فایل های متن کامل پایان نامه - مقاله - تحقیق - پروژه

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
دانلود منابع تحقیقاتی : منابع پایان نامه در مورد مطالعه ‌ی تحول ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع
 

 

 

    • دگرسالاری اخلاقی

 

 

 

 

 

    • خودسالاری نسبی در پذیرش و / یا ایجاد قواعد اخلاقی

 

 

 

 

 

    • خودسالاری اخلاقی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل پنجم: نتیجه‌گیری

مقدمه
مسأله‌ای که در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار گرفته است در واقع، برآمده از کنجکاوی‌هایی بوده که همواره ذهن پژوهش‌گر را در مواجهه با تحول در پای‌بندی دینی اطرافیان و به‌ویژه دانش‌جویان به خود مشغول می‌کرده است؛ کنجکاوی‌هایی نظیر این‌که اساسن چرا دین‌داری مردمان دست‌خوش تحول می‌شود؟ و روال این تحولات چه سمت‌و‌سویی در پیش می‌گیرد؟ تمایل به در محک تجربه گزاردن این کنجکاوی نظری در پژوهش حاضر موجب بررسی تجربی این دو پرسش توصیفی و تبیینی شد که ۱- ابعاد و وجوه دین‌داری مردمان در طول زنده‌گی‌شان از چه ویژه‌گی‌هایی برخوردار بوده و در هر دوره دچار چه تغییراتی شده و چه رنگ‌و‌بویی به خود گرفته است و ۲- علت‌ها و تجربیاتی که موجب سربرآوردن چنین تحولی در دین‌داری افراد شده‌اند، کدام‌اند.
بدین منظور، شماری از دانش‌جویان دانش‌گاه خوارزمی برای انجام مطالعه انتخاب شدند چرا که به نظر می‌رسد محیط دانش‌گاه بستری را فراهم می‌کند که در آن احتمال وقوع نوگروی دینی در میان بازی‌گران آن، بیش از سایر محیط‌ها است. درواقع، بسیاری از نظریات موجود در باب تغییرات دین‌داری تأکید زیادی بر نقش مدرنیته به‌عنوان نیرویی متکثر‌کننده و یا دنیوی‌کننده در بروز تحول در سپهر دینی جوامع مدرن ـ چه در سطح نهادی و چه فردی ـ دارند. بر این اساس، این تغییرات را بیش از هر کجا در محیط‌هایی می‌توان یافت که بیش‌ترین تأثیر را از وضعیت مدرن می‌پذیرند و همان‌طور که در فصل اول ذکر شد، به نظر می‌رسد محیط دانش‌گاه به‌عنوان نهادی مدرن در سطح میانی جامعه بستر مناسبی را برای مطالعه‌ی تغییر ارزش‌ها و نگرش‌های افراد فرام می‌کند چرا که در محیط دانش‌گاه، هم‌زمان افرادی از فرهنگ‌های مختلف با مشرب‌های فکری و گرایش‌های اعتقادی متفاوت حضور دارند و یک چنین محیط متکثری زمینه‌ای را برای رویارویی با افکار وعقاید متنوع فراهم می‌کند و این خود احتمال بروز تغییر در نظام فکری و اعتقادی افراد را افزایش می‌دهد. به‌ویژه این‌که بسیاری از دانش‌جویانی که از زمینه‌ی فرهنگی نسبتن سنتی‌ برخورداراَند، با ورود به دانش‌گاه و فراگیری علوم و مواجهه با اندیشه‌های نو و به‌کارگیری راه‌بردهای تفکر عقلانی و تربیت انتقادی، این تعامل و / یا کشمکش نیروهای سنتی و مدرن را بیش از هر قشر دیگری تجربه می‌کنند و تغییرات بیش‌تری را در این زمینه از سر می‌گذرانند. از این‌رو، مطالعه‌ی حاضر در محیط دانش‌گاه و بر روی شماری از دانش‌جویان دانش‌گاه خوارزمی انجام شده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اما برای مطالعه‌ی زنده‌گی دینی افراد، ناگزیر از مراجعه به دنیای ذهنی عاملان و بیرون کشیدن روایت آنان از زنده‌گی دینی‌شان هستیم، چرا که تنها بدین طریق می‌توان آن‌دسته از تجربیات زیسته‌ای که به نظر می‌رسد بر دین‌داری افراد تأثیر گذاشته را رصد کرده و نیز سمت‌و‌سوی تغییرات به‌وجود‌آمده در دین‌داری هر کدام از آنان را مشخص کرد. بدین منظور، با تلفیق دو شیوه‌ی جذب مشارکت‌کننده‌گان، یعنی روش زنجیره‌ای و روش خوشه‌ای مشارکت‌کننده‌گان مورد نظر انتخاب شده و سرانجام پس از حصول اشباع نظری، فرایند تحلیل مصاحبه‌ها با بهره گرفتن از روش تحلیل مضمون ولکات آغاز شد؛ روشی که در میان انواع شیوه‌های تحلیل مضمون، خصلتی زمان‌مند و روایت‌محور دارد و با بهره گرفتن از آن می‌توان پاره‌روایت‌های بازگوشده‌ی افراد از زنده‌گی دینی‌شان به‌طور خاص و کل زنده‌گی‌شان به‌طور عام را در کنار هم قرار داده و پیوستار علّی ماجراها را در یک بستر زمان‌مند ترسیم کرد.
اما در طول مصاحبه با دانش‌جویان می‌بایست به‌دنبال چه خصیصه‌هایی بود و چه معیارهایی را برای تحول در پای‌بندی افراد در نظر گرفت؟ به‌عبارتی، چه شاخصه‌ها و معیارهایی را می‌بایست در تحلیل وضعیت دین‌داری افراد لحاظ کرد تا بتوان تغییر در پای‌بندی نسبت به این شاخصه‌ها را معادل تحول در پای‌بندی دینی افراد دانست؟ در این پژوهش، تلاش شد تا دین‌داری دانش‌جویان بر اساس چهار بعد باور دینی، مناسک دینی، ایمان دینی و اخلاق دینی مورد بررسی قرار گیرد. در این میان، مداقه‌ی بیش‌تری بر سر تعریف اخلاق دینی صورت گرفته چرا که به گمان نگارنده، در مدل‌های معمول سنجش دین‌داری در ایران و نیز در بسیاری از پژوهش‌های داخلی، تفکیک مشخصی میان وجوح مختلف اخلاق‌ صورت نگرفته و وجه تمایز اخلاق‌ دینی از سایر گونه‌های زیست اخلاقی مشخص نگردیده است. بر این اساس، کل ساحت اخلاق به سه دسته‌ی اخلاق دینی، اخلاق دنیوی و «اخلاق مبتنی بر گرایش به امر متعالی» (فراست‌خواه، ۱۳۸۹: ۱) تقسیم شده است که از این میان، اخلاق دینی خود به دو دسته‌ی اخلاق دینی متعبدانه و اخلاق دینی بازاندیشانه تقسیم شده که شرح هرکدام از آن‌ها در فصل دوم آمده است.
در این پژوهش، تحول در پای‌بندی دینی افراد از منظر دیگری نیز دسته‌بندی شده است و آن، تقسیم فرایند نوگروی دینی افراد به دو گونه‌ی نوگروی «حاد» و «غیرحاد» است (خضرائی، ۱۳۸۸). «نوگروی غیرحاد به معنای تغییر در باورهای دینی فرد، بدون ترک آن دین است. به‌عبارتی، تحوّل دینی فرد در درون یک نظام اعتقادی، که در آن، فرد نسبت به پاره‌ای اعتقادات خود تجدید نظر می‌کند؛ خواه در مسیر تقویت آن‌ها و خواه در مسیر تضعیف آن اعتقادات». نوگروی حاد نیز بهمعنی «بروز تغییر بنیادین در نظام اعتقادی و حرکت از یک نظام اعتقادی به نظام اعتقادی دیگر است» (همان).

