتار، چسبندگی اطلاعات و رفتار فرصتطلبانه بازیگران بازار. در نتیجه این مشکلات، هزینه های معامله برای فروش فناوریها بالا بوده و در نتیجه فرصتهای کسب سود برای شرکتهایی که مایل به بهرهبرداری از فناوری بیرونی (ETE)[68] هستند، کاهش مییابد(Tietze, 2008).
تانگ و مت، به بررسی مراکز ملی انتقال فناوری (NTTC)[69] دانشگاهها پرداختهاند. آنها با بررسی نمونهای شامل ۷ دانشگاه، اندازه و توانمندی کارکنان این مراکز را بهعنوان مهمترین عوامل موفقیت آنها شناسایی کردهاند. علاوه بر این عوامل، هزینه پژوهش و توسعه دانشگاه، افزایش آگاهی از مدیریت حقوق مالکیت معنوی، تأمین مالی مراکز، ارتباط صنعت و دانشگاه و نحوه عملکرد مراکز (داشتن یا نداشتن یک شرکت) نیز بر کارایی مراکز ملی انتقال فناوری تأثیر دارند. دو عامل اول، تأثیر مثبت و قوی بر افزایش پتنتهای دانشگاه دارند و سه عامل بعدی، بهرهوری این مراکز در تجاریسازی دستاوردهای پژوهشی را تحت تأثیر قرار میدهند(Tang & Matt, 2009)