فایل های متن کامل پایان نامه - مقاله - تحقیق - پروژه

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
سایت دانلود پایان نامه درباره زمان بندی ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

همانگونه که قبلا نیز بیان شد، هر امپراطوری‌ای که نتواند بر قدرت خود بیفزاید و قدرت رقابت خود را از دست بدهد، در جریان رقابت‌های امپریالیستی، حذف خواهد شد. این حذف شدن، به صورت تدریجی صورت می‌پذیرد. بدین معنی که به مرور زمان، امپراطوری‌های ضعیف، مستعمرات خود را از دست داده و امپراطوری‌های قوی تر، این مستعمرات را تصاحب کرده و بر قدرت خویش می‌افزایند. برای مدل کردن این واقعیت‌، فرض می‌کنیم که امپراطوری در حال حذف، ضعیف‌ترین امپراطوری موجود است. بدین ترتیب، در تکرار الگوریتم، یکی یا چند تا از ضعیف‌ترین مستعمرات ضعیف‌ترین امپراطوری را برداشته و برای تصاحب این مستعمرات، رقابتی را میان کلیه امپراطوری‌ها ایجاد می‌کنیم. مستعمرات مذکور، لزوما توسط قوی ترین امپراطوری، تصاحب نخواهند شد، بلکه امپراطوری‌های قوی تر، احتمال تصاحب بیشتری دارند. شکل ۲-۹ شمای کلی این بخش از الگوریتم را نشان می‌دهد]۱۱.[

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شکل ۲-۹ شمای کلی رقابت استعماری: امپراطوری‌های بزرگتر، با احتمال بیشتری، مستعمرات امپراطوری‌های دیگر را تصاحب می‌کنند]۱۱[
در این شکل امپراطوری شماره ۱ به عنوان ضعیف‌ترین امپراطوری در نظر گرفته شده و یکی از مستعمرات آن در معرض رقابت امپریالیستی قرار گرفته است و امپراطوری های ۲ تا N برای تصاحب آن با هم رقابت می‌کنند. برای مدل‌سازی رقابت میان امپراطوری‌ها برای تصاحب این مستعمرات، ابتدا احتمال تصاحب هر امپراطوری (که متناسب با قدرت آن امپراطوری می‌باشد)، را با در نظر گرفتن هزینه کل امپراطوری، به ترتیب زیر محاسبه می‌کنیم. ابتدا از روی هزینه کل امپراطوری، هزینه کل نرمالیزه شده آن را تعیین می‌کنیم.
(۲-۷)
در این رابطه  ، هزینه کل امپراطوری nام و  نیز، هزینه کل نرمالیزه شده آن امپراطوری می‌باشد. هر امپراطوری‌ که  کمتری داشته باشد  بیشتری خواهد داشت. در حقیقت  معادل هزینه کل یک امپراطوری و  معادل قدرت کل آن می‌باشد. امپراطوری با کمترین هزینه، دارای بیشترین قدرت است. با داشتن هزینه کل نرمالیزه شده، احتمال (قدرت) تصاحب مستعمره رقابت، توسط هر امپراطوری، به صورت زیر محاسبه می‌شود.
(۲-۸)
با داشتن احتمال تصاحب هر امپراطوری، روشی همانند چرخه رولت در الگوریتم ژنتیک مورد نیاز است تا مستعمره مورد رقابت را با احتمال متناسب با قدرت امپراطوری ها در اختیار یکی از آنها قرار دهد. در کنار امکان استفاده از چرخ رولت موجود، در این نوشتار مکانیزم جدیدی برای پیاده‌سازی این فرایند معرفی شده است که نسبت به چرخه رولت دارای هزینه محاسباتی بسیار کمتری می‌باشد. زیرا عملیات نسبتا زیاد مربوط به محاسبه تابع توزیع جمعی احتمال را که در چرخه رولت مورد نیاز است را حذف می‌کند و فقط به داشتن تابع چگالی احتمال نیاز دارد. در ادامه مکانیزم مطرح شده برای اختصاص متناسب با احتمال مستعمره مورد رقابت به امپراطوری های رقیب توضیح داده می‌شود.
با داشتن احتمال تصاحب هر امپراطوری، برای اینکه مستعمرات مذکور را به صورت تصادفی، ولی با احتمال وابسته به احتمال تصاحب هر امپراطوری، بین امپراطوری‌ها تقسیم کنیم؛ بردار  را از روی مقادیر احتمال فوق، به صورت زیر تشکیل می دهیم.

بردار  دارای سایز ۱*Nimp می‌باشد و از مقادیر احتمال تصاحب امپراطوری‌ها تشکیل شده است. سپس بردار تصادفی  ، هم سایز با بردار  را تشکیل می‌دهیم. آرایه‌های این بردار، اعدادی تصادفی با توزیع یکنواخت در بازه [۰,۱] می‌باشند.

سپس بردار  را به صورت زیر تشکیل می‌دهیم.

با داشتن بردار  ، مستعمرات مذکور را به امپراطوری‌ای می‌دهیم که اندیس مربوط به آن در بردار  بزرگتر از بقیه می‌باشد. امپراطوری‌ای که بیشترین احتمال تصاحب را داشته باشد، با احتمال بیشتری اندیس مربوط به آن در بردار  ، بیشترین مقدار را خواهد داشت. عدم نیاز به محاسبه CDF باعث می‌شود که این مکانیزم نسبت به چرخه رولت با سرعت به مراتب بیشتری عمل کند. مکانیزم جدید مطرح شده نه تنها می‌تواند در اختصاص مستعمره به امپراطوری بر حسب احتمال تصاحب آنها مفید باشد، بلکه به عنوان یک مکانیزم انتخاب بر حسب احتمال می‌تواند جایگزین چرخه رولت در الگوریتم ژنتیک برای انتخاب والدین شود و سرعت اجرای عملیات در آن را تا حد زیادی افزایش دهد.
با تصاحب مستعمره توسط یکی از امپراطوری ها، عملیات این مرحله از الگوریتم نیز به پایان می‌رسد.
۲-۵-۱-۶ سقوط امپراطوری‌های ضعیف
همانگونه که بیان شد، در جریان رقابت‌های امپریالیستی، خواه ناخواه، امپراطوری های ضعیف به تدریج سقوط کرده و مستعمراتشان به دست امپراطوری‌های قوی‌تر می‌افتد. شروط متفاوتی را می‌توان برای سقوط یک امپراطوری در نظر گرفت. در الگوریتم پیشنهاد شده، یک امپراطوری زمانی حذف شده تلقی می‌شود که مستعمرات خود را از دست داده باشد. شکل ۲-۱۰ این مسئله را به خوبی نشان می‌دهد. در این شکل، امپراطوری شماره ۴ به علت از دست دادن کلیه مستعمراتش، دیگر قدرتی برای رقابت ندارد و باید از میان بقیه امپراطوری‌ها حذف شود]۱۱[.

 

 

شکل ۲-۱۰ سقوط امپراطوری‌ ضعیف ]۱۱[
۲-۵-۱-۷ همگرایی
الگوریتم مورد نظر تا برآورده شدن یک شرط همگرایی، و یا تا اتمام تعداد کل تکرارها، ادامه می‌یابد. پس از مدتی، همه امپراطوری‌ها، سقوط کرده و تنها یک امپراطوری خواهیم داشت و بقیه کشورها تحت کنترل این امپراطوری واحد، قرار می‌گیرند. در این دنیای ایده آل جدید، همه‌ی مستعمرات، توسط یک امپراطوری واحد اداره می‌شوند و موقعیت‌ها و هزینه‌های مستعمرات، برابر با موقعیت و هزینه کشور امپریالیست است. در این دنیای جدید، تفاوتی، نه تنها میان مستعمرات، بلکه میان مستعمرات و کشور امپریالیست، وجود ندارد. به عبارت دیگر، همه‌ی کشورها، در عین حال، هم مستعمره و هم استعمارگرند. در چنین موقعیتی رقابت امپریالیستی به پایان رسیده و به عنوان یکی از شروط توقف الگوریتم متوقف می‌شود. شبه کد مربوط به الگوریتم رقابت استعماری در شکل ۲-۱۱، نشان داده شده است]۱۱.[

 

    1. ۱- چند نقطه تصادفی روی تابع انتخاب کرده و امپراطوری‌های اولیه را تشکیل بده.

 

    1. ۲- مستعمرات را به سمت کشور امپریالیست حرکت بده (سیاست همسان‌سازی).

 

    1. ۳- اگر مستعمره‌ای در یک امپراطوری‌، وجود داشته باشد که هزینه‌ای کمتر از امپریالیست داشته باشد؛ جای مستعمره و امپریالیست را با هم عوض کن.

 

    1. ۴- هزینه‌ی کل یک امپراطوری را حساب کن (با در نظر گرفتن هزینه‌ی امپریالیست و مستعمراتشان).

 

    1. ۵- یک مستعمره از ضعیف‌ترین امپراطوری انتخاب کرده و آن را به امپراطوری‌ای که بیشترین احتمال تصاحب را دارد، بده.

 

    1. ۶- امپراطوری‌های ضعیف را حذف کن.

 

    1. ۷- اگر تنها یک امپراطوری باقی‌ مانده باشد، توقف کن وگرنه به ۲ برو.

 

شکل۲-۱۱ شبه کد مربوط به الگوریتم رقابت استعماری]۱۱[
شمای کلی الگوریتم در شکل ۲-۱۲ نیز نشان داده شده است. مطابق این شکل، الگوریتم با جمعیت اولیه تصادفی و تشکیل امپراطوری های اولیه آغاز شده و در یک چرخه سیاست جذب و رقابت امپریالیستی تکرار می‌شوند]۱۱[.
شکل ۲-۱۲ شمای کل الگوریتم رقابت استعماری به صورت گرافیکی]۱۱[
۲-۵-۲ مزایای الگوریتم رقابت استعماری
الگوریتم توسعه داده شده، در وهله اول با داشتن یک دیدگاه کاملأ نو به مبحث بهینه‌سازی، پیوندی جدید میان علوم انسانی و اجتماعی از یک سو و علوم فنی و ریاضی از سوی دیگر، برقرار می‌کند. ارتباط میان این دو شاخه از علم به گونه‌ای می‌باشد که غالبا ریاضیات به عنوان ابزاری قوی و دقیق در خدمت علوم انسانی کلی نگر قرار گرفته و به درک و تحلیل نتایج آن کمک می‌کند. اما الگوریتم توسعه داده شده بر خلاف معمول، نقطه‌ی قوت علوم انسانی و اجتماعی، یعنی کلی‌نگری و وسعت دید آن را به خدمت ریاضیات درآورده و از آن به عنوان ابزاری برای درک بهتر ریاضیات و حل بهتر مسائل ریاضی استفاده می‌کند. بنابراین حتی بدون در نظر گرفتن قابلیت‌های ریاضی و عملی روش توسعه داده شده، پیوند ایجاد شده میان این دو شاخه به ظاهر جدا از هم، به عنوان یک پژوهش میان رشته‌ای، در نوع خود دارای ارزش بسیاری می‌باشد]۱۱.[
مزایای الگوریتم اجتماعی پیشنهادی را می‌توان به صورت زیر خلاصه کرد:

 

    • نو بودن ایده‌ی پایه‌ای الگوریتم: به عنوان اولین الگوریتم بهینه ‌سازی مبتنی بر یک فرایند اجتماعی‌ـ سیاسی

 

    • مبتنی بر رفتار اجتماعی انسان که هوشمندانه تر از رفتار های بیولوژیکی اوست.

 

    • سرعت همگرایی بالا

 

  • توانایی بهینه ‌سازی توابعی با تعداد متغییر زیاد: توانایی بهینه ‌سازی هم‌تراز و حتی بالاتر در مقایسه با الگوریتم ‌های مختلف بهینه ‌سازی، در مواجهه با انواع مسائل بهینه‌ سازی
نظر دهید »
منابع پایان نامه درباره :استراتژی نظامی برون مرزی پس ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

پژوهشگر: آقای رضایی هم عنوان کردند که آقای هاشمی به بنده گفتند که اگر ما در جنگ پیروز بشویم، اسراییل نیز به یک کشور عربی حمله می کند!
این یک ذهنیتی بوده که فقط باید از خود آقای هاشمی سوال بشود که شما چه تصوری از پیروزی و قدرت ما داشتید که میگفتید اگر ما پیروز شویم اسراییل دست به چنین اقدامی خواهد زد؟ هیچگاه پیوستگی بین تحولات منطقه خلیج فارس و خاورمیانه به معنای غرب اسیا و اسراییل تا زمان فتح خرمشهر، وجود نداشته است غیر از یک مسئله که آن هم استفاده از اهرم تحریم نفتی غرب در جنگ اعراب و اسرائیل بود. وقتی که اسراییل حمله کرد، اعراب برای فشار به غرب و آمریکا بحث اهرم نفت را مطرح کردند. غیر از این هیچ نوع ارتباط پیوسته مشاهده نمیکنیم و اولین بار این موضوع طرح می شود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