۵-۱ ملاحظاتی نظری در باب نتایج پژوهش

در فصل چهارم و در بحث از زنده‌گی دینی اولیه‌ی مشارکت‌کننده‌گان، از وضعیت اجتماعی یک‌پارچه‌ای سخن به میان آمد که بنا به تعبیر برگر، بر زنده‌گی افراد «نظم معنایی یک‌پارچه‌ساز»ی را حاکم می‌کرد و بدین طریق، زیست‌جهان اجتماعی مشترکی را برای آنان سامان می‌داد که از طریق آن، تعابیر و تفاسیر مشارکت‌کننده‌گان از واقعیت، تحت تأثیر تفسیری جامع از واقعیت که فرهنگ غالب ارائه می‌داد، یک‌پارچه می‌شدند. اجتماعی‌شدن در یک چنین بافت یک‌دستی موجب می‌شد که افراد بر اساس جهان‌بینی دین‌مدارانه‌ای که نظام فرهنگی به آنان ارائه می‌کرده است، ذخایر طرح‌های تفسیری و کلان‌روایت‌های اجتماعی موجود در فرهنگ غالب (که عمدتن دین‌مدارانه و سنت‌محور بوده است) با جهان مواجه شوند و آن‌ را تفسیر کرده کنند.
در زنده‌گی اولیه‌ی مشارکت‌کننده‌گان، جامعه عمدتن از طریق نهاد خانواده و نهادهای آموزشی موفق شده بود افراد را در مسیر واحدی از جامعه‌پذیری دینی قرار دهد و هویت‌های دینی‌ای را برای آنان برسازد که کم‌ترین انحراف را از معیارهای تعریف‌شده‌ی اعتقادی و ارزشی داشته باشد. از این‌رو، دین‌داری بسیاری از مشارکت‌کننده‌گان مادامی که در چنین جهانی به سر می‌بردند هم‌چنان یک‌دست و ساکن باقی مانده و تعابیر و تفاسیری که آنان از امور و پدیده‌ها به‌دست می‌داده‌اند تحت تأثیر فرهنگ دینی غالب، تعابیری دینی و سنتی بوده و نیز دین‌داری آنان و نوع نگاه‌شان به دین تحت تأثیر این فرهنگ، کماکان سنتی و یک‌دست بوده است. در همین‌ راستا، نتایج پژوهش از یک‌سان بودن دین‌داری مشارکت‌کننده‌گان در هر چهار بعد دین‌داری در زنده‌گی اولیه‌‌ی افراد حکایت می‌کند؛ مشابهت‌هایی نظیر تلقی آنان از خدا به‌عنوان ناظری شخص‌وار؛ برجسته بودن وجه قهار خداوند و ترس آنان از عذاب و عقاب اخروی؛ وجود احساس گناه؛ نیت از اجرای مناسک دینی؛ اخلاق‌ورزی مبتنی بر پاداش و خسارت و یک‌سان بودن منبع اخلاق‌ورزی؛ برجسته‌بودن تفکر اسطوره‌ای در اعتقادات دینی و سایر ویژه‌گی‌هایی که در فصل چهارم در بحث از زنده‌گی دینی اولیه‌ی دانش‌جویان شرح داده شد. به‌طور کلی می‌توان دست فرهنگ دینیِ سنتی را در سامان دادن دین‌داری افراد در زنده‌گی اولیه‌شان به‌وضوح مشاهده کرد.
علاوه‌بر نقش عوامل فرهنگی و اجتماعی در جهت‌دهی به حیات دینی افراد، ویژه‌گی‌های دین‌داری افراد در هر دوره از زنده‌گی‌ را می‌توان متأثر از عوامل روان‌شناختی نیز دانست و در همین راستا، کوشش‌های فراوانی از سوی روان‌شناسان دین جهت واکاوی دین‌داری افراد صورت گرفته است. برخی از روان‌شناسان بر نقش هوش معنوی افراد در گرایش آنان به سمت امور معنوی و دینی تأکید می‌کنند. برخی نیز دین‌داری مردمان را تابعی از مراحل رشد شناختی آنان قلمداد می‌کنند. از نظر ساختارگرایان شناختی، رشد فکری در افراد طی توالی نامتغیری از مراحل صورت میگیرد که در میان تمامی فرهنگها نمودی مشابه دارد و تنها تمایز و تفاوت آن در فرهنگهای مختلف، تسریع یا تأخیر در دستیابی به مراحل است.
نتایج نشان داد که به موازات رشد سطح شناختی افراد، بسیاری از باورهای آنان و نیز معیارهای اخلاق‌ورزی‌شان دست‌خوش تغییر شده است. برای مثال، در حالی که در سطوح پایین‌تر رشد شناختی، معیارهای اخلاقی از جانب یک نیروی مطلقهی بیرونی (خدا، خانواده و…) تعیین میشد و دانش‌جویان جهت گریز از تنبیه و یا کسب پاداش مجبور بودند از چنین قواعد مطلقی پیروی کنند (سطح اول از مراحل رشد اخلاقی کلبرگ؛ اخلاق پیشاعرف‌نگر)، به موازات افزایش رشد شناختی، دلایل پای‌بندی آنان برای پای‌بندی به اخلاقیات معطوف به حفظ نظم اجتماعی می‌شود (سطح دوم از مراحل رشد اخلاقی کلبرگ؛ اخلاق عرف‌نگر). هم‌چنین، بسیاری از مشارکت‌کننده‌گان دریافته‌اند که میان دو معیار پذیرفتهشدهی اخلاقی ـ که عمدتن یکی از این دو معیار، معیاری دینی است ـ تضاد وجود دارد و آنان با ایجاد بازاندیشی و تعدیل در حیات اخلاقی خود به نوعی این اختلاف را برای خود حل و فصل کرده‌اند (سطح سه‌وم از مراحل رشد اخلاقی کلبرگ؛ اخلاق پساعرف‌‌نگر). آنان دیگر از نارساییهای موجود در برخی از قواعد اخلاق دینی و / یا عرفی آگاه شده‌اند و دریافته‌اند که انسان‌های متفاوت و فرهنگ‌های متفاوت میتوانند عقاید و ارزشها و اخلاقیات متفاوتی داشته باشند. همین نکته موجب بروز تحول در پای‌بندی اخلاقی بسیاری از مشارکت‌کننده‌گان شده است. لذا در کنار عوامل اجتماعی مؤثر بر تحول در پای‌بندی دینی (و در این مورد خاص؛ تحول در پای‌بندی اخلاقی) عواملی روان‌شناختی‌ نیز دست‌اندکار‌اّند که کلبرگ و سایر روان‌شناسان شناختی، عامل رشد شناختی را در این تحول موثر می‌دانند و نتایج پژوهش حاضر، گواه بر صحت مدعای نظری این نظریه‌پردازان است. البته باید افزود که رشد شناختی افراد مورد مطالعه ـ آن‌گونه که در پژوهش‌های روان‌شناختی معمول است ـ از طریق آزمون‌های روان‌شناختی اندازه‌گیری نشده است. در این میان، به تأسی از آن‌چه روان‌شناسان شناختی ادعا می‌کنند، فرض پژوهش‌گر این است که هر فردی از زمان کودکی تا دوران بلوغ مراحل یک‌سانی از رشد شناختی را طی می‌کند اگر چه سطوح این رشد برای هر فردی ممکن است متفاوت از سایرین باشد. لذا بر این اساس می‌توان ادعا کرد که افراد مورد مطالعه همه‌گی سطحی از رشد شناختی را در زنده‌گی خود تجربه کرده‌اند. هم‌چنین، با مطابقت کیفیت‌ قضاوت‌های اخلاقی مشارکت‌کننده‌گان در طول زنده‌گی‌شان با سطوح رشد اخلاقی کلبرگ که اساسن خصلتی شناختی ـ ساختاری دارد، می‌توان مصادیقی از بروز تحول در سطح شناختی مصاحبه‌شونده‌گان به دست داد.
به موازات افزایش رشد شناختی افراد، باورهای دینی آنان نیز دست‌خوش تغییر می‌شود. نتایج نشان داد که با افزایش رشد شناختی مشارکت‌کننده‌گان، بسیاری از اندیشه‌های جزمی و اسطوره‌ای از نظام باورهای آنان رخت‌بربسته و همین نکته پای‌بندی اعتقادی آنان را دچار تحول کرده است. برای فاولر، این تحول مساوی است با حرکت از ایمان قشری ـ اسطوره‌ای به ایمان ترکیبی - عرف‌نگر و ایمان فردگرایانه ـ اندیشه‌وار؛ حرکتی که طی آن افراد از نظام باورهای خود اسطوره‌زدایی می‌کنند و به جهت چنگیازیدن به گزارههای منطقی، به تقلیل نمادهای موجود در نظام باورهای خود می‌پردازند؛ گزارههای منطقیای که عاری از نمادپردازی و تفکر اسطورهای هستند. بسیاری از مشارکت‌کننده‌گان در زنده‌گی فعلی‌شان تمایل دارند که انجام مناسک را در متن تجربه‌ی فردی خود قرار دهند. همان‌گونه که در فصل چهارم ذکر شد، آنان وقتی که نماز می‌گذارند، باز منتظر نوعی تفاوت هستند که به نحو ذهنی و انفسی تجربه می‌شود و در متن تجربه‌ی فردی‌شان معنا یافته و تفسیر می‌شود. این مسأله را می‌توان متأثر از قدر اهمیتی دانست که زنده‌گی مدرن به فردیت سوژه‌ و تجربه‌ی فردی او می‌بخشد. دیگر التزام به مناسک و باورهای دینی لزومن به جهت هم‌نوایی با گروه دینی انجام نمی‌گیرد و با عبور از مرحله‌ی قشری ـ اسطوره‌ای مدل فاولر، آنان دیگر به پذیرش بی‌چون‌و‌چرای آن‌چه صورت‌های اقتدار بیان می‌کنند و پذیرش سطحی آنچه این صورت‌های اقتدار مشخص میکنند، تن درنمی‌دهند و این‌چنین است که تحول در سطوح شناختی آدمیان به تحول درک آنان نسبت به معانی، نمادها و قواعد اخلاق دینی راه می‌برد.
در این‌جا باید این نکته روشن شود که اگر چه فاولر یک ساختارگرای شناختی نیست و مدل او را نمی‌توان یک مدل شناختی دانست، اما ویژه‌گی‌هایی که او در مدل خود برای چهار سطح اول ایمان در نظر می‌گیرد متأثر از سطح رشد شناختی آدمیان است. رشد شناختی افرد با تأثیری که بر قوای استدلالی آنان می‌گذارد نقش مهمی در پذیرش و یا رد باورها از طرف آنان دارد و از آن‌جا که حصول ایمان نسبت به اموری خارج از باورهای فرد امری ناممکن است، لذا تحول شناختی افراد می‌تواند تحول در ایمان آنان را به دنبال داشته باشد. برای مثال، مادامی که ویژه‌گی‌های شناختی فرد به او اجازه‌ می‌دهند که به وجود بابانوئل باور داشته باشد این امکان فراهم می‌شود که فرد نسبت به این شخصیت و امثالهم ایمان حاصل کند (ایمان قشری ـ اسطوره‌ای) در این‌جا، باور فرد به وجود بابانوئل مقوّم ایمان او است. اما آن‌گاه که فرد با توسل به گزاره‌های منطقی‌، به تقلیل نمادهای موجود در نظام باورهای خود می‌پردازد (Roberts, 1990:131) و از نظام اندیشه‌گی خود اسطوره‌زدایی می‌کند، ایمان فردیت‌یافته و اندیشیده‌ای حاصل می‌شود که در آن پذیرش قلبی اسطوره‌ها رخت برمی‌بندد (ایمان فردگرایانه ـ اندیشه‌وار).
اما نقش زنده‌گی مدرن در این میان چیست و چرا نقطه‌ی عطف تحول در پای‌بندی دینی دانش‌جویان درست در سال‌های آغازین ورود آن‌ها به محیط تهران و دانش‌گاه قرار دارد؟ به نظر می‌رسد که مباحث مربوط به تکثرگرایی پیتر برگر و مدرنیته‌ی دینی دانیل هرویولژه به‌خوبی قدرت تحلیل این مسأله را در بافت مورد مطالعه دارند و در این پژوهش، در تمامی یافته‌های مربوط به محیط اجتماعی افراد، صحت مدعای نظری این دو تن مشهود است. در واقع، به موازات ورود دانش‌جویان به دانش‌گاه و محیط تهران، بخشهای گوناگون زنده‏گی آنان به تعبیر برگر تحت تأثیر «جهانهای معنایی و تجربی» متفاوتی قرار گرفته (برگر، برگر و کلنر:۷۵) و خود را با جهانهای زیست متفاوتی روبه‏رو دیده‌اند و این «چندگانهگی» به حوزهی افکار، عقاید و گرایش‌های آنان نیز تسری پیدا کرده است.
