۲-۷-۱- مسجد
نخستین ساختمان اسلامی در طول تاریخ، بنّای مسجدی بود که در شهر مدینه به دستور پیامبر اکرم(ص) بنّا شد. که در آن زمان علاوه بر نماز گزاری، محّلی بود برای آموزشهای دینی و سایر برنامههای اسلامی. که این امر تا مدّت ها بعداز پیامبر(ص) به حیات خود ادامه داد. به طوری که مسجد، مرکز مهمّی برای امور مختلف اجتماعی شد. در این میان بوده که گروه صوفیان از مساجد عمومی بهره گیریهای مختلف اجتماعی خود را آغاز کردند. دلیل عمدهی بهره گیری صوفیان از مساجد عمومی را کیانی شرح میدهد: «علت استفادهی صوفیان از مساجد آن بوده که اولاً در قرون نخستین اسلامی مرکزی رسمی به نام خانقاه وجود نداشت، دیگر آنکه مسجد محور فعالیّتهای مختلف فرهنگ اسلامی و بر خوردار ازیک موقعیّت شایستهی تبلیغی بود، بدین سبب زاهدان و صوفیان هم اصول و اندیشههای بنیادی آیین تصوّف را در مساجد ابراز و القا میکردند. » (کیانی، ۱۳۶۹: ۷۸) امام قشیری در مورد استفادهی صوفیان از مساجد مینویسد: «حصری. ۳۷۱هـ. .ق در صحن جامع منصور دربارهی توحید سخن میگفت. » (قشیری، ۱۳۸۸: ۵۱۴)علاوه بر این مساجد از همان آغاز پیدایش مرکزی بوده جهت سکونت افراد فقیر و بیجا و مکان و هم چنین مسافران و غریبان. چنانکه یاران مهاجر پیامبر اکرم (ص) که به نام اهل صفّه شهرت داشتند، در گوشه ای از مسجد مدینه اقامت کرده بودند. پس حداقل استفادهی صوفیان از مساجد این بوده که علاوه بر بهره گیری از اعتکاف، میتوانستند مدّتی موقّت درآنجا اقامت کنند. سهروردی در عوارف المعارف مینویسد: «نقل عن ابراهیم بن ادهم انه کان معتکفاً بجامع البصره مده. » (سهروردی،۱۳۸۴: ۱۵۰) ابونصر سراج طوسی نیز در اللمع خاطر نشان کرده: «رویم۳۰۳هـ.ق از محمّد بن اسماعیل نقل میکند که گفته است: من و ابوبکر دقاق و ابوبکر کتّانی بیست سال مسافرت میکردیم، با مردم آمیزشی نداشتیم، به هر شهری که میرسیدیم، اگر در آنجا شیخی بود، نزدش میرفتیم و سلامی میکردیم و تا غروب نزد او مینشستیم و اوّل شب به مسجد میآمدیم و درآنجا به عبادت میپرداختیم. » (سراج طوسی، ۱۳۸۸: ۱۸۹) نهایتاً بعد از تأسیس مراکز خانقاهی، بخش وسیعی از بهره گیریهای مختلف اجتماعی که در مساجد حاصل میشد، به کانونهای خانقاهی منتقل شد و صوفیان و مسافران به آن مراکز نیز روی آوردند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۷-۲- مدرسه
قبل از تأسیس بنّای خانقاها، مدرسه از مؤسساتی بود که درآن جا به امور تربیتی مریدان و طالبان حقیقی پرداخته میشد. میتوان گفت بین این دو کانون انسان ساز، ارتباطی نزدیک بوده چرا که بعضی از صوفیان و مشایخ آنها بعداز سپری کردن دوران تحصیل علم و دانش اندوزی، راهی خانقاه میشدند. محمّد بن منوّر در اسرارالتوحید از ابوعلی فارمدی نقل میکند: من در ابتدای جوانی به نیشابور بودم و به طالب علم… . محبت این طایفه در دل من زیادت شد… برفتم و رختها از مدرسه به خانقاه کشیدم و به خدمت استاد امام مشغول شدم. ( اسرار التوحید، ۱۳۷۹پ: ۱۲۸) گاه هم در این بین اتفّاق میافتاد که شخصی از خانقاه به مدرسه نقل مکان میکرد و سعدی در گلستان مینویسد:
«صاحب دلی به مدرسه آمد ز خانقاه | بشکست عهد صحبت اهل طریق را | |
گفتم: میان عالم و عابد چه فرق بود | تا اختیار کردی از آن این فریق را؟ | |
گفت آن گلیم خویش بدر میبرد زموج | وین جهد میکند که بگیرد غریق را» |
۲-۷-۳- دویره
دویره در آیین صوفیان محّلی بوده که صوفیان در آن جا اجتماع میکردند و با یکدیگر به گفتگو و بحث میپرداختند. آنها علاوه بر این، در این مکان از مسافران و غریبان و مهمانان هم فکر و هم عقیدهی خود پذیرایی به عمل میآوردند. امّا با گذشت زمان این محّل بتدریج در بین صوفیان به معنی خانقاه معمول میشد وآنان قسمتی از برنامهها و اعمال خانقاهی خود را درآن جا اجرا میشد. در مقدّمهی ترجمهی رسالهی قشیریه، استاد فروزانفر اشاره می کند: «نوع دگر از ابنیهی مخصوص صوفیان دویره است که ظاهراً خانقاهی کوچکیا اقامتگاهی، برای درویشان مسافر بوده که در مدخلیا چسبیده به خانقاه بزرگ بنّا میکردند و این نوع بنّا در شهرهای خراسان وجود داشت مانند: دویره صوفیه در نسا و دویرهی دلارام در سرخس و دویرهی سهل در اعیان» (فروز انفر ۱۳۸۸: ۲۱-۲۰-۱۹، مقدمهی«قشیریه»)