پژوهشگر: در بسیاری از محافل از تشکیل دو جلسه شورای عالی دفاع با حضور امام خمینی ( ره ) صحبت میشود. اما به نظر میرسد با احتساب جلسه سوم خرداد سه جلسه شکل گرفته است. در جلسه اول ( سوم خرداد ) فرماندهان نظامی حضور نداشتند. نظر شما درباره تعداد جلسات چیست؟ آیا میشود به صراحت سه جلسه شورای عالی دفاع را ذکر کرد؟ جلسه سوم خرداد ما جز جلسات شورای عالی دفاع به حساب می آید؟
زمانی که بنده کتاب علل تداوم جنگ را در دست تهیه داشتم، هنوز هیچ منبعی وجود نداشت که به صراحت عنوان کرده باشد این جلسات در چه تاریخی بوده است. این موضوع بر این امر دلالت دارد که اساسا وقتی این جلسات تشکیل میشده، مسئله ادامه جنگ یک مسئله عادی بوده است. جلسات شورای عالی دفاع با حضور سران سه قوه برگزار میشده است. اما به دلیل اهمیت فتح خرمشهر اعضا خدمت امام خمینی میرسند و جلسه را با حضور ایشان تشکیل میدهند. اما هیچ جا مثلا در روزنامه ای عنوان نشده که ما در این تاریخ جلسه با امام داشته ایم. هیچکس از این موضوع اطلاع نداشت. هیچکس یعنی حتی آقای هاشمی رفسنجانی، حتی خود آقای میرحسین موسوی که عضو جلسه بودند و حتی آقای محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. بنده با تمامی این افراد صحبت کردم اما اطلاعی از تاریخ جلسه نداشتند. با تحقیقاتی که انجام دادم، تاریخ جلسات را درآوردم. آقای رضایی به بنده گفتند که من در اولین جلسه حضور نداشتم و جلسه دوم آمدم، پس یقینا تاریخ آن را هم به یاد ندارند. در مصاحبه با آقای موسوی ایشان با این ادله که من وقتی از منزل امام خمینی خارج شدم یک مصاحبه انجام دادم و بعد به خرمشهر رفتم، جلسه اول را به خاطر آوردند که سوم خرداد بود. در حقیقت ایشان نیز سوم خرداد و سفر به خرمشهر را در ذهن داشت. در واقع این تاریخ را از آنجایی به دست آورد که من بعد از مصاحبه به خرمشهر رفتم، نه از این حیث که این موضوع قابل اهمیت بوده است. یقینا این جلسات یک موضوع عادی بوده و بعدها طولانی شدن جنگ و اینکه چرا ما جنگ را ادامه دادیم باعث شد تاریخ این جلسات اهمیت پیدا کند. حتی جالب آن است آقای هاشمی که دفتر خاطرات روزانه دارند هم به این جلسات اشره نکرده اند! از این به بعد بود که تاریخ ششم خرداد ماه نیز به دست آمد. وقتی من تحقیق میکردم نمیدانستم سه جلسه برگزار شده است. بعدها از منابع دیگری مطلع شدم که سه جلسه تشکیل شده است و خیلی ها که نقل میکنند دو جلسه، اگر متکی بر تحقیقات اینجانب است اشتباه است. یک نکته ای را در اینجا خدمت شما عرض کنم. اگر امروز جلسه با امام و تصمیم گیری درباره ادامه جنگ اهمیت پیدا کرده به این دلیل است که آرام آرام این مسئله موضوعیت پیدا کرده که چرا ما جنگ را پس از فتح خرمشهر ادامه دادیم؟ و در جلسه ای که با امام تشکیل شد چه کسانی مخالف و موافق بودند. به نظر من باز تصمیم گیری به ادامه جنگ در جلسه سوم اتفاق نمی افتد. تصمیم گیری را شخص امام خمینی بعد از سخنرانی صدام که در آن اعلام عقب نشینی میکند، انجام میدهند. فردای آن روز در تاریخ ۳۱ تیر ماه امام دیداری عمومی دارند و در آن استناد به سخنرانی صدام میکنند. میگویند که من نمیدانم و عجیب هم هست که شما صحبت های این آدم ( صدام ) را گوش دادید یا خیر؟ یک ساعت وقت من گرفته شد. در حقیقت امام سخنرانی یک ساعته صدام را گوش داده بودند و در آن سخنرانی اعلام میکنند که نیروها از لبنان برگردند. این به چه علت است؟ زیرا چون ما وقتی پس از فتح خرمشهر جنگ را ادامه دادیم، دیگر ورود به خاک عراق موضوعیت خود را از دست داده است. فرمانده سپاه همراه یک هیئت نظامی سیاسی به لبنان سفر کرده است. یک هیئت دیگر پس از آن به لبنان رفت که من هم همراه آنها بودم. حاج احمد متوسلیان فرمانده لشکر ۲۷ در سوریه مانده بود. روند تحولات جنگ داشت طی میشد، از این طرف ها جلساتی شکل گرفته شده بود اما تصمیم برای ادامه جنگ اتخاذ نشده بود لذا تصمیمی که گرفته میشود توسط شخص امام خمینی است. ذکر این جلسات از نظر تاریخی مهم است اما تصمیم نهایی توسط امام خمینی گرفته شده است. استدلال هایی انجام میشود که سیاسیون و نظامیون این موضوع را به امام تحمیل کردند که درست نیست. در نقطه آخر شخص امام خمینی با اداراک از عقب نشینی صدام تصمیم به ادامه جنگ گرفتند. در حقیقت ایشان از این عقب نشینی صدام نتیجه میگیرند که ما باید به جنگ ادامه بدهیم.
پژوهشگر: به نظر شما ایران اساسا در عملیات رمضان به دنبال دستیابی به چه هدفی بود؟ در حقیقت استراتژی نظامی ایران در این عملیات چه بود؟
در واقع همان ذهنیت آقای هاشمی بود و باز هم تنها کسی که ایده ای برای ادامه جنگ دارد و همان ایده است که مورد موافقت قرار میگیرد. البته این در حد احتمال است. آقای رضایی از قول امام عنوان میکردند که در مرز متوقف بشوید. ایشان هیچگاه صحبت از اتمام جنگ نکردند. ایشان بنا به استدلال های خویش میفرمودند که وارد خاک عراق نشویم. بنده به آقای رضایی گفتم که چرا از امام سوال نکردید که چرا ما در مرز متوقف بشویم؟ در حقیقت دلیل امام چه بود؟ گفتند سوال نکردیم. بنابراین این که چرا امام این ایده را مطرح کرد هیچ وقت به آن نمیرسیم زیرا امام امروز در دسترس ما نیست و به کسی هم نگفتند و کسی هم از ایشان سوال نکرده است. ولی امروز آقای هاشمی هست و ما میتوانیم از ایشان سوال کنیم که چرا شما به این ایده رسیدید؟ اما باز هم کسی از آقای هاشمی این سوالات را نمیپرسد و بعدها این مسئله به گمانه زنی تبدیل میشود و ما ادله ای را بر آقای هاشمی حمل میکنیم. باید امروز از ایشان سوال بشود که چرا شما این نظر را دادید؟ نظر ایشان این بود که ما یک زمینی را بگیریم. امروز چقدر ایشان متهم میشود که میخواستند یک جایی را بگیرند و جنگ را تمام کنیم. خود ایشان دلایلی را ذکر میکند اما کسی نیست که این بحث را روشن کند. همه تحلیل ها بر اساس گمانه زنی شکل میگیرد. بنابراین رمضان همین هدف را داشت که ما فکر میکردیم پس از پیروزی در فتح المبین و بیت المقدس میتوانیم سریعا در رمضان هم پیروز بشویم. برویم منطقه ای از عراق را بگیریم و بعد هم برای پایان جنگ مذاکره کنیم. در حقیقت یک چیزی دست ما باشد اگر هم قصد اتمام جنگ را نداشتند آن زمین به قدری ارزشمند باشد که دشمن مجبور بشود به ما امتیاز بدهد، صدام متجاوز هم غرامت جنگ را پرداخت کند و جنگ به اتمام برسد.
پژوهشگر: به نظر شما آیا اگر نیروهای ایرانی موفق میشدند منطقه ای حتی استراتژیک و وسیع را اشغال کنند، مسئولین جمهوری اسلامی قائل به پایان رساندن جنگ می شدند؟
صحبت این بود که ما در عملیات رمضان یک منطقه ای را تصرف کنیم و به جنگ پایان بدهیم. در این عملیات نتوانتسیم و عنوان کردیم که در عملیات تعیین سرنوشت این کار را انجام میدهیم که باز هم نشد و نام آن را والفجر مقدماتی نهادیم. این بحث که راضی میشدیم یا خیر هنوز هم ادامه دارد. آقای هاشمی میگویند که میشد. اما من معتقدم که جنگ پایان نمیپذیرفت. اولین بار سال ۱۳۶۴ پس از عملیات فاو این موضوع روشن شد که با تصرف یک منطقه استراتژیک از خاک دشمن جنگ پایان نمپذیرد. فاو و تحولات آن نشان میدهد که این استراتژی شکست خورده است. زیرا پیروزی را به دست آوردیم و مک فارلین هم برای مذاکره به ایران آمد. در واقع سطح نظامی و سیاسی برابر جلو میرفت اما به یک باره هر دو با شکست مواجه شد. پس از تصرف فاو ۶ ماه زیر فشار بودیم که با هیچ دوره ای قابل مقایسه نیست، قضیه مک فارلین هم به دلیل هر عاملی در داخل و خارج شکست خورد. اما آقای هاشمی هنوز هم از آن طرح دفاع میکنند، اما من معتقدم که خیر جنگ تمام نمیشد. حال یک ادله دیگری هم میتوانیم به آن استناد کنیم و آن این است که آمریکایی چگونه بر عراق پیروز شدند؟ صدام را از کجا بیرون کشیدند؟ این صدام با این شخصیت و این نوع مبارزه نشان میدهد که این روش ها برای تسلیم کردن او اصلا امکان پذیر نبوده است. ضمن اینکه با یک منطقه را بگیریم و جنگ را تمام کنیم سه پیش فرض غلط داشت. اولا از توانایی ما برداشت درستی وجود نداشت. بعد از رمضان معلوم شد که ما همچین توانایی را نداریم. دوما برداشت ما از اینکه صدام آمریکایی است و آمریکایی ها و عربستانی ها او را از قدرت برکنار میکنند که این پیش فرض هم غلط بود. سوما ما فکر میکردیم که صدام تسلیم خواهد شد که این پیش فرض نیز اشتباه بود. در واقع سه پیش فرض غلط مبنای این استراتژی بود. در نهایت من معتقدم که با استراتژی تصرف یک منطقه نمیتوانستیم به جنگ پایان دهیم. حالا یک سوالی پیش می آید که ما چگونه میتوانستیم به جنگ پایان دهیم؟ استدلال کسانی که میگویند ما میتوانستیم صدام را ساقط کنیم بر چه مبنایی است؟ این خود یک بحث مفصل است.
پژوهشگر: استراتژی جمهوری اسلامی ایران در عملیات رمضان درست نبود و موجبات ناکامی ایران در صحنه جنگ را پدید آورد. اساسا چرا اصرار به عبور از مرز از این منطقه ؟ آیا راهکار بهتری برای ادامه جنگ نبود؟
ببینید وقتی که استراتژی شما تصرف منطقه ای است که اهمیت داشته باشد، در جنوب هیچ منطقه ای به این اهمیت وجود ندارد.
پژوهشگر: با توان رزمی ما نیز همخوانی داشت؟
بله. خرمشهر را فتح کرده بودیم و پشت مرز بودیم.
پژوهشگر: گزینه دیگر بغداد بود که از طرف استان ایلام بخواهیم عملیات کنیم که با توان رزمی ما سازگار نبود!
بله. حمله به بغداد یعنی سقوط رژیم بعث و صدام حسین. این استراتژی سقوط صدام است. میبایست از آنهایی که میگویند باید استراتژی سقوط صدام را دنبال میکردیم این سوال را کرد که وقتی شما نمیتوانید بصره را تصرف کنید چگونه میخواهید به بغداد حمله کنید و به دنبال سقوط صدام باشید؟
پژوهشگر: پس بلاشک بهترین مکانی که میتوانستیم از آنجا عملیات کنیم همین منطقه بود؟
بله مهم ترین این منطقه بود. ما خرمشهر را آزاد کردیم و اینجا بهترین زمینی است که میتوانیم از آن عملیات کنیم. بصره در جنوب عراق همراه با جمعیت، اقتصاد، صنعت و با جمعیت شیعه است. فاو در انتهای خلیج فارس به هیچ وجه از نظر اهمیت با بصره قابل مقایسه نیست. تصرف فاو نیز به این جهت دارای اهمیت بود که شما بتوانید از آنجا برای فتح بصره اقدام کنید.البته بدلیل قطع ارتباط عراق با شما خلیج فارس اهمیت داشت.
پژوهشگر: آیا به صرف شکست ایران در عملیات رمضان، میتوانیم ماهیتا بگوییم ادامه دادن جنگ پس از فتح خرمشهر اشتباه بود ؟
زمانی وجود دارد که شما قضاوتی را بر اساس آنچه که اتفاق افتاده انجام میدهید، مثل امروز که میگوییم نباید جنگ را ادامه میدادیم و باید جنگ را تمام میکردیم. علت آن چیست؟ چون ادامه دادیم و شکست خوردیم. وقتی واقعه ای اتفاق افتاده و نتیجه آن را دیدید که نوع نگاه قضاوت است و نه پیش بینی احتمالات برای تصمیم گیری. اما یک نوع نگاه دیگر هم وجود دارد. فرض کنید ما جنگ را به اتمام میرساندیم. آیا امکان داشت؟ جمهوری اسلامی ایران تا زمانی که صدام اعلام عقب نشینی میکند از بعضی مناطق اشغالی و عقب نشینی هم نمیکند آیا اقدامی برای حمله به خاک عراق کرد؟ ما تا آن تاریخ هیچ اقدامی برای ورود به خاک عراق نکردیم. عراق متجاوز است و بعضی از مناطق ما را هنوز در اشغال خود دارد. فرض کنیم ما در مرز ایستاده ایم. آیا با صحبت میشد چیزی از عراق گرفت؟ امکان دارد بعضی بگویند امکان داشت. شما وقتی تاریخ واقع شده را نقد میکنید، بدیلی را برای آن می اورید که محقق نشده و با اما و اگر همراه است. استفاده از “اگر” یک بازی ذهنی است و یک بررسی تاریخی نیست. بحث تاریخی در مورد واقعه است و وقتی این واقعه اتفاق نیفتاده، نمیتوان در مورد آن بحث کرد. این بحث ها، بحث های سیاسی و راهبردی است. بحث های راهبردی در مورد امکان ها و گزینه ها است.
خود کسانی که میگویند اگر جنگ را تمام میکردیم بهتر بود، ایا اگر آن روز پس از چند عملیات موفقیت آمیز به جنگ پایان میدادیم مدعی نمیشدند که چرا را ادامه ندادید؟ ما اگر یک عملیات موفق دیگر داشتیم میتوانستیم صدام را در موضع ضعف کامل قرار دهیم. آیا نمیگفتند که چرا بدون گرفتن غرامت به جنگ پایان دادید؟
پژوهشگر: پیشنهاد پرداخت غرامت به ما چه مقدار جدی بود؟
در گفتگویی که با آقای ولایتی داشتم ایشان عنوان کردند که یک نفر از عربستان و یک نفر از هند برای بحث پرداخت غرامت آمدند. یک پیشنهادهایی آنها دادند و یک مواردی را هم ما گفتیم. رفتند و دیگر جواب ندادند. یک نکته ای در اینجا وجود دارد.
پژوهشگر: ایالات متحده بر اساس تئوری هنری کیسینجر به دنبال جنگ بدون برنده بود. ایا ما برداشتی از این تئوری داشتیم که آمریکا چنین تئوری را دارد و ممکن است به کمک عراق بیاید و نگذارد ما موفق بشویم. به نظر شما آیا آمریکا به دنبال این بود که جنگ ادامه پیدا کند؟
