فایل های متن کامل پایان نامه - مقاله - تحقیق - پروژه

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
فایل پایان نامه کارشناسی ارشد : منابع کارشناسی ارشد با موضوع طراحی و ساخت سامانه ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

محافظت از سیم ترموکوپل در برابر مواد شیمیایی و خورنده.
افزایش طول عمر ترموکوپل و محل اتصال.
قابلیت استفاده در فشارهای بالا.
معایب این روش:
پاسخ زمانی این روش کمتر از همه حالت­ها است.
قیمت بالا.
۱-۴-۲-۲-۸- مزایای ترموکوپل­ها
سادگی.
ارزان بودن.
استحکام و دوام بالا.
دقت مناسب.
محدودۀ اندازه ­گیری دمای نسبتاً وسیع .
قابل استفاده در شرایط محیطی گوناگون.
به دلیل ثابت زمانی کوچک دارای سرعت پاسخ دهی خوب می­باشند؛ ولی به لحاظ رعایت مواردی در محل نصب آن­ها، این سرعت پاسخ­دهی تا حد زیادی کاهش می­یابد.
در برابر تغییرات ناگهانی محیط مانند لرزش، جابجایی و جریان سیال، پایداری خوبی از خود نشان می­ دهند.
برای کار، نیاز به هیچ­گونه منبعی برای تحریک ندارند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-۴-۲-۲-۹- معایب ترموکوپل­ها
به دلیل غیرخطی بودن رفتار ترموکوپل و نیاز به دانستن مقدار دقیق دمای مرجع، بدست آوردن خروجی (مقدار دما) اندکی پیچیده است.
دقت ترموکوپل­ها زیاد نیست و عموماً بین ۱ تا ۲ درجۀ سانتی ­گراد خطای اندازه ­گیری دارند. باز هم تأکید می­ شود که دقت اندازه ­گیری ترموکوپل، به دقت اندازه ­گیری دمای مرجع بسیار وابسته است.
امکان زنگ­زدگی و خوردگی ترموکوپل­ها، بسته به آلیاژهای به کار رفته در آن­ها وجود دارد.
از آن­جایی که خروجی الکتریکی ترموکوپل در مقیاس میلی­ولت است، نویزهای محیط می­توانند روی اختلاف ولتاژ خروجی تأثیر بگذارند.
۱-۴-۲-۲-۱۰- اتصال سری و موازی ترموکوپل­ها[۱]
برای بالا بردن حساسیت ترموکوپل­ها، آن­ها را بطور سری به هم متصل می­ کنند؛ با سری کردن ترموکوپل­ها ولتاژ آن­ها با هم جمع می­ شود و شیب مشخصۀ خروجی که بیانگر حساسیت است، افزایش می­یابد. به چند ترموکوپل سری، ترموکوپیل گفته می­ شود (شکل ۱-۲۹-A).
از ترموکوپیل­ها در مواردی استفاده می­ شود که به ولتاژهای بیشتری نیاز باشد؛ آشکارسازی اختلاف دمای ناشی از توان اپتیکی و طراحی چشمه­های ولتاژ دو نمونه از این موارد است.
برای افزایش صحت اندازه ­گیری دما، ترموکوپل­ها را به صورت موازی سربندی می­ کنند؛ موازی کردن ترموکوپل­ها باعث می­ شود ولتاژ خروجی، میانگین ولتاژ تمام ترموکوپل­ها باشد (شکل ۱-۲۹-B).
شکل ۱-۲۹: اتصال سری و موازی ترموکوپل­ها
ترموکوپل­هایی که با هم سری یا موازی می­شوند باید از یک نوع باشند.
فصل دوم
۲- آشنایی با سامانه اندازه ­گیری و نحوۀ عملکرد آن
در این قسمت قصد داریم با معرفی بخش­های مختلف سامانه مورد نظر، عملکرد آن را به همراه ارائۀ بلوک دیاگرام، بطور کامل شرح دهیم.
بطور کلی دستگاه اندازه ­گیری دمای مورد بررسی، دارای چند بخش اساسی است. ارتباط این بخش­ها در شکل ۲-۱ به صورت یک بلوک دیاگرام نمایش داده شده است.
شکل ۲-۱: بلوک دیاگرام سامانه اندازه ­گیری دما
۲-۱- پردازنده­ها
پردازنده ARM7 موجود در برد اصلی (Main Board)، هستۀ سیستم است؛ در این برد از میکروکنترلر LPC2378 که در شکل ۲-۱-الف مشاهده می­کنید، به عنوان پردازنده اصلی استفاده شده است. این تراشه را با زبان برنامه­نویسی LabVIEW برنامه­نویسی کرده­ایم و قسمتی از این برنامه را در فصل پنجم مورد بررسی قرار می­دهیم.
این میکروکنترلر دارای امکاناتی از قبیل:
قابلیت اتصال کریستال تا ۷۲MHz
۵۱۲KB حافظه رم (RAM)
۵۶KB حافظه SRAM
۱۰۴ ورودی و خروجی دیجیتال
۸ ورودی آنالوگ به دیجیتال ۱۰ بیتی
یک خروجی دیجیتال به آنالوگ ۱۰ بیتی
واسط کارت حافظه MMC/SD
۴ عدد Timer/Counters
یک PWM
تایمر سگ نگهبان (WatchDog Timer)
دارای ۴ وقفه خارجی
دارای ۴ مسیر ارتباطی UART
دو کانال ارتباطی CAN
یک کانال ارتباطی SPI
دارای سه باس (BUS) ارتباطی I2C

نظر دهید »
سایت دانلود پایان نامه : منابع کارشناسی ارشد با موضوع : دفاع ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

اخلاقگرایی ادّعا می‌کند که هر عیب اخلاقیِ موجود در اثر هنری همواره نقصی زیبایی‌شناختی است، و حال آنکه اخلاقگرایی معتدل، با اتّخاذ موضعی خفیف‌تر، صرفاً مدّعی است که گاهی عیب اخلاقی موجود در اثر هنری ممکن است عیبی زیبایی‌شناختی باشد و گاهی حُسنِ اخلاقی موجود در اثر هنری ممکن است حُسنی زیبایی‌شناختی باشد. پس، اخلاقگرایی معتدل از دو جنبه با اخلاقگرایی مرز دارد. از یک سو، دعوی‌اش را تنها محدود به برخی آثار هنریِ به لحاظ اخلاقی معیوب می‌کند، نه همه‌ی آثار واجد وجوه غیراخلاقی؛ و، از دیگرسو، در باب ربطِ حُسن اخلاقیِ اثر به حُسنِ زیبایی‌شناختیِ آن هم دعوی‌ای دارد که اخلاقگرایی نسبت بدان ساکت بود. به تعبیری، می‌توان گفت که، از یک منظر، مضیّق‌تر از اخلاقگرایی است و، از منظری دیگر، موسّعتر.
می‌توان گفت که اخلاقگرایی معتدل، در واقع، دو مدّعا در باب ربط ارزیابی اخلاقی به ارزیابی زیبایی‌شناختی دارد: یکی اینکه گاهی عیب اخلاقی به نقص زیبایی‌شناختی اثر می‌ انجامد و دیگری اینکه گاهی حُسن اخلاقی به حُسن زیبایی‌شناختی اثر منجر می‌شود. اخلاقگرایی معتدل، برای دفاع از دعوی نخست، اساس کار خود را، همچون خلفش اخلاقگرایی، بر واکنش‌های اخلاقی‌ای می‌گذارد که اثر مخاطبش را بدان‌ها توصیه یا حکم می‌کند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

تضمینِ برانگیخته‌شدنِ واکنش‌های مورد توصیه‌ی اثر هنری در مخاطب یکی از وجوهِ مهمّ برنامه‌ی هر اثر هنری است. پس، هر ضعف‌ونقصانی در این تضمینْ نقصی زیبایی‌شناختی در اثر هنری است، و، از این حیث، باید در کفّه‌ای از ترازو قرار گیرد و هر حُسنِ زیبایی‌شناختی‌ای که اثر مذکور دارد، البتّه اگر داشته باشد، در کفّه‌ی دیگر. بسیاری از (بیشترِ؟) آثار هنری واکنش‌های عاطفی‌ای را توصیه می‌کنند. برخی از این واکنش‌های عاطفی، در میان شرایط موجّه‌کننده‌شان، ملاحظاتی اخلاقی در بر دارند (بدین نحو که [مثلاً] خشمْ مستلزمِ درکِ بی‌عدالتی است)؛ و پاره‌ای از این واکنش‌های عاطفی کاملاً وجه اخلاقی دارند (مثل احساس خشم اجتماعی). اثر هنری‌ای که در تضمینِ برانگیختگی یا جذبِ عاطفیِ [مخاطب] ناموفّق است برحسبِ معیارهای خودش از لحاظ زیبایی‌شناختی نقص دارد. وانگهی، چه بسا یک اثر هنری بدین سبب در تضمینِ واکنش‌های عاطفی‌ای که بدان‌ها حکم می‌کند ناموفّق باشد که تصویری که از شخصیّت‌ها و وضع‌وحال‌ها عرضه می‌کند با معیارهای موجّه‌کننده‌ی اخلاقی‌ای که درخورِ عاطفه‌ی حکم‌شده هستند نمی‌خواند. و یکی از راه‌هایی که بدین امر توانَد انجامید غیراخلاقی بودن است. (ص ۱۳۰)
برای مثال، رمان حیوان رو به موت را در نظر بگیرید. ظاهراً نویسنده‌ی این رمان تلاش دارد تا شکوهِ امیالِ، به زعم خود، مردانه را در قامتِ قهرمان مرد داستانش نشانمان دهد و ما را به تحسین و شگفتی وادارد. امّا هر خواننده‌ی دارای حسّاسیّت اخلاقی، تصدیق می‌کند که کِپِش، شخصیّت اوّل رمان، هر آینه، یک متجاوز جنسی است. تلقّیِ وی از زنان این است که موجوداتی صرفاً جنسی‌اند و نظرگاه رمان هم با وی همراه است. همین نگرش غیراخلاقیِ وی نسبت به زنان سبب می‌شود که خوانندگانِ به لحاظ اخلاقی حسّاس نتوانند با اثر همراهی کنند و واکنشِ مورد انتظار (شگفتی و تحسین) را بروز دهند. بنابراین، اینکه برخی خوانندگان نمی‌توانند، از پیِ مواجهه با این رمان، واکنش مورد نظر را بروز دهند دقیقاً از آن روست که نمی‌توانند با نظرگاه اخلاقاً معیوبِ رمان همراهی کنند. یعنی عیب اخلاقیِ موجود در رمانْ سببِ عدم توفیقِ زیبایی‌شناختیِ آن گشته است. و این همان دعویِ نخستِ اخلاقگرایی معتدل است.
در خصوص این دعوی، دو نکته‌ی درخور توجّه وجود دارد. یکی اینکه چنین نیست که وجود هر عیب اخلاقیِ منجر به نقص زیبایی‌شناختی سبب شود که اثری، در مجموع، به لحاظ زیبایی‌شناختی بد باشد. ممکن است عیوب اخلاقی موجود در اثری که بالمآل نقص‌هایی زیبایی‌شناختی تفسیر می‌شوند، در مقایسه با محاسن زیبایی‌شناختیِ اثر مذکور، چشمگیر نباشند و آن اثر، روی هم رفته، به لحاظ زیبایی‌شناختی خوب ارزیابی شود. و نکته‌ی دوم اینکه چنین نیست که لزوماً مخاطبان ــ حتّی مخاطبان به لحاظ اخلاقی حسّاس ــ همواره ملتفتِ همه‌ی عیوب اخلاقیِ موجود در آثار هنری بشوند و، در نتیجه، این التفات به همراهیِ ایشان با اثر لطمه بزند. کاملاً متصوّر است که مخاطبان به علل مختلفی نتوانند به عیوب مذکور ره ببرند ــ از جمله اوضاع‌واحوالی که در آن با اثر مواجهه می‌شوند و/یا پیچیدگی و ظرافتِ اثر. می‌توان انتظار داشت که مردمان کشوری مورد تهاجم، در گرماگرمِ نبرد با کشور متخاصم، اصلاً متوجّهِ رویکردِ غیرانسانیِ موجود در پاره‌ای آثار هنری‌ای که بر در و دیوار شهرهایشان می‌بینند نشوند. کاملاً محتمل است که ایشان در آن وضع‌وحالِ خون و آتش، برغم باور داشتن به ضوابط اخلاقی‌ای در خصوص جنگ، نتوانند تشخیص دهند که آثار مذکور به زیر پا گذاشتن برخی از همان ضوابط دعوتشان می‌کنند. وانگهی، آثار هنری می‌توانند واجد پیچیدگی و ظرافت بسیار باشند، به نحوی که حتّی مخاطبان از لحاظ اخلاقی حسّاس هم نتوانند برخی دلالت‌های غیراخلاقی آن‌ها را دریابند. حاصل اینکه در چنین نمونه‌هایی، عیوب اخلاقی موجود در آثار به بروز واکنش مورد توصیه‌ی اثر لطمه نمی‌زنند و، بنابراین، نقص‌های زیبایی‌شناختیِ بالفعل نیستند، هرچند نقص‌هایی بالقوّه باشند.
چنانکه گذشت، افزون بر ادّعایی در باب ربط عیب اخلاقیِ موجود در اثر هنری به نقص زیبایی‌شناختیِ آن، اخلاقگرایی معتدل دعوی‌ای هم در باب ربط فضیلتِ اخلاقیِ موجود در اثر به حُسن زیبایی‌شناختی آن دارد.
[به زعم اخلاقگرای معتدل] گاهی فضیلت اخلاقیِ موجود در اثر هنری می‌تواند حُسنِ زیبایی‌شناختی به شمار آید. یکی از اهدافِ زیبایی‌شناختیِ مهمّ اکثرِ آثار هنری جلبِ توجّه مخاطب است. فراهم آوردن بصیرت اخلاقی واقعی و عبرت‌آموز؛ به کار انداختن و افزایشِ قوای ادراک، عاطفه، و تأمّلِ اخلاقیِ درست در مخاطب؛ تحدّی با عقاید اخلاقی خودپسندانه؛ برانگیختن فهم اخلاقی و/یا وسعت و قوّت بخشیدن بدان؛ فراهم آوردن زمینه برای انجام داوری‌های اخلاقی‌ای که وجه تعلیمی و تربیتی دارند؛ ترغیب مخاطبان به پِیجویی دلالت‌های اخلاقی یا رمزگشایی از استعاره‌های به لحاظ اخلاقی ارزشمندی که برای زندگی‌های ایشان اهمّیّت دارد، جملگی، می‌توانند در جذّاب شدن اثر هنری نقش داشته باشند. بدین‌سان، گاهی یک فضیلتِ اخلاقیْ حُسنی زیبایی‌شناختی هم هست. (ص ۱۳۲)
نخستین نقد عمده‌ی وارد شده بر اخلاقگرایی معتدل معطوف به ادّعای اوّلِ آن مبنی بر ربط عیب اخلاقی به حُسن زیبایی‌شناختی است. اگر مخاطب، به سببِ عیب اخلاقی موجود در اثر، رغبتی به همراهی با آن نداشته باشد، در واقع‌، خود را از آنچه اثر برایش تدارک دیده محروم می‌دارد. بدین‌سان، چنین مخاطبی اصلاً تجربه‌ی کاملی از اثر نداشته است که بخواهد در باب آن به داوری بنشیند. در پاسخ، باید گفت: بی‌رغبتیِ منظورِ نظر در اینجا از آن دست بی‌رغبتی‌ای نیست که مخاطب بتواند از آن مانع شود یا مهارش کند. مخاطبی که به لحاظ حسّاسیّت اخلاقی در وضع آرمانی قرار دارد، در مواجهه با بی‌اخلاقی‌های احتمالی موجود در اثر، چنان عنانِ عواطف از کف می‌دهد که دیگر نمی‌تواند با اثر همراهی و همدلی کند. از دیگر سو، این بی‌رغبتی چنان هم نیست که دسترسیِ مخاطب به اثر را کاملاً مسدود کند. چنین مخاطبی می‌تواند، از پس تلاشی منصفانه برای نشان دادن واکنش مورد توصیه‌ی اثر، حکم به وجود نقصی در طرح‌وتدبیرِ آن اثر کند. یعنی ارزیابی‌اش از این قرار باشد: اثر مذکور دارای چنان عیوب اخلاقی‌ای است که مخاطب به لحاظ اخلاقی حسّاس نمی‌تواند با آن همراهی کند و واکنش مورد نظرش را بروز دهد. پس، اثر مذکور به لحاظ زیبایی‌شناختی عیبناک و ناقص است.
نقد دیگر تا حدّی مبتنی است بر اوّلین نکته‌ای که در باب مدّعای نخستِ اخلاقگرایی معتدل متذکّر شدیم ــ یعنی امکانِ وجودِ آثار هنری‌ای که دارای عیب اخلاقی‌اند، ولی، روی هم رفته، به لحاظ زیبایی‌شناختی خوبند. گفته می‌شود: چرا اخلاقگرایی معتدل، که وجودِ آثار هنریِ اخلاقاً معیوبِ به لحاظ هنری خوب را می‌پذیرد، بر وجودِ آثار هنری‌ای که به سببِ عیبناکیِ اخلاقی‌شان به لحاظ زیبایی‌شناختی خوبند صحّه نمی‌گذارد؟ در پاسخ، باید گفت: اخلاقگرایی معتدل، که چیز زیادی از عمرش نمی‌گذرد، چنانکه پیشتر آمد، تنها دو مدّعا داشته است و این نقد مدّعای سومی را پیش می‌کشد، نه اینکه بواقع نقدی باشد. چنین می کند که اخلاقگرایی معتدل هنوز به جمع‌بندیِ نهایی در باب این مدّعا نرسیده است، هرچند می‌تواند بگوید که آثار هنری‌ای که به سببِ عیبناکیِ اخلاقی‌شان به لحاظ زیبایی‌شناختی خوبند، اگر اصلاً وجود داشته باشند، بسیار نادرند. مشهورترین اثری که چنین ادّعایی در باب آن شده فیلم پیروزی اراده است. خوب است در پایان سخن، به عنوان مشتی نمونه‌ی خروار، ببینیم نمونه‌ی مذکور درخور چنین ادّعایی هست یا نه.
ادّعا کرده‌اند که پیروزی اراده به سبب عیبناکیِ اخلاقی‌اش به لحاظ زیبایی‌شناختی ستایش‌انگیز است. امّا استدال این سخن چیست؟
ظاهراً استدلال مورد نظر از این قرار است: ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که تکثّر عقاید در آن هست. بسیاری از این عقاید دستخوش عیب و ایرادند، از جمله، و بخصوص، ایرادات اخلاقی. با وجود این، ما نیازمندِ آنیم که این عقاید را بشناسیم و بدانیم که چرا انسان‌ها بدان‌ها معتقدند (Jacobson 1997: 193-4). پس، به داشتنِ این نظرگاه‌هایی که به روشنیِ هرچه‌تمام‌تر بر ما عرضه شده‌اند نیازمندیم. پیروزی اراده چنین کاری می‌کند. بدین‌سان، آن تصویری که با آب‌وتاب از یک وضع‌وحالِ اخلاقاً معیوب به دست می‌دهد ذاتاً در ستودنی بودنِ آن دخیل است. (ص ۱۳۵)
برای تحقّق بخشیدن به هدف تعلیمیِ مذکور، نظرگاه‌های اخلاقاً مخدوش باید در ساختارهای بزرگتری جای گیرند که خود آن ساختارها دستخوش عیب و ایراد اخلاقی نباشند، تا مخاطب بتواند در آن چارچوب کلّی‌تر اوّلاً آثار و نتایج عملیِ آن نظرگاه‌ها را فهم کند و ثانیاً دریابد که چرا کسانی بدان‌ها معتقد و ملتزمند. برای مثال، فرق است میان اثری که ساختار کلّی‌اش در جانبداری از نظرگاهی اخلاقاً مخدوش است با اثری که، برغم تصویر کردن نظرگاه مذکور، ساختار کلّی‌اش در نقدِ آن نظرگاه است. فیلم پیشنهاد، ساخته‌ی آدرین لین، هم تصویری از یک وضع‌وحال اخلاقاً معیوب به دست می‌دهد و هم چارچوب و ساختار کلّی‌اش چنان است که مخاطب، در عین حال که به رذیلت‌آمیز بودنِ پیشنهاد مطرح شده در فیلم توجّه داده می‌شود، درمی‌یابد که پیشنهاد مذکور می‌تواند چه جذّابیّت هولناکی داشته باشد. ولی ساختار کلّی پیروزی اراده چنین نیست. این فیلم آشکارا جانبدارِ فاشیسم هیتلری است و مخاطب را به باور آوردنِ بدان نظرگاه توصیه و ترغیب می‌کند، نه اینکه آن را چنان عرضه کند که مخاطب بتواند به عمقِ بی‌اخلاقی‌هایش تفطّن یابد. با این وصف، چرا باید جانبداریِ آن از فاشیسم را حُسنی زیبایی‌شناختی به شمار آوریم؟ باری، ظاهراً تنها راه برای کسی که می‌خواهد فیلم مذکور را ارزشمند بداند این است که، به نحوی، نشان دهد که حُسن‌های زیبایی‌شناختی‌اش بر نقص‌های زیبایی‌شناختیِ حاصل از عیوب اخلاقی‌اش می‌چربد. و این یعنی پذیرش چارچوب اخلاقگرایی معتدل.

    1. نتیجه‌گیری

در آنچه گذشت، نخست کوشیدیم نشان دهیم که نقد اخلاقی، برغم همه‌گیری‌اش، دست‌کم از سده‌ی هجدهم بدین سو با شکّ‌وتردیدهای فلسفیِ جدّی مواجه بوده است ــ تشکیک‌هایی که بخش عمده‌ای از آن‌ها اصلاً امکانِ چنین نقدی را به تحدّی می‌خوانند. اشکال‌کردن‌های مذکور را، با مدد گرفتن از کرول، در ذیل پنج عنوانِ استدلال هستی‌شناختی، استدلال‌های مبتنی بر خودآیینی‌گرایی، استدلال‌های معرفتی، استدلال ضدّپیامدگرایانه، و استدلال‌های مبتنی بر خودآیینی‌گرایی معتدل سازمان دادیم و، به قدر طاقت خویش، توصیف و تبیینی از هر کدام به دست دادیم.
امّا سعیِ دیگرمان معطوف به نشان دادن این معنی بود که اشکالات مذکور، برغم قوّتشان و نیز حتّی بصیرت‌هایی که می‌بخشند، نمی‌توانند امکانِ نقد اخلاقی را منتفی سازند. دفاعیّه‌پردازی‌هایی که در برابر این استدلال‌ها عرضه شد، اگر موجّه باشند و مقبولِ عقل افتند، طریقی می‌گشایند تا منتقد اخلاقگرا بتواند همچنان به نقد آثار هنری بپردازد.
و سخن آخر اینکه مدافعان نقد اخلاقی، از یک لحاظ، باید اصلاً حقّگزارِ این تشکیک‌ها باشند، چراکه جدّ و جهد در پاسخگویی به این اشکالات هم افق‌های تازه‌ای در ربط‌ونسبت میان هنر و اخلاق گشوده است و هم به تجدید قوای نقد اخلاقی و دقّت‌نظرِ منتقدان اخلاقگرا امدادها رسانده است. اگر اشکالات شکّاک نبود، نقد اخلاقی هرگز چنین در پیراستگی و قوامِ خود نمی‌کوشید، و ظرائف و لطائف بسیاری که در گرماگرمِ این مناقشه بر ما مکشوف گشته از چشممان پنهان می‌مانْد.
کتابنامه
Anderson, James, and Dean, Jeffrey. (1998). ‘‘Moderate Autonomism.’’ British Journal of Aesthetics, 38: 150–۶۶.
Beardsley, Monroe. (1958). Aesthetics. New York: Harcourt, Brace & World.
Bell, Clive. (1914). Art. London: Chatto & Windus.
Carroll, Noel. (1996). ‘‘Moderate Moralism.’’ British Journal of Aesthetics, 36: 223–۳۷.
___ (۱۹۹۸). ‘‘Art, Narrative and Moral Understanding,’’ in Jerrold Levinson, ed., Aesthetics and Ethics. Cambridge: Cambridge University Press, pp. 128–۶۰.
___ (۲۰۰۰). “Art and Ethical Criticism: An Overview of Recent Directions of Research.” Ethics,
Vol. 110, pp. 350-387
___ (۲۰۰۴). “Art and the Moral Realm,” in The Blackwell Guide to Aesthetics, Peter Kivy (ed.). Blackwell: Blackwell Publishing, pp. 126-151.
___ (۲۰۱۰). Art in Three Dimensions. Oxford: Oxford University Press.
Currie, Gregory. (1995). ‘‘The Moral Psychology of Fiction.’’ Australasian Journal of Philosophy, 73: 250–۹.
___ (۱۹۹۸). ‘‘Realism of Character and the Value of Fiction,’’ in Jerrold Levinson, ed., Aesthetics and Ethics. Cambridge: Cambridge University Press, pp. 161–۸۱.
Devereaux, Mary. (2001). ‘‘Moral Judgments and Works of Art.’’ Paper at conference on Art and Morality, University of California at Riverside, April.
Eldridge, Richard. (1992). ‘‘ ‘Reading for Life’: Martha Nussbaum on Philosophy and Literature.’’ Arion, 3d ser., 2/1: 187–۹۷.
Gaut, Berys. (1998). ‘‘The Ethical Criticism of Art,’’ in Aesthetics and Ethics, Jerrold Levinson (ed.). Cambridge: Cambridge University Press.
___ (۲۰۰۷). Art, Emotion and Morality. Oxford: Oxford University Press.
___ (۲۰۰۹). “Morality and Art,”in A Companion to Aesthetics, Stephen Davies, and …, et al. (ed.). Blackwell: Willey-Blackwell.
Hume, David. (2005). Of the Standard of Taste. In Philosophy: Basic Reading. London: Routledge, pp. 493–۵۰۷.
Kieran, Matthew. (1996). ‘‘Art, Imagination, and the Cultivation of Morals.’’ Journal of Aesthetics, 54: 337–۵۱.
Lamarque, Peter. (1995). ‘‘Tragedy and Moral Value.’’ Australasian Journal of Philosophy, 73: 239–۴۹.
Murdoch, Iris. (1970). The Sovereignty of the Good. London: Routledge & Kegan Paul.
Nussbaum, Martha. (1990). Love’s Knowledge: Essays on Philosophy and Literature.Oxford: Oxford University Press.
Putnam, Hilary. (