با توجه به اجتماعی‌شدن در یک وضعیت اجتماعی نسبتن همگن و قرار گرفتن در معرض یک نظم معنایی یک‌پارچه، پرواضح است که این چندگانه‌گی زیست‌جهان‌ها از همان آغاز چندان به درون جامعه‌پذیری اولیه‌ی مشارکت‌کننده‌گان راه نمی‌یابد. تنها در أثر قرار گرفتن در شبکه‌های ارتباط جمعی مدرن و افزایش آگاهی شهری است که آنان کثرت جهان‌های زیست را تجربه کرده، فرایند‌های جامعه‌پذیری ثانویه[۱۳۹] را از سر گذرانده و هر کدام از دانش‌جویان مسیرهای هویت‌یابی متفاوتی را در طول دوران دانش‌جویی خود سپری می‌کنند؛ مسیرهایی که بنا به تعبیر هرویولژه به سمت «قطبی‌شدن» و «ذهنی‌شدن» پیش می‌روند و دیگر مانند گذشته نمی‌توان آن‌ها را موروثی پنداشت (هرویولژه، ۱۳۸۰: ۲۹۴). از این‌رو، نه‌تنها بین ارزش‌ها، نگرش‌ها، اعتقادات و الزام‌های دانش‌جویان مختلف تکثر قابل ملاحظه‌ای مشاهده می‌شود، بل‌که هر کدام از آنان در طول زنده‌گی خود ‌جهان‌های زیست مختلفی را تجربه می‌کنند و این تجربیات منجر به شکل‌گیری هویت‌های دینی خاص هر فرد می‌شوند که در مواجهه با تغییرات پرشتاب اجتماعی ـ فرهنگی باز هم دست‌خوش تغییر می‌شوند. این تحولی است که در فصل چهارم تحت عنوان «نوگروی مکرر» از آن یاد شد و نشان داده شد که با أثر پذیرفتن از یک زمینه‌ی اجتماعی متکثر و تربیت انتقادی و عقلانی و نیز تأکید بر تجربه و سلوک فردی در باب جنبه‌های سوبژکتیو و نیز رفتاری دین، چه‌گونه اقامت جزمیِ مقدر شده از بالا در زیر سقف اعتقادی واحد برای آنان جای خود را به جست‌وجویی مداوم و پویا می‌دهد و این امر باعث سربرآوردن استنباط‌هایی از امر دینی می‌شود که هم فردی است و هم متفاوت و احتمالن باز هم در معرض تغییر. در چنین شرایطی است که سبک‌های متفاوتی از دین‌ورزی در میان مردمان سربرمی‌آورد که کیفیاتی متنوع و خصلتی سیّال دارند و با گذر زمان رنگ‌وبویی متفاوت از قبل به خود می‌گیرند. این واقعیت نه‌تنها هر گونه امکان سنجش میزان دین‌داری را ممتنع می‌کند، بل‌که حتا امکان رتبه‌بندی انواع دین‌داری را نیز با دشواری روبه‌رو می‌سازد؛ چنان‌که در پژوهش حاضر نیز می‌بینیم که تنوعات موجود در باب هر کدام از جنبه‌های دین‌ورزی دانش‌جویان به قدری است که به‌جز در مواردی، به‌سختی می‌توان درباره‌ی تحول صعودی و نزولی در دین‌ورزی افراد نظر قاطعی داد. برای مثال، درهم‌تنیده‌گی میان ساحت‌های دینی و دنیوی اخلاق در زیست اخلاقی دین‌داران بازاندیش و کثرت و تنوع دلایلی که هر فرد برای پای‌بندی به مجموعه‌ی افعال اخلاقی خود ارائه کرده سبب شده است نتوان در باب افزایش یا کاهش پای‌بندی اخلاقی فرد قاطعانه نظر داد.
گفته شد که با ورود دانش‌جویان به دانش‌گاه و محیط شهر تهران، بیش‌تر آنان با کثرت جهان‌های زیسته‌ و جهان‌های معنایی متعاقب با آن مواجه می‌شوند و این تکثر در جهان‌های معنایی موجب به‌ چالش کشیده‌ شدن تفاسیر جامعی می‌شود که در بافت سنتی از واقعیت به دست داده می‌شده است. فرد در ابتدا در مقابل این مشرب‌ها و شیوه‌های متفاوت درک جهان مقاومت و حتا مقابله می‌کند، به‌طوری که بسیاری از آنان از تجربه‌ی تنش حاصل از رویارویی با گرایش‌ها و تفاسیر مختلف دینی و غیردینی نسبت به امور در سال‌های آغازین ورود به دانش‌گاه خبر داده‌اند که در فصل چهارم به نمونه‌هایی از این دسته تنش‌ها اشاره شد. اما دیری نمی‌پاید که این مقاومت و مخاصمت جای خود را به تسامح و کنار آمدن با این گرایش‌های مخالف می‌دهد و فرد رفته‌رفته افکار و عقاید دگراندیشان را در أثر هم‌جواری با آن‌ها به رسمیت می‌شناسد. اما این هم‌جواری تأثیر مهم دیگری بر بسیاری از آنان دارد و آن سربرآوردن تشکیک در معتقدات یقینی و بروز بازاندیشی در زمینه‌ی باورهای دینی فرد به سبب أثرپذیری از دیگر گرایش‌ها است و این فرایند به‌مثابه‌ی یکی از عوامل مهمی عمل کرده که تحول در پای‌بندی دینی افراد را به‌دنبال داشته است؛ تحولی که همان‌گونه که در شکل زیر مشاهده می‌شود، به‌صورت فرآیندی و تدریجی رخ داده است و نه آنی.
تکثر تنش تسامح تشکیک تحول
شکل ۵-۱: فرایند تحول دینی در مواجهه با تکثر ارزشی
تنشی که در بالا از آن سخن به میان آمد چیزی شبیه همان تنشی است که جان لافلند در مدلی که برای تبیین نوگروی دینی ارائه داده است، آن را لحاظ کرده و معتقد است که چنین تنش‌هایی در مناسبات اجتماعی و میان‌فردی جوامعی که با تغییرات گسترده‌ی اجتماعی ـ فرهنگی روبه‌رو هستند، بیش‌تر مجال بروز پیدا می‌کند. لافلند معتقد است که افرادی که در چنین وضعیتی به نوگروی دینی روی می‌آورند، با این کار در پی حل‌و‌فصل این تنش از طریق اتخاذ چشم‌انداز دینی نوینی هستند که گروه دینی جدید پیش‌روی آن‌ها قرار می‌دهد. اتخاذ این چشم‌انداز دومین مرحله از مدل نوگروی لافلند را است. اما در زمینه‌ی مورد مطالعه‌ی این پژوهش، گروه‌های دینی نهادینه‌شده‌ی بدیلی چندان در دست‌رس دانش‌جویان قرار ندارند تا آنان از طریق پیوستن به این گروه‌ها تنش حاصله از مواجهه با وضعیت مدرن را آن‌گونه که لافلند ادعا می‌کند، برای خود رفع ‌و ‌رجوع کنند و سایر مراحل مدل لافلند نظیر «سست شدن پیوندهای عاطفی برون‌کیشی» و «نزدیک‌ شدن پیوندهای عاطفی درون‌کیشی» را از سر بگذرانند. در چنین بافتی، آگاهانه یا ناآگاهانه در نظام‌های اندیشه‌گی و اعتقادی افراد تغییراتی رخ می‌دهد که منجر به رفع یا تخفیف تنش‌های ناشی از دگرگونی اجتماعی و تعارض‌های فرهنگی و معرفتی می‌شود.
گفته شد که قرار گرفتن در یک محیط متکثر نظیر دانش‌گاه و محیط شهر تهران، دانش‌جویان را به سمت تسامح و تساهل در مواجهه با ارزش‌ها، نگرش‌ها و باورهای دیگر مردمان سوق می‌دهد و این افزایش تولرانس خود را به خوبی در سخنان افراد از قواعد اخلاقی فعلی‌شان نشان داده است، به‌طوری که این تسامح و تساهل و هم‌زیستی آزادم‌نشانه با دیگر مردمان، خود به اصلی اخلاقی برای آنان بدل گشته است. در نتیجه، پلورالیسم ارزشی موجب سربرآوردن یک ارزش مشترک برای بسیاری از نظام‌های ارزشی موجود در یک بافت متکثر شده است و این اصل مشترک همانا تسامح و بردباری و به رسمیت شناختن سایر نحله‌ها و گرایش‌ها و مشرب‌های فکری و اعتقادی است. تجربه‌ی جوامع مدرن نشان می‌دهد که پدیده‌ی تکثر ارزشی از مسلمات و ملزمات پیروز مدرنیته است و لذا جامعه‌ای که درهای خود را به روی مدرنیته گشوده‌ است ناگزیر از به رسمیت شناختن تکثر ارزشی بوده و به جهت حفظ سامان اجتماعی لازم است افراد ـ در کنار ملاحظات اخلاقی خاص خود ـ آن‌دسته از قواعد اخلاقی‌ را نیز به‌کار بندند که همه‌شمول بوده و مبتنی بر اومانیسم و تولرانس باشند.
در تأیید نتایج پژوهش‌هایی که افول دین‌داری دانش‌جویان را در بعد مناسکی گزارش داده‌اند باید افزود که نتایج پژوهش حاضر نیز حاکی از تحول کاهش‌یابنده در پای‌بندی مناسکی نوگرونده‌گان است. اما باید افزود که گرچه فراوانی انجام مناسک دینی‌ای نظیر گزاردن نماز و گرفتن روزه و انجام زیارت‌های مذهبی نزد دانش‌جویان رو به افول گذاشته است، اما باید در نظر داشت که نوع نگاه این دین‌ورزان مدرن نسبت به شیوه‌ی انجام مناسک و عبادات و نوع نگاه و نحوه‌ی ارتباط با خدا تغییر کرده است. آنان دیگر انجام عبادت را صرفن گزاردن نماز یا گرفتن روزه و خواندن ادعیه و اوراد و اذکار نمی‌دانند. در واقع، بسیاری از آنان کیفیت ارتباط خود با خدا را متعالی‌تر و صمیمانه‌تر از زمانی می‌دانند که مناسک دینی را کامل انجام می‌دادند. اگر غایت انجام نماز را آن‌گونه که در متون دینی آمده یاد و حضور خدا بدانیم[۱۴۰]، پرسشی که مطرح می‌شود این است که افرادی که از ارتباط عمیق‌شان با خدا به هنگام انجام عبادت به شیوه‌ی شخصی[۱۴۱] و حضور پرفروغ او در زنده‌گی‌شان سخن می‌گویند با ترک نماز توسط این افراد می‌توان ادعا کرد که دین‌داری آنان رو به کاهش گذاشته است؟ به‌عبارتی، برای کسانی که دین‌داری قبلی خود را به رغم انجام مناسک دینی تقلیدی، سطحی‌ و کم‌فروغ‌تر از اکنونی می‌دانند که ترک واجبات کرده‌اند، وزنه‌ی تغییرات در کفه‌ی کاهش دین‌داری قرار دارد یا افزایش آن؟ ارائه‌ هرگونه پاسخی بدین سؤال در گرو ارجحیت مختصات درونی، محتوایی و سوبژکتیو دین‌داری بر مختصات بیرونی، عینی و ابژکتیو آن است و بالعکس. لذا جانب‌داری از هرکدام از این ساحت‌ها منجر به فروگزاردن ساحت دیگر می‌شود. اما به‌نظر می‌رسد در چنین مواردی پرسش از کاهش یا افزایش دین‌داری چندان روا نیست چرا که در این موارد، افراد سبک‌های متفاوتی از دین‌ورزی را در پیش می‌گیرند و منطقن نمی‌توان استدلال کرد که افرادی که بر اساس قالب‌های سنتی خدا را عبادت می‌کنند، پای‌بندی دینی‌شان بیش‌تر از افرادی است که به شیوه‌های غیرسنتی به عبادت خدا می‌پردازند و یا بالعکس. لذا امکان مقایسه و رتبه‌بندی دین‌داری افراد بر اساس سبک‌های دین‌داری‌ ناهم‌سنخ، منطقن منتفی می‌گردد.
بسیاری از مطالعات تجربی انجام شده در حوزه‌ی جامعه‌شناسی دین در ایران، تحول در پای‌بندی دینی را به دو صورت افزایشی و کاهشی در نظر گرفته و گزارش داده‌اند (نک: جلالی ۱۳۷۷، میرآخورلی ۱۳۸۱، حبیبزاده خطبه‌سرا ۱۳۸۴، زارع ۱۳۸۴، صنعتی شرقی ۱۳۸۹، مرشدی ۱۳۸۵) حال آن‌که به نظر می‌رسد در این پژوهش‌ها شکل سومی از تحول در پای‌بندی دینی، یعنی «تحول در حالات و کیفیات دین‌ورزی» مغفول مانده است. با این توضیح که در دین‌داری برخی از مردمان ممکن است تحولی رخ دهد که لزومن نه نزولی است و نه صعودی. چنین تحولاتی لزومن نه نشان‌گر کاهش و نه افزایش دین‌داری افراد است و به کیفیت‌های خاص دین‌ورزی هر فرد باز می‌گردد و نشان از زایش سبک‌های نوین دین‌داری در متن جامعه دارد. به نظر می‌رسد چنین تحولاتی در دین‌داری مردمان بیش از هر زمانی در عصر کنونی فزونی یافته‌ است. اگر این نظر متفکران حوزه‌ی تکثر را بپذیریم که دین در عصر مدرن حیات خود را هم‌چنان از طریق «سبک‌های مختلف دین‌داری» مردمان ادامه می‌دهد پس آن‌چه ضروری می کند، پرداختن به تفاوت‌های کیفی انواع سبک‌های دین‌ورزی و سنخ‌شناسی انواع دین‌داری‌ها با بهره گرفتن از روش‌های کیفی و زمینه‌مند[۱۴۲] است. در واقع، در عصر فروپاشی زیست‌جهان‌های اجتماعی واحد و در عصری که هر فرد در یک جهان زیست فردیت‌یافته به سر می‌برد، بسیاری از قالب‌های علمی نیز شکسته می‌شوند و به موازات تغییرات شتابان اجتماعی و فرهنگی در عصر کنونی، لزوم هم‌گامی و هم‌صدایی روش‌ها و پدیده‌های مورد بررسی و نیاز به بازنگری در روش یا ایجاد روش برای مطالعه‌ی پدیده‌های جدید، بیش از هر زمانی احساس می‌شود.