صد در صد. یکی از اشتباهات ما این بود که ما فکر میکردیم آمریکا به دنبال اتمام جنگ است و تا قطعنامه ای صادر نکردند، ما باید وارد خاک عراق بشویم. در صورتی که بعدها مشخص شد آمریکا به دنبال اتمام جنگ نبوده است و این جز محاسبات اشتباه ما بود و اینکه ما میگوییم میشد جنگ را تمام کرد، با کی جنگ را تمام میکردیم؟ آمریکا که به دنبال اتمام جنگ نبود، صدام هم در بدترین وضعیت حرف های بزرگ میزد، پس ما اینجا با چه کسی مذاکره کنیم؟ سازمان ملل هم که کاملا منفعل بود. قدرت میتواند برای ما دستاورد بیاورد.
دکتر سید کمال خرازی وزیر امور خارجه‏ی جمهوری اسلامی ایران در دوران ریاست جمهوری حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی، استاد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران‏، رئیس و عضو شورای راهبردی روابط خارجی میباشند. از نخستین سمت‌های ایشان بعد از انقلاب اسلامی، مدیر عاملی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. خرازی که مدیرعامل خبرگزاری ایرنا بود، در زمان جنگ عراق علیه ایران، مسئولیت ستاد تبلیغات جنگ را نیز بر عهده داشت. وی پیش از انتصاب به سمت وزیر خارجه، مدتی نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد بود.
پژوهشگر: جناب آقای دکتر ، با توجه به اینکه شما بعضا در جلسات شورای عالی دفاع حضور داشتید، طرح عبور از مرز و رسیدن به خاک عراق در این شورا از چه زمانی مطرح شد؟ آیا اساسا مسئله عبور از مرز در آن زمان دغدغه جدی بود؟
در جلسات شورایعالی دفاع ریز عملیات مطرح نمی شد. طرح عملیات درقرارگاه گرفته می شد و جناب اقای هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جنگ سیاستهای حاکم بر عملیات نظامی را با مقامات عالیه هماهنگ می کردند.
پژوهشگر: آیا کارشناسان وقت وزارت امور خارجه به مقامات کشور مشاوره ای مبنی بر اینکه استراتژی آمریکا پیش بردن تئوری جنگ بدون برنده در جنگ عراق و ایران است نداده بودند؟ آیا اساسا وزارت خارجه تحلیلی از استراتژی ایالات متحده داشت ؟
در آن زمان اینجانب در وزارت خارجه نبودم و اطلاعی از مشاوره هایی که درباب استراتژی آمریکا به مقامات می دادند ندارم، ولی به هر صورت چنین سیاستی از سوی غرب مشخص بود که نمی خواستند ایران پیروز شود و لذا سعی داشتند به عراق کمک کنند تا به نوعی توازن برقرار شود.
پژوهشگر: آقای خرازی، یکی از موضوعاتی که مخالفین ادامه پیدا کردن جنگ پس از فتح خرمشهر به آن استدلال میکند پیشنهادات مختلف برای پرداخت غرامت به ایران برای رسیدن به صلح و آتش بس است. چه مقدار پیشنهادات پرداخت غرامت جدی بود؟
اولا مسأله دریافت غرامت هدف ایران نبود و دیگران هم در پیشنهاد خود جدی نبودند چنانچه بعد از پذیرش قطعنامه هم کسی به صندوق بازسازی ویرانیهای دو کشور که یکی از بندهای قطعنامه بود کمک نکرد. هدف جنگ جلوگیری از تجاوز و تنبیه متجاوز بود و نه دریافت غرامت که در اینکار موفق شد.
پژوهشگر: بعضا عنوان میشود فشار افکار عمومی در سال ۱۳۶۱ در کشور برای نپذیرفتن صلح و تنبیه صدام بسیار زیاد بود. آیا چنین موضوعی صحت دارد؟
اگر تصمیمی بر خلاف تصمیمی که مقامات جمهوری اسلامی ایران برای ادامه پیدا کردن جنگ گرفته میشد بنا به فشار افکار عمومی آیا اتفاق خاصی در کشور رخ میداد؟
قاطبه مردم ایران طرفدار تنبیه متجاوز بودند و از آنجا که امام (ره) نحوه تنبیه متجاوز و مسیر جنگ را با اتکاء به قدرت مردمی نظام تعیین می فرمودند مردم به فرمان امام بودند و با هدایت امام، کسی به جز عده قلیلی از آتش بس و صلح با صدام حمایت نمی کرد.
پژوهشگر: آیا پس از پایان جنگ جمهوری اسلامی موفق به گرفتن غرامت جنگ از عراق شد ؟
پس از پذیرش آتش بس، ایران موفق به گرفتن غرامت نشد زیرا قطعنامه صحبتی از پرداخت غرامت نکرده بود. حتی پس از آنکه دبیرکل در گزارش خود عراق را به عنوان شروع کننده جنگ معرفی کرد، شورای امنیت اقدامی در این راستا انجام نداد. بنابراین نمی شد به استناد قطعنامه درخواست غرامت کرد.
سرتیپ بازنشسته توپخانه و ستاد مسعود بختیاری از نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، افسر عملیاتی قرارگاه کربلا از طراحان عملیات بیت المقدس ( عملیات آزادسازی خرمشهر) میباشند. ایشان کتابی را نیز با نام عملیات بیت المقدس: آزادسازی خرمشهر به رشته تحریر در آوردند. این اثر عنوان کتاب برتر سال را به خود اختصاص داد.
پژوهشگر: در سلسله عملیات های ۴ گانه نیمه دوم سال ۱۳۵۹ که همگی به نوعی به ناکامی انجامید، ارتش مدیریت صحنه جنگ را بر عهده داشت. به نظر شما عوامل ناکمی ایران در این عملیات ها چه بود؟
اولا باید بگویم که صحبت شما کاملا درست است. مدیریت صحنه جنگ را ارتش بر عهده داشت. به این دلیل که در آن زمان هنوز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انسجام سازمانی پیدا نکرده بود، اساسا سپاه به عنوان فرماندهی کل تشکیل نشده بود و به صورت سپاه شهری با وظیفه انتظامی عمل میکرد. آقای ابوشریف و مرتضی رضایی که هر به دو فرماندهی سپاه منصوب شدند اساسا معتقد به جنگیدن سپاه با دشمن خارجی نبود و اعتقاد داشتند که سپاه وظیفه دیگری دارد اما تعدادی دیگر که از فرماندهان سپاه که عمدتا متعلق به استان خوزستان بودند مثل آقای شمخانی، سردار رشید، احمد غلامپور و شهید احمد سوداگر اعتقاد داشتند که سپاه باید در جنگ برون مرزی نیز شرکت کند. غرض این بود که بگویم در سال اول جنگ مدیریت صحنه بر عهده ارتش است زیرا نیروهای سپاه هم فاقد سازمان و هم فاید تجربه هستند. نیروهای مردمی نیز علی رغم همه شور و شوق و انگیزه خود که جای تردید ندارد، نه مجهز و نه آموزش دیده بودند. کسانی هم که اندک آشنایی داشتند از حد سرباز منقضی خدمت و یا درجه دار منقضی خدمت تجاوز نمیکرد. بنابراین مدیریت صحنه جنگ بر عهده ارتش بود اما ارتشی که دچار مسائل طبیعی و پالایش های صورت گرفته بعد از هر انقلابی قرار میگرفت شده بود. در واقع انقلاب یعنی تغییر طبقات اجتماعی. ارتش نیز باید خود را با هنجارها و شرایط جدید تطبیق میداد و توجیه میکرد. طبیعی بود که فرماندهان قدیم نمیتوانستند جایگاهی داشته باشند. در اثر این مسائل دو فشار بر ارتش وجود داشت. مورد اول فشار بیرونی به ارتش بود که خود به دو بخش تقسیم میشد. یک فشار ضد انقلاب برای انحلال ارتش که عمدتا گروه های چپ سرمدار این جریان بودند. فشار دیگر از طرف انقلابیون راستین و روشنفکران جامعه بود. تصور این افراد آن بود که ارتش یک ارتش آمریکایی است و کودتای ۲۸ مرداد را بار دیگر تکرار خواهد کرد. یک فشار هم از درون خود ارتش از جانب نیروهای ارتش وجود داشت. نیروهای ارتش افرادی بودند که عمدتا درک صحیحی از مفهوم آزادی نداشتند و فکر میکردند هر کس هر کاری که به دلخواهش است را انجام بدهد مفهوم آزادی شکل گرفته است. بنابراین بدون هیچ سو نیتی اغلب دنبال منافع و مصالح شخصی خود بودند و یا فکر میکردند واحد به آن طوری که فکر میکنند مدیریت بشود بهتر است. مثلا در یک واحدی سربازان به نوبت هفتگی فرماندهی واحد را در دست میگرفتند. در یک واحدی فرماندهی شورایی شده بود. این قبیل مشکلات پیش آمد و فشار از درون و بیرون بر ارتش بسیار زیاد شد و موجب گشت انضباط ارتش خدشه دار بشود. هنگامی که انضباط دچار مشکل بشود، به تبع آن آموزش نیز دچار مشکل میگردد. همچنین نگه داری تجهیزات و آماده نگه داشتن نیروها نیز دچار مشکل میگردد. بنابراین ارتش با این سه مشکل اساسی مواجه بود و زیر یک فشار روانی شدید که ناشی از تبلیغات گروه های چپ مبنی بر انحلال ارتش بود قرار داشت. در این فشار تبلیغاتی تهمت های بسیار ناروا و حتی ناموسی به نیروهای ارتش وارد میشد. در کنار این موضوعات، در هفته اول انقلاب مسئله پاره ای نا امنی ها در بعضی از نقاط کشور پیش آمد. طبیعاتا نظام برای برقراری امنیت و برای حفظ تمامیت ارضی کشور نیاز به نیروی مسلح داشت. شهربانی و ژاندارمری آن زمان که امروز در قالب نیروهای انتظامی ناجا میشناسیم، چون در قبل از انقلاب در صف اول فرمانداری نظامی بودند تقریبا از بین رفته بودند. ارتش همچنین درگیر برقراری تامین امنیت در غرب کشور و در آمل در شمال کشور و همچنین در خوزستان در جنوب غرب کشور است. نزدیک بیست ماه ارتش درگیر برقرای امنیت داخلی در کشور بود. در کنار این، مسئله پاکسازی عناصر از نظر سیستم انقلاب و گروه هایی که تشکیل شده بود در ارتش ادامه داشت و به گفته شهید دکتر چمران وزیر دفاع وقت، ظرف ۲۰ ماه ۱۵۰۰۰ نفر در ارتش پاکسازی شدند. در کنار این پاکسازی یک سری از نیروها نیز خود از ارتش خارج شدند که اکثرا متخصصین حرفه ای ارتش محسوب میشدند. در کنار این وزیر دفاع وقت با تصویب شورای عالی دفاع مدت سربازی را از ۲۴ ماه به ۱۲ ماه کاهش داد. این کاهش به خاطر این بود که سربازها هر روز به یکی از گروه های سیاسی متمایل میشدند. طبیعتا خدمت ۱۲ ماه سرباز را در مرحله عملیاتی نگه نمیدارد. کسی که سرباز میشود ۴ ماه را در دوره آموزش رزم مقدماتی میگذراند. یک ماه را نیز به مرخصی میرود. از هفت ماه باقی مانده سرباز باید آموزش یگانی را در پادگان بگذراند. یعنی سرباز در دوره آموزش مقدماتی فقط با اصول اولیه سربازی آشنا میشود. کار کردن با توپ و تیربار و تانک و یا هر چیز مربوط به رسته را باید در آموزش انفرادی یگانی بگذراند. در حقیت در هر رسته ای که خدمت میکنی باید آموزش مرتبط با رسته را در قالب آموزش انفرادی یگانی بگذرانی. در ۳ ماه باقی مانده باید آموزش اجتماعی یگان فراگرفته شود. یعنی اینکه گردان من چگونه با گردان کناری خود میتواند کار کند. مخلص کلام این است که سرباز در یک سال اول آموزشی است. بعد از پایان یک سال تبدیل میشود به یک سرباز عملیاتی زیرا آموزش های مرتبط را طی کرده تا به یک تخصصی در حد خود رسیده است. حال شما این فرد را مرخص میکنید و یک سرباز دیگر را جایگزین او میکنید. در حقیقت شما هیچ وقت یک سرباز عملیاتی در اختیار ندارید. در کنار این ها وقتی شما مدت سربازی را به یک سال تقلیل دادید، بسیاری از رانندگان و خدمه توپ ما که یک مقداری نیاز به سواد بالاتری نیاز دارند تا بتوانند با این وسایل کار کنند که اکثر از درجه داران و افسران وظیفه بودند نیز رفته بودند. ارتش از لحاظ کادر پرسنلی دچار مشکل عمده ای شده بود. هم در رده بالا فرماندهانی را از دست داده بودیم به دلیل مسئله انقلاب، هم تعدادی خود از ارتش خارج شده بودند.ذکر این نکته قابل توجه است که عنوان شده بود هر کس در هرجایی که دوست دارد خدمت کند. در نتیجه همه کسانی که تخصص تانک داشتند و در گرمای خوزستان خدمت میکردند و حتی دوره تخصص خود را در انگلستان دیده بودند به شهرهای خود انتقال یافتند. در نتیجه لشکر زرهی خالی از نیروی متخصص شده بود. ارتش نیز دچار مسائل امنیتی کشور شده بود و آموزش تخصصی خود را کنار گذاشته بود. در حقیت ارتش به کار جنبی مشغول شده بود. آموزش، انضباط و تعمیر و نگه داری تجهیزات ارتش دچار مشکل شده بود. حال این ارتش با یک حمله بسیار قدرتمند خارجی مواجه شده است. یعنی مواجه با ارتشی که خود را دو سال آماده حمله کرده است. در ان زمان نیروی زمینی ارتش ۶ لشکر بیشتر نداشت. لشکر ۶۴ ارومیه، لشکر ۲۸ کردستان، لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه، لشکر ۹۲ زرهی خوزستان، لشکر ۱۶ زرهی قزوین، لشکر ۷۷ خراسان و لشکر ۲۱ که این لشکر، لشکر منحل گارد شاهنشاهی بود. ما با چنین وضعی مواجه میشویم با هجوم دشمن در حالی که بیش از سه لشکر ما نیز درگیر تامین امنیت در مناطق آشوب زده کشور است. در کنار این به هر دلیلی که مدیریت عالیه نظام باوری مبنی بر حمله عراق به کشور ندارد، اطلاعات و هشدار ارتش مبنی بر احتمال وقوع حمله عراق به کشور مورد قبول واقع نمیگیرد. در درجه دوم موضوعی که از نظر من اهمیت بسیار دارد آن است که سیستم های اطلاعاتی ارتش ما منحل شده بود. چون از هر نوع سیستم اطلاعاتی برداشت ساواکی بودن داشتند. در حالی که سیستم اطلاعاتی ارتش کار انفرادی بر روی کسی انجام نمیدهد. سیستم اطلاعاتی ارتش بر روی زمین، دشمن، جو و تهدید کار میکند. آیا کسی با حکومت مخالف است یا خیر به سیستم اطلاعاتی ارتش ارتباطی پیدا نمیکند. ولی به دلیل اینکه برچسب ساواکی بودن بر روی نیروهای ارتش خورده میشد، خیلی از نیروها رفته بودند و در نتیجه سیستم اطلاعاتی ارتش آنگونه که باید نمیتوانست رصد ارتش عراق را انجام بدهد و چون سیستم اطلاعاتی شما از هم پاشیده بود، عناصری که برای شما از کشور مقابل خبر می آوردند شناخته شده بودند و یا به خاطر انحلال سازمان های کشور دیگر در دسترس نبودند. بنابراین اطلاعاتی که از ارتش عراق وجود داشت، اطلاعات بسیار اندکی بود. آن اطلاعاتی که توسط حاضرین در مرز داده میشد نیز مورد قبول و باور نبود. در نتیجه عراق به یک مرتبه با هجوم سنگین ارتش عراق مواجه شد. اما بدون هیچ تعصب سازمانی نگاه کنید که چه سازمانی جلوی پیشروی دشمن را گرفت؟ یک لشکر ساده از نظر نظامی میتواند ۶۰، ۷۰ ، ۸۰ یا صد کیلومتر نظامی را پوشش بدهد. ولی لشکر ۹۲ خوزستان با استعدادی کمتر از ۴۰ درصد با مرزی معادل ۵۰۰ کیلومتر هر گوشه ای را بپوشاند باز از گوشه دیگر عده ای وارد میشوند. بنابریان در آغاز جنگ در شش، هفت روز اول ارتش عراق حدود ۱۵۰۰۰ کیلومتر از خاک سرزمینی کشور ما را به اشغال درآورده است. در بعضی از نقاط مثل دزفول در حدود ۹۰ کیومتر پیشروی کرده است. اما یک نکته ای در اینجا وجود دارد. اینکه در مقابل این هجوم هیچ اقدامی صورت نگرفته صحبتی کاملا اشتباه است زیرا شهدایی هستند که متعلق به همان روزها اول جنگ هستند اما این مقاومت، مقاومتی متناسب با شدت حمله عراق نیست و لذا جلوی پیشروی عراق گرفته میشود و به حمله آن به تاخیر انداخته میشود و قبل از اینکه عراق به اهداف خود برسد پیشروی او متوقف میشود. این نکته بسیار مهمی است. عراق به قصد اشغال خرمشهر،ابادان، شوش، اندیمشک، دزفول، شوشتر وارد خوزستان شده و قصد داشت به سمت ماهشهر حرکت کند زیرا خوزستان را از آن خویش میداند. به جز نیمی از خرمشهر در بقیه موارد موفق نبود و نیروهای عراقی در بیابان های خوزستان در نیمه راه هدف متوقف شدند. این مسئله قابل توجه ای است که عراق به اهداف استراتژیکی مورد نظر خود نتوانست دست پیدا کند. جلوی این پیشروی را ارتش توانست بگیرد. نیروهای مردمی با علاقه بدون ترس از شهادت به جبهه آمده بودند اما در مقابل یک ارتش منظم باید با یک ارتش منظم جنگید. در مقابل تانک باید تانک قرار داد. در مقابل هواپیما باید هواپیما قرار داد. در مقابل هلی کوپتر، هلی کوپتر نیاز دارید. صرف ایثار و جانبازی نمیتواند از همه کاری جلوگیری کند. تخصص و تجهیزات نیز مطرح است. البته حضور نیروهای مردمی خود روحیه دهنده، تشویق کننده و یک عامل موثر میتواند باشد اگر چه در بعضی از نقاط اغتشاش نیز به وجود می اورد. یک سری افراد برای کمک می ایند اما به خاطر اینکه وارد به کار نیستند اختلال نیز در کار پیش می آوردند. اما نهایت کمک را نیروهای مردمی کردند. از مردم مناطق اشغالی نیز فقط مردم خرمشهر مقاومت کردند. سایر شهرها مردم شهر را تخلیه کردند یا در شهر بودند اما فشاری نبود. بین شش روز تا دو ماه ابتدایی جنگ بود که ارتش عراق در خاک ایران متوقف و به نوعی زمین گیر شد. ارتش عراق آمده بود تا به یک چیزی دست پیدا کند اما نتوانست. وقتی شما توانستید دشمن را متوقف کنید، آن وقت میتوانید به او حمله کنید. طبق روش ها و اصول تاکتیکی باید ابتدا دشمن حمله ور متوقف بشود. در واقع ابتدا باید او را مهار کنید. این کار را ارتش انجام داد. در روز ششم بود که عراق درخواست آتش بس کرد. تقاضای آتش بس نشان دهنده این است که آنها فهمیدند که نمیتواند به اهداف مورد نظر خود دست پیدا کنند. عراق به ایران حمله نکرده تا در روز ششم درخواست آتش بس بکند. نیروهای موجود در خرمشهر ۳۴ روز مقاومت کردند. حتی نیروی زمینی برای جبران کمبود نیروی خود از ۷۵۰ دانشجوی دانشکده افسری به صورت سرباز در خرمشهر استفاده کرده است. در ۱۷ روز اول ۳۰ خلبان شهید شدند که این نشان دهنده آن است که چه مقدار پرواز انجام شده است. در هوانیروز هم به همین شکل بود. یا حجم تیراندازی توچخانه ما نشان دهنده آن است که چه مقدار تیراندازی کرده با بتواند دشمن را متوقف بکند. به هر حال یک نتیجه بگیریم. متوقف کردن دشمن ظرف بیست روز تا دو ماه ابتدایی اقدامی بسیار بزرگ از نظر تاکتیکی بود و مانع از این شد که عراق به اهداف مورد نظر خود برسد. امروزه یکی از تعاریفی که در مورد پیروزی به کار میبرند این است که اگر شما مانع رسیدن دشمن به اهداف مورد نظرش بشوید شما پیروزید. برای مثال اسراییل در خلال جنگ ۳۳ روزه به داخل خاک لبنان حمله ور میشود. نیروهای حزب الله نمیگذارند اسراییل به اهداف خود دست پیدا کند. اگر چه صدمات و لطماتی به حزب الله وارد شده اما چون نتوانسته به اهداف خود برسد شکست خورده است. بنابراین همین قدر که ارتش عراق به اهداف خود نرسید و ظرف شش روز تقاضای آتش بس کرد، نشان دهنده خنثی شدن استراتژی حمله خود به ایران است. اینجا است که ما میگوییم عراق دچار شکست شد. از این پس ما به عراق حمله میکنیم. جالب است که پس از گذشت بیست روز از حمله عراق به کشور در حالی که در بعضی از نقاط هنوز توسط عراق عقب زده میشویم، به عراق حمله میکنیم. حمله ای هم که انجام میشود به چند دلیل است. یک بر اساس فشار افکار عمومی است. زیرا افکار عمومی به دلیل مسائل انقلابی به هیجان آمده و اصول نظامی را نمیشناسد و خواستار حمله به عراق میشود. مردم دچار خشم شده بودند زیرا عراقی که یک چهارم با وسعت و یک سوم ما جمعیت دارد به کشور حمله کرده است. به هر حال ارتش ناگزیر است که به افکار عمومی پاسخ بدهد. اطلاعات رسیده از عراق اطلاعات خوبی نیست. ما در روز بیست و سوم مهرماه توسط لشکر ۲۱ که متشکل از لشکر ۱ و ۲ تهران بود که در حال ادغام شدن بودند، از این لشکر دو تیپ آن بر روی قطار بود که وارد اندیمشک شده بود و یک تیپ نیز در تهران بود. این لشکر با دو تیپی که از قطار پیاده میشوند در منطقه ای که شناسایی نشده، اطلاعاتی از آن به دست نیامده و منطقه را نمیشناسد دستور حمله داده میشود. از نظر اینکه به هدف خود دست پیدا نکردیم ما ناکام بودیم اما نکته آنجاست که دشمن فهمید علی رغم تمام کمبود توان حمله به او را داریم. دشمن متوجه شد که ما اشغال را نمیپذیریم. سر سازش با کسی را نداریم. بنابراین عملیات ارتش اگرچه به اهداف خود نمیرسد اما آثار طبیعی و دستاوردهایی دارد و آن نشان دهنده عزم جمهوری اسلامی و همچنین روحیه مقاومت در ارتش است. ضمن اینکه این چهار عملیات نیمه دوم سال ۱۳۵۹، عملیات کوچک و محدود است. یعنی یک یا دو تیپ شرکت کردند و نه چند لشکر که در سال آخر جنگ ما شاهد آن هستیم. این عملیات ها، عملیات های کوچکی هستند که در شرایط بسیار خاص انجام میشوند. در واقع به اصطلاح شما یک پنجول به دشمن میکشید. بنابراین این که میگوییم ناکام است باید ناکامی را در شرایط خاص خود ببینیم و ضمنا اثرات ناکامی را درست بسنجیم. این اثرات ناکامی دشمن را در جای خود نگه داشته است. درست است که ما نتوانستیم به هدف خود دست پیدا کنیم، اما دشمن در جای خود ایستاد. ضمن اینکه در این سال اول جنگ هم، ارتش عملیات موفق هم دارد. چرا به تصرف تپه های الله اکبر و تصرف تپه های میمک در ایلام اشاره نمیشود؟ بنا به دلایل خاصی بر این چهار عملیات تاکید شده است. در صورتی که ما عملیات موفق هم داریم. بله ما میپذریم که نتوانستیم هدف جغرافیایی را به دست آوریم. بر اثر فشار افکار عمومی با یک گردان یا یک تیپ به یک لشکر زرهی عراق حمله کردیم. اما همین قدر هم که ما به او حمله میکنیم عراق را از دستیابی آبادان صرف نظر میکنیم. ما با یک گردان جلوی دستیبای عراق به آبادان را میگیریم. اینها خود به نوعی موفقیت محسوب میشود. خلاصه کلام اینکه میگویند این چهار عملیات به ناکامی منجر شد قدری بی انصافی است. باید نگاه کنیم به شرایط و جو موجود و به حجم نیروی به کار رفته در آن زمان و اثراتی که از خود به جای گذاشته است. شما با حداقل نیرو، با اطلاعاتی که درست نیست، در اثر فشار افکار عمومی ناچار شدید که پاسخ بدید به افکار عمومی زیرا عنوان میشد که اگر ارتش نمیتواند عملیات کند تکلیف او را مشخص کنیم. اما دستاورد آن تثبیت دشمن است. پس نتیجه میگیریم که ناکامی به معنای شکست مطلق نبود. دستاورهای داشته که در پاره ای باکامی هم بوده است. عوامل آن چه بود؟ کمبود نیرو، عدم شناسایی زمین، انسجام نداشتن ارتش زیرا ارتش در ۶ ماه اول جنگ شروع به بازسازی خود کرد و در حال تجدید ساختار و بازگرداندن سربازان خود بود و از لحاظ نیروی انسانی، از نظر تجهیزات، از نظر آموزشی و با این وضع ارتش عراق را نگه داشته است. بنابراین لغت ناکامی یک لغت منصفانه ای نیست. اگر واقع بینانه نگاه کنیم همان قدر که ارتش عراق را متوقف کردیم و مجبور کردیم تانک خود را به پشت خاکریز ببرد، این را ما جز موفقیت میپنداریم اگر چه مقداری از خاک ما را اشغال کرده است. اما دلایل اشغال و دلایل عدم حضور ارتش را باید در بیرون از ارتش جستجو کرد.
پژوهشگر: در مرحله چهارم عملیات بیت المقدس عبور از مرز به منظور رسیدن به خاک عراق برای نیروهای ایرانی طرح ریزی شده بود. آیا فلش یا جهت گیری در کالک عملیاتی برای رفتن به سوی بصره صرفا به همین فلش ختم میشد و شکل آرمانی داشت و یا نیروهای ایرانی قصد حرکت به سمت عراق را داشتند و بنا به دلایلی موفق به تحقق این امر نشدند؟ به فرض آنکه نیروهای ایرانی توان حرکت به سمت بصره را داشتند باز هم از مرز عبور میکردند؟
اول نکته را خدمت شما عرض کنم. بنده جز دو سه نفری هستم که روی این طرح کار کردم بنابراین شما پاسخ را از دهان کسی میشنوید که روی این طرح مسئولیت داشته و کار کرده است.
بله از ابتدا طرح ما این بود که از مرز خارج بشویم. یعنی در حقیقت یک عملیات چهار مرحله ای در نظر داشتیم. یعنی چهارگام پشت سر هم برداریم. در ابتدا از رودخانه کارون عبور کنیم و به منطقه آن طرف کارون برویم و نیروهای عراقی را عقب بزنیم و به لب مرز برسیم و از مرز عبور کنیم بپیچیم به سمت بصره و وقتی به سمت بصره رفتیم ارتباط عراق با خرمشهر قطع میشد. این را میگویند که احاطه دور یا دورانی. یعنی ما به جای اینکه از یک نقطه مستیم به بیرون برویم از پنجره خارج میشویم. این طرح هم بر روی کاغذ و هم بر روی طرح ها بود و باید به مرحله اجرا در می آمد اما در عمل وقتی ما مرحله اول و دوم را با موفقیت پیگیری کردیم و به خط مرزی رسیدیم، حالا وقت خارج شدن از مرز و حرکت کردن به سمت شرق بصره و چسبیدن به رودخانه اروند برای پدافند بود. اینجا عراق نیروهای خود را تقویت کرده بود و رسیدن به آنجا هفت، هشت روز برای ما طول کشیده شده بود و نیروهای ما خسته شده بودند و توان رزمی ما دیگر کفایت نمیکرد و بنابراین ما به جای اینکه به سمت بصره برویم و خرمشهر را به محاصره در بیاوریم، راه را نزدیک تر کردیم و از داخل خاک ایران و از داخل مرز به سمت خرمشهر حرکت کردیم و در شلمچه عراق را گرفتیم.
پژوهشگر: پس طرح شکل آرمانی نداشته است؟
خیر به هیچ وجه.
پژوهشگر: امیر هیچ سندی نیست که در طول عملیات بیت المقدس مذاکره ای با امام مبنی بر ورود به خاک عراق شده است؟
چرا اما نه به این شکل.
فرمانده کل نیروهای مسلح هیچ وقت در جزییات به این صورت دخالت نمیکند. اما عبور از مرز و ورود به خاک عراق تحت عنوان استراتژی نظامی ایران به تصویب حضرت امام رسیده بود. آن هم این بود که ایشان پس از فتح خرمشهر طی دو جلسه که یکی در روز ششم خرداد و دیگری در روز بیست خرداد ماه با اعضای شورای عالی دفاع شکل گرفت، ایشان از مسئولین سوال میکنند که شما قصد چه کاری را دارید؟ آنها پاسخ میدهند که ما برای تحقق خواسته های خودمان که عبارت بود از متجاوز اعلام کردن عراق، پرداخت خسارت عراق و خارج کردن عراق از سایر مناطق اشغالی باید یک فشار سنگین نظامی وارد کنیم تا خواسته های ایران محقق بشود. زیرا عراق نمیپذیرفت که از مناطق اشغالی خارج بشود و صحبتش آن بود که همین جا بر سر مرزهای جدید صحبت کنیم. ایشان این موضوع را تصویب کرده بود.
پژوهشگر: پس عملا عبور از مرز به عملیات رمضان موکول میشود؟
بله.
پژوهشگر: اگر همان زمان که عملیات بیت المقدس طراحی میشد، همان موقع هم مذاکرات با امام خمینی شروع میشد شاید بهتر بود!
شورای عالی دفاع با امام صحبت کرده بود. سازمان بالادستی نیروهای مسلح شورای عالی دفاع بود. اعضای شورا طرح را تصویب کرده بودند. یک نکته را اینجا عرض کنم. در مرحله خروج از مرز در ماموریت ها آمده است که بنا به دستور آماده میشوند تک را به داخل خاک عراق انجام دهند. یعنی ما وقتی به مرز رسیدیم یک بار دیگر برای عبور از مرز سوال میکنیم. این یک لغت متداول نظامی است. بنا به دستور رده بالاتر اجازه عملیات داریم. مقام مسئول با توجه به شرایط و مقتضیات دستور به انجام دادن یا ندادن عملیات میدهد. ما طرح ریزی را انجام دادیم اما خروج از مرز و وارد شدن به خاک یک کشور دیگر بنا به دستور یک مقام بالاتر انجام میدهیم و مسئله مربوط به مسائل سیاسی است.
پژوهشگر: پس در طرح عملیات بیت المقدس نیز بنا به دستور قید شده است؟

