سبک یادگیری همگرا از ترکیب تجربه ی عینی و مشاهده ی تاملی حاصل می شود. افراد دارای این سبک یادگیری موقعیت های عینی را از زوایای مختلف می بینند. رویکرد آنان نسبت به موقعیت ها مشاهده کردن است تا عمل کردن. از آنجا که به این افراد دارای سبک همگرا می گویند که وقتی با مسئله ای روبه رو می شوند به سرعت برای یافتن راه حل درست می کوشند یا کوشش های خود را بر آن راه حل واحد متمرکز می کنند. همچنین، افراد دارای سبک یادگیری همگرا در کارهای تخصصی و تکنولوژی موفق اند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
سبک یادگیری واگرا از ترکیب تجربه ی عینی و مشاهده ی تاملی حاصل می شود. افراد دارای این سبک یادگیری موقعیت های عینی را از زوایای مختلف می بینند. رویکرد آنان نسبت به موقعیت ها مشاهده کردن است تا عمل کردن. این افراد موقعیت هایی را که نیاز به ابراز اندیشه های متنوع دارند می پسندند به جاذبه های متنوع فرهنگی و جمع آوری اطلاعات علاقه نشان می دهند. از آنجا که این افراد قادر به تولید اندیشه های گوناگون هستند سبک آن ها را واگرا می نامند. به طور کلی، افراد دارای سبک واگرا از قدرت تخیل و احساس برخوردارند، و این ویژگی ها برای موفقیت در فعالیت های هنری و امور تفریحی مفیدند.
سبک یادگیری جذب کننده از ترکیب مفهوم سازی انتزاعی و مشاهده ی تاملی تشکیل می شود. افراد دارای این سبک یادگیری در کسب و درک اطلاعات گسترده و تبدیل آن به صورتی خلاصه، دقیق، و منطقی توانا هستند. این افراد، به طور عمده، بر اندیشه ها و مفاهیم انتزاعی تاکید می ورزند. از دیدگاه این افراد، نظریه هایی که از لحاظ منطقی درست هستند بر نظریه هایی که قابلیت کاربرد عملی دارند ترجیح داده می شوند. علت نامیدن این سبک یادگیری به جذب کننده آن است که افراد دارای این سبک قادر به دریافت داده های گوناگون و سازمان دادن به آن ها هستند. افراد دارای این سبک یادگیری در مشاغل علمی و اطلاعاتی موفق اند.
سبک انطباق یابنده از اجتماع دو شیوه ی یادگیری تجربه ی عینی و آزمایشگری فعال ایجاد می شود. افراد دارای این سبک یادگیری از تجارب دست اول می آموزند و از اجرای نقشه و درگیر شدن با اعمال چالش انگیز لذت می برند. این افراد بیشتر از آنکه به تحلیل های منطقی بپردازند امور محسوس را ترجیح می دهند. همچنین این افراد در حل مسائل اطلاعاتی که از دیگران به دست می آورند وابسته اند تا به اطلاعاتی که خودشان از راه تحلیل های تخصیصی کسب می کنند. سبب نامیدن این سبک به انطباق یابنده آن است که افراد دارای این سبک در انطباق یافتن با موقعیت های جدید توانا هستند. افراد دارای این سبک یادگیری در مشاغل بازاریابی و فروشندگی موفق تر از دیگران اند.
کلب و فرای (۱۹۷۵) می گویند هریک از سبک های فوق دارای نقاط قوت و ضعف مخصوص به خودش است، و لذا یادگیرنده ای که فقط از یک سبک خاص استفاده می کند، یادگیرنده ی کاملی نیست؛ برای این که صورت یادگیرنده «کامل« درآید باید بتواند در موقعیت های مختلف از سبک های یادگیری متناسب با آنها استفاده کند. کلب و فرای در توصیف یادگیرنده ی کامل می گویند یادگیرنده ی کامل «کسی است که در برخورد با جهان و تجارب خود بسیار انعطاف پذیر و نسبیت گراست و به راحتی می تواند تعارض های دیالکتیکی میان چهار شیوه ی اصلی یادگیری یعنی تجربه ی عینی، مشاهده ی تاملی، مفهوم سازی انتزاعی، و آزمایشگری فعال را از راه ادغام آن ها با یکدیگر حل کند». (کلب و فرای؛ همان، ص ۴۱)
سنجش ابزار سبک های کلب یک پرسشنامه ۱۲ سئوالی است به نام سیاهه ی سبک یادگیری[۵۶]. هریک از سئوال های این پرسشنامه شامل تعدادی کلمه است که پاسخ دهنده آن ها را طبق سبک یادگیری خودش به دنبال هم مرتب می کند. برای نمونه اگر پاسخ دهنده ای کلمات تحلیلی، فکری، منطقی، مفهومی، و عقلایی را به پذیرش، احساسی، اکتشافی، حال گرا، و تجربه گرا ترجیح دهد باید نتجیه گرفت که او شیوه ی مفهوم سازی انتزاعی را به شیوه ی عینی ترجیح می دهد.