۲-۷-۴-صومعه
صومعه از بنّاهای مربوط به راهیان مسیحی بوده که آنها در این بنّاهای بسیار کوچک خود، به عبارت میپرداختند. کیانی در مورد صومعه ها شرح داده: «صومعه عبارت بود از بنّای محقری که راهبی مسیحی در آن سکونت کرده و به عبادت میپرداخت. صومعه ها غالباً در بیابانها و بر فراز کوهها ساخته شده و از نظر معماری، ساختمانی نوک تیز و بلند و باریک بود تا در برابر عوامل ویرانگر طبیعی دوام و مقاومت بیشتری داشته باشد. » (کیانی، ۱۳۶۹: ۹۲)قابل ذکر است که واژهی صوامع در قرآن به عنوان مرکز عبادت آمده است: « الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حقّ الا انیقولوا ربنّا اللّه و لولا دفع اللّه الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجدیذکر فیها اسم اللّه کثیراً ولینصرنّ اللّه منینصره إنّ اللّه لقوی عزیز. » (قرآن مجید، ۴۱/۴۲) صوفیان واژهی صومعه را نیز در مسلک خود مورد استفاده قرارمی دادند. و در مورد آیین آنان صومعه به محّل اقامت و عبادت و خلوت ا
طلاق میشد. و برخی از مشایخ و مشاهیر آنها دارای صومعه بودند. هجویری در کشف المحجوب اشاره کرده که حبیب عجمی دارای صومعه ای بوده و در آنجا به عبادت میپرداخت: «اندر میان این طایفه معروف است که چون حسن از کسان حجاج بگریخت به صومعه حبیب اندر شد. ایشان بیامد و گفتند: «یا حبیب، حسن را جایی دیدی؟ «گفتا)بلی) گفتند: (کجاست) گفت: « اینک در صومعهی من است. » به صومعه اندر آمدند، کس را ندیدند. » (هجویری،۱۳۸۸: ۱۳۶)
۲-۷-۵- رباط
یکی از کانونهایی که در آن نظامات خانقاهی اجرا میشد رباط نام داشت و باید دانست که این کانون رباط منشأ و مبدأ ظهور خانقاه و امور مربوط به آن است و قبل از آن که مرکز خانقاهی به صورت رسمی بوجود آید، رباط ها محّل و مرکزی بودند که قبل ازآن صوفیان در آنجا اقامت میکردند و به انجام اعمال خانقاهی اقدام میکردند.کیانی برای توضیح بیشتر در مورد این کانون مینویسد: «واژهی رباط کلمهی عربی است در قرآن، در پنج مورد که عبارت اند از سوره ها و آیات شمارههای ۲۸/۹، ۱۸/۱۳، ۸/۱۱، ۸/۶۲، ۳/۲۰۰ به ترتیب آمده است که در سه موردآن هم به معنی اطمینان و آرامش و درمورد دیگر به معنی استعداد و آمادگی است و هم در این مورد اخیر است که منشأ وجود خانقاهی گشته و ضمن ترکیب با تعدادی روایات، به صورت یک مستند اسلامی موجب رباط سازی و رباط نشینی به عنوان جهاد و دفاع و پیامد اعمال مربوط بدان گردیده است. » (کیانی، ۱۳۶۹: ۶۶)سعدی نیز رباط را در جایگاه سکونت صوفیان و درویشان دانسته:
«درویش نیک سیرت فرخنده رأی را | نان رباط و لقمهی دریوزه گو مباش» |
(سعدی،۱۳۸۴: ۱۰۲)
۲-۷-۶- آرامگاه
از قدیم ترین بنّاهایی که بشر در طول تاریخ ساخته آرامگاه یا مقبره میباشد. که این ساختمان ها جهت اهمیّت دادن به پیامبران و پیشوایان مذهبی و دانشمندان و هم چنین امرا و سلاطین بنّا میشدند. چنان که از جاودانه ترین این بنّاها، بنّاهایی است که برای پیامبران و پیشوایان دینی و مذهبی ساخته شده است . چرا که پیروان ادیان مختلف خاک پیامبران و پیشوایان مذهبی را متبرّک میدانستند. و به زیارت آنها میرفتند. و حتّی در آنجا اعتکاف میکردند سعدی نوشته: « بر بالین تربتیحیی پیامبر معتکف بودم در جامع و مشق. » (سعدی،۱۳۸۵: ۱۰۴) هجویری در کشف المحجوب این نکته را چنین خاطر نشان کردهاند: «سه ماه بر تربت بایزید بسطامی مجاور بودم. » (هجویری، ۱۳۸۸: ۷۷) مردم آن روزگاران بر این باور بودند که آثار قدرت این بزرگان در اطراف آرامگاه آنها قابل رؤیت است. چنان که آنها به این نتیجه رسیده بودند که، برخی از اولیاء الله در قبر با مردم زنده سخن میگویند. آنها معتقد بودند که با یزید بسطامی از داخل قبر خود با ابوالحسنخرقانی سخن میگفت و او را به سوی خود میخواند. مولوی در این باره در مثنوی آورده:
«با نگش آمد از حظیرهی شیخ حی | ها انا ادعوک کی تسعی الیّ» |