نظر دهید »
دانلود فایل پایان نامه : تحقیقات انجام شده در مورد : نقد و بررسی ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع
  • پیوند با دیگر شخصیت ها:

 

شوهر آهو و هما، پدر کلارا، بهرام، بیژن و مهدی، دایی عیسو، برادر خوانده و دوست میرزا نبی

 

  • نشانه های ظاهری:

 

۱- «مرد میانه بالا و سیاه چرده ای دیده می شد که پالتو خاکستری رنگ از جنس برک خراسان به تن داشت. پیشانیش بلند و هموار، ابروهایش پر پشت و چشم هایش گیرنده و نافذ بود. در چهره اندکی لاغر و کشیده اش، با خطوط عمیق و کاملی که داشت، زیرکی نیرومندی خوانده می شد که قبل از آنکه خشک و کاسبکارانه باشد مردانه و مهربان بود. موهای سفید صورت و سرش تا آن جا که از زیر کلاه تازه باب شده شاپو، نمایان بود بر سیاه می چربید. دکمه های پالتوش با بیقیدی لوطی واری باز بود و از زیر آن کت و شلوار قهوه ای راه راه، جلیقه و حتی بند ساعت جیبی اش به چشم می خورد.» (افغانی،۱۳۴۵: ۳)
۲- «دندانهای او مصنوعی اما تبسمش گرم و گرمی بخش و حقیقی بود صمیمیتی که بعد از گذشت پنجاه سال هنوز قوس صعودی خود را طی می کرد. فک ها و چانه اش مردانه، خوش طرح، صاف و در حالت تراشیده از لحاظ یک زن تا اندازه ای هوس انگیز بود. موهای سرش را هر هفته رنگ می گذاشت و زعفرانی می کرد. صورتش را یکروز در میان از ته می زد. می کوشید کمر خود را، که گاه در زیر بار عمر لرزشی می نمود، راست نگه دارد تا حتی الامکان جوان و نیرومند نمود کند.» (همان:۶۲۵)
در رمان نویسنده با صراحت و با یاری گرفتن از شرح و توضیح مستقیم به خواننده می گوید که خصوصیات ظاهری میران چیست. با مقایسه دو توصیف نویسنده در صفحه ۳ و ۶۲۵ می توان به دگرگونی و تحولات وی در طول رمان پی برد. در توصیف اول نویسنده یک شخصیت لوطی نیمه بازاری و جا افتاده را نشان می دهد. در توصیف دوم خواننده شاهد شخصیتی است متجدد که سعی می کند خود را جوان تر از آنچه هست نشان دهد.

 

  • تحول و دگرگونی:

 

میران پویا ترین و گسترش یابنده ترین شخصیت رمان است. نویسنده کوچکترین تغییر شخصیتی وی را نشان می دهد . مثال:
میران با تمام وجود عاشق خانواده و خواهان سعادت آن هاست:
«این بچه ها غم و شادی او بودند، مایه زندگی و امید او بودند، غبار خستگی روزانه را از پیشانی اش می زدودند …. از این اندیشه خالی نبود که علاوه بر بچه ها حتی زنش را نیز دوست داشت.» (افغانی،۱۳۴۵:
میران نسبت به خانواده بی اعتناست:
«نه تنها به آهو، به بچه ها نیز چندان التفاتی نداشت. در چشمانش گاهی همه فروغ پدری رخت بر می بست و فرو می مرد و این همان چشمانی بود که از دیدار هما نور می گرفت و به وجد می آمد. » (همان: ۳۵۱)
تغییر و تحول میران از نگاه میرزا نبی و آهو:
«مالت رفت، به قول خودت عزت و آبرو، نماز و روزه، هستی و نیستی ات رفت، دوستانت از دورت پاشیده شدند، خودت را آلوده کردی و حالا با این هر دم خیالها همینت مانده که بچه هایت را آواره شهرها بکنی!» (همان:۸۴۴)
«جادوی این پتیاره، علاقه به زندگی، نظم و نزاکت، وجدان و اراده، حیثیت و همه چیز او را بلعیده است (همان:۸۴۸)

 

  • خصوصیات اخلاقی شخصیت :

 

اخلاق میران پیش از حادثه:
شاکر، فهمیده، با ابتکار، بی غرض، دلسوز، فداکار، خوش مشرب، پاک چشم و بی نظر، مومن، خوش قلب با نزاکت، آرام، ملاحظه کار، احترام به دیگران آمیخته به صمیمیت و یکرنگی، احترام به زن با بذله گویی و خوش مشربی، شوخ، نکته سنج، زنده دل، مهربان، ارزش و احترام گذاشتن به زنان مطیع، احترام به زنان با حجب و حیا، بیزار از سبکسری، شلختگی، خنده جلف ، نیک پندار، صفای باطن، نوع دوست، بخشنده، بیزار از شراب نوشی، نیکوکار، با پشتکار و فعال، کم توقع، با جربزه، موقع شناس، تیز، چاچولباز و پشت هم انداز نیست، عاقل، ملایم طبع، سازگار، بی ریا، خراج بود اما بی حساب و کتاب نبود، بی پروا، بزرگوار، با حرمت، متین و سنگین، صفای اخلاق، بلند نظر، بلند طبع، با گذشت، خودخواه نیست، با وفا، رفیق دوست، مهماندوست، فروتن، تودار، مسئولیت پذیر در برابر زن و بچه هایش، عاشق خانواده، خوش خلق نسبت به خانواده، وارسته، درستکار، امانت دار، خوش قول، جوانمرد، ساده دل، یکرو، بلند همت، چشم و دل سیر و بی نیاز، خود رای و در پاره ای موارد لجوج بود، خیرخواه بی توقع، حلال خور، در لحظات معمولی نرم و دمدمی، دهن بین و باری به هر جهت بود در لحظات بحرانی، یکدنده، نازک بین و کج تاب بود. ترقی خواه.
اخلاق میران پس از حادثه:
شراب خوار، خونسرد و بی توجه به زن بزرگ و بچه هایش، بی وفا و پیمان شکن نسبت به زن بزرگش، بی انصاف و بی صفت در برابر زن و بچه، بی غیرت، خودخواه و خودکامه، هوس باز، کج خلق نسبت به خانواده، بی اعتنا به امور تربیتی و اخلاق بچه ها، خشن نسبت به زن بزرگش، انزوا جو و سرخورده، بی قید، بی مسئولیت، عزت و آبرویش از بین رفته است، ترک نماز و روزه کرده است، اهل معاشرت نیست بی علاقه به زندگی و انجام کار خیر، بی نظم و برنامه در زندگی، خراج و بدون حساب و کتاب، بی اراده، بی هدف، بی وجدان، بی علاقه به کار و تلاش، تجدد طلب، ناسپاس، جفاپیشه.
نویسنده بر خصوصیات اخلاقی میران بسیار تأکید دارد و تغییر و تحول شخصیت را از خلال خلق و خوی او به خواننده نشان می دهد زیراشخصیت اخلاقی میران با پیرنگ ،موضوع و درونمایه و دیگر عناصر داستان ارتباطی تنگاتنگ دارد و از سوی دیگر شوهر آهو خانم یک رمان دراماتیک و هدف نویسنده نشان دادن خصلت و طبیعت شخصیت هاست.
نوبسنده برای توصیف خلق و خوی شخصیت از سه شیوه استفاده می کند:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱-توصیف و توضیح مستقیم: در این شیوه نویسنده از زبان خود یا از زبان یکی از شخصیت های داستان ، خصوصیات اخلاقی سیدمیران را به خواننده نشان می دهد.
۲-توصیف به یاری گفت و گو: در این شیوه نویسنده با به حرف واداشتن سیدمیران خصوصیات اخلاقی او را به خواننده نشان می دهد.
۳-توصیف به یاری حوادث داستان: در این شیوه نویسنده با نشان دادن اعمال و رفتار سید میرا ن در حوادث داستان، خواننده را با خصوصیات اخلاقی سید میران آشنا می کند.
مثال: از زبان هما:
«در این مرد ذخایر بی پایانی از شخصیت، بزرگواری و جوانمردی حقیقی دیده ام که قادر به بروز احساسات عشقی خود می باشد. او هرگز لبخند مهمان نوازش از گوشه لب و دست گشاده اش از کیسه کوتاه نشده است، پاکدلی، خوشخلقی، وارستگی، بی نیازی، اینهاست آن زیورهای اخلاقی میران، او دارای روح بزرگی است.» (افغانی،۱۳۴۵: ۵۲۷)
از زبان خود میران:
«مرضی است که من به آن مبتلا شده ام. سستی اراده، یک ضعف اخلاقی و گریز از واقعیت زندگی، دیوانگی یا زن پرستی خارج از قاعده و به هر حال وضع من سوخته و زار چنین است که می بینی و هست. مانند آن دائم الخمری که هر چه بیشتر می نوشد عادتش کشنده تر می شود. عشق عوض آنکه سیرابم کند تشنه ام می کند. برای من ریاضتی شده است که جسم و جان و هستی و نیستی ام را می کاهد اما از آن لذّت می برم.» (همان:۶۸۰)
توضیح نویسنده:
«سواد نداشت، موقع شناس و باهوش بود. چاچولباز و پشت هم انداز نبود، برش و پشتکار داشت. زیر و بالا و ته و توی رشته خود را زودتر از آن شناخت که باید بشناسد. با نرمش و سهولتی دلپسند که از موذیگری و پست نهادی خالی بود کارها را قبضه می کرد. رفتار صمیمانه و بی ریایش با زیر دست و بالا دست و همکار، هر یک به فراخور حال خود، چنان بود که همه را از خود راضی نگه می داشت.» (افغانی،۱۳۴۵: ۶۲)