نظر دهید »
منابع کارشناسی ارشد درباره : مطالعه ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

دیدگاه ها و رویکردها :
در مورد تفاوت دیه زن ومرد نیز اگرچه در روایات به علت و فلسفه‏ای اشاره نشده اما عده‏ای درصدد برآمده‏اند که با بیان حکمتهایی عقلایی برای آن به نحوی این تفاوت را توجیه کنند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

یکی از صاحب‏نظران در این زمینه می‏گوید:
این حکم که دیه مرد دو برابر دیه یک زن است، به این علت است که مرد مسؤولیت اقتصادی دارد و زن فقط مصرف [کننده] است، خودش مولد نیست حالا اگر روزگاری رسیدیم به اینکه زن هم، دوش به دوش مرد، فعالیت اقتصادی دارد و او هم مولد است و کمتر از مرد نیست، این ممکن است در قوانین دیه اثر بگذارد. بسته به این است که برداشت ما از ادّله به چه شکل باشد[۷۵].
اما بعضی این نوع بیان حکمت برای احکام شرع را نپذیرفته و در پاسخ صاحب‏نظری که اظهارات ایشان در اینجا نقل شده چنین گفته‏اند:
اولاً: این ادعا برخلاف اطلاق روایات مقطوع السند و الدلاله است. از قبیل: صحیحه عبداللّه‏ بن مکان عن ابی‏عبداللّه‏ فی‏حدیث قال: دیه المرأه نصف دیه الرجل…
ثانیا: با توجه به اینکه راه کشف علل تامه و ملاکات قطعی احکام بر ما بسته است، و از قلمرو ادراکات عقلی ما به دور است، و جز از طریق نصوص نمی‏توان ملاک تام حکمی را استکشاف نمود، شما از کدام آیه و روایت، و به اعتماد برچه طریق معتبری کشف کردید که ملاک قطعی و علت تام جعل دیه قدرت وارزش اقتصادی داشتن است؟ تا بتوانید در مرحله بعد قاطعانه ادعا کنید در عصر معصومین علیهم‏السلام از آن رو که فعالیت و تلاش اقتصادی زن مساوی با مرد نبود، لذا دیه او نصف مرد بوده و روزگاری که زن، همدوشی به مرد فعالیت اقتصادی داشته باشد، دیه‏اش کمتر از مرد نخواهد بود؟
آیا به راستی توسعه و تضییق و یا تغییر حکمی آن هم براساس علتی که برگرفته از هیچ نصّ و ظهور شرعی نبوده بلکه صرفا برخاسته از ذهنیت و استحسان ذوقی است، قیاس نیست؟
در اینکه ملاک قطعی و علت تام جعل احکام را نمی‏توان با ادراکات عقلی به دست آورد، تردید نیست، و ما نیز در این زمینه با نویسنده محترم هم نظریم؛ همچنین با این نظر موافقیم که نمی‏توان تفاوت قدرت و ارزش اقتصادی زن و مرد را به عنوان علت اصلی تفاوت دیه آنها بر شمرد، تا آنجا که براساس آن بتوان به توسعه و تضیق در دایره شمول حکم یاد شده دست زد؛ اما اینکه ما به طور کلی از بیان حکمت برای احکام شرع، بویژه در زمینه احکام اجتماعی ـ سیاسی آن، دست برداریم و اصلاً در پی یافتن ملاکهای عقلایی برای تشریع الهی نباشیم، مورد پذیرش ما نیست، چون به هر حال همه دینداران در یک سطح نبوده، و همه از یک میزان تعبد و تسلیم در برابر احکام الهی برخوردار نیستند؛ و به همین خاطر تا آنجا که ممکن است باید سعی کنیم که احکام شرع را به گونه‏ای بیان کنیم که مورد پذیرش کسانی هم که در پی یافتن توجیهات عقلانی برای احکام اجتماعی اسلام هستند، واقع شود.
البته باید توجه داشت که «حکمت» یک حکم شرعی لزوما «علت» آن محسوب نمی‏شود و به همین خاطر فقها هیچگاه براساس «حکمت» به استنباط «حکم شرعی» نمی‏پردازند. بلکه بر اساس علت تامه و حصول آن حکم می‏کنند و در مورد دیه نمی‏توان حکمت را به جای علت قرار داد و نتیجه قطعی گرفت.
۳- مرحوم شیخ حرّ عاملی در کتاب وسائل الشیعه در ذیل عنوان وجوب توقف و احتیاط در قضا و فتوا بیش از شصت روایت از پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و امامان معصوم علیه‏السلام نقل کرده که در همه آنها به نوعی افراد را از ورود بدون علم و اطلاع کافی در حوزه احکام شرع بر حذر داشته‏اند.
در یکی از این، روایات امام صادق علیه‏السلام خطاب به عنوان بصری می‏فرماید:
«ایّاک أن تعمل برأیک شیئا و خذبالاحتیاط فی جمیع امورک ما تجد الیه سبیلا و اهرب من الفتیا هربک من الاسد ولا تجعل رقبتک عقبه للناس»[۷۶]
«برحذر باش از اینکه [در مسائل شرعی] به رأی خود عمل کنی. در همه امور [شرعی] خود تا زمانی که را [و دلیلی آشکار] بر آن نیافته‏ای، احتیاط پیشه کن. از فتوا دادن گریزان باش، چنانکه از شیر [درنده [گریزانی. گردن خود را نردبان دیگران مساز.»
برحذر باشیم که ورود در عرصه فقه و فقاهت اگر بدون شناخت و اطلاع کافی باشد، به فرموده امام صادق علیه‏السلام جز خواری و ندامت ثمری در پی نخواهد داشت.!
۴- در اعتقاد ما عدل پایه و اساس احکام است «العدل أقوی اساس» و همه اوامر الهی بر مبنای عدل استوار شده است «اِنَّ اللّه‏ یأمر بِالعَدلِ وَ الاِحسان»
بنا بر این اعتقاد، همه آنچه از سوی خداوند تشریع شده عادلانه بوده و هیچ شائبه‏ای از ظلم و بی‏عدالتی در آن یافت نمی‏شود «مَا اللّه‏ُ یُریدُ ظُلما للعباد»
استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب مبانی اقتصاد اسلامی در این باره می‏فرماید:
«اصل عدالت از مقیاسهای اسلام است که باید دید چه چیزی بر او منطبق می‏شود. عدالت در سلسله علل احکام نه در سلسله معقولات. نه این است که آنچه دین گفته عدل است بلکه آنچه عدل است دین می‏گوید.»
بنابراین اگر انتساب حکمی به شارع، قطعی شد باید به عنوان یک اصل بپذیریم که آن حکم عادلانه است؛ زیرا در موارد بسیاری عقل انسان در تشخیص مصداق عقل به خطا می‏رود، چنانکه در طول تاریخ شاهد بوده‏ایم که فلاسفه و نظریه پردازان سیاسی هر عصر شکل خاصی از حکومت را مصداق نظام عادلانه دانسته‏اند.
از همین رو قبل از اظهار نظر درباره عادلانه بودن یا ناعادلانه بودن یکی از احکام شرع باید اصل کلی یاد شده را مد نظر قرار دهیم.
۱- «تن ابزاری بیش نیست و این ابزار، خواه در هیکل یک مرجع تقلید، طبیب و کارگر باشد. این تن، دیه‏اش مشترک است.
۲- «ارزیابی متعلق» به جان آدمی است، و جان انسان نه از بین می‏رود، و نه مقتول واقعی می‏شود، تا در نتیجه مورد دیه واقع شود. بلکه آنچه آسیب می‏بیندبدن است، و بدن هم چنانچه روشن شد با ابزار مادی تقویم می‏شود. بنابراین هر جا وحی است زن ومرد سهیمند، اگرچه وحی‏های تشریعی چون کار اجرائی را به دنبال دارند به مردها تعلق گرفته است، اما در وحی‏های تکوینی و تأییدی و مانند آن که کارهای اجرائی را به همراه ندارد، زن در این جهت همتای مرد است. بنابراین در مسائل اخلاقی هیچ امتیازی بین زن و مرد نیست، و اما در مسئله دیه چون جنبه خیر بودن در آن نیست و بلکه مربوط به جنبه بدنی است لذا اگر بدن مردها در مسائل اقتصادی معمولاً بیشتر از زنها بازدهی اقتصادی دارند، دیه آنها نیز بیشتر است، و این نه بدان معنا است که در اسلام مرد ارزشمندتر از زن باشد بلکه تنها بعد جسمانی آن دو صنف لحاظ می‏شود.»[۷۷]
اولین دیدگاه:
تفاوت بین زن و مرد در قصاص و دیه و الزام اولیاى زن به پرداخت نصف دیه مرد هنگام قصاص مرد در برابر زن، بدون مشروط کردن قصاص زن در برابر مرد به چنین شرطى، از نظر عرف، ظلم است و مخالف حق و عدالت. از آن رو که فلسفه قصاص پیشگیری و کیفر قاتل و رد به مثل است و رد به مثل، در کشتن زن توسط مرد، یعنى کشتن مرد بدون دادن چیزى به بستگان زن است. بنابراین دادن نصف دیه مرد از سوى اولیاى زن، زاید بر مقابله و خارج از قصاص قاتل در مقابل مقتول است و این ظلم بر زن مقتول مى‏باشد.چگونه ممکن است در اموری که تعبدی نیست و در آن مصالح روشن است، دیه قطع سه انگشت به مبلغ ۳۰ شتر و چهار انگشت ۲۰ شتر باشد. بنابراین زن و مرد در حقیقتِ انسانى و حقوق اجتماعى و اقتصادى از جمله قصاص و دیه با یکدیگر مساوى‏اند و روایاتى که بین آنها در قصاص و دیه تفاوت مى‏گذارد، مخالف کتاب است و خداوند نه تنها چنین سخنى نمى‏گوید، بلکه این‏گونه حکم نمى‏کند. و حداکثر این‏گونه روایات را باید به حساب تاریخمندی و یا شرایط فرهنگی مرد سالاری در فرهنگ جاهلیت گذاشت[۷۸] .
دومین دیدگاه :
برابرى همه انسان‏ها با یکدیگر: گفته شده، یکی دیگر از شبهات تفاوت، مخالفت با عموماتی است که قرآن میان زن و مرد چنین تفاوت نگذاشته است. و مهم ترین وجه تفاوت نگذاشتن باید به لحاظ حقوقی و اجتماعی باشد، زیرا از نظر قرآن کریم، انسان‏ها، اعم از زن و مرد، بزرگ و کوچک، سفید و سیاه و عرب و غیرعرب، با هم در حقیقتِ انسانى برابرند و هیچ‏یک بر دیگرى برترى ندارند.
«یَـآأَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِى خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیرًا وَنِسَآءً»؛
اى مردم از پروای پروردگارتان را داشته باشید. همان کسى‏که همه شما را از یک نفس آفرید و همسر وى را از جنس او آفرید و از آن دو، مردان و زنان فراوانى منتشر ساخت»..
پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه ‏و‏آله فرمود: «الناس سَواءٌ کأسنانِ المُشِط؛[۷۹].
مردم بسان دندانه‏هاى شانه با یکدیگر برابرند». چگونه سیاه و سفید، برابر حقوقی باشند، اما زن و مرد نباشند.
سومین دیدگاه :
برخى بر این باورند که تعیین مقدار دیه از احکام امضایى اسلام و متأثر از اوضاع و احوال خاص زمان و مکان ظهور اسلام است. از این‏رو منافاتى ندارد که همگام با تغییرها و تحول درخواست و اراده مردم و مطابق با اوضاع و احوال و مقتضیات زمان و مکان، در قصاص مرد در برابر زن و میزان دیه زن تجدید نظر شود.
با وجود این قبیل آیات و روایات، که در قرآن و منابع روایى فراوان است، می توان به عنوان یک نظریه قابل توجه گفت: تفاوت بین زن و مرد در قصاص و دیه از نظر کتاب و سنت، امروز غیر مقبول و نیازمند تجدید نظر است.
تحلیل ها و ارزیابی ها:
فقهای پیشین برای تفاوت دیه دلیلی اجتماعی ذکر نکرده اند، اما امروز به دلیل تحولات رخ داده که زنان در صحنه اجتماعی و توانایی های علمی قرار گرفته اند، برخی اندیشمندان در برابر اشکالاتی که به نظریه مشهور فقها شده، به توجیهاتی دست زده تا بتوانند از شبهات پاسخ دهند.
۱- دیه جبران خسارت مادى: دیه اساسا بهاى جان انسان نیست و دیه قیمت و ارزش یک انسان نیست تا کسانى اشکال کنند که اسلام قیمت جانِ زن را نصف مرد قرار داده است؛ بلکه دیه صرفا جبران خسارت مادى است که به شخص وارد مى‏شود و اصلاً ارتباطى به ارزش‏گذارى نسبت به شخصیت و جانِ انسان ندارد. اگر قرار بود دیه، قیمت جان انسان‏ها باشد، مى‏بایست دیه عالم و جاهل و انسان‏هاى کارآمد و مفید با انسان‏هاى غیرمفید، متفاوت باشد، در حالى‏که چنین نیست. در روایات مربوط به دیه زن و مرد، علتی ذکر نشده و آنچه در این زمینه بیان شده، اشاره به یکى از حکمت‏هایى است که مى‏توان براى این حکم در نظر گرفت.
پاسخ: اگر دیه تنها جبران خسارت مادى است، در عصر حاضر میان زنان شاغل و غیر شاغل تفاوتی نیست و اگر دیه نصف شد، جبران حاصل نمی گردد. وانگهی، جبران خسارت باید بر اساس معیار باشد تا عادلانه باشد. چون جبران خسارت، در گذشته به شکلی بوده و امروز به شکل دیگری مناسب با شرایط و احوال و موقعیت اجتماعی و تأثیر در جامعه و نظام خانواده و تأمین معیشت و تغییر موقعیت زنان و ایفاى نقش آنان در تأمین اقتصاد خانواده.
۲- پایین‏تر بودن ارزش زن نسبت ‏به مرد: در فرض دیگر، که در دوره معاصر مطرح شده، پایین‏تر بودن ارزش زن نسبت ‏به مرد است. به خوبی می توان از برخی گفته‏ها و نوشته‏هاىِ بزرگان فقه، تفسیر و حقوق استفاده کرد که آنان زن را در مقام مقایسه با مرد از ارزش و اعتبار کمترى قائل هستند و فرهنگ عربی را بر این مبنا قرار داده است.[۸۰] بر اساس این تفسیر موضوع دیه ارزش‏گذارى مادی و ‏خون بها مطرح شده است. ارزش و اعتبار زن مساوى و همتراز مرد نیست و نمى‏توان همان قیمتى را براى زن نظر گرفت که برای مرد نیز محاسبه مى‏شود.
پاسخ: این توجیه نمی تواند شکل کلی و قطعی داشته باشد، و می توان بر آن نقض وارد کرد که اگر بر اثر تعلیم و تربیت و ارتقاى سطح فکرى و تواناییهاى اجتماعى زنان و ورود آنان به جامعه دگرگون شده و زنان عهده‏دار مشاغل گوناگون علمی، فرهنگی، صنعتی و عمرانی و طیف گسترده اداری شده و در سطوح مختلف جامعه دوش به دوش مردان کار می کنند و در دانشگاه ها به موازات مردان به تدریس و تعلیم و تحصیل می پردازند. (چنانکه هم اکنون تا حدود زیادى این وضعیت در دانشگاه ها به نفع زنان افزایش یافته است) و اگر نگوییم کوشایی آنان بیشتر از مردان است، کمتر از آنان نیست، چه دلیلی دارد که ارزش زن پایین‏تر از مرد باشد، حتی اگر مبنای ارزش‏گذارى مادی و ‏خون بها تلقی شود. در این صورت دیگر مشکل مى‏توان به پایین‏تر بودن ارزش زن نسبت ‏به مرد استدلال و استناد کرد و دلیلی براى تفاوت دیه زن و مرد دانست.
۳- پایین‏تر بودن نقش زن در وضعیت اقتصادی : نصف بودن دیه زن نسبت‏به مرد از سوی عده ای این گونه توجیه شده، که اصولا دیه براى جبران خسارت وارده به مجنى‏علیه یا خانواده او و نقش بازداندگی دارد و برای پیشگیری از خون و خون ریزی و جنگ های پی در پی بوده است، و به دلیل آنکه که مرد نقش بیشتر و مؤثرترى در کارزار اجتماعی و زندگى اقتصادى دارد و با از بین رفتن یا صدمه دیدن او لطمه بیشترى به وضع مالى خانواده و جامعه وارد مى‏آید، بخصوص که در نظام حقوق اسلام اداره خانواده و مسئولیت تامین معیشت‏ آنان با اوست; بنابراین دیه او باید بیشتر باشد[۸۱]. بر طبق این تحلیل، دو برابر بودن دیه مرد نسبت‏به زن، به معناى پایین‏تر بودن ارزش زن نیست; بلکه به لحاظ تبعات از دست دادن مرد و یا صدمه دیدن او در خانواده است و حال که قرار است این ضایعه به صورت مادى جبران و خسارت داده شود، تفاوت موقعیت زن و مرد باید عادلانه در نظر گرفته شود. و چون حکم شرعى و قانونى با توجه به وضع غالب تعیین مى‏شود و وضع غالب این است که مرد تامین‏کننده هزینه خانواده و داراى نقش مؤثرتر اقتصادى و مالى است، خسارت قابل پرداخت‏ به او یا خانواده‏اش، بیشتر از زن تعیین شده است.
۴ . اسلام نظامی جامع و به هم پیوسته دارد که نظام حقوقی بخشی از آن است . فقه اسلامی زوایای گوناگون زندگی انسان را از پیش از ولادت تا پس از مرگ مورد توجه قرار داده است . بنابراین، باید تمام زوایا و مسائل ریز را در نگاه کلان و در راستای آن برنامه کلی لحاظ کرد . پس تکیه به برخی نکات ریز و نگاه استقلالی به آن، بدون توجه به پیکره کلی و برنامه کلان، نتیجه مطلوب نمی دهد; برای مثال، امروزه کشورهای پیشرفته بر اساس نظام مالیاتی خاص اداره می شوند . کشور آلمان نظام اقتصادی خود را بر ۱۶درصد مالیات در تمام معاملات استوار ساخته است . اگر کسی به پرداخت مالیات ۱۶درصدی در مقابل خرید یک کبریت اعتراض داشته باشد، این اعتراض بدون در نظر گرفتن برنامه کلان آن کشور که نظام اقتصادی خود را بر اساس آن استوار داشته، صورت گرفته است .
پس از آن جا که قانون به طور کلی وضع می شود، قانون گذار مصلحت عمومی را رعایت می کند و موارد استثنایی و تبصره ای سبب نقض حکم کلی نمی شود .
۵ . مساله تنصیف دیه زن از دیرباز در کتب فقهی مطرح شده است . شیخ طوسی پس از ذکر مساله، آن را نظر تمام فقیهان شیعه و سنی جز دو تن از علمای اهل سنت معرفی می کند و دلیل خود را اجماع و برخی روایات میداند [۸۲].
۶- دلیل عمده در مساله روایاتی است که در این زمینه وارد شده است . عبدالله بن مسکان از امام صادق (ع) چنین نقل می کند: دیه المراه نصف دیه الرجل;[۸۳]دیه زن نصف دیه مرد است .
اهل سنت نیز از رسول خدا (ص) چنین نقل کرده اند: دیه المراه علی النصف من دیه الرجل، دیه زن نیمی از دیه مرد است . این مطلب از حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)، عمر، ابن عباس، زید بن ثابت نیز نقل شده است[۸۴] .
ابان بن تغلب می گوید: به امام جعفر صادق (ع) عرضه داشتم، درباره مردی که یک انگشت زنی را قطع کرده، چه می فرمایید؟ دیه آن چقدر است؟ فرمود: ده شتر . گفتم: اگر دو انگشت را قطع کرد؟ فرمود: بیست شتر . گفتم: اگر سه انگشت را قطع کند، چه؟ فرمود: سی شتر . گفتم: اگر چهار انگشت او را قطع کند؟ فرمود: بیست شتر . گفتم: سبحان الله، سه انگشت را قطع می کند، دیه اش سی شتر است و چهار انگشت را قطع می کند، دیه اش بیست شتر؟ ! اگر ما این سخن را در عراق می شنیدیم، از گوینده اش بیزاری می جستیم و آن را به شیطان نسبت می دادیم . حضرت فرمود: آرام; ای ابان، این حکم رسول خدا - صلی الله علیه واله - است که دیه زن و مرد تا ثلث یکی است و اگر به حد ثلث رسید، نصف می گردد . ای ابان، تو خواستی با قیاس با من سخن گویی . چنانچه سنت قیاس شود، دین از بین می رود[۸۵] .
به بیان دیگر دیه مالى است که در برابر آسیبى که به انسان وارد شده است، گرفته مى‏شود.
مقدار آن به ارزش شخص آسیب دیده ارتباط ندارد. بنابراین، کسى نمى‏تواند بگوید چون دیه زن نصف دیه مرد است، زن نصف مرد ارزش دارد. عظمت و ارزش انسان به صفات و کسب مراتب علمى و عملى وابسته است و در این جهت مرد و زن یکسانند. قرآن مجید مى‏فرماید: «پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت کرد من عمل هیچ صاحب عملى از شما را، از مرد یا زن که همه از یکدیگرند، تباه نمى‏کنم.»[۸۶]
«هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاکیزه‏اى حیات بخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏دادند، پاداش خواهیم داد.»[۸۷]
«و کسانى که کارهاى شایسته کنند مرد باشند یا زن، در حالى که مؤمن باشند، آنان داخل بهشت مى‏شوند، و به قدر گودى پشت هسته خرمایى مورد ستم قرار نمى‏گیرند.»[۸۸]
«هر که بدى کند، جز به مانند آن کیفر نمى‏یابد و هر که کار شایسته کند مرد باشد یا زن در حالى که ایمان داشته باشد، آنان داخل بهشت مى‏شوند و در آنجا بى‏حساب روزى مى‏یابند.»[۸۹]
بنابراین، ارزش انسان به انسانیت او و نائل شدن وى به مراتب والاى قرب الهى است. معیار ارزش همان است که در قرآن بدان تصریح شده است که «اِنّ اَکْرَمَکُمْ عنداللّه‏ِ اَتقیکُمْ»[۹۰]
در این جهت جنسیت نقشى ندارد؛ زن و مرد یکسانند و چه بسا زنان از استعداد بهترى برخوردار باشند. دیه به معناى قیمت نهادن شخص و شخصیت نیست. بدین سبب، اگر یکى از شخصیت‏هاى بزرگ علمى یا سیاسى کشور در جریان یک قتل غیر عمد کشته شود، دیه‏اش با دیه کارگر ساده‏اى که این گونه جان باخته، برابر است. کسى نمى‏تواند بگوید چون فقدان آن شخصیت خلأ بزرگى در جامعه ایجاد مى‏کند، دیه‏اش بیش‏تر است! چنان که قتل عمد گناهى بسیار بزرگ است و در این زمینه زن و مرد تفاوت ندارند. قرآن کریم مى‏فرماید: «هر کس کسى را - جز به قصاص قتل یا فسادى در زمین - بکشد، چنان است که گویا همه مردم را کشته باشد.»[۹۱]

