توافق
۰۴/۰
۰۱۱/۰
۰۵/۰
وجدانی بودن
۰۶/۰
۰۰۳/۰
۰۶۳/۰
- *۰۱/۰ P <
فصل پنجم
بحث و نتیجهگیری، پیشنهادات
۵-بحث و نتیجهگیری
۵-۱- نتیجهگیری:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین گرایش تفکر انتقادی و ویژگیهای پنج عامل شخصیت با نقش واسطهگری سلامت روان در دانشجویان رشته روانشناسی شهر یاسوج انجام گرفت. فصل حاضر به بحث و نتیجهگیری و ارائه پیشنهادها پیرامون یافتههای تحقیق اختصاص دارد. در این فصل ابتدا خلاصه و نتایج کلی تحقیق همراه با یافتههای آنها ارائه میشود. سپس یافتههای تحقیق بر اساس مبانی نظری و با آنچه که سایر محققان و پژوهشگران در تحقیقات و مطالعات خود گزارش کردهاند، تفسیر و تحلیل میشود. در پایان پیشنهادهایی مبنی بر یافتههای تحقیق و همچنین برای تحقیقات آینده ارائه شده است.
فرضیه اول: پیشبینی گرایش تفکر انتقادی بر اساس پنج عامل شخصیت
با توجه به یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که، حدود ۱ درصد واریانس گرایش تفکر انتقادی توسط پنج عامل شخصیت تبیین میشود، همچنین در بین پنج عامل شخصیت هیچکدام گرایش به تفکر انتقادی را پیشبینی نمیکنند.
در مجموع اینگونه تبیین شود که بین تیپ شخصیتی و گرایش به تفکر انتقادی رابطه وجود ندارد. شاید این گرایش تحت تأثیر متغیرهای دیگری از جمله اجتماع، طرز تفکر به صورت اکتسابی باشد و یا هم گرایش به تفکر انتقادی از قبل برای هر شخص معین و مشخص باشد. لذا با توجه به پژوهش حاضر اینگونه میتوان بیان نمود که برای تبیین و پیشبینی نگرش تفکر انتقادی باید تحقیقات طولی بر گروههای مختلف انجام گیرد تا عوامل تأثیرگذار بر این گرایش را مشخص کند همانگونه که وقارسیدن (۱۳۸۷) در تحقیق خود تأثیر راهبرد پرسشگری متقابل هدایت شده را بر افزایش مهارتهای تفکر انتقادی مثبت ارزیابی کردند. البته در اکثر تحقیقات کار شده در ایران از جمله: (اسلامی،۱۳۸۲)، (محمدی، خلیلی، ۱۳۸۳)، (معروفی، یوسفزاده، کریمی،۱۳۸۸)، (برخورداری، ۱۳۸۸)، (امینی، فضلی نژاد،۱۳۸۹)، (حریری، باقری نژاد،۱۳۹۰)، اینگونه نتیجه گرفته میشود که دانشجویان از تفکر انتقادی پایینی برخوردارند یا به صورت کلی در ایران کاری برای افزایش تفکر انتقادی نمیشود که در این پژوهش هم همچنان دانشجویان مورد مطالعه از گرایش تفکر انتقادی نسبتاً پایینی برخوردارند.
پس گرایش به تفکر انتقادی در هر تیپ شخصیتی میتواند تغییر کند، مثلاً به اعتقاد کینگ (۱۹۹۰) پرسشگری متقابل هدایت شده، یکی از راهبردهای تعاملی معرفی شده است که مستقل از تیپ شخصیتی خاصی منجر به پرورش تفکر انتقادی در دانشجویان میشود، پس در این دیدگاه دانش تقریباً جدا از مشخصهی تیپهای شخصیتی و یا هر عامل دیگری در بستر تعاملات اجماعی شکل میگیرد که با یافتههای به دست آمده در پژوهش حاضر همسویی دارد.
فرضیه دوم: رابطه بین پنج عامل شخصیت و سلامت روان
نتایج آزمون ضریب همبستگی نشان داد که بین سلامت روان و پنج عامل شخصیت رابطه معناداری وجود دارد، یا به بیان دیگر پنج عامل شخصیت میتوانند سلامت روان را پیش بینی کند، به این صورت که به غیر از صفت روان رنجور خویی که به صورت معکوس دارای رابطه معنادار با سلامت روان میباشد بقیه مؤلفههای شخصیت به صورت مثبت سلامت روان را پیش بینی می کنند. این یافته اهمیت نقش روان رنجور خویی در امر اختلال سلامت روان را نشان میدهد.
در بیشتر بررسیهای انجام شده در زمینه ارتباط عوامل الگویی پنج عامل شخصیت و سلامت روان، کاستا و مککری