۲-۲-۴-۴ سبک های عمقی[۵۷] و سطحی[۵۸]
گونه ی دیگر دسته بندی سبک های یادگیری دسته بندی آن ها به سبک های عمقی و سطحی است. این دسته بندی به چگونگی برخورد یادگیرندگان با مطالبی که می خواهند یاد بگیرند، اشاره می کند. اگر برخورد دانش آموز با مطالب یادگیری به گونه ای باشد که بخواهد معنی را یاد بگیرد سبک یادگیری او عمقی است. در مقابل، اگر دانش آموز تنها به دنبال حفظ کردن مطالب باشد سبک او سطحی است.
۲-۲-۴-۵ سبک های محیطی، هیجانی، جامعه شناختی، فیزیولوژیکی و روانشناختی
دسته بندی معروف دیگری از سبک های یادگیری به وسیله ی دان[۵۹]، دان و پرایس[۶۰] (۱۹۸۹، ۱۹۹۷) انجام گرفته است. در این الگو، سبک یادگیری به عنوان راهی که در آن شخص موضوع های تازه و دشوار تحصیلی را مورد توجه قرار می دهد و آن ها را پردازش می کند، درونی می سازد، و به یاد می سپارد، تعریف شده است. این الگو شامل ۲۱ عنصر که در ۵ متغیر یا محرک دسته بندی شده اند. البته هیچ کس از همه ی ۲۱ عنصر تاثیر نمی پذیرد، اما نتایج پژوهش ها نشان داده اند که غالب دانش آموزان تحت تاثیر ۶ تا ۱۴ عنصر قرار می گیرند.(Denig , 2004 ,p 96-111)
۲-۲-۵ ماهیت یادگیری
ماهیت به طور کلی فعالیتی دگرگونساز است. که افراد را برای مقابله با رویدادها و سازش با محیط آماده میسازد و در موقعیت های مختلف و در اکثر سطوح زندگی حیوانی از بازتاب های شرطی جانوران پست تا فرایندهای پیچیدهشناختی افراد آدمی رخ میدهد. آزمایش های گوناگون پژوهشگران و زیستشناسان درباره گونههای جانداران در ردههای بسیار پائین نشان داده است که محرک های معینی در شرایط خاصی موجب تغییر رفتار آنها میشوند.
انسان که کامل ترین و پیشرفتهترین موجود کره زمین است. هنگام تولد ناتوانترین و درماندهترین آنهاست و با بیشترین استعدادها برای یادگیری قادر است از تجربههای خود به بهترین وجه سود جوید و پاسخ ها و تجربههای آموخته او مهمترین اندوختههای رفتاریش را تشکیل میدهند.
یادگیری در واقع هم یک رشته فرایند است و هم فرآورده تجربهها. بعضی از فرایندهایی که در داد و ستد بین موجود آدمی و محیط انجام میگیرد عبارتند از احساس و ادراک، یادآوری، نمادسازی، اندیشههای مجرد و تخیلی و سرانجام رفتار.
یادگیری را نباید منحصراً به صورت پیشرفت های مواد درسی که در کانون های آموزشی انجام میشود، تصور نمود. وقتی کودکی بتواند توپی را بگیرد یا آن را پرتاب کند، راه برود، حرف بزند، یا آنکه نوجوانی دوچرخهسواری و موتور سواری کند و یا وقتی مادری از نوع گریه کودک خود به نیاز خاص یا ناراحتی او پی ببرد، در همه این حالت ها بیشک امر یادگیری به وقوع میپیوندد. گرچه گروهی از افراد به سبب آن که این گونه رفتارها با درس و مدرسه سر وکار ندارند آنها را یادگیری نمیدانند.
یادگیری در حقیقت دارای مفهوم بسیار گستردهای است که در قالب های دگرگونی، عادت شکنی، ایجاد علاقه، نگرش های نو، درک ارزش، ذوق و سلیقه و پیشداوری یا حب و بغض پدیدار میشود. همچنین، شیوه ترکیب و کاربرد معلومات در استدلال،تفکر، نظریهپردازی، حل مسئله، احساس و عواطف عمیق انسانی، خودشناسی و دگرگونی هایی که در کل شخصیت به وجود میآیند همه از یادگیری مایه میگیرند.
۲-۲-۶ مفهوم یادگیری الکترونیکی
همانگونه که فناوری اطلاعات و ارتباطات در بسیاری از فرایندهای کاری روزمره همانند بانکداری الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، پست الکترونیکی، دولت الکترونیکی و … مورد استفاده قرار می گیرد، حوزه یادگیری الکترونیکی یا E-Learning از این نوع فناوری بهره برده است. حذف محدودیت های مکان، زمان و سن یادگیرنده که روزگاری دسترس ناپذیر به نظر می رسیدند، امروز دیگر محدودیت های بزرگی به نظرنمی رسند. از طرفی باید توجه داشت که به وجود آمدن نیازهای گسترده و جدید درمیان جوامع با ادامه استفاده ازروش های سنتی نظام آموزشی قابل تامین نیست. یادگیری مبتنی بررایانه، یادگیری مبتنی برفناوری اطلاعاتی، کلاس مجازی، کتابخانه های مجازی و … راه را برای پیدایی شیوه های نوین آموزش، هموار ساخته اند.
به لحاظ لغوی، به مجموعه فعالیت های آموزشی که با استفاده ازابزارهای الکترونیکی اعم ازصوتی، تصویری، رایانه های شبکه ای، مجازی صورت بگیرد یادگیری الکترونیکی گفته می شود.
یادگیری الکترونیکی، نظامی مبتنی برفناوری اطلاعاتی و ارتباطی ( همانند سخت افزار، نرم افزار و شبکه های رایانه ای) به منظورایجاد، نگهداری، توسعه و در دسترس قراردادن مواد مطالعاتی/آموزشی برای دانشجویان می باشد که فعالیت های مطالعاتی/آموزشی را هدایت می کند و ارزیابی دانشجویان را بدون نیاز به وجود محلی برای یادگیرندگان و معلمان امکان پذیر می کند.
۲-۲-۷ مدل های یادگیری در محیط های الکترونیکی وب
گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، باعث تغییر چگونه، چه، چه کسی، کجا، چه وقت و چرایی یادگیری ها شده است. اختراع رایانه و اینترنت، نه تنها سرعت انتقال دانش را بالا برد، بلکه روش انتقال دانش را نیز از فردی به فرد دیگر تغییرداد. پیش بینی اینکه، فناوری چگونه طی ۵ تا ۵۰ سال آینده یادگیری را تحث تاثیر قرارخواهد داد، دشوار می باشد. نمودار زیر، سیرتحولات کاربرد فناوری دریادگیری از۵۰۰۰ سال پیش تا ۵۰ سال آینده را نشان می دهد.
اینترنت، اینترانت و کلیه روش های ارتباطی بی سیم[۶۱]، باعث از میان برداشته شدن موانع زمانی و مکانی شده است. اینترنت به عنوان یک وسیله ارتباطی سبب شده تا یادگیرنده بتواند با معلمان خود در ارتباط باشد.اغلب مدل های یادگیری در کلاس سنتی یا در خانه هستند که در چهار مرحله آمده اند:
مکان های متفاوت:
۱- تلفن، ویدئو کنفرانس؛ تالارهای گفتمان شبکه ای؛
۲- تبادل پست الکترونیکی.
مکان های مشابه:
۳- تدریس درکلاس، گروه های بحث، تدریس خصوصی در خانه؛
۴- تابلوهای اعلانات، گردهمایی ها.
در این حالت، مدل های اول و چهارم به صورت همزمان و مدل های دوم و سوم به صورت ناهمزمان انجام می شوند(Wallace, 1999.)
۲-۲-۸ مدل های مختلف فضاهای یادگیری
چهار مدل برای فضاهای یادگیری پیش بینی شده است که عبارتنداز:
۲-۲-۸-۱ مدل های یادگیری شبکه ای
در این مدل، اولین مساله تغییر در محیط یادگیری است، که به صورت خاص مربوط به تغییر فعالیت ها و محیط کلاسی به کمک ابزارهای ارتباطی موبایل و بی سیم است. این امر باعث تغییر در محیط کلاس، به خصوص نقش معلم می شود. این مساله به مدل یادگیری درکلاس های آینده نیز مرتبط می شود.
مساله دوم تغییر در هدف از آموزش است. یعنی چیستی و چرایی آموزش در قرن جدید نسبت به گذشته متفاوت است. هدف آموزش باید ورای یاد دادن کلیات دانش به یادگیرندگان باشد. آموزش باید به یادگیرندگان، اجازه تحصیل مهارت های صحیح فردی مدیریت انگیزه ها و توانایی جستجو و یکپارچه سازی اطلاعات برای حل مسائل را بدهد(پیشین)
۲-۲-۸-۲ یادگیری درکلاس های آینده
در این مدل، محدودیت مکانی و زمانی از میان برداشته می شود و مفهوم کلاس توسعه پیدا می کند. در این کلاس ها از تخته سفیدهای الکترونیکی استفاده می شود و سطح تعامل میان یادگیرندگان و معلم بسیار بالا می باشد. اتصال به کلاس از طریق رایانه صورت می گیرد و معلم بهتر می تواند فعالیت های یادگیری را به صورت مشارکتی طراحی کند. یادگیرندگان یک تیم را تشکیل می دهند و در یادگیری مشارکت می کنند. در این مدل یادگیری، استفاده ازکتاب ها و مجلات الکترونیکی و وب سایت های مختلف مورد نیاز، ضروری می نماید.
۲-۲-۸-۳- یادگیری ساختاردانش و توانایی حل مشکل
هدف از آموزش، تبدیل دانش آموز یا بهتر بگوییم شهروند به فردی با قدرت تصمیم گیری بالا و حل کننده خلاق مشکلات است که توان انطباق یافتن با قرن ۲۱ را داشته باشد. افزون براین، با توجه به رقابت غیرقابل اجتناب جهانی، هرکشوری مجبور است نظام آموزشی خود را طوری تغییر دهد که تمامی شهروندانش بتوانند آموزش های جدید را در کل مدت حیات یاد بگیرند یا دانش قدیمی خودرا روزآمد کنند.
این مدل درکشورهای آسیایی نظیر تایوان، هنگ کنگ، سنگاپور اجرا شده و در نظام آموزشی آنها اصلاحات اساسی به وجود آورده است. در این مدل یادگیری، علاوه برآموختن مهارت های پایه همانند نوشتن و خواندن، توانایی حل مشکل و مهارت های عرضه تخصص خود در اجتماع، نیز آموزش داده می شود و سبب گسترش اهداف آموزشی شده است. پس به طورکلی، محتوا و اهداف آموزشی دچارتحول می گردد. تفاوت های فردی و به کارگیری هوش و خلاقیت پس ازآموزش کلیات دانش مورد توجه قرارمی گیرند.
۲-۲-۸-۴- یادگیری مبتنی بر جامعه
آخرین مدل یادگیری، به صورت یادگیری مبتنی برجامعه می باشد. همانطورکه در عالم واقعی با جوامع سروکارداریم، کاربران اینترنت؛ اقدام به ایجاد جوامعی نموده اند که دارای زبان، عدات و فرهنگ خود هستند(همان) برای این مساله و ایجاد یک جامعه شبکه ای و وارد کردن فعالیت های آموزشی در آن، لازم است که به این حالت از آموزش، یادگیری مبتنی برچامعه اطلاق شود.
همانطورکه اینترنت و سایر شبکه های ارتباطی وارد زندگی روزمره ما می شوند، لازم است کاربران این شبکه ها را در سنین پائین طوری تربیت نمائیم که خود را شهروند شبکه ای احساس کنند. برای تامین این مساله باید یک جامعه شبکه ای ایجاد کنیم و سپس فعالیت های یادگیری را برای آنان به گونه ای نهادینه کنیم که تحت یادگیری مبتنی برجامعه باشد. یک شهروند شبکه ای می تواند یک معلم، یک دانش آموز، والدین یا هرکس دیگری باشد که از طریق شبکه های جامعه مدار به یادگیری می پردازد.
به طورکلی محیط یادگیری شبکه ای دارای دولایه است. لایه اول زیرساخت شبکه و سخت افزاراست و لایه دوم، ابزارهای نرم افزاری همانند مرورگرها، می باشد. ساختار لایه ای یادگیری شبکه ای به صورت زیر می باشد:
ارزیابی نظریه
آموزش هوشمند
زمینه یادگیری
مدل های فعالیت یادگیری