۴-۲-۹-معلومات نظامی :
بی سبب نیست که نظامی را حکیم نظامی یاد کرده اند اودر علوم زمان خود مطالعه داشته واز هر چمن گلی چیده وگلزاری آفریده است ،نهفته های علوم ودقایق نجوم را خوانده وخداشناسی را بالاتر از همه دانسته است (همان ،۱۳۷۰،۵۵).
علاوه بر زبان عربی وفارسی به زبانهای دیگر نیزآشنایی داشته وتاریخ یهودی ونصرانی وپهلوی را خوانده است ودر نظم اسکندر نامه از آن سود جسته است (همان ،۱۳۷۰،۵۶)
نظامی به پزشکی علاقه زیاد داشت برای فرزندش محمد دو علم را تعریف کرده است وبه او توصیه می کند پزشک باشد یا فقیه واگر بتواند هردو دانش طب وفقه را کسب کند بهتر خواهد بود واو را از شاعری منع می کند (همان ،۱۳۷۰،۵۸).
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۴-۲-۱۰-تاریخ اجتماعی و سیاسی عصر نظامی
تاریخ عصر نظامی مقارن است با تلاشی حکومت مرکزی و بزرگان سلجوقیان، و آغاز نبرد قدرت میان بسیاری از سلسله های کوچک و بزرگ و امیران و اتابکان در نواحی گوناگون سرزمین بزرگ ایران این زمان. این تزلزل از میان دشمنیهای وسیع و جنگهای پیاپی سلطان سنجر با آتسز خوارزمشاهی به سال ۵۳۳ شروع می شود و در سال ۵۴۸ که ما بین غزان و سنجر جنگی سخت می گیرد و منجر به اسارت سه ساله سنجر تا ۵۵۱ می شود به اوج خود می رسد. سنجر در همین سال به حیله ای از دست غزان نجات یافت ولی به علت بیماری در قوچان درگذشت.(ثروت ،۱۳۷۰،۱۳)
۴-۲-۱۱-اوضاع فرهنگی عصر نظامی
عصر نظامی، عصر کوردلی، تنگ نظری، تعصبها و سختگیریهای مذهبی، سقوط ارزشهای انسانی- اخلاقی، و ضد خردگرایی است. در کنار اینهمه ارزشهای ضد معنویت، فشارهای اقتصادی، جنگهای خانگی، ستم شاهان تجاوزهای مأموران حکومتی و رؤسای ایلها و طایفه ها بر مردم محروم، و زلزله و قحطی، اجتماعی را می سازد که حتی فریاد شاعران مدیحه پرداز را نیز بر آسمان می رساند. (ثروت ،۱۳۷۰،۲۳)
عصر نظامی، عصر تعصبهای مذهبی است. اصولاً، شکست معتزله و برقراری اشعریان به معنای پایان دوران آزاد اندیشی در مذهب است. (همان ،۱۳۷۰،۲۴)
بعد از این عهد، بحث و نظر در علوم دینی و غیر دینی متروک شد و تسلیم تقلید امری معتاد گشت. تسلیم به قضا و قدر و تقلید از اسلاف بدون آوردن نظر جدید. از این پس تمام کتابها و آثار یا عبارتست از نقل و اقوال و عقاید پیشینیان در صورتی که مقبول عقاید متعصبانه باشد، و یا عبارتست از اثبات اقوال آنان لاغیر، و از بدبختی، این فکر حتی به فلاسفه و علما نیز سرایت کرد. (همان ،۱۳۷۰،۲۵)
اهداف سیاسی سیاستمداران و سیاستگزاران این عصر نیز در حمایت و گسترش تعصبهای مذهبی بی دخالت نیست. زیرا حکومت سلجوقی که در راس آن ترکان غیر ایرانی از عهد غزنویان تا خوارزمشاهیان در ایران حکومت کردند، در جهت حفظ منافع خویش، حمایت خلیفه بغداد و مذهب تسنن را در برابر مقابله با دشمنان داخلی ایرانی خویش وجهه همت قرار دادند، و یا حربه دفاع از دین مخالفان سیاسی خود را از میدان بدر بردند. بنابراین بخشی از مبارزه ها علیه بد دینی و بد کیشی تنها در راستای سرکوب ایرانیان ضد حکومت غزنوی و در این دوره سلجوقی بوده است. این مقصود از بزرگترین سیاسمتدار قرن ششم و یکی از متعصب ترین افراد در مذهب شافعی یعنی خواجه نظام الملک طوسی می توان ملاحظه کرد. (همان ،۱۳۷۰،۲۶)
در این قرن «صوفیه علاوه بر قرآن از جاذبه فلسفه و علم کلام مصون نماند. و یک نوع تصوف نظری و عرفان مدرسی پیدا شد که در قرن بعد به دست محیی الدین ابن العربی و صدرالدین قونیوی و شیخ عراقی به مقام کمال رسید. (همان ،۱۳۷۰،۲۷)
اما سوای تاثیر تعصب در برخی از اهل ذوق و عرفان، تصوف در این قرن راه کمال را می پیماید و از اقبال وسیعی روبروست. علت گسترش این نظریه را می توان مربوط به شرایط اجتماعی عصر نیز دانست. در این دوره آلودگی مادی فقیهان و محدثان که در کنار امور مذهبی به اداره مدارس دینی، تولیت امور وقفی، آشغال مصدر قضاوت پرداخته اند، و در مال دست در دست مدیران سیاسی گذاشته اند و در اجحاف به مردم شریک جرم پادشاهان و سیاستمداران هستند، امری کاملاً مشهود است. نتیجه این عمل، انزجار پنهانی مردم از این طبقه و گریزشان بسوی اهل عرفان می باشد. (همان ،۱۳۷۰،۲۸)
نکته دیگری که در این دوره باعث پر شدن خانقاههاست، خستگی روحی و جسمی مردم است از جنگهای پیاپی قبیله ها و تحمل زیانهای حاصل از غارتهای مکرر قومهای ترک نژاد. جنگهای صلیبی نیز که از اواخر قرن پنجم آغاز شده و تا اواخر قرن ششم ادامه داشته است، به اضافه خونریزیهای حاصل از ستیز فرقه های شیعی، سنی، اسماعیلی، اشعری و معتزلی، عوامل موثری است در راه سوق دادن مردم آزاد اندیش و آرامش طلب به سوی مکتب صلح و صفا، عشق و محبت و خارج از تعصب قشری یعنی عرفان. (همان ،۱۳۷۰،۲۹)
انحطاط جامعه در این دوره باعث شده تا شاعران عصر نیز دچار تنگ نظری، سرگرمی به مسائل حقیر و شخصی و بحث در جزئیات، طعنه بر آرای یکدیگر، و بدتر از همه هجو شوند. خودستایی و اظهار فضل، خودبینی و نشان دادن معلومات، شکایت و ناله از مجهول ماندن مقام، مشاجره های قلمی، نکاتی است شایع ما بین شاعران این عصر نظیر خاقانی، ابوالعلاء گنجوی، رشید و طواط، جمال الدین عبدالرزاق. (همان ،۱۳۷۰،۲۹)
نظامی نیز در عین گوشه گیری، با آنکه نام شاعر مشخصی را هرگز به زبان نیاورده است، ولی پیوسته از دزدان شعر خویش و حسودان شکایت می کند و به تبعیت از انحطاط اخلاقی عصر حتی از استعمال واژه های رکیک خودداری نمی کند. (همان ،۱۳۷۰،۳۰)
اخلاق وایمان وتوحید وعرفان نظامی :
نظامی عارفی است زاهد وزاهدی است عارف انسانی است کامل وکاملی است خداشناس معرفت خدا سراسر هستی اش را فرا گرفته ذرات وجود وفکر وروحش همه در ذکر خداست ،از خود تهی است واز خدای پر ،واعظی است مشفق وعالمی است عامل ،مناعت طیع وغنای معنوی اش در حد اعلاست ،بالاتر از همه در براب آفریدگار بنده ای افتاده ودر مقام تسلیم وآغاز سخن را با ایه قران کریم برکت بخشیده وگفته :
بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم (آغاز مخزن الاسرار )
(زنجانی ،۱۳۷۰،۷۹)
۴-۲-۱۲-مشرب و مسلک نظامی
نظامی مسلمانان معتقدی است و از اشعار او کاملاً روشن است که سنی مسلک است ولی روشن نیست که پیرو کدامیک از مذاهب اهل سنت می باشد. ایمان و اعتقاد او به رسالت نبی اکرم (ص) و خلافت خلفای راشدین به طریق سنیان کاملاً مشهود است. بعلاوه تمام آثار او با نام و ذکر و نیایش و ستایش پروردگار آغاز شده است که مسلمانی او را نشان می دهد.
اعتقاد به روش اهل سنت بطور طبیعی شاعر را از نظر اصول بسوی فکر اشعریان سوق می دهد. نکته های فراوانی از شعر او قابل استنباط است که او را شعری مسلک می نماید. از این قبل است موافقت او به رویت خداوند به شرط تنزیه از زمان و مکان و مقابله، چنانکه پیامبر (ص) در شب معراج بدان حصول یافت.
نکته دوم تبعیت از اشعریان است در موضوع جبر و اختیار که بنابر اصول آنان راه جبر را در موضوع خیر و شر برگزیده است. (ثروت ،۱۳۷۰،۳۵)
۴-۲-۱۳-شخصیت نظامی
نظامی در وهله نخست مردی است با تقوی، پای بند به اصول اسلامی، زهد پیشه و گوشه نشین. و گوشه نشینی خود حاصلی است از معتقدات نخستین وی. زیرا با توجه به اوضاع اجتماعی عصر وی، او چازه ای جز گوشه نشینی نداشته است تا خویشتن را به فساد زمانه و اهل زمان نیالاید. با وجود گوشه نشینی گلایه های متعدد وی از همکاران، مردم، اهل زمان وحسودان، حاکی از آن است که از تنگ نظریهای عصر مصون نبوده است.
می گوید: «دنیا پراز جویندگان است. عده ای دریا را می کاوند و گروهی در پی در و مرواریدند. اما کمتر کسی در این روزگار دیده می شود که میل اش بسوی جستجوی آموزگار باشد. بنابراین شاعر که اهل دریا و در نیست و اهل سخن و معرفت است، چون شنونده ای نمی یابد سعی می کند از دوستان ببرد و به تماشای باغ و بوستان شعر خویش بسنده کند».
از سوی دیگر نظامی، شاعری است که به ارزش کار خویش واقف است. کلام منظوم را نه تنها برتر از نثر می داند، بلکه شاعر واقعی را در ردیف سایه پیامبر و در مرتبه پس از انبیاء می گذارد. معتقدات کلام منظوم پر از حکمت، سخنی ساده نیست بلکه پاره ای از روح شاعر است که در قالب کلام شکل می گیرد. (ثروت ،۱۳۷۰،۳۹)
با وجود محیط فاسد و نگرانیهای عمیق نظامی از کم مایگان و حسودان، وی معتقد است که شاعر خوب برای پول شعر نمی گوید. این نکته از انتقاد نظامی نسبت به سخن گویان مزدبگیر و دغل که شعر را به خاطر «سیم» می سرایند روشن می شود. وی آنان را عاشقان و مردگان زر می نامد. می گوید ظاهراً مقامشان والاست ولی همانان از همه کس پست ترند؛ زیرا باعث سقوط ارزش سخن می شوند. چنین اشخاصی نمی دانند هر آنکه لباس زرین هدیه شده شاهان پوشید عاقبت نصیب و غذای شمشیر آنان نیز شد. از این جاست که وی پیشنهاد می کند شاعر اول در علم شرع کامل شود سپس شعر بگوید تا به گمراهی نیفتد. (همان ،۱۳۷۰،۴۱)
نظامی در جای دیگری هم اشاره دارد که مایه کار او نه زر بلکه عشق است. در شرفنامه می گوید: « اگر من برای زر مانند دیگران این کتاب را نساخته ام، و عشق سخن مرا به سخن سنجی وادار کرده است، و در طلب زر نیستم چندان شگفت نیست. زیرا در عالم عشق مانند من ترک کننده زر و سیم فراوانند».
از همین جاست که ویژگی شخصیت نظامی، یعنی مناعت طبع او آشکار می شود. و درست برعکس شاعران مداح که عاشق ملاقات با شاه اند، و حضور در دربار شاه را افتخاری عظیم بر خود می دانند، وی پیوسته از حضور در محضر شاهان خود را معذور نشان داده و به بهانه ای از دیدارها دوری جسته است. (همان ،۱۳۷۰،۴۲)
نظامی علاوه بر خلوت گزینی، سکوت و آرامش شب را بسیار دوست می دارد. بارها از مزایای آن سخن گفته است. (همان ،۱۳۷۰،۴۴)
نکته قابل توجه دیگر حالات روحی شاعر است به هنگام پیری. نظامی هرگز جوانی را فراموش نمی کند. بویژه آن زمان که «تن خمیده گشته، رخسار سرخ به زردی گراییده، پای تیزرو کند شده، موها سپید گشته و نشاط رخت بربسته است و حتی میل، به خواب ابدی و سفر بسوی جهان باقی است، نه گوش حوصله شنیدن آواز و نه سر میل به لهو دارد، نظامی به حسرت جوانی می نشیند. (همان ،۱۳۷۰،۴۵)
ویژی دیگر شخصیت نظامی، عفت قلم و بیان و در مجموع محجوب بودن اوست. اولاً وی معتقد به داشتن یک همسر است نه زیاد:
از آن مختلف رنگ شد روزگار
که دارد پدر هفت و مادر چهار
چو یک رنگ خواهی که باشد پسر
چو دل باشد یک مادر ویک پدر
و این اعتقاد را خود نظامی عمل کرده است و هرگز دو زن در کنار هم نداشته است. در ثانی جز مخزن الاسرار، بقیه آثار نظامی صحنه های عاشقانه فراوانی دارد اما هرگز زبان و قلم را به ایجاد صحنه های رکیک سوق نداده است. (همان ،۱۳۷۰،۴۷)
بدین ترتیب می توان نظامی را از نظر ویژگیهای اخلاقی، شاعری پرکار، صبوری، با عفت، گوشه گیر، قانع، با نزاکت، با گذشت، مثبت، علاقه مند به شهر و دیار، قوم و خویش، خانه و خانواده، گریزان از جنجال و دربار و زندگی اشراقی دانست. به قول ادوارد براون «کوتاه سخن آنکه، او را باید ترکیبی دانست از یک نبوغ عالی و شخصیت معصوم». (همان ،۱۳۷۰،۴۷)
۴-۲-۱۴-مدفن نظامی
مدفن نظامی در شهر گنجه است و وی آرامگاهی داشته که زیارتگاه و تا مدتی پس از الحاق گنجه به روسیه برقرار بوده است.(زنجانی ،۱۳۷۰،۱۶)
در حدود سال ۱۳۰۴ قمری آدمای گنجه در صدد بر آمدند که بقایای جسد نظامی را از محل اصلی خود به شهر گنجه انتقال داده و در آنجا گند و رواقی عالی بر او بنا کنند (همان، ۱۷، ۱۳۷۰).
در تاریخ ۱۹۲۲ میلادی (سه سال قبل از این) کمیسیونی از معارف خواهان گنجه بنام کمیسیون نظامی تشکیل گردید و از این کمیسیون اشخاص ذیل (میرزا محمد آخوندزاده مرحوم شاعر و معلم، جواد بیک رفیع بیک اوف مورخ، میر کاظم میر سلیم زاده معلم) برای امور اداری انتخاب و قرار دادند که وجهی از طریق اعانه وتیاتر و گاردن پارتی جمع آوری کرده جنازه نظامی را از محل حالیه که در بیابان واقع است بداخل شهر نقل نموده در میدانی که مقابل مسجد شاه عباس است مقبره عالی بنا کرده دفن نمایند. در تاریخ ۱۹۲۳ در ماه مارث روسی شروع به عملیات نمودند بعد از اینکه سنگ و خاکها را که مانند تلی بود خارج کردند مقابل درب مقبره قبری پیدا شد آن را شکافته استخوانهای سفید و نازک و کوچکی بیرون آمده قبلاً همین استخوانها را جنازه نظامی تصور کرده میان صندوقی می گذارند سپس از نازکی و سفیدی استخوانها تردیدی حاصل شده مجدداً بکندن سطح دوم شروع می کنند به عمق یک ذرع که کنده می شود بناء و پایه های گنبد ظاهر گشته و در پایین مقبره سنگی به ارتفاع ده گره در کنار دیوار پدیدار و در اطراف آن سنگ ریگ و خاکهای زرد رنگ مشاهده می کنند همین که خاک و ریگها را بیرون آورده و مقدار دو ذرع دیگر زمین را حفر می کنند دیواری از سنگ ظاهر می شود بعد از خراب کردن این دیوار سنگی به دخمه ای می رسند که یک قسمت سقف آن دخمه بواسط فشار سنگ و خاک زیاد ریخته و خراب شده بود پس از آنکه سنگ و خاکها را از دخمه بیرون می آورند اسکلتی در میان صندوق چوبی پیدا شده که طول آن دو ذرع و دوازده گره بوده است (ذرع روسی است) جمجمه سر و استخوانهای اعضا سالم از آثار جنازه و پارچه های صندوق معلوم بود که در دفن جنازه نظامی کمال احترام معمول و منظور شده است اضافه بر کفن معمولی جنازه را با یک طاقه شال ترمه پوشانده و صندوق را نیز با شال ترمه دیگر پیچیده اند که بعضی تکه های شال در اطراف صندوق باقی بوده که به موزه دولتی باکو حمل گردیده است. (همان ،۱۳۷۰،۲۱)
جنازه اولیه که از قبر بیرون آمد معلوم نشد از کی بوده و در چه زمانی فوت کرده است از آثار و علائم واضح بود که نعش دختری بوده و در تدفین آن نیز احترامات فوق العاده مراعات و با حریر تکفین شده است.
جنازه نظامی مطابق عادات معموله ترک ها در میان دخمه گذاشته شده بود- کمیسیون نظامی استخوانهای نظامی را به همان صندوقی که استخوانهای دختر بوده گذارده در دوورسی شهر گنجه (یک میدانی) در میان باغ امانت می گذارند تا بعد از اتمام مقبره جدید بدانجا نقل نمایند.
در این موقع کمیته تتبعات اثار عتیقه آذربایجان (قفقاز) از این واقیع مسبوق این جانب را برای تحقیق و تفتیش کامل واقعه و تدفقین جنازه انتخاب و به شهر گنجه اعزام می دارند، بعد از ورود به گنجه (اوایل ماه اوکتابر) با کمیسیون نظامی ملاقات و تحصیل اطلاعات کرده مقاصد خود را با اعضاء کمیسیون و حکومت محلی اظهار و با همراهی دو نفر نماینده ایشان به محل مقبره رفته بعد از معاینه آنرا کاملاً مرمت و تعمیر نمود و جنازه نظامی را آورده در همان مقبره اولیه دفن نمودم.