ا مین باید از داور اندیشناک
امین کز تو ترسد امینش مدار
نه از رفع دیوان و زجر و هلاک
(بوستان، ص ۲۵)
در عین حال سعدی در نصیحت به پادشان، آنها را در برگزیدن خردمندان بسیار راهنمایی کرده است، «زیرا پادشاهان به صحبت خردمندان از آن محتاج ترند که خردمندان به قربت پادشاهان.» (گلستان، ص ۱۷۸)
زیرا مادام که دانشمندان و خردمندان از فرمانروای ملک دور باشند، وسعت ممالک تحت فرمان او افزایش نخواهد یافت، بلکه باید نه فقط دانشمندان بلکه فرزندان آنان را نیز گرامی دارد.
«رسم و آیین پادشاهان است
و زپس عهد او وفاداری
که خردمندرا عزیر کنند
با خردمند زاده نیز کنند»
(مواعظ، ص ۱۶۹)
از نظر سعدی، سلطان باید تدبیر و قدرت را به صورت توأمان داشته باشد زیرا این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. «رأی بی قوّت، مکر و فسون است و قوّت بی رأی، جهل و جنون.»
(گلستان، ص ۱۹۲)
ب- از دیگر وظایف پادشاهان، تأمین امنیت کشور است. زیرا هر کشوری را دشمنان داخلی و خارجی تهدید می کنند و سلطان، نخستین پاسبان کشور است و به حق می تواند بگوید.
(هانری،۱۳۶۴ :ص ۱۶۰)
«عجب نیست گر ظالم از من بجان برنجد که دزدست و من پاسبان.» (بوستان،ص ۴۹)
ج. سعدی، سرانجام توسّل به خدا را در برابر ظلم ستمکار توصیه می کند «جزای نیک و بد خلق با خدای انداز که دست ظلم نماند چنین که هست دراز و گاهی هم بی ارزشی حطام دنیا را برای او تصویر می کند و در گوش سلطان به نرمی این بیت حزن انگیز صوفیانه را می سراید.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
«دل در جهان مبند که دوان روزگار
هر روز بر سری نهد این تاج خسروی»
(مواعظ، ص ۱۹۴)
۴-۱۵-۲- توانگران و منعمان
گروه دیگری که در آثار سعدی بسیار مورد توجّه او هستند، توانگران و منعمان هستند که به
عنوان طبقات میانه اجتماع شناخته می شوند. معنای نیکوکاری در مورد این قشر به صورت دلسوزی، بخشش و همدردی با طبقات پایین جامعه را دارد. «اینها همان گروهی هستند که سعدی در جدال با مدّعی به ظاهر از آنها طرفداری می کند. از دیدگاه او گاهی بین این طبقه با طبقه بالای اجتماع یعنی فرمانروایان مرز مشخصی وجود ندارد و از همه آنها به عنوان بزرگان یاد می کند.» (هخامنشی،۱۳۵۳: ص ۱۶۵)
سعدی به همان روشی که پادشاهان را نصیحت می کرد؛ توانگران را نصیحت می کند از یک طرف سعی می کند بر خرد و آگاهی آنها بیفزاید و از طرفی آنها را از عذاب قیامت می ترساند. سعدی با بهره گرفتن از عبارت «دست بالای دست بسیار است» به توانگران هشدار می دهد که گذشت زمان گاهی جایگاه انسانها را در جامعه عوض می کند.