 

  • گفت و گو:

 

در گفتگوهایی که میران با دیگر شخصیت های داستان دارد خصوصیات اخلاقی وی آشکار می شود.
میران نوع دوست و بخشنده است:
«خوب، خوب، امشب یا فردا صبح بیست من دیگر به شما خواهم داد. زغال شما که تمام نشده است، هان؟ این بار که می آیی نان بگیری ظرفی همراه بیاور و بده به سلیمان، تا هر وقت آرد خوب و نرمی از آسیاب آورند دو سه من به شما بدهد، شاید برای رشته یا چیزهای دیگر لازم داشته باشید.» (افغانی،۱۳۴۵ :۳۵)
میران دلسوز، خیرخواه و خوش قلب است:
«باشد ، باشد، من غلام شما هستم. به خدا توکّل می کنیم که کارساز همه بندگان است. هوا ادعائی داشته باشند یقین بدان که جان و شرف شما را از گرو آن ها بیرون خواهم آورد. » (همان:۱۱۴)
میران مسئولیت پذیر، فعال و با پشتکار و اراده است:
«می خواهم به خانه یاور رئیس امور اداری تیپ بروم، یک هفته است قصدش را دارم و فرصت نمی کنم. به علاوه باید سری هم به دکان بزنم، شگرد دوم بار امروز پایین نیامده است، سلیمان را به آسیاب فرستاده ام، نمی دانم بر خواهد گشت یا نه. » (همان:۴۸)

نظر دهید »
طرح های پژوهشی انجام شده در مورد بررسی تاثیر چابکی سازمان ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۲-۴- پیشینه تحقیق

تا کنون پژوهش های بسیاری در هر دو حوزه چابکی سازمانی و اعتماد عمومی به انجام رسیده است. در این قسمت به برخی از آنها که نزدیکی بیشتری با تحقیق فوق دارند اشاره می شود:
قاسمی(۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان شناسایی و تجزیه و تحلیل عوامل موثر بر چابکی کارکنان بانک ملی شهرستان سنندج به تحلیل پرداخته است. وی ۷ بعد را با عنوان انعطاف پذیری، پاسخ گویی، سرعت، فرهنگ تغییر، یکپارچگی و کاهش پیچیدگی، همکاری متقابل و کارکردهای مدیریتی با بهره گیری از ۳۲ شاخص استاندارد چابکی بوسیله پرسشنامه مورد ارزیابی قرار داد. نتایج پژوهش وی نشان می دهد وضعیت تقریبا مطلوب چابکی کارکنان در بانک ملی وجود دارد زیرا میانگین کلی چابکی کارکنان ۳٫۳۶ بوده که از ۵ بیشتر است.
حمیدی و همکاران(۱۳۸۸): نقش مدیریت منابع انسانی در چابکی سازمانی، این پژوهش به دنبال طراحی مدلی برای ایجاد چابکی سازمانی بعنوان ابزاری برای مواجهه با تغییرات دائمی و غیر قابل پیش بینی، با تمرکز بر بعد منابع انسانی بوده است. پس از مطالعه پیرامون تعاریف، ابعاد و مدل های چابکی سازمانی، فرآیندهای محوری عملیاتی، فناوری اطلاعات و کارکنان مطرح می شود. از یافته های این پژوهش می توان در شناسایی عوامل کلیدی در دست یابی به چابکی سازمان با محوریت منابع انسانی استفاده کرد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

تحقیقی که در قالب پایان نامه دانشجویی در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، در سال ۱۳۸۱، با عنوان ارائه مدلی جهت اندازه گیری چابکی سازمان های تولیدی در صنعت الکترونیک ایران صورت گرفت. این تحقیق را غلامرضا خوش سیما انجام داده است. در پژوهش مذکور، پس از ادبیات تحقیق، مدلی جهت دستیابی به چابکی مطرح و سپس یک روش شناسی مبتنی بر دانش جهت اندازه گیری چابکی در سازمان های تولیدی پیشنهاد شد.
نیک پور و سلاجقه(۱۳۹۱): بررسی وضعیت چابکی سازمانی در سازمان های دولتی شهر کرمان، تحقیق حاضر ازنوع پژوهش های توصیفی است که به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل ۱۹۱۵نفر از کارکنان رسمی سازمان های دولتی شهر کرمان می باشد و نمونه گیری به روش طبقه بندی منظم بوده و تعداد ۳۲۲نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها ازروش آمار توصیفی استفاده شده و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه چابکی سازمانی می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که سطح چابکی سازمانی کارکنان سازمان های دولتی شهر کرمان بالا می باشد.
آقایی و آقایی(۱۳۹۳): ارائه الگوی مفهومی چابکی سازمانی، تحقیق فوق با بهره گرفتن از مطالعات کتابخانه ای و مروری بر کلیه مقالات مرتبط با حوزه چابکی از سال ۲۰۰۰ به بعد، به بررسی عوامل موثر بر چابکی و چابک سازی سازمان ها پرداخته و در انتها چارچوبی نظری و مفهومی را برای سازمانها ارائه می کند. تحقیق از نظر هدف کاربردی است. در ابتدا کلیه شاخص های موثر استخراج و در انتها نیز کلیه شاخص با بهره گرفتن از روش دلفی در دو دور، کلیه شاخص ها با بهره گرفتن از مولفه های مدل اسکاپ طبقه بندی گردیدند. نتایج حاکی از آن است که بر اساس مطالعه مدل ها و مقالات حوزه چابکی، الگوی مفهومی چابکی سازمان در برگیرنده ۵ مولفه اساسی به صورت ذیل است: عوامل سازمانی، عوامل انسانی، عوامل راهبردی و عوامل فناورانه.
اعتمادی فرد(۱۳۹۲): وضعیت اعتماد عمومی اساتید دانشگاه ها به کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، پرسش اساسی در مقاله حاضر،معطوف به چیستی وچگونگی جنبه های مختلف اعتماد اساتید به نظام و پرسش های فرعی نیز به جنبه های نگرشی و ذهنی و راهبردهای افزایش آن معطوف است. روش های اصلی برای پاسخگویی به پرسش ها ،مصاحبه های عمیق با اساتید و تحلیل ثانویه داده های کمّی است. مصاحبه شوندگان بر اساس نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و تلاش شده تا تنوع در آنها حفظ شود، به گونه ای که به رویکردهای سیاسی مختلف اساتید نیز توجه شود. داده ها و اظهارات مصاحبه شوندگان حاکی از آن است که اعتماد عمومی مردم و اساتید به سایر افراد در جامعه در مقایسه با گذشته رو به کاهش است. این امر زمینه منفی افزایش بی اعتمادی اساتید به نظام را نیز ایجاد می کند. تأکید عمده مصاحبه شوندگان برآن است که بی اعتمادی اساتید به نظام، بیش از آنکه به هسته های بنیادین و قواعد نظام باز گردد به بازیگران و عملکردهای سازمانی مربوط است. انباشت و تراکم بی اعتمادی در این دو لایه بیرونی به لایه درونی قواعد نیز تسری می یابد.
قلی پور و پیران نژاد(۱۳۸۶): ارتقای اعتماد عمومی و دموکراسی الکترونیکی تبیین نقش دولت الکترونیک، یافته های تحقیق حاکی از وجود رابطه علیبین دولت الکترونیک،میزان اعتماد عمومی،و دموکراسی الکترونیکی است.
ابراهیم پور و همکاران(۱۳۹۱): بررسی عوامل نگرشی موثر در تبیین اعتماد عمومی به پلیس، تحقیق حاضر از نظر هدف ،کاربردى و ازنظر ماهیت و روش ،توصیفى- همبستگی می باشد. براى گردآورى داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آمارى تحقیق شهروندان بالاى ۱۸ سال شهر تهران بوده که از بین آن ها نمونه اى آمارى به تعداد ۴۰۰ نفر براساس نمونه گیرى خوشه اى تعیین شده است. نتایج تجزیه و تحلیل یافته هاى تحقیق نشان داد که بین سهع و امل نگرشى و اعتماد عمومى، رابطه مثبت و معنادارى وجود دارد. در پایان بر اساس نتایج به دست آمده، پیشنهادهایی براى افزایش اعتماد عمومی به پلیس ارائه شده است.
فصل سوم
روش اجرای تحقیق

مقدمه

پایه هر علمی روش شناخت آن است و اعتبار و ارزش قوانین علمی به روش شناختی مبتنی است که در آن علم به کار می‌رود. از جمله ویژگی‌های مطالعه علمی که هدفش حقیقت‌یابی است، استفاده از یک روش تحقیقی مناسب است. اکنون پژوهش در علوم انسانی روش علمی است که به بسیاری از مسائل و رویدادها به دیده تردید می‌نگرد و آن‌ها را با روش‌های مخصوص و از ابعاد و جنبه‌های گوناگون بررسی می‌کند تا به علت آن‌ها پی ببرد و راه‌کار یا الگوی جدید جهت بهبود شرایط ارائه نماید(فرشیدفر، ۱۳۹۲، ۶۴). انتخاب پژوهش مناسب به هدف‌ها، ماهیت و موضوع مؤید پژوهش و امکانات اجرایی بستگی دارد. روش پژوهش به‌عنوان یک فرایند نظام‌مند برای یافتن پاسخ یک پرسش یا حل یک مسأله می‌باشد. در این باره آمده است: روش پژوهش مجموعه‌ای از قواعد، ابزارها و راه‌های معتبر (قابل اطمینان) نظام‌یافته برای بررسی واقعیت‌ها، کشف مجهولات و دستیابی به راه حل مشکلات است (خاکی، ۱۳۸۸، ۲۰۱). در این فصل ضمن روش پژوهش، به توصیف و بررسی جامعه و نمونه آماری پژوهش، روش نمونه‌گیری هم‌چنین روش‌ها و ابزای جمع‌ آوری اطلاعات خواهیم پرداخت. سپس ابزار گردآوری اطلاعات (پرسشنامه) معرفی می‌شود و تهیه و تنظیم و نیز روایی و پایایی آن مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.

۳-۱- روش تحقیق

با توجه به ماهیت این پژوهش، روش به کار رفته در تحقیق از دید جمع آوری داده های تحقیق از نوع توصیفی[۴۷] - پیمایشی[۴۸] است. توصیفی است، زیرا آن‌چه را که هست توصیف و تفسیر می‌کند و به شریط یا روابط موجود، عقایدمتداول، فرآیندهای جاری، آثار مشهود یا روندهای در حال گسترش توجه دارد (همان منبع). به‌طوری که اجرای این تحقیق می‌تواند صرفاً برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا یاری دادن به فرایند تصمیم‌گیری کمک کند (سرمد و دیگران، ۱۳۸۴، ۸۲). هم‌چنین این پژوهش پیمایشی از نوع مقطعی است. پیمایشی، زیرا توزیع ویژگی‌های یک جامعۀ آماری را بررسی می‌کند و مقطعی است چراکه به‌منظور گردآوری داده ها دربارۀ یک یا چند صفت در یک مقطع اززمان از طریق نمونه‌گیری از جامعه انجام می‌شود (همان منبع). از لحاظ هدف نیز تحقیقی کاربردی محسوب می‌شود و هدف از انجام آن توسعه دانش کاربردی در یک زمینۀ خاص و به دست آوردن درک یا دانش لازم برای تعیین ابزاری است که به وسیلۀ آن نیازی مشخص و شناخته شده بر طرف گردد و هدف کشف دانش تازه است که کاربرد مشخصی را دربارۀ فرآورده یا فرآیندی در واقعیت را دنبال می‌کند (خاکی، ۱۳۸۷، ۹۴).

۳-۲- جامعه آماری

جامعه آماری به کل گروه افراد، وقایع و چیزهایی اشاره دارد که محقق می‌خواهد به تحقیق در مورد آن‌ها بپردازد(سکاران، ۱۳۸۸ف ۲۹۴). جامعه آماری به کل افرادی گفته می­ شود که از جهات خاص مربوط به نقطه­نظرهای تحقیق دارای صفات مشترک بوده و مشمول نتایج پژوهش مورد نظر باشند(دانایی فرد و همکاران، ۱۳۸۷).
جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان سمنان به تعداد ۱۳۰ نفر می باشند.

۳-۳- نمونه آماری

نمونه مجموعه ­ای است از نشانه­ها که از یک قسمت، یک گروه یا جامعه­ای بزرگتر انتخاب می­ شود، بطوریکه این مجموعه معرف کیفیات و ویژگی­های آن قسمت، گروه یا جامعه بزرگتر باشد(خاکی، ۱۳۸۲، ص۲۵۰). در تعریفی دیگر نمونه گیری یا نمونه برداری، فرایند انتخاب تعداد کافی از میان اعضای جامعه آماری است بعبارت دیگر، تعداد محدودی از آحاد جامعه آماری که بیان کننده ویژگی های اصلی جامعه باشد را نمونه گویند(آذر و مومنی، ۱۳۸۳، ص۶).
حجم نمونه در این تحقیق، با بهره گیری از جدول مورگان ۹۷ نفر انتخاب شده است.
“تذکر: ۲ پرسشنامه برگردان نشد و در مجموع ۹۵ پرسشنامه بدست محقق رسید.”

۳-۴- روش جمع آوری داده ها

ابزارهای گوناگونی برای به دست آوردن داده ها مانند: مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه و مدارک و اسناد وجود دارد. هر یک از این ابزار معایب و مزایایی دارند که هنگام استفاده از آنها باید مورد توجه قرار گیرند تا اعتبار پژوهش دچار خدشه نشود و از طرفی نقاط قوت ابزار تقویت گردد. هر پژوهشگری باید با توجه به ماهیت مساله و فرضیه های طراحی شده یک یا چند ابزار را طراحی و پس از کسب شرایط لازم در مورد اعتبار این ابزار ها ، از آنها در جهت جمع آوری داده ها بهره جوید تا در نهایت از طریق پردازش و تحلیل این داده ها، بتوان در مورد فرضیه ها قضاوت کرد.(خاکی ،۱۳۸۷، ۱۵۹)
مهمترین روش های گرد آوری اطلاعات در این تحقیق بدین شرح است:
۱- مطالعات کتابخانه ای: در این قسمت جهت گرد آوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری و ادبیات تحقیق، از منابع کتابخانهای، مقالات،کتابهای مورد نیاز و نیز از شبکه جهانی اطلاعات (Internet)استفاده شده است.
۲-تحقیقات میدانی: در این قسمت به منظور جمع آوری داده ها و اطلاعات برای تجزیه و تحلیل، از پرسشنامه استفاده شده است.
پرسشنامه یکی از ابزار رایج تحقیق و روشی مستقیم برای کسب داده های تحقیق است. پرسشنامه مجموعه ای از سوالات (عبارات یا گویه ها) است که پاسخ دهنده با ملاحظه آن ها پاسخ را ارائه می دهد. این پاسخ، داده مورد نیاز پژوهشگر را تشکیل می دهد. سئوالات پرسشنامه را نوعی محرک – پاسخ می توان محسوب کرد. از طریق پرسشنامه می توان دانش، علایق، نگرش ها و عقاید فرد را در ارتباط با موضوعی خاص مورد ارزیابی قرار دارد(مقیمی، ۱۳۸۰، ۲۹)
سوالهای پرسشنامه شامل دو قسمت است :
۱-سوالات عمومی : در سوالات عمومی سعی شده است که اطلاعات کافی و جمعیت شناختی در رابطه با پاسخ دهنگان جمع آوری گردد. این بخش شامل ۵ سوال است .
۲-سوالات تخصصی: این بخش شامل ۲ بخش سوال است. در طراحی این قسمت سعی گردیده است که سوالات پرسشنامه تا حد ممکن قابل فهم باشد. برای طراحی این بخش از طیف ۵ گزینه ای لیکرت استفاده گردیده است. شکل کلی و امتیاز بندی طیف لیکرت در این پرسشنامه به صورت زیر است:
جدول۳-۱- طیف لیکرت

 

بسیار موافقم موافقم نظری ندارم مخالفم بسیار مخالفم
۵ ۴ ۳ ۲ ۱
نظر دهید »
منابع علمی پایان نامه : دانلود پایان نامه با موضوع سنجش تطبیقی آموزه ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۵-۳-۲.روزه گرفتن:
ضرورت روزه گرفتن و وجوب آن در همۀ دین ها بر هیچ کس پوشیده نیست. در دین های وحیانی از جمله مسیحیت، روزه یکی از واجب های دینی به شمار می آید که حضرت عیسی (ع) به پیروان خویش تأکید کرده اند، هنگام روزه گرفتن از ریاکاری بپرهیزند و به گونه یی خود را سست و ناتوان نشان ندهند که به دیگران بفهمانند، روزه گرفته اند.[۲۶۳]
۵-۳-۳. گناه در آیین مسیحیت:
مفهوم گناه در فرهنگ مسیحیت با دیگر ادیان تا حدودی متفاوت است. در فرهنگ مسیحی گناه به دو قسم کلی تقسیم می شود: قسم اول گناهانی است که ناشی از فعالیت ارادی شخص گناهکار و تخلف و تخطی وی از احکام اخلاقی است اما در قسم دو گناهانی قرار دارند که از چنین –فعالیت هایی ناشی نمی شوند. لغزش و سهو و خطا در دسته دوم جای می گیرند.
گناه چگونه به نوع بشر راه یافت؟ آموزۀ گناه ذاتی بشر پاسخی مسیحی به این پرسش است.[۲۶۴]
بر اساس این آموزه، پس از آنکه آدم و حوا به وسوسۀ شیطان گرفتار شدند و از درخت معرفت نیک و بد خوردند آثار چندی از این گناه بر جای ماند. مهمترین اثر آن بود که گناه به تمام نسل بشر راه یافت. ذات انسان فاسد و انسان مقصر شد.[۲۶۵]
بنابراین تمام، نسل های بعد به دلیل گناه آدم گناهکار شدند.[۲۶۶]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

از آثار دیگر گناه اولیه این بود که مرگ به نسل انسان راه یافت. فساد کامل انسان به این معنا نیست که تمام مردم فساد کامل دارند و در گناه غرق شده اند و به این معنا نیست که انسان غیر مسیحی، که نجات را از صلیب مسیح دریافت نکرده است نمی تواند دارای صفات نیک مانند مهربانی، باشد و یا اینکه نمی تواند صفات نیکوی دیگران را درک کند، بلکه به این معناست که تمام انسان ها در هنگام تولد فاسد هستند و فساد در تمام جنبه های زندگی انسان وارد شده است و انسان تازه تولد نیافته در مسیح، از خود چیزی نیکویی ندارد تا خدا را راضی کند و قدرتی ندارد که وضعیت خود را تغییر دهد.
اندیشه گناه ذاتی نیز مانند اندیشۀ تثلیث و تجسد در مسیر زمان صورت بندی شد. با این تفاوت که مباحثات مربوط به تثلیث و تجسد که به شخصیت فوق بشری مسیح مربوط می شد. در شرق جهان مسیحیت جریان داشت و مباحثات مربوط به آموزۀ گناه و فیض در غرب پی گیری می شد.
آدم نیز به عنوان نمایندۀ بشریت مرتکب گناه شد و پیامد گناه او دامان بشریت را گرفت. در این زمینه نمونه هایی در عهد عتیق وجود دارد. یک خانواده به دلیل گناه یک عضو از بین می رود و یا آنکه خداوند به دلیل گناه یک فرد از چهار نسل او انتقام می کشد.[۲۶۷]
اینکه مسیحیان می گویند: حضرت عیسی (ع) فدای گناهان بشر شد، ابداً به معنای مجاز دانستن و حتی کم اهمیت شمردن گناه نیست، بلکه به معنای شفاعت قاطعی است که برای قبول توبه و بخشیده شدن گناه راهی جز آن وجود ندارد. آنان معتقدند که گناه مرگ روح است و گناهان را به دسته های مختلف تقسیم می کنند. البته در مسیحیت بیشتر احکام اخلاقی هستند و احکام تعبدی (مانند حرام بودن گوشت خوک) تقریباً وجود ندارد. پولس می گوید:« آیا نمی دانید که ظالمان وارث ملکوت خدا نمی شوند، فریب مخورید؛ زیرا فاسقان و بت پرستان و زانیان و متعنمان و لواط و دزدان و طمعکاران و میگساران و فحاشان و ستمگران وارث ملکوت خدا نخواهند شد. و بعضی از شما چنین می بودید، لیکن غسل یافته و مقدس گردیده و عادل کرده شده اید، به نام عیسای خداوند و به روح خدای ما.» مهمترین گناهان در مسیحیت اخلاقی هستند و پیوسته و در هر جامعه ای وجود داشته و دارند. مثلاً روحانیون ارتدوکس به روحانیون کاتولیک که ریش خود را می تراشند، اعتراض داشته و می گفته اند که تورات از این عمل نهی کرده است.[۲۶۸]
۵-۳-۴. ماهیت مرگ :
در مسیحیت واژۀ «مرگ» یا «موت» در چند معنا به کار می رود: یکی مرگ جسمانی یا انفصال نفس از بدن است، دیگری مرگ روحانی که جداشدن نفس از خداست؛ و سوم مرگ دوباره است که نفس ابدی از حضور
خدا منع گردیده، به جهنم برده می شود.
به گفته عهد قدیم انسان ها، نیک وبد، پس از مرگ به «هاویه» منتقل می شوند. در عهد جدید انسان ها پس از مرگ به عالم اموات می روند، و دو کلمۀ هاویۀ عهد قدیم و عالم اموات عهد جدید به یک معنایند. تعبیر «به قوم خود ملحق شد» بارها در عهد قدیم تکرار شده است.
پس می توان نتیجه گرفت که بنابر کتاب مقدس، مرگ نابودی نیست، بلکه انتقال است. همچنین ازهر دو عهد برمی آید که پس از مرگ حیات همراه با شعور و آگاهی ادامه خواهد یافت.
همچنین بنابر کتاب مقدس که در آن سخن از انتقال به عالم اموات یا رفتن نزد نیاکان است، روشن است که جسم به جای خاصی منتقل نمی شود، پس حقیقت انسان چیز دیگری است که به عالم دیگر منتقل می شود و به حیات خود ادامه می دهد.[۲۶۹]
۵-۳-۵. مراسم سبت نزد مسیحیان:
پیترز می نویسد: گر چه روز هفته یعنی روز خداوند از همان آغاز به عنوان روز مقدس ویژۀ مسیحیان شناخته شده رعایت سبت در مجامع مسیحی ادامه یافت، همان طور که دعای زیر از قوانین رسولی بر آن گواهی می دهد: « ای خداوند قادر مطلق، که جهان را از طریق مسیح آفریدی و سبت را برای پدران ما را از مصر بیرون آوردی … و به آنان فرمان دادی که بست نگه دارند نه برای اینکه بهانه ای برای بطالت، بلکه تا فرصتی برای خداپرستی باشد.»۳
رعایت سبت برای مسیحی چگونه باید باشد. در سبت، هیچ یک از امور دنیوی را نباید برعهده گرفت. پس اگر شما از همۀ کارهای دنیوی خودداری کنید و هیچکار دنیوی انجام ندهید، بلکه به کارهای روحانی مشغول شوید و به کلیسا بیایید و به قرائت کتاب های مقدس و مواعظ گوش دهید، اگر دربارۀ امور آسمانی بیندیشید و به امید آیندۀ خویش اهتمام داشته باشید، اگر به داوری آینده بیندیشید و نه به امور حاضر و مرئی، بلکه به امور نامرئی و آینده بنگرید، این است رعایت سبت برای مسیحیان.
در قرن چهارم، سبت به عنوان روز مقدس مسیحیان، در همه جا به یکشنبه تحول یافت. تقدیس یکشنبه به عنوان روز مقدس مسیحیان، سرانجام با پذیرش دولت روم، مهر تأیید خورد.
آگوستین می گوید: « روز سبت را نگاه دار، این فرمان برای ما بیش از آنان (یهودیان) اهمیت دارد یهودیان، سبت را به شیوۀ پرستی نگه می دارند و آن را در عصیان و میگساری می گذرانند؛ چه بهتر بود که زنان آنان، به جای رقصیدن در آن روز، در سراسری خانه هایشان به چرخ ریسی مشغول می شدند…» مسیحیان، خودداری از کارهای پست، سبت را به طور معنوی نگه می دارد، زیرا کارهای پست از چه چیز ناشی می شوند؟ از گناه چگونه این را اثبات کنیم؟ باید از خداوند پرسید مطابق آنچه که در انجیل یوحنا آمده است عیسی (ع) گفت: «هر که گناه می کند، غلامِ گناه است.» پس ما نیز به نگه داشتن معنوی سبت، امر شده ایم. ولی دیدگاه خود عیسی (ع) با آنچه از برخی پیروانش نقل کردیم تفاوت دارد به انجیل متی و لوقا ملاحظه فرمائید، و ما فقط عین عبارت انجیل متی را می آوریم: در آن زمان، عیسی در روز سبت از میان کشتزارها می گذشت و شاگردانش چون گرسنه بودند، به چیدن و خوردن خوشه ها آغاز کردند.اما فریسیان چون این را دیدند، بدو گفتند «اینک شاگردان تو عملی می کنند که کردن آن در سبت جایز نیست.» ایشان را گفت: مگر نخوانده اید آنچه داود و رفیقانش کردند، وقتی که گرسنه بودند چه طور به خانه خدا در آمده نان های سبت کهنه در هیکل سبت را حرمت نمی دارند و بی گناه هستند؟ لیکن به شما می گویم که در این جا شخص بزرگ تر از هیکل است. و اگر این معنی را درک می کردید که رحمت می خواهم نه قربانی، بی گناهان را مذمت نمی نمودید، زیرا که پسر انسان مالک روز سبت نیز است.(انجیل متی باب ۱۲،بند۱و۸)[۲۷۰]
کاربست مسیحیت بر دو محور می چرخد:
ـ خواندن و شناختن گفتار عیسی مسیح، که در انجیل آمده است، در روشنایی مجموعۀ کتاب مقدس. کار سبت آموزۀ او به یک روش اخلاقی خلاصه می شود.
ـ برپا داری رویدادهای مهم زندگانی عیسی مسیح در سراسر سال، یعنی شرکت کردن در یادبودها و مراسمی که در کلیسا برپا می شود، و بازسازی واقعی زندگانی عیسی مسیح در سراسر سال، یعنی شرکت کردن در یادبودها و مراسمی که در کلیسا برپا می شود، و بازسازی واقعی زندگانی عیسی مسیح «با زنده شده». هر یک از این مراسم ـ همچون نماز، دو بخش دارد، یکی بازگویی کلام عیسی مسیح، دیگری سپاسگذاری دینداران از بخشایندگی خداوند و حضور او در کلیسا.[۲۷۱]
۵-۳-۶. ذکر نشانه های قیامت :
آنگاه یسوع فرمود: «پیش از آنکه آن روز بیاید، زود باشد که فرود آید به جهان تباهی بزرگی، زود باشد که درگیرد کارزار خونریزی خورد کننده. پس پدر پسر را می کشد. پسر پدر را می کشد، به سبب گمراهی طوایف. از این جهت منقرض خواهد شد شهرها و بلاد تهی خواهند شد. وباهای مهلک رخ دهد تا اینکه چنان شود که یافت نشود کسی که مردگان را به گورستان ها ببرد؛ بلکه گذارده شوند برای طعمه ی حیوانات. زود باشد که بفرستد خدای گرسنگی را بر آنانکه بمانند بر زمین، پس بشود نان در قیمت، زیادتر از طلا. پس بخورند همۀ انواع چیزهای ناپاک را. وای بر بدختی آن قرن، که نزدیک می شود شنیده نشود از کسی که بگوید: که گناه کردم پس به من رحم کن ای خدا. بلکه با آوازهای سهمناک کفر می کنند بر خدای بزرگوار فرخنده تا ابد. پس وقتی که آغاز نمود آن روز به نزدیک شدن، هر روز علامتی بیاید، سهمناک بر ساکنان زمین به مدت پانزده روز. در روز اول آفتاب سیر می کند در مدار خود در آسمان بی نور. بلکه سیاه می شود مثل رنگ جامه. زود است که بنالد، چنانکه پدر بر پسری که مشرف به مرمت است ناله می کند. در روز دوم، ماه به خون برگردد. زود باشد بیاید خون بر زمین چون شبنم. در روز سوم ستارگان دیده شوند که شروع به جنگ نمودن با یکدیگر کنند، مثل سپاهی از دشمنان. در روز چهارم کوه ها و سنگ های بزرگ به همدیگر بخورند، مثل دشمنان جنگجوی. در روز پنجم هر رستنی و گیاهی خون بگرید. در روز ششم دریا طغیا کند بی آنکه از جای خود تجاوز کند، تا بلندی صد و پنجاه ذراع. آنگاه در تمام روز، مثل دیوار باشند. در روز هفتم کار برعکس شود، پس فرو نشیند حتی نزدیک شود که دیده نشود. در روز هشتم پرندگان و جانوران صحرا و آب جمع شوند، در حالتی که نزدیک باشد نجات نیابند از آن ده یک زندگان. در روز دهم بیاید برق و رعد سهمناکی، پس شکافته و سوخته شود سه یک کوه ها. در روز یازدهم روان شود هر جوئی واپس و از خون روان شود نه از آب. در روز دوازدهم، ناله و فریاد کند هر آفریده ای. در روز سیزدهم، پیچیده شود آسمان چون پیچیدگی نامه. آنگاه آتش ببارد تا هر زنده ای بمیرد. در روز چهاردهم زلزله ی سهمناکی پدیدار شود و کوه ها از آن در هوا پران شوند، چون پرندگان آنگاه همه ی زمین بیابان گردد. در روز پانزدهم فرشتگان پاک بمیرند. پس زنده نماند مگر خدای تنها، آنکه او راست اکرام و مجو.» چون یسوع این بفرمود، روی خود را تپانچه زد با دست های خود. آنگاه سر خود را بر زمین نهاد و چون سر خویش را برداشت، فرمود:« ملعون باد هر کسی که درج کند در گفته های من این را که پسر خدایم.» پس بیفتادند شاگردان، هنگام این سخنان، مثل مردگان. پس یسوع ایشان را برخیزاند.[۲۷۲]
۵-۳-۷. تدفین در مسیحیت و مقابر عیسویان:
مسیحیان اولیه نیز مانند یهودیان و رومیها، مردگان خود را در دخمه های زیر زمینی دفن می کردند. در این دخمه ها یک کلیسای کوچک برای اجرای مراسم تدفین وجود داشت. مسیحیان شکنجه شده در این قبرهای تاریک زیرزمینی پنهان می شدند و حتی در آنجا زندگی می کردند. به دلیل آنکه تعداد زیادی از مقدسین در این محلها دفن شده بودند، بسیاری از آنها بعداً تبدیل به مرقد و زیارتگاه شدند. در قرون وسطی تنها زنانی را که به جادوگری متهم می شدند، پس از محاکمه تفتیش عقاید با آتش می سوزاندند.
در شهر روم، سردابهای مسیحیان بسیار مفصل، و دارای حجرات و دهلنیها و طبقات روی هم قرار گرفته بود. در واقع شهری زیرزمین بنا شده بود که بعدها محله قبور نامیدند.[۲۷۳]
بخش چهارم: ۵-۴. انجیل و اعیاد مسیحیت
۵-۴-۱. انجیل های چهارگانه:
انجیل های چهارگانه از بخش های مهم عهد جدید هستند که حاوی هویت نهضت دینی عیسوی و ریشه های اصیل اعتقادی مسیحی می باشد. این بخش از عهد جدید، گزارشی از روند زندگی، دوران تبلیغ، مواعظ و معجزات عیسی (ع) است که توسط چهارتن از پیروان نخستین او نگاشته شده است. کاتبان این اناجیل چهارگانه. به ترتیب تاریخ نگارش آن ها عبارتند از:
الف: «مرقس» ( پسر مریم اورشلیمی )
ب: «متی» حواری
ج: «لوقای» پزشک
د: «یوحنا» حواری
گزارشات انجیلی این چهار تن که به نام خودشان در متن رسمی عهد جدید درج شده است، دارای اعتبار بالایی هستند. آنان همگی در قرن اول و مقارن با دوران ظهور عیسی ناصری (ع) می زیسته اند و چنان که از طرز گزارش کردن آن ها مشهود است، می توان نتیجه گرفت که در اکثر مواقع، خود شاهد یا لااقل نزدیک وقایع گزارش شده، بوده اند، با این وجود گزارش های آن ها با هم دارای اختلافات مشخصی می باشد و این اختلاف بین انجیل اول با انجیل یوحنا بیشتر است.[۲۷۴]
۵-۴-۲. احترام به زن و حجاب در انجیل:
مبنای تعالیم انجیل توجه به ملکوت آسمان است و از این جهت است که پیروان خود را به غروبت می خواند، اما در عین حال تک همسری را جایز می شمارد و برای آن دستوراتی صادر می نماید. در نگاه مسیحیت زن در خانواده از حرمت بهره مند است و مرد به عنوان شوهر او موظف به ابراز محبت و رفتار توأم با مهر و عطوفت می باشد. «پولس» حواری در نامۀ به امسنسیان از مردان چنین درخواست نموده است:
« ۲۸- باید مردان زنان خویش را مثل بدن خود محبت نمایند، زیرا هر که زوجه خود را محبت نماید، خویشتن را محبت می نماید. ۲۹- زیرا که هیچ کس هرگز جسم خود را دشمن نداشته است بلکه آن را تربیت و نوازش می کند چنانکه خداوند کلیسا را … ۳۰- از اینجاست که مرد پدر و مادر را رها کرده، با زوجۀ خویش خواهد پیوست و آن دو یک تن خواهند بود… ۳۱- خلاصه هر یک از شما نیز زن خود را مثل نفس خود محبت بنماید و زن وشوهر خود را باید احترام نمود.» در انجیل کنونی آیاتی که به طور خاص متعرض مسألۀ پوشش زن با ویژگیهای خاص آن باشد موجود نیست. اما آیاتی در میان این اناجیل به چشم می خورد که برخی بر چشم پوشی از نگاه حرام و برخی به پوشاندن سر زنان اشاره کرده و برخی نیز زنان را به عدم آرایش و خودنمائی برای دیگران ترغیب می نمایند. همۀ این مطالب وجوه مختلف مطرح در بحث پوشش و حجاب است و با بهره گرفتن از این آیات می توان به طور اجمال به حکم انجیل درباره پوشش زن و حفظ عفت و سلامت روحی زن دست یافت.
تعالیم انجیل، زینت حقیقی زن را حیاء و پرهیز از خود نمایی معرفی می کند و آنگاه زنان را آواز بلند در کلیسا و به طریق اولی در مواضع و مکانهای غیر آن برحذر می نماید، سپس پوشاندن سر را به هنگام عبادت و موعظه و در مواقع دیگر تشریع کرده و مردان را به چشم پوشی از نگاه حرام فرا می خواند.
لازم به ذکر است که پوشش راهبه های مسیحی که عبارت از مقنعه ای است که تمام سر و گریبان و سینه را می پوشاند و لباس بلندی که تمام بدن را فرا گرفته و پوششی برای تمام اعضای بدن می باشد، به پوششی که قرآن تشریع کرده بسیار نزدیک است.[۲۷۵]
۵-۴-۳. مفهوم خدا نزد مسیحیان:
ادراک ویژۀ مسیحیت از «پدر بودن» خدا اصیل ترین اجزاءِ ادراک یهودی سلطنت و حکومت خدا را تشکیل می دهد. سپس از آن نیز جلوتر رفته و ادراک مزبور را با اجزاءِ به مراتب بهتری تکمیل می نماید. هر دوی این ادراکات اجزاءِ مشترکی را قانون خداوندی، و تنبیه بدکاران.[۲۷۶]
مسیحیان اولیه اعتقاد داشتند که ارواح شیاطین زمین را در اشغال خود داشتند. اما این ارواح توسط حضرت مسیح مغلوب شدند و از آن پس دیگر میان خدا وانسان واسطه نبودند.[۲۷۷] اجزای متفاوت ادراکات را می توان به اختصار در جدول زیر، که مبین رابطه بین رئیس و زیردستان در این دو گروه می باشد، نمایش داد.
-از لحاظ قدرت مافوق زیردستان خود قرار داد.
- از بالا سلطه و حکومت دارد.
- دستور به اطاعت می دهد.
- از طریق قانون حکومت می کند.
- متوجه پیروزی اصول خویش است.
- نسبت به افراد مختلف بی تفاوت است.
- بدکاران را عذاب می دهد.

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 107
  • 108
  • 109
  • ...
  • 110
  • ...
  • 111
  • 112
  • 113
  • ...
  • 114
  • ...
  • 115
  • 116
  • 117
  • ...
  • 163

جستجو

  • دانلود پایان نامه با فرمت word : طرح های پژوهشی انجام شده با موضوع شواهد شعری بوستان ...
  • دانلود منابع پژوهشی : طرح های پژوهشی دانشگاه ها در مورد مقایسه اثر میکرو ...
  • راهنمای نگارش پایان نامه و مقاله درباره ...
  • منابع پایان نامه درباره :سنجش سمیت تنداکسیر، پالیزین، سیرینول ...
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در رابطه با بررسی رابطه بین هوش ...
  • دانلود منابع پژوهشی : تحقیقات انجام شده در مورد : شرط ملت ...
  • پروژه های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها با موضوع شناسایی-و-رتبه-بندی-استراتژی-های-بازاریابی-شرکت-های-کوچک-ومتوسط-به-منظور-بقا-در-شرایط-رکود-اقتصادی-به-روش-FANP
  • دانلود فایل ها با موضوع بررسی اثر عوامل ...
  • دانلود منابع دانشگاهی : پروژه های پژوهشی در مورد بررسی تاثیر وابستگی گروهی بر روی ...
  • دانلود پایان نامه درباره : رفتارهای پرخطر رانندگی، درک ...
  • پروژه های پژوهشی در مورد بررسی مفهوم و مصادیق شرط خلاف مقتضای ذات عقد ...
  • پایان نامه ارشد : دانلود فایل های پایان نامه در رابطه با مانیتورینگ سلامت ...
  • دانلود فایل پایان نامه با فرمت word : منابع دانشگاهی و تحقیقاتی برای نگارش مقاله مسئولیت ...
  • " مقاله-پروژه و پایان نامه | ۲-۴-۴- وجه نقد و وجه ناشی از فعالیتهای عملیاتی بر اساس استانداردهای حسابداری ایران – 10 "
  • راهنمای نگارش مقاله دانشگاهی و تحقیقاتی درباره بررسی نقش و تأثیر فیس ...
  • دانلود منابع پژوهشی : بررسی پایان نامه های انجام شده درباره : بهینه ...

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان