طبق بررسی های کریمی نژاد در کتاب اصول ژنتیک انسانی و بیماریهای ارثی (۱۳۷۱)میزان سقط جنین و بیماریهای ژنتیکی در بین فرزندان ازدواجهای فامیلی چند برابر ازدواجهای غیر فامیلی است(نقل از سروری،۱۳۷۴: ۱۷۸).
در پژوهشی که در سال ۷۵ بر روی خانواده های شهر همدان که به صورت اتفاقی انتخاب شده بودند انجام شددرحدود۷/۲۳ درصد از آنها ازدواج فامیلی داشته اند. فراوانترین نوع نسبت خویشاوندی از نوع خویشاوندی درجه سه بوده است که ۴/۵۸ درصد ازدوجهای فامیلی را به خود اختصاص داده است.
نتایج این مطالعه نشان می دهد که بین نگرش موافق ازدواج فامیلی یا مخالف با ازدواج فامیلی با نوع ازدواج والدین، میزان تحصیلات زوجین و شغل ایشان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین فراوانی ناهنجاریهای مادرزادی در فرزندان ازدواج های فامیلی به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل می باشد(پورجعفری،۱۳۷۸نقل از بدیحی).
در مطالعه ای که توسط رنج بخش (۷۰-۶۹)بر روی ۵۸۵۸ دانش آموز استثنایی و ۱۵۰۴ دانش آموز عادی در مدارس تهران انجام شد نتیجه نشان داد که خویشاوندی مشترک پدری ومادری بیشترین میزان تاثیر را در بیماری های کودکان مورد بررسی داشته است(رنج بخش،۱۳۷۲ نقل از بدیحی).
درمقاله مختاری وهمکارش(۲۰۰۳) با عنوان ازدواج خویشاوندی وبیماریهای ژنتیکی در جمعیتهای ایرانی نتایج زیر بدست آمده است:
در این تحقیق داده ها از سه مرکز ژنتیک در سه منطقه مختلف تهران جمع آوری شده است.در این مطالعه فراوانی وقوع بیماریهای ژنتیکی با ازدواجهای خویشاوندی مورد بررسی قرار گرفته است.از حدود ۸۰۰ نمونه مورد بررسی،۴۴ درصداز آنها از والدین خویشاوند متولد شده اند.در حدود۳۸ درصد از آنها از وصلت های همتا[۲۵] و در حدود ۲۹ درصد از آنها از وصلت های متقاطع[۲۶] بوده اند.همچنین شیوع بعضی از بیماریهای ژنتیکی در این تحقیق بدست آمده است به عنوان نمونه عقب ماندگی جسمی[۲۷](۳/۱۴ درصد)وآمنوره اولیه[۲۸](۲/۱۱درصد) وعقب ماندگی ذهنی[۲۹](۶/۶درصد)بیشترین شیوع را در ازدواجهای خویشاوندی داشته اند(مختاری،۲۰۰۳: ۴۷).
در مطالعه ای که عباسعلی زاده در شهر تبریز انجام داده است،پرونده های مربوط به ازدواجهای فامیلی درجه سه وچهار یکی از آزمایشگاهای ازدواج شهر تبریز بررسی شده است .در این مطالعه از ۶۶۰ خانواده ای که ازدواج فامیلی داشته اند، ۴۳۳ خانواده(۶/۶۵ درصد) ازدواج فامیلی درجه سه و ۲۲۷خانواده (۳/۳۴ درصد)ازدواج فامیلی درجه چهار بوده اند.در این مطالعه بیان شده است که کلیه عوارض حاملگی از جمله (نازایی، سقط، مرگ دوران نوزادی، زایمان پره ترم،تولد نوزاد آنومال ونوزاد با محدودیت رشد) در ازدواجهای فامیلی نسبت به جمعیت های عمومی از شیوعی بالاتر برخوردارند وبا افزایش قرابت ژنتیکی این شیوع بیشتر می شود .البته این نکته قابل ذکر است که تفاوت بین این دو گروه معنی دار نبوده است(عباسعلی زاده،۱۳۸۷).
۲-۱-۳)مطالعات در اصفهان
استان اصفهان علیرغم مقام بالایی که در زمینه صنعتی شدن و توسعه در سطح کشور به خود اختصاص داده است.دارای نرخ ازدواج فامیلی بالایی است وحتی در بعضی از شهرهای این استان نرخ ازدواج فامیلی به ۷۰ درصد نیز می رسد(سروری، ۱۳۷۴: ۱۷۴).
سروری در زمینه تاثیر ازدواجهای فامیلی در شیوع بیماریهای کودکان در اصفهان تحقیقات زیادی انجام داده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:
در بررسی۴۱۲ بیمار مبتلا به بیماریهای پوستی مادرزادی که به مرکز ژنتیک دانشکده پزشکی اصفهان مراجعه کرده بودند در حدود ۶۴ درصد بیماران والدینشان ازدواج فامیلی داشته اند.همچنین در بررسی۳۷۹ بیمار کلیوی که به مرکز ژنتیک انسانی دانشکده پزشکی اصفهان مراجعه کرده بودند در حدود ۷۲ درصد بیماران والدینشان ازدواج فامیلی داشته اند(سروری،۱۳۷۴: ۲۰۳).
در مطالعه علل بیماری های ژنتیکی در اصفهان که در سالهای ۶۷-۶۴ انجام شده است۳۰۲۵ خانواده جامعه نمونه که در آن خانواده ها فرزندان معلول وجود داشت درحدود ۷۲ درصد معلولیت ها در خانواده های ازدواج فامیلی بوده است و۸/۲۷درصد در خانواده هایی بوده که ازدواج های غیرفامیلی داشته اند(سروری،۱۸۷:۱۳۷۴).
در بررسی دانش آموزان نابینای اصفهان با همکاری طاهری به این نتیجه رسیدند که از بررسی ۳۲۶ دانش آموز نابینا بیش از ۵۰ درصد نابینایان مادرزادی هستند وحدود ۴۷ درصد کل دانش آموزان نابینای مادرزادی به علت ازدواج فامیلی والدینشان بوده است (سروری،۱۳۷۴: ۱۹۱).
در بررسی وضعیت ازدواج والدین بیماران مبتلا به تالاسمی ۲۲۳ نفربیمار مبتلا به تالاسمی که در مدت ۷ سال جهت مشاوره ژنتیک به آزمایشگاه سیتوژنتیک مراجعه نموده بودند، از نظر نوع ازدواج والدین مورد بررسی قرار گرفتند در حدود ۷۸ درصد والدین کودکان بیمار ازدواج فامیلی داشته اند و در حدود ۲۲ درصد از والدین کودکان بیمار ازدواج غیر فامیلی داشته اند(سروری،۱۳۷۴: ۲۲۵).
دربررسی وضعیت ازدواج خانمهایی که سقط مکرر داشته اند با همکاری جوانمردی به این نتیجه رسیدند که ۷/۶۹ درصد خانمهایی که سقط مکرر داشته اند ازدواجشان فامیلی و حدود ۳۰ درصد از آنها ازدواج غیر فامیلی داشته اند(سروری،۱۳۷۴: ۲۵۶).
در مطالعه ای که توسط هاشمی پور و همکاران با عنوان غربالگری هیپوتیروئیدی[۳۰] نوزادان در اصفهان و بررسی میزان ازدواج های فامیلی در والدین نوزادان هیپوتیروئید در اصفهان بر روی ۷۰۰ نوزاد انجام شده بود نتایج زیر بدست آمد:
از میان نوزادان مورد مطالعه ۱۱۷ نفر(۷/۱۶درصد)با تشخیص هیپوتیروئیدی نوزادی، تحت درمان قرار گرفتند.بدین ترتیب شیوع هیپوتیروئیدی نوزادی در جمعیت مورد مطالعه برابربا۹/۲ در هزار تولد زنده ویا برابر با یک در ۳۴۲ تولد زنده می باشد.۵۱ نفر(۷/۴۳ درصد) از نوزادان هیپوتیروئید دختر و۶۶ نفر(۴/۵۶ درصد)پسر بودند. در نوزادان هیپوتیروئید ۴۴ نفر(۳۸ درصد)دارای والدین با ازدواج فامیلی (دور ونزدیک) واز این تعداد ۳۵ نفر(۵/۷۹ درصد)دارای والدین با ازدواج فامیلی نزدیک بودند.با بهره گرفتن از آزمون مجذور کای، مشخص گردید که بین ازدواج فامیلی (دور ونزدیک با هم) وبروز هیپوتیروئیدی نوزادی رابطه معنی داری وجود ندارد، ولی بر اساس همین آزمون بین بروزهیپوتیروئیدی نوزادی و ازدواج فامیلی نزدیک رابطه معنی دار وجود دارد.به بیان دیگرنسبت شانس هیپوتیروئیدی نوزادان در ازدواجهای فامیلی نزدیک، نسبت به والدین بدون ازدواج های فامیلی نزدیک ۹۳/۱ برابر بود(هاشمی پور، ۱۳۸۴: ۱۰۷-۱۰۴ ).
(هیپوتیروئیدی مادرزادی از شایع ترین علل عقب ماندگی ذهنی، با شیوع تقریبی یک در ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ نوزاد می باشد بیماری قابل پیشگیری است و در صورت تشخیص و درمان به موقع،می توان از عوارض آن جلوگیری کرد.)در حال حاضر در کشورمان طرح غربالگری هیپوتیروئیدی نوزادی انجام می شود و از نوزادان سه تا هفت روز بعد از تولد نمونه خون گرفته می شود.
در مطالعه ای با عنوان ارتباط بین ناهنجاریهای مادرزادی آشکار با ازدواج فامیلی درجه سه در شهر اصفهان(۱۳۷۵) توسط علامه وهمکاران انجام شده است.
این مطالعه در سال ۷۵-۱۳۷۴ در شهر اصفهان بر روی ۱۰۵۲ خانوار با ازدواج فامیلی و۱۰۷۲ خانوار با ازدواج غیر فامیلی انجام شده است که به صورت خوشه ای نمونه گیری شده است.نتایج بررسی به شرح زیر می باشد:
میانگین سن پدر ومادر، سطح ازدواج، سطح تحصیلات آنها و تعداد حاملگیها در هر دو گروه یکسان بود.فراوانی نسبی ناهنجاریهای مادرزادی آشکار در ازدواجهای فامیلی درجه سه ۴/۲ درصد و در زوجهای با ازدواجهای غیر فامیلی ۴/۰ درصد بوده است.یعنی فراوانی نسبی ناهنجاریهای مادرزادی آشکار در ازدواج فامیلی درجه سه،شش برابر ناهنجاریهای مادرزادی آشکار در ازدواج غیر فامیلی بود.بین میانگین تعداد سقط خود بخودی در این دو گروه اختلاف معناداری وجود نداشت.همچنین ۸/۳ درصد زنان با ازدواج فامیلی و۲/۲ درصد زنان با ازدواج غیر فامیلی به دلیل سقط یا نازایی هرگز زایمان نداشتند.همچنین در گروه ازدواج فامیلی ۶/۱۳ درصد ودر گروه ازدواج غیر فامیلی ۵/۱۰ درصدزوجها مرگ اولین فرزند خود را ذکر می کردند(علامه ،۱۳۷۵: ۴۷-۴۵).
در مطالعه زینلیان با عنوان بروز بیماری بتا تالاسمی ماژور و علل آن پس از شروع برنامه کنترل و پیشگیری تالاسمی ماژوردر شهرستان های تابعه دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نتیجه زیر به دست آمد:از مجموع ۹۶ بیمار تالاسمی ماژور تولد یافته در استان اصفهان در فاصله سال های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۵ قابل ذکر است که از نظر رابطه خویشاوندی والدین، ۷/۶۶ درصد از بیماران محصول ازدواج فامیلی و۳/۳۲درصد از آنها محصول ازدواج غیر فامیلی والدینشان بوده اند(زینلیان و سموات، ۱۳۸۸ :۲۴۲).
بدیحی در تحقیق خود با عنوان نقش ازدواج فامیلی در اختلال در سلامتی کودکان شهرستان خمینی شهر که در سال ۱۳۸۲ بر روی ۲۰۵ خانواده دارای فرزند ناتوان و۲۰۰ خانواده فاقد فرزند ناتوان انجام داده است نتایج زیر به دست آمده است:در حدود ۴/۶۴ درصد از خانواده های دارای فرزند ناتوان، ازدواج فامیلی داشته اند و ۶/۳۵ درصد ازدواج غیر فامیلی داشته اند. همچنین در بررسی شاخص مرگ ومیر که حداقل یکی از پدیده های مرگ ومیر کودکان،سقط جنین و مرده زایی را در خانواده های مزدوج فامیلی در مقایسه با خانواده های مزدوج غیر فامیلی مورد بررسی قرار داد تفاوت مرگ ومیر مشاهده شده است .قابل ذکر است که عامل سن مادر نیز در یک رابطه دو متغیره تاثیر گذار در ایجاد اختلال در سلامتی کودکان کاملا معنا دار بوده است. بنابراین می توان ذکر کرد که خانواده هایی که فرزندان ناتوان دارند مادرانشان مسن تر از مادران کودکان سالم هستند. به عبارت دیگر افزایش سن مادر را می توان به عنوان عاملی در افزایش احتمال اختلال در سلامتی مورد توجه و بررسی قرار داد(بدیحی ، ۱۳۸۲).
درمطالعات انجام شده در استان اصفهان (سروری۱۳۷۴، هاشمی پور ۱۳۸۴، علامه ۱۳۷۵ و…….)به ارتباط بین ازدواج فامیلی و بروز ناهنجاری ها پرداخته شده است به طوری که بعضی از فاکتورهای اجتماعی و جمعیتی مانند تحصیلات ، اشتغال و همچنین سن پدر و مادر در بررسی های انجام شده مورد توجه قرار گرفته است.قابل توجه است که سن مادر یکی از عوامل تاثیر گذار در بروز ناهنجاری های ژنتیکی بوده است.
۲-۲)مبانی نظری تحقیق
مقدمه
در این بخش به بنیانهای فکری مطرح در مورد ازدواج خویشاوندی می پردازیم .سپس به بررسی روند تاریخی ازدواج خویشاوندی در ادیان مختلف و بعد از آن به بررسی عوامل موثر بر افزایش یا کاهش این نوع ازدواج در ایران می پردازیم .در ادامه نیز به ارائه مدل نظری خواهیم پرداخت.
در بررسی خصوصیات جوامع انسانی، آگاهی از ساختهای خانواده و خویشاوندی ضرورت دارد، زیراخانواده اساس و زیر بنای هر جامعه است، به طور کلی می توان گفت که تحول خانواده در دوران جدید با صنعتی شدن اروپای غربی آغاز شد. سنتهای دیر پا رو به زوال رفت و بر اساس حقوق اجتماعی تازه، که نتیجه انقلابات فکری قرون جدید بود، شکلهای نوی از خانواده پدید آمد(بهنام،۱۳۵۲: ۱۰).
اگر یک خانواده زن و شوهری را ملاک قرار دهیم، گسترش خویشاوندی از آنجا آغاز می شود که چون در این خانواده به علت منع زنای محارم دو نسل بیشتر نمی تواند وجود داشته باشد (نسل پدر ومادر ونسل فرزندان) لذا برای ایجاد نسل سوم باید مبادله زن ومرد میان این خانواده زن وشوهری و خانواده یا خانواده های زن و شوهری دیگر انجام گیرد.
بدین گونه هر یک از فرزندان بر اساس ازدواج، خانواده ای جدید به وجود می آورد و در نتیجه تشکیل این خانواده های زن وشوهری جدید، فرزندان همتبار آنها که نسبت به یکدیگر سمت عموزاده، عمه زاده، دایی زاده و خاله زاده دارند و همسرانشان، نخستین گروه بزرگ خویشاوندان نسبی و سببی را به وجود می آورند(بهنام،۱۳۵۲: ۳۴).
۲-۲-۱)نظریات صاحب نظران جامعه شناسی در مورد خویشاوندی
نظریات مهم درباره خویشاوندی از قرن ۱۹ با مکتب تطور[۳۱] آغاز شد. در نظر پیروان این مکتب خویشاوندی یک سیستم است، یعنی مجموعه ای از عوامل مرتبط و هماهنگ با یکدیگر. هر سیستم مرحله ای را به وجود می آورد و توالی این مراحل است که سیر تحولی را سبب می شود. برای نخستین بار شاید"مورگان" [۳۲]باشد که در کتاب معروفش “نظام همخونی وازدواج در خانواده بشری"(۱۸۷۱) بحث علمی را درباره خویشاوندی مطرح کرد و سپس طی چهل سال کسانی مانند “بو آس [۳۳]“"لوی[۳۴]“و ” کروبر[۳۵] "مونوگرافیهایی درباره قبایل مختلف جمع کردند(بهنام،۱۳۵۲: ۳۵).
همچنین راد کلیف براون [۳۶]که از معتقدان مکتب فونکسیونالیسم بود، از نخستین کسانی است که مفهوم ساخت را در این زمینه به کار برده است. در نظر او عوامل ساختی عبارتند ازافراد و روابط آنهاکه به طور تجربی قابل مشاهده است و اگر جوامع دوام پیدا می کند به خاطر استمرار ساخت آنهاست، درست مانند ارگانیزم انسانی سلولها دگرگون می شوند ولی ساختها به جای می مانند.
خویشاوندی نیز مشمول این تعریف است، زیرا مجموعه ای است از اعمالی که توسط افراد خویشاوند انجام می گیرد و مجموعه ای ارگانیک به وجود می آورد.
“لوی برول"بیان می کند که در جوامع ابتدایی خویشاوندی نتیجه یک پیوند مرموز و جادویی است نه یک پیوند فیزیولوژیک. مشارکتی است با یک گروه و قبول تمام ارزشهای مذهبی، اخلاقی و..آن گروه و بنابراین خویشاوندی یک مفهوم اجتماعی است(بهنام ،۱۳۵۲: ۳۶).
در نیمه اول قرن بیستم دانشمندان دیگری نیز مانند “مارگریت مید[۳۷]“و” روت بندیکت[۳۸]“خویشاوندی را با دید روان شناسی و روانکاوی مورد مطالعه قرار دادند و به وظیفه انتقال فرهنگی آن توجه کردند.(همان)
لوی اشتروس از مشهورترین محققان در زمینه خانواده و خویشاوندی است. از مهم ترین دستاوردهای لوی اشتروس در جامعه شناسی خانواده، تتبع ژرف او در زمینه منع زنای با محارم است، وی برای این منع اهمیتی بسیار قائل است.
منع زنای با محارم محور اندیشه های لوی اشتروس در باب خانواده و خویشاوندی است و از دیدگاه او این پدیده ابعاد گوناگونی دارد.
به اعتقاد او فرهنگ است که با تمهید قوانین منع زنای با محارم، بسیاری از انسانها را از برقراری روابط زوجیت با یکدیگر منع می کند و بسیاری دیگر را به برقراری چنین روابطی مجاز می دارد، سپس با استقرار روابط مشروع زوجیت، کار طبیعت آغاز می شود و انتقال ویژگیهای ارثی زوجین به فرزندانشان صورت می پذیرد(ساروخانی، ۱۳۷۰: ۱۵۵).
از نظر لوی اشتروس منع زنای با محارم، موجبات پیدایی و سپس بسط مبادله را در حیات انسانی فراهم می سازد به نظر اومنع زنای با محارم در عین حال که منع ونهی را می رساند، خود یک اثبات یا پدیده مثبت است، زیرا موجبات بسط شبکه خویشاوندی و با آن گسترش وفاق اجتماعی را فراهم می سازد. پس، از این دیدگاه منع زنای با محارم پدیده ای دارای بهکارکرد است(ساروخانی،۱۳۷۰: ۱۵۶).ساخت خویشاوندی در قشربندی جوامع نقش مهمی ایفا می کند. امروزه با وجود گرایش جوامع به زندگی صنعتی، اهمیت اصل و نسب و وجود شبکه های خویشاوندی، حقایقی هستند که همواره ارزش و اعتبار خود را حفظ کرده اند.
در جوامع ایرانی، خویشاوندی و هم خونی، ریشه ای بس کهن دارد. چنانکه اثرات آن را می توان در منابع و اسناد باقیمانده از دوران باستان و آیین باستانی مردم ایران جستجو کرد. ایرانیان برای حفظ اصل و نسب وپاکیزه نگاهداشتن خون، ازدواج با خویشان را ترجیح می دادند. البته یکی از علل تشویق به این امررا می توان مسئله تداوم ارث و مال در خانواده نیز دانست(کرباسی،۱۳۷۸).
در ادامه پژوهش به بررسی نظریه مدرنیزاسیون و نظریه ویلیام گود در مورد ازدواج فامیلی خواهیم پرداخت.
۲-۲-۲)نظریه مدرنیزاسیون[۳۹]
نظریه مدرنیزاسیون با تاکید بر تغییرات ساختی (گذار از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی) تغییر الگوهای ازدواج را به تغییرات ساختاری در زندگی اجتماعی به جهت ظهور نیروهای جدید اجتماعی، یعنی سه جریان صنعتی شدن، شهرنشینی و آموزش همگانی مرتبط می کند ،بر این اساس تحولات ازدواج و خانواده را به عنوان سازگاری نظام مند با تغییر در شرایط نظام اجتماعی پیرامونی یا به عبارتی انطباق با شرایط اقتصادی اجتماعی تغییر یافته در نظر گرفته می شود(عباسی شوازی وصادقی، ۱۳۸۴: ۲۷).
در فرایند مدرنیزاسیون دغدغه های شخصی بر مصالح جمعی و قومی اولویت می یابد و تغییر در ایده افراد به سمت سکولاریته، مادی گرایی، فردگرایی و انزوا طلبی صورت می گیرد و خانواده محوری به فرد محوری تبدیل می شود. همزمان با این تحولات نوعی انطباق پذیری در الگوهای ازدواج و خانواده با شرایط جدید صورت می گیرد(عباسی شوازی وصادقی ، ۱۳۸۴: ۲۸).
پژوهش های انجام شده با موضوع بررسی ارتباط ازدواج خویشاوندی با بیماری های ژنتیکی مطالعه ...