نظر دهید »
دانلود فایل های پایان نامه در مورد انتخاب رکورد ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

که در آن A شتاب پایه، نسبت شتاب مبنای طرح (شتاب اوج زمینg) این نسبت بر اساس مناطق تعیین شده در نقشه پهنه بندی خطر نسبی زلزله تعیین می شود و   ضریب بازتاب یا طیف طرح بون بعد برای شتاب W وزن ساختمان می باشد[۶].

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ضریب بازتاب ساختمان: این ضریب بیانگر نحوه پاسخ ساختمان به حرکت زمین می باشد. ضریب یا طیف بازتاب تابعی از تناوب سازه و نوع زمین است[۴]. برای بدست آوردن آن می توان از روابط موجود در آیین نامه ۲۸۰۰ استفاده کرد.
طبقه بندی نوع زمین: طبق آیین نامه ۲۸۰۰ ایران نوع زمین در ایران به ۴ دسته تقسیم شده است. مواد متشکل ساختگاه و سرعت موج برشی   در این تقسیم بندی تأثیر گذار هستند. (۲۹)

۱-۳ بهینه سازی

بهینه سازی[۳۱] فرآیندی است که در آن، با تنظیم ورودی های یک مسئله یا مشخصات یک قطعه، خروجی یا نتایج بهینه (بیشینه یا کمینه) ایجاد خواهد شد. وقتی از بهینه سازی صحبت به میان می آید؛ گواهی بر این است که مسئله راه حل های متفاوتی دارد که ارزش یکسان ندارند. فرایند بهینه سازی انتخاب بهترین راه حل را امکان پذیر می کند. در بسیاری از مسایل، به ویژه مسایل سخت، انتخاب بهترین جواب از طریق جستجوی همه جانبه[۳۲] (آزمودن تمام راه حل های ممکن)، اگر کاری غیر ممکن نباشد، بسیار دشوار وغیر عملی است. یک عامل مهم در بهینه سازی، زمان رسیدن به پاسخ است که جستجوی همه جانبه زمان بر و از این جنبه پر هزینه است. در این تحقیق منظور از واژه بهینه سازی، یافتن بهترین جواب برای حل یک مسئله از بین جواب های ممکن در یک زمان قابل قبول است[۱۵].
بهینه سازی اجرا مکانیکی به عنوان یکی از مهم ترین ارکان طراحی در مهندسی تبدیل شده است در واقع یک طرح خوب منجر به ذخیره بیشتر سرمایه و افزایش کیفیت جزء مکانیکی در طول عمرش می شود. از طرف دیگر طراحی بهین باعث افزایش سرمایه گذاری در بخش طراحی و تحلیل می شود. با توجه به این توضیحات و در نظر گرفتن این نکته که هزینه در اختیار گرفتن زمان کامپیوترها ارزان است، سیستم خوب سیستمی خواهد بود که بتواند بخشی از فعالیت های نیروی کاری کارکنان را به کامپیوتر ها منتقل کند[۶].

۱-۳-۱ انواع روش های بهینه سازی

روش های بهینه سازی به دو دسته اصلی تقسیم می شوند: الف) بهینه سازی مبتنی بر مشتق ب) بهینه سازی بی نیاز از مشتق.
در روش های دسته الف جهت جستجو با توجه به اطلاعاتی که از مشتق تابع هدف به دست می آید، مشخص شده و جواب بهینه حاصل می شود. در روش های دسته ب، برای جستجوی بهینه در یک مسئله نیازی به مشتق تابع هدف نیست. در عوض، این روش ها به دفعات به ارزیابی تابع هدف به ازای نقاطی از دامنه جستجوی مسئله می پردازند و با بهره گرفتن از این اطلاعات و درنظر گرفتن قواعدی ابتکاری و شهودی، جهت جستجو را تعیین مکنند.
در الگوریتم های دسته ب که تاکنون ارائه شده اند از مفاهیم طبیعی همچون قانون ترمودینامیک، تکامل در موجودات زنده، پیدا کردن کوتاه ترین مسیر بین غذا ولانه به وسیله مورچه ها، پیدا کردن غذا توسط پرندگان و ماهی ها، قوانین گرایش و نظایر آن استفاده شده است. این روش ها به روش های جستجوی ابتکاری[۳۳] (شهودی) و فراابتکاری[۳۴] مشهورند[۱۵].

۱-۳-۲ جستجوی ابتکاری

روش های ابتکاری، راه حل های خوب (نزدیک بهینه)[۳۵] را در یک زمان قابل قبول پیدا می کننددر حالی که تضمینی برای یافتن جواب بهینه نمی دهند. از آن جا که این روش ها، فضای جستجو را به صورت همه جانبه جستجو نمی کنند، جزء روش های جستجوی تقریبی به شمار می آیند. با این حال، نتایج آزمایش ها در حل بسیاری از مسائل بهینه سازی نشان می دهد، چنان چه ضرایب الگوریتم برای حل یک مسئله خاص به درستی تنظیم شود، اغلب رسیدن به جواب بهینه در زمان قابل قبولی میسر است.
از جمله روش های جستجوی ابتکاری می توان به الگوریتم های تکاملی[۳۶] (شامل الگوریتم وراثتی[۳۷]، برنامه ریزی وراثتی[۳۸]، راهبرد تکاملی[۳۹] و برنامه ریزی تکاملی)، الگوریتم ذوب شبیه سازی شده[۴۰]، الگوریتم جمعیت مورچگان[۴۱]، الگوریتم گروه ذرات[۴۲]، الگوریتم جستجوی تابو[۴۳]، الگوریتم جستجوی پراکنده[۴۴]، الگوریتم سیستم ایمنی[۴۵]و الگوریتم جستجوی گرانشی[۴۶] اشاره کرد. همه این روش ها از مشتق بی نیاز هستند و از یک روش ابتکاری برای پیدا کردن جواب بهینه استفاده می کنند[۱۵].
تابع هدف[۴۷]: ” به منظور بدست آوردن بهترین جواب برای یک مسئله از بین جواب های ممکن ابتدا باید مسئله را به صورت یک تابع ریاضی بیان نمود که به این تابع ریاضی طرح یا تابع هدف می گویند، به بیان دیگر تابع هدف، تابعی است که قصد بیشینه یا کمینه کردن آن را داریم، همچنین تابع هدف عاملی است که توسط آن می توان بین دو طرح تمیز قایل، شد نکته قابل توجه در مسائل بهینه سازی این است که شکل و اسلوب مشخصی برای بیان تابع هدف وجود ندارد و در این قسمت دانش علمی و تجربی مهندسی به عنوان طراح برای بیان یک طرح مناسب امری بسیار ضروری است، همچنین باید تا حدامکان در بیان یک طرح(تابع هدف) از متغییرهای مستقل استفاده نمود.” طراحی یک فرایند چرخه ایست که در آن تجربه، فهم و هنرمندی طراح از ملزومات طراحی سیستم ها در بیشتر زمینه های مهندسی است، باید توجه کرد که تحلیل مهندسی با فرایند طراحی متفاوت است. فرایند تحلیل در باره عمل کرد سیستم طراحی شده بحث می کند، حال آنکه طراحی یعنی محاسبه شکل و اندازه سیستم برای کارکردن. نکته قابل توجه این است که یک فرایند طراحی کارآمد باید به خلاقیت های طراح اجازه دهد که همراه فنون بهینه سازی پیش برود[۶].”
تعریف تابع جریمه: “از روش های بهینه سازی نامقید می توان برای حل مسائل مقید استفاده کرد، پنداره اصلی عبارت است از ساختن تابعی با ترکیبی از توابع هزینه وقیود که آن تابع دارای پارامتری است که تابع ترکیبی را برای نقض قیود جریمه می کند هر چه نقض بزرگتر باشد، مقدار جریمه نیز بزرگتر خواهد بود.” از تابع جریمه بیشتر در مسائل بهینه سازی با روش های جستجو استفاده می شود[۶].

۱-۴ وراثت

ژنتیک[۴۸]: فرهنگ فارسی معین ژنتیک را علم وراثت تعریف کرده است. این علم به بررسی چگونگی انتقال صفات از والد به مولود موضوع علم ژنتیک است. فرهنگ فشرده سخن ژنتیک را دانش بررسی چگونگی انتقال صفات ارثی از نسلی به نسل دیگر می داند. فرهنگ عمید ژنتیک را بخشی از دانش زیست شناسی می داند که درباره چگونگی صفات موروثی و عوامل ارثی بحث می کند. فرهنگ فارسی امروز آن را دانشی که پدیده وراثت، عامل ها ی ارثی و اثر آن ها را بررسی می کند. دانشنامه ویکی پدیا[۴۹] آن را معادل دانش ژن شناسی می داند که به وراثت و تفاوتهای جانداران می‌پردازد و چگونگی این جابجایی‌ها که باعث نشانگان‌ها، دگرگونی‌ها و همانندی‌ها در اندامگان‌ها شده، را مطالعه می کند[۹].
علم ژنتیک: علم وراثت با تلاش های موفقیت آمیز مندل پایه گذاری شد. نتایج تحقیقات این دانشمند نشان داد که خصوصیات و صفات والدین به فرزندان منتقل می شود. تئوری وراثت هم اکنون دستاوردهای غیر قابل انکاری داشته و امید های زیادی ایجاد کرده است که به کارگیری این علم بتواند بسیاری از بیماری های بدون درمان را بهبود بخشد[۱۵].

۱-۴-۱ مروری بر تاریخچه علم ژنتیک

برای اولین بار دانشمندی فرانسوی به نام کنت دو بوفون (۱۶۸۸-۱۷۰۷) متوجه انواع مشکوک و بی نظمی در امر تولید و موجودات غیر عادی شد در واقع وی اولین کسی بود که قوانین بقاء جهش و اثرات انتخاب طبیعی و مصنوعی را کشف کرد. که بعد ها این موجودات غیر عادی را دو رگه نامید. شخصی به نام اراسموس دارون (۱۸۲۱ ۱۷۹۱) در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که “تغییرات در جانوران مربوط به خود آنهاست وی منشاء همه این تغییرات را در تکامل موجود رشته ای شکلی میدانست"، در علم ژنتیک امروزی این موجودات رشته ای شکل را کروموزم نامیده اند[۶].
دانش ژنتیک امروزی اساس زیست شناسی است که توسط «گرگور مندل»[۵۰] (۱۸۲۲-۱۸۸۴)بنیان گذاری شده است وی فرزند دهقانی از روستای سیلزی اتریش بود او دانش نامه خود را در رشته فیزیک از دانشگاه وین اخذ نمود و در صومعه ای مشغول به کارتدریس شد،مندل خود نیز به اهمیت اکتشافات خود پی نبرده بود تا آنکه در سال ۱۹۰۰هوگو دوویس حقیقت آن را برای مردم فاش نمود.
مندل آزمایشات خود را بر روی گیاه نخود انجام داد و پس از یافتن چند رنگ در نخود دانش ژنتیک امروزی را که اساس آن زیست شناسی است بنیان گذاشت، او پس از کشف نخود دو رگه به این نتیجه رسید که هر خاصیت وصفی در سلول های نطفه یک مبدا مادری دارند، این مبدا صفات وضع ثابت و مشخصی وجود دارد، حتی در تولید نسل نیز بدون آنکه تحلیل رود و یا صفات خود را از دست دهد همچنان حفظ خواهد شد و به نسل جدید منتقل می شود و علت اینکه یک ویژگی خاصیت خود را از دست می دهد آن است که بعضی از صفات نسبت به بعضی دیگر غالب[۵۱] اند، همچنین مندل از آزمایشات خود اختصاصات ارثی«وراثت ذره ای» را نتیجه گرفت.
مندل معتقد بود که صفات گوناگون جانوران تحت اثر قوانین ریاضی در طی نسل های متمادی طبقه بندی و تنظیم می شوند، واژه ژن برای اولین بار توسط یوهانس[۵۲] پیشنهاد شد و ژن ها به عنوان عامل اصلی تفرق و نیز یک واحد کارا که در ایجاد فنوتیپ مشخص نقش اساسی ایفا می کنند شناخته شده اند که به طور مستقل از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند.
در سال ۱۹۰۳ دانشمندی با نام جانسن به نتایجی دست یافت که با نظریات مندل مطابقت داشت نتایج وی را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:
جاندارانی که دارای یک ژنوتیپ[۵۳] می باشند می توانند از فنوتیپ[۵۴] متفاوتی برخوردار باشند.
انتخاب یک صفت فنوتیپی که ریشه ژنوتیپی نداشته باشد تغییر ارثی تولید نمی کند.
انتخاب صفات ارثی می تواند تا حدودی سبب تغییرات ظاهری شود ولی اثر آن کم خواهد بود مگر آنکه این تغییرات ناشی از جهش باشند.
فنوتیپ : به ویژگی های ظاهری یک جاندار فنوتیپ گفته می شود.
ژنوتیپ : به محتوای ژنتیکی یک جاندار،ژنوتیپ آن جاندار گفته می شود.
به بیان ساده تر فنوتیپ حاصل همکاری و هماهنگی مابین کلیه ژن هاست و ژنوتیپ یک تیم فیزیولوژیکی است که در آن ژن می تواند ساختار شیمیایی خود را در مسیر تکامل تغییر دهد. به فرایند جمع شدن و با هم عمل کردن ژن ها کوآداپتیشن[۵۵] می گویند و نتیجه این عمل باعث ایجاد یک تعادل داخلی در موجود زنده است[۶]. علم وراثت با تلاش های موفقیت آمیز مندل پایه گذاری شد. نتایج تحقیقات این دانشمند نشان داد که خصوصیات و صفات والدین به فرزندان منتقل می شود. الگوریتم وراثتی، برداشتی از علم وراثت در سطح سلولی است[۱۵].

۱-۴-۲ الگوریتم ژنتیک

الگوریتم ژنتیک نوع خاصی از الگوریتم های تکاملی و هوش مصنوعی است که از تکنیک های زیست‌شناسی مانند وراثت و جهش برای یافتن جواب استفاده می‌کند. الگوریتم ژنتیک ابزاری است که توسط آن ماشین می تواند مکانیزم انتخاب طبیعی را شبیه سازی نماید. این عمل با جستجو درفضای مسئله جهت یافتن جواب برتر و نه الزاما بهینه صورت می پذیرد. مهدوی در کتاب الگوریتم ژنتیک و کاربرد های آن، الگوریتم ژنتیک را یک روش جستجو، منطبق بر ساختار ژن ها و کروموزوم ها است، تعریف می کند[۹]. الگوریتم ژنتیک یک برنامه شبیه سازی کامپیوتری از فرایند تکامل طبیعی به منظور جستجوی راه حل و مسائل بهینه سازی است. گمان نزدیکی از سیستم های تعدیل پذیر در ماشین های بازگشتی به مرحله نابهنگام از نرم افزارها و سخت افزارهای کامپیوتر ها توسعه داده شده است. زمان زیادی صرف شده، گرچه، این موضوع به اندازه کافی برای استفاده، به عنوان یک ابزار قابل استفاده کامل شده است. دسترس پذیری به کامپیوتر های با سرعت بالا این راه را برای برنامه های الگوریتم های ژنتیک در مهندسی هموار کرده است. کتاب الگوریتم ژنتیک و بهینه سازی سازه های مرکب الگوریتم ژنتیک را یک روش جستجو می نامد که بر پایه مشاهدات خصوصیات فرزندان نسل های متوالی، و انتخاب فرزندان بر اساس اصل بقای بهترین پایه ریزی شده است[۲].

۱-۴-۳ تاریخچه الگوریتم ژنتیک

در نیمه دوم قرن بیستم، روش ها و رویکردهای تازه ای برای حل مسائل گوناگون مطرح شد که موضوع تحقیقاتی بسیاری از دانشمندان قرار گرفت و تحولی شگرف در زمینه های مختلف مهندسی و علوم ایجاد کرد. مدل کردن سلول عصبی(نرون[۵۶]) و استفاده از این مدل به عنوان محاسبه گر در دهه ی ۴۰ و ۵۰ میلادی پیشنهاد شد. این جریان علمی پس از توقف موقت در دهه ۷۰ میلادی، در دهه ۸۰ به شکوفایی رسید و توانایی خود را در بسیاری از زمینه ها مانند تقریب تابع، پیش بینی، بازشناسی الگو و بهینه سازی به اثبات رساند. در دهه ۶۰ میلادی، رویکردهای تکاملی با تلاش های هلند و فوگل در طراحی بهینه سازهای الگوریتم ژنتیک و برنامه ریزی تکاملی به ثمر نشست[۶].
پایه و اساس الگوریتم ژنتیک بر اساس نظریه داروین در مورد تکامل و قوانین وراثت مندل شکل گرفت. این الگوریتم بر مبنای نظریه محاسبات تکاملی است. ایده اصلی الگوریتم های تکاملی در سال ۱۹۶۰ توسط ریچینبرگ[۵۷] مطرح گردید الگوریتم ژنتیک که یکی از زیر مجموعه های الگوریتم تکاملی است برای اولین بار توسط پرفسور هالند[۵۸] مطرح گردید و سپس توسط جان کوزا( ١٩٩٢) عمومیت یافت. این روش در حقیقت یک روش جستجو منطبق بر ساختار ژن ها و کروموزوم ها است. هالند اولین بار از رشته های بیتی برای بیان اطلاعات کروموزوم ها استفاده کرد و هنوز بسیاری از محققان این شیوه را بهترین می دانند. هر ژن توسط یک رشته بیتی بیان می شود، بنابراین باید قبل از اعمال به مسئله به صورت مناسبی بازنمایی شود. به عبارت دیگر، باید در نظر داشت که الگوریتم ژنتیک روی رمز متغیرها اعمال می شود[۱۵]. با توجه به این توضیحات گلومی[۵۹] الگوی جدیدی از بهینه سازی را بر پایه الگوریتم ژنتیک و تلفیق آن با یک نرم افزار اجزا محدود ارائه کرده است.
الگوریتم های ژنتیک یکی از الگوریتم های جستجوی تصادفی است که ایده آن برگرفته از طبیعت می باشد. الگوریتم های ژنتیک برای روش های کلاسیک بهینه سازی در حل مسائل خطی، محدب و برخی مشکلات مشابه بسیار موفق بوده اند ولی الگوریتم های ژنتیک برای حل مسایل گسسته و غیر خطی بسیار کاراتر می باشند. در حل مسئله با الگوریتم ژنتیک، هر یک از متغیر های به صورت یک ژن در وراثت طبیعی در نظر گرفته می شوند. از کنار هم قرار گرفتن تمام متغیرهای یک مسئله(ژن ها)، یک کروموزوم ساخته می شود. الگوریتم ژنتیک در قالب عام به دو صورت دودویی[۶۰] وحقیقی[۶۱] (پیوسته) قابل پیاده سازی است. الگوریتم ژنتیک دودویی سابقه ای طولانی تر از نوع حقیقی آن دارد[۱۵].

۱-۴-۴ خصوصیات الگوریتم ژنتیک

بعضی از خصوصیات مهم این الگوریتم عبارتند از:
یک جستجو گر موازی است و جستجو را با مجموعه ای از جواب ها شروع می کند.
بر خلاف بسیاری از الگوریتم ها به جای عمل بر روی متغیرها روی رمز آنها عمل می کند.
بر پایه احتمالات عمل می کند و برای تولید نسل از قوانین اتفاقی به جای قوانین معین استفاده می کند.
قادر است پاسخ بهینه را هم برای مسائل با توابع گسسته و هم مسائل با توابع پیوسته بیابد.
به اطلاعات مشتق تابع هدف نیاز ی ندارد.
قادر است پاسخ بهینه را برای مسائل با تعداد متغیر های زیاد پیدا کند.
قابلیت پیاده سازی آن با سخت افزار های موازی وجود دارد.
قادر به بهینه سازی توابع بسیار پیچیده است و معمولا در بهینه محلی گرفتار نمی شود.
به ارائه یک جواب اکتفا نکرده و مجموعه ای از جواب های خوب را ارائه می کند[۸].

۱-۴-۵ ساختار کلی الگوریتم‏های ژنتیکی

اولین گام در استفاده از الگوریتم ژنتیک، تبدیل فضای مسئله به فضایی است که بتوان مسئله را در آن فضا حل کرد. شبه کد مربوط به یک الگوریتم ژنتیک در شکل ۱-۲ آورده شده است.
شکل ۱- ۲- شبه کد یک الگوریتم ژنتیک متداول

نظر دهید »
منابع کارشناسی ارشد با موضوع لذات معنوی ۹۱- ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

آن مرحوم در ادامه می‌فرمایند:
و «کظم غیظ»، که عبارت است از: فرو بردن خشم، و خود را در حالت غضب نگاه داشتن، اگر چه حلم نیست و لیکن آن نیز ضدیّت با غضب دارد که نمى‏گذارد آثار غضب ظهور نماید.
پس این دو صفت شریفه، ضد غضب‏اند. و هر دو از اخلاق حسنه و صفات فاضله‏اند[۱۲۷].
در قرآن کریم نیز سخن از حلم و بردباری به میان آمده است.قرآن کریم می‌فرماید:
(إِنَّ إِبْراهیمَ لَحَلیمٌ أَوَّاهٌ مُنیبٌ[۱۲۸]) به راستی که ابراهیم بردبار و دلسوز و بازگشت کننده (به سوی خدا) بود.
یکی از مواقعی که در زندگی هر انسانی، حلم و بردباری نقش تعیین کننده‌ای دارد و اگر به درستی بردباری بورزد، شیرینی ایمان را احساس می‌کند و از مؤمن بودن خویش لذت می‌برد، هنگامی است که با انسان به نادانی و جهالت رفتار می‌شود. کارهای سبک و سخنان سبک و آزار دهنده از مصداق‌های برخوردهای جاهلانه است. قرآن کریم یکی از خصوصیات بندگان خاص خداوند را چنین بیان می‌فرماید:
(وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً[۱۲۹] ) و بندگان خداى رحمان کسانى‏اند که روى زمین به نرمى گام برمى‏دارند؛ و چون نادانان ایشان را ( با سخنان نابخردانه) مورد خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ مى‏دهند.
مقام بندگی و عبودیت حقیقی در سایه‌ی بردباری و حلم‌ورزی محقق می‌گردد و نیل به این بردباری تنها در سایه کنترل زبان از هرگونه کلام بی‌مورد و گفتار ناشایست - از قبیل فاش کردن راز، آزار و اذیت بندگان خدا، تهمت، دروغ، بد زبانی، دشنام و غیره که گاهی عبادت‌های چندین ساله را تباه می‌سازد ـ امکان پذیر خواهد بود. کسی که بردبار نباشد، بسا به یک خشم بی‌جا و یک کلام بی‌مورد، حیثیت و آبروی مؤمنی را در معرض مخاطره قرار دهد و یا زمینه‌ساز ریختن خون ناحقی گردد.
۱٫۳٫۱٫۷٫۱٫ تفاوت حلم و صبر
در کتاب فروق اللغه،ابی هلال عسکری تفاوت صبر وحلم را اینگونه بیان نموده:
«بدان که حلم، اهمال به تأخیر عقاب مستحق است و حلم از جانب خداوند تعالی نسبت به گنهکاران در دنیا فعلی است، مُنافی تعجیل درعقوبت از نعمت و عافیت؛ و بدان که حلم صحیح نیست مگر از کسی که قادر بر عقوبت و امثال عقوبت مثلاً تأدیب به وسیله‌ی زدن باشد و همچنین به کسی که ترک ظلم می‌کند، حلیم گفته نمی‌شود و تنها زمانی گفته می‌شود «حَلُمَ عَنهُ: از او درگذشت»که عقابش را به تأخیر اندازد و او را عفو کند و اگر چنان‌چه او را عقاب کند، عادل باشد نه ظالم.بعضی گفته‌اند که حلم ضد سَفَه است به خاطر اینکه سَفَه یعنی بی‌خردی و سبک سری و عجله و در حلم، بردباری و وقار و امهال (مهلت دادن) می‌باشد. اما صبر: یعنی حبس نفس در مصادفه با ناملایمات و صبر مرد حبس کردن نفس از اظهار جزع است، و جزع بیان آن‌چه که رسیده به آدمی از مصائب و ضررها و غم و اندوه می‌باشد و جایز نیست که صبر به این معنا، صفت برای خداوند تبارک وتعالی قرارگیرد؛ زیرا مصائب و ضررها به خداوند اصابت نمی‌کند. ولی جایز است وصف حلیم را به خداوند تبارک و تعالی نسبت داد.»
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در مورد خداوند در دعای جوشن کبیر می‌خوانیم: « یا مَن هُوَ بمَن عَصاهُ حَلیم» که این جمله به خوبی نشان دهنده‌ی تعریف مذکور درباره حلم است و نکته اینکه اگر در جایی صفت صبور وصّبار برای خداوند متعال آورده شده، به این معنایی که ابی هلال آورده، نیست. بلکه آن‌جا سرانجام صبر مد نظر است که عفو و حلم در برابر عصیان است یا می‌توان به طور دقیق‌تر این چنین گفت که اگر کلمه‌های‌ حلم و صبر با هم در جایی آمدند، آن‌گاه تفاوت بین این دو کلمه لحاظ می‌شود ولی اگر این دو کلمه به تنهایی در کلامی ذکر شده باشند، تفاوت معانی آن‌ها در نظر گرفته نمی شود وطبق قاعده‌ی «إذا اجتَمعا إفترقا و إذا افتَرقا إجتمعا» می شود. اما در ارزش صبر و اهمیت آن همین بس که مولای متقیان علی۷ می‌فرمایند:
وَ عَلَیکمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِیمَانِ کالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا خَیرَ فِی جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا (خَیرَ) فِی إِیمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَه‏[۱۳۰]
بر شما باد به شکیبایی، که شکیبایی، ایمان را چون سر است بر بدن و ایمان بدون شکیبایی و بدن بی سر ارزشی ندارند.
در کلمات امیرالمؤمنین۷ نیز حلم و بردباری جایگاه ویژه‌ای دارد. آن‌گونه که فرموده‌اند:
لَا شَرَفَ أَعْلَی مِنَ الْحِلْم‏[۱۳۱]
هیچ شرافتی برتر و بالاتر از حلم نیست.
در بیان پیامبر اکرم۹ نیز به لطافت و زیبایی حلم، زمینه‌ساز چشیدن لذت ایمان دانسته شده است که انسان با آن، جهل جاهل را پاسخ می‌گوید. یعنی می‌خواهند با ظرافت و لطافت به ما بفهمانند که پاسخ کارهای جاهلانه، کار جاهلانه‌ای مشابه رفتار دیده شده یا بدتر از آن نیست. بلکه پاسخ هر جهالت و رفتار توأم با نادانی، حلم و بردباری است.
۱٫۳٫۱٫۸٫ ورع بازدارنده از کارهای حرام
یکی از عواملی که باعث چشیدن طعم ایمان می‌شود، ورع نسبت به کار حرام است. رسول خدا۹ در ادامه‌ی حدیث گذشته فرموده‌اند:
… وَ وَرَعٌ یحْجِزُهُ عَنِ الْمَحَارِم[۱۳۲]
‏…. و ورعی که مانع او از حرام‌ها شود.
ورع در لغت به معنای خودداری و از چیزی دوری جستن است که منشأ آن ترس باشد و در اصطلاح به معنای خودداری کردن از گناه و دوری جستن از شبهات و مطلق امور نامطلوب می‌باشد. تفاوت ورع با تقوا را با عنایت به موارد استعمال آن‌ها می‌توان چنین دانست که مفهوم تقوا از ورع گسترده تر است و علاوه بر جنبه‌ی اثباتی، جنبه سلبی را نیز شامل می‌شود، لیکن ورع تنها ناظر به جنبه سلبی است و غالباً در پرهیز از محرمات و مشتهیات نفسانی استعمال می‌شود.
ورع نیز مانند زهد و تقوا دارای درجات متفاوت و مراتب مختلفی است:
کسی که متصف به این صفت عالی می‌شود، در گام نخست از گناهانی که انجام آن‌ها موجب فسق است، اجتناب می کند. بدیهی است که خودداری از ارتکاب این نوع گناهان اختصاص به او نداشته، بلکه جمیع مردم مکلف به پرهیز از آن هستند.
صالحان و مردان نیکوکردار به این مرحله اکتفا نکرده، علاوه بر دوری جستن از معاصی قطعی، از انجام شبهات و اعمال مشکوکی هم که مجاز بودن آن مسلم نیست نیز خودداری می‌کنند.
انجام برخی از امور طبعاً بی اشکال است. لیکن به واسطه‌ی واقع شدن در شرایط خاصی، این احتمال یا نگرانی در آن‌ها وجود دارد که نزدیک شدن به آن‌ها - در نهایت‌- منجر به ارتکاب کار حرام گردد. به عنوان مثال گفتگو درباره‌ی شخصی که به خاطر پیشرفت‌های معنوی یا دارا بودن وجهه‌ی ظاهری و امکانات مادی مورد حسد دیگران واقع شده است، این خطر را به همراه دارد که انسان را ناخودآگاه به غیبت وی مبتلا سازد. پرهیز از این گونه امور، مرحله‌ی بالاتری از ورع است که اختصاص به گروهی از صالحان دارد که مراحل قبلی را پشت سر گذارده‌اند.
عالی ترین مرتبه‌ی ورع که از خصائص صدیقین است، اعراض از غیر خدا و اجتناب از هر چیزی است که به نوعی مرتبط به خداوند نباشد، با انگیزه‌ی بهره گیری از لحظات عمر و پرهیز از ضایع شدن آن.
کسی که در مقابل حرام و شبهه، ورع دارد و همواره مراقب خویش است تا عمل حرامی از او سر نزند، می‌تواند مزه‌ی ایمان را بچشد و از ارتباط خویش با خدا لذت ببرد. بسیاری از اشخاصی که در شهوات و لذات غوطه‌وراند، گمان می‌کنند که پا بر نفس گذاشتن و به ورطه‌ی شهوات نیفتادن و کفّ نفس کردن، فقط سختی و مشقت دارد. اما نمی‌دانند و درک نکرده‌اند که انسان چه لذتی از حال ایمان و معنویت به دست می‌آورد. ورع آن قدر مهم است که امیرالمؤمنین۷ می‌فرمایند:
لَا خَیرَ فِی عَمَلٍ إِلَّا مَعَ الْیقِینِ وَ الْوَرَعِ[۱۳۳]
در هیچ عملی خیر و نفعی نیست مگر آنکه همراه با یقین و توام با ورع باشد.
در کلمات آن حضرت چنین نقل شده است که فرموده‌اند:
الْوَرَعُ جُنَّه[۱۳۴]
ورع سپر نگه‌دارنده است.
۱٫۳٫۱٫۹٫ حسن خلق همراه با مدارا
صفت سومی که در روایت شریفی که از پیامبر اکرم۶ نقل شده، آمده است، حسن خلق است. ادامه‌ی حدیث چنین است:
… وَ خُلُقٌ یدَارِی بِهِ النَّاس[۱۳۵]
اخلاقی که به سبب آن با مردم مدارا کند.
اساساً درگیری‌های خسته کننده، جدال‌های بی حاصل، عکس العمل‌های تند و ملال‌انگیز و ناشکیبایی، مشکلی را حل نکرده. علاوه بر مسموم ساختن محیط زندگی، روح و روان آدمی را می‌آزارد و امید به آینده را کم رنگ می‌سازد.
انسان دارای جنبه‌های مثبت فراوانی است که با بهره‌گیری صحیح از آن‌ها می‌تواند مشکلات را یکی پس از دیگری پشت سر نهاده، از تنگناهای خارج از اختیار زندگی، به سلامت عبور نماید. روح سازگاری را می‌توان در زمره‌ی برترین صفات انسانی و عالی ترین خصلت‌های همزیستی مسالمت آمیز به حساب آورد.
تساهل، تسامح و تغافل نسبت به جنبه‌های اختلاف و پرداختن به قابلیت ها، اشتراکات و خصیصه‌هایی که زمینه‌ی همدلی و وحدت را هموار می‌سازد، از بهترین و ضروری ترین راه‌کارهای تعامل و سازگاری است.
توجه به استعداد‌های متفاوت انسان‌ها از نظر قوای جسمانی، قابلیت‌های باطنی، سطح دانش و درجه ایمان نیز گامی دیگر برای آماده‌سازی فضای تعامل و احیای روح همکاری است.
۱٫۳٫۱٫۱۰٫ ثبات اعتقادی
یکی از عوامل چشیدن طعم ایمان، ثبات در در دین است. از پیامبر اکرم۶چنین نقل شده است:
ثَلَاثٌ‏ مَنْ‏ کنَ‏ فِیهِ‏ وَجَدَ طَعْمَ الْإِیمَانِ مَنْ کانَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِمَّا سِوَاهُمَا وَ مَنْ کانَ یُحِبُّ الْمَرْءَ لَا یُحِبُّهُ إِلَّا لِلَّهِ وَ مَنْ کانَ یُلْقَى فِی النَّارِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنْ أَنْ یَرْجِعَ إِلَى الْکفْرِ بَعْدَ أَنْ أَنْقَذَهُ اللَّهُ مِنْه‏[۱۳۶]
سه چیز است که در هر کس وجود داشته باشد، به سبب وجود آن سه چیز، شیرینی ایمان را می‌چشد. اول آن که خدا و رسولش از غیر آن‌ها برایش محبوب‌تر باشد، دوم آن که انسان دوست داشته باشد که جز برای خدا او را دوست نداشته باشند و سوم کسی که در آتش افتادن برایش از کافر شدن بعد از ایمان محبوب‌تر باشد.
۱٫۳٫۱٫۱۰٫۱٫ بررسی حدیث

نظر دهید »
منابع کارشناسی ارشد در مورد بررسی فقهی حکم ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

امام خمینى، نظر شیخ را مى پذیرد و مانع اصلى جواز خرید و فروش را اجماع مى‌داند، و
می نویسند: آرى، آن چه ما را از فتواى به جواز بهره ورى از مردار باز مى‌دارد، ادعاى اجماع و عدم خلاف است (خمینی، ۱۴۰۰ق، ص۵۴).
۱ . اصل تحقق چنین اجماعى مسلم نیست; بسیارى از فقها: محقق اردبیلى، مجلسى، خوانسارى، آیت اللّه خویى و… در اصل تحقق آن تردید کرده‌اند. از سخنان صاحب مفتاح الکرامه نیز استفاده مى‌شود: اجماع، یا شهرت تحصیل نشده‌است.
امام خمینى، پس از بررسى انظار فقها مى‌نویسد:
با توجه به اختلافى که در مسأله هست، استفاده اجماع از کلام قوم، مشکل است.
امام خمینى(ره)، در ابتدا، اجماع را مهم ترین دلیل برعدم جواز استفاده از مردار مى‌داند و هم چنین علت فتوا ندادن به جواز استفاده و خرید و فروش.
ولى بعد در اصل تحقق آن شبهه مى‌کند و تحصیل چنین اجماعى را مشکل مى‌داند(خمینی(ره)، ۱۴۰۰ق، ص۵۵).
۲ . بر فرض که تحقق اجماع مسلم باشد، احتمال دارد، مستند اجماع کنندگان، روایاتى باشد که درباب حرمت بیع و استفاده از مردار رسیده است. اگر چنین باشد، دیگر کاشف از قول معصوم(ع) نخواهد بود و باید دید، دلالت نصوص و سند آنها چگونه است(خویی، بی تا،ص۶۷).

۳-۸-۵- دیدگاه مرحوم خویى

ایشان نیز همین نظر را دارد. ایشان، تأکید کرده که تحقق چنین اجماعى، مسلم نیست. بر فرض که اجماع هم باشد، کار ساز نیست و نمى تواند کاشف از قول معصوم باشد(خویی، بی تا،ص۶۷). پس، از اجماع، نمى توان برحرمت بهره ورى از مردار، سود جست.
۵ . دلیل آخر بر حرمت خرید و فروش مردار روایات:
روایاتى که درباره مردار و بهره ورى از آن وارد شده‌است:
۱ . روایاتى که بر حرمت خرید و فروش و استفاده از مردار دلالت دارند، صرف نظر از ضعف سند اکثر آن ها، از نظر دلالت، یکسان نیستند. برخى از آن‌ها بهره و خرید و فروش از (مردار) را به طور مطلق نفى مى‌کنند و برخى دیگر، بر حرمت استفاده از مردار، در تهیه غلاف شمشیر، لباس و… دلالت دارند.
۲ . روایاتى که دلالت بر جواز خرید و فروش مردار و بهره از آن، مى‌کنند. در میان این روایات، روایت صحیح و موثق نیز وجود دارد.
مشهور فقهاى شیعه، به این روایت فتوا نداده‌اند. بسیارى از آنان، از جمله شیخ(طوسی، بی تا، ص۹۰). و صاحب وسایل الشیعه آن را حمل بر تقیه کرده‌اند.
خلاصه، روایاتى که بر حرمت گزاردن نماز، با پوست مردار، بلکه به هر گونه استفاده دلالت دارند، بسیارند. امّا در مورد نجاست پوست مردار، افزون بر این، ابن بابویه روایتى نقل کرده که برپاکى پوست دباغى شده مردار، دلالت مى‌کند(عاملی، ۱۴۱۴ق، ص۲۸۶).
نتیجه ی سخن عاملی اینکه بهره ورى از پوست مردار، در نماز و هرگونه مورد دیگر، حرام است و روایات بسیارى گواه بر آن اند(همان، ص۱۰۷).
و دیگری استناد به روایتى که شیخ صدوق نقل کرده و مهر تأیید بر آن است(شیخ مفید، ۱۴۱۰ق، ص۹۰).
روایات در مورد مردار دو دسته اند:
۱ . بهره وری و خرید وفروش مردار جایز است.
۲ . هرگونه بهره وری از مردار حرام است.
از بررسى روایات و انظار فقها، به این نتیجه مى رسیم که بهره غذایى از مردار منع دارد، نه هر بهره اى. در امورى که طهارت شرط نیست، استفاده از اجزاى مردار، منع شرعى ندارد.
امام خمینى، پس از بیان ادله قائلان به نامشروعى بهره ورى از نجاسات و بررسى و نقد سخن آنان مى‌نویسد:
حاصل سخن ما، جواز استفاده از همه اقسام نجاسات است. دلیلى که هرگونه استفاده از آن را نهى کند، دردست نیست. همان طور که دلیلى بر حرمت خرید وفروش آن نیست. بلکه مقتضاى اطلاق ادله، جواز خرید و فروش چیزهاى مفید و سودمند است. براى خروج از این قاعده، دلیل لازم است(خمینی(ره)،۱۴۰۰ق، ص۳۷).
مشهور فقهاى امامیه بهره ورى از مردار و خرید و فروش آن را مجاز نمى شمارند، به این جهت که سود و منفعت حلال و عقلایى در آن سراغ نداشته اند.

۳-۹- خرید و فروش جسد اموات برای تشریح

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اگر جسد مسلمان باشد یقینا خرید و فروش آن جایز نیست هرچند آن را غسل داده باشند که در این حال پاک می‌باشد ولی خرید و فروش آن ممکن است مصداق هتک آن باشد زیرا با آن به شکل متاعی رفتار می‌شود که در شأن او نیست.
اما در مورد کافر جایز است زیرا جسد کافر بنا بر مشهور نجس می‌باشد و اگر نجس هم نباشد بعد از ممات یقیناً نجس می‌شود زیرا کافر را نمی‌توان غسل داد. خرید و فروش اعیان نجسه جایز نیست، مخصوصا که در مورد میته روایات کثیره ای بر عدم جواز بیع وارد شده‌است. این روایات اطلاق دارد و میته ی انسان را هم شامل می‌شود.بنابراین در این مورد هم باید به سراغ ضرورت رفت به این بیان که اگر ضرورت ایجاب کند می‌توان آن را خرید. می‌توان پول را داد و نیت بیع هم نکرد یعنی پول را بدهیم تا طرف جسد را به ما بدهد و یا این که بگوییم حرمت بیع میته در سابق به خاطر این بوده است که منافع محلله ی مقصوده ای بر آن مترتب نبوده است ولی امروزه که چنین منفعتی بر آن مترتب است، موضوع عوض شده‌است و حرمت آن هم مرتفع شده‌است. بنابراین ادله‌ی حرمت میته می‌تواند منصرف به مواردی باشد که منافع محلله نداشته است(خارج فقه مکارم شیرازی، ۱۳۸۵، ص۳).

۳-۱۰- خرید و فروش عذره و بول

بیع عذره هم عده ای به دلیل اینکه در روایتی آمده است بیع عذره حرام است، و اشکالی در بیع عذره نیست. و بعضی در مقام جمع گفته اند که این اختلاف حکم به سبب اختلاف بلاد است یعنی در بعضی جاها منافع محلّله ای بر عذره مترتب است (مانند استفاده به عنوان کود) پس بیع آن حلال است و در بعضی مناطق چنین منفعتی بر آن مترتب نیست در نتیجه بیع آن حرام می‌باشد (همان، ص۴).

۳-۱۱- خرید و فروش سگ و خوک

شیخ انصاری می‌گویند: نوع اول از مکاسب محرمه بیع اعیان نجسه است، در این مسئله سه عنوان را محل بحث قرار می‌دهیم: سگ، خوک، اجزاء این ها .
می فرمایند: آن چه که محل بحث ما است سگ و خوک خشکی است، در مقابل سگ و خوک دریایی. علماء در مورد سگ و خوک دریایی قائل به طهارت هستند ولی سگ و خوکی که در خشکی است محکوم به نجاست است، و چون مرحوم شیخ در اعیان نجسه بحث می کند سگ و خوک دریایی که جزء اعیان طاهره است را بحث نمی‌کند .
سگ و خوک دریایی از اقسام ماهی هستند، منتهی پولک و فلس ندارد و نمی‌شود آن‌ها را خورد، فرموده‌اند: آن سگ و خوک دریایی تخصصا از بحث ما خارج است(خویی، بی تا، ص ۴۵). پس بحث در سگ و خوک خشکی است. شیخ انصاری می فرماید که خرید و فروش سگ هراش حرام است . برای سگ انواعی ذکر شده‌است کلب هراش که اسم دیگرش عقور است سگ شکاری و خانه و نگهبان و باغ و بستان هم داریم، آن چه که شیخ(ره) در میان اقسام کلاب می فرمایند این است که تکسب به کلب هراش حرام است(همان، ص۴۶) .

۳-۱۱-۱- علت عدم ذکرکلب در قرآن

در آیه شریفه قرآن که مکرر خواندیم « حرّمت علیکم المیته و الدم ولحم الخنزیر» چرا
کلمه‌ی کلب نیامده است، با این که خوردنش مانند خنزیر حرام است؟ یک وجهش این است که بگوییم گوشت سگ هم در مردار داخل است، وجه دیگر این است که بگوییم اصلا در هیچ زمانی، یا لا اقل در بین عرب جاهلیت و افرادی که در زمان نزول این آیه شریفه بوده اند گوشت سگ متعارف نبوده و اکنون نیزگوشت سگ متعارف نیست، منتهی گوشت خنزیر را در کشورهای غربی فراوان استفاده می کنند. لذا وجه این که در آیه شریفه لحم الکلب نیامده یکی از این دو وجه است( درس خارج فقه، خمینی،۱۳۶۳،ص۲۳) .

۳-۱۱-۲- معنی کلمه ی هراش در قرآن

هراش یعنی وقتی که دو خروس به جنگ یکدیگر می افتند، عرب می گوید یتهارشان یعنی این دو در حال مقاتله هستند و مهارشه می کنند. هراش آن سگی است که تحریک می شود و یا بدون تحریک است، ولی نکته ای وجود دارد که ذات سگ این است که هراش است، الا اینکه او را برای صید یا حراست یا ذرع یا بستان تربیت دهند اما اگر او را تعلیم ندهند ذاتش این است که حالت تهاجمی دارد و پرخاشگر است. هراش با «ه» داریم و حراش با «ح» داریم. عرب وقتی می خواهد بگوید بین دو خروس هراش وجود دارد با «ه» می آورد. اما برخورد و منازعه دو آدم که به جان هم می افتند را عرب حراش با «ح» می آورد و احترام قائل است.

۳-۱۱-۳- ادله‌ی حرمت خرید و فروش سگ

برای حرمت و عدم جواز بیع کلب هراش یا عقور، مجموعا به دو دلیل استدلال شده‌است؛(همان، ص۲۵)
اجماع ۲- روایات

۳-۱۱-۴- دیدگاه فقهای امامیه در خرید و فروش سگ:

در باب اقسام سگ، فقها می گویند بیع کلب هراش جایز نیست. کلب صید سلوقی - سلوق قریه ای بوده در یمن که سگ ها را خوب تربیت می کردند که شکاری شوند- در روایات آمده که بیعش مانعی ندارد. سگ های دیگری که سگ غیر سلوقی یا سگی که عنوان نگهبان را دارد، آیا خرید و فروش این ها جایز است یا نه؟ نسبت به کلب هراش هیچ اختلافی بین فقها وجود ندارد.

۳-۱۱-۴-۱- دیدگاه شیخ مفید

خرید و فروش سگ حرام است مگر سگ شکاری( شیخ مفید،۱۴۱۰ق، ص۵۹۳).

۳-۱۱-۴-۲- دیدگاه شیخ طوسی

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 124
  • 125
  • 126
  • ...
  • 127
  • ...
  • 128
  • 129
  • 130
  • ...
  • 131
  • ...
  • 132
  • 133
  • 134
  • ...
  • 163

جستجو

  • فایل های مقالات و پروژه ها | مبحث دوم- مبانی تعیین ثمن: – 10
  • دانلود فایل ها با موضوع : بررسی میزان اثربخشی نظام ارزیابی ...
  • دانلود فایل پایان نامه : تحقیقات انجام شده در مورد : بررسی تطبیقی غزل‌ های ...
  • منابع کارشناسی ارشد با موضوع نقش طراحی محیطی در ...
  • فایل پایان نامه کارشناسی ارشد : دانلود پروژه های پژوهشی در رابطه با بررسی عملکرد سیستم ...
  • راهنمای نگارش مقاله دانشگاهی و تحقیقاتی درباره شناسایی و اولویت ...
  • دانلود مقالات و پایان نامه ها با ...
  • تحقیقات انجام شده در رابطه با پایان نامه نهایی ۴- ...
  • دانلود پژوهش های پیشین در رابطه با مدل‌سازی تصادفی چندهدفه ...
  • نگارش پایان نامه در رابطه با چگونگی رفع دلوز ...
  • پژوهش های کارشناسی ارشد درباره شناسایی و رتبه ...
  • دانلود پروژه های پژوهشی درباره طراحی بهینه مقاوم مشارکتی ...
  • پایان نامه کارشناسی ارشد : منابع کارشناسی ارشد با موضوع شناسایی و ...
  • پروژه های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها با موضوع ساخت سنسور رطوبت با استفاده از ...
  • دانلود فایل ها در مورد بررسی تطبیقی اعتراض نسبت به ...
  • فایل پایان نامه کارشناسی ارشد : دانلود پروژه های پژوهشی درباره https://okba.ir/wp-admin/post.php?post=359899&action=edit&classic-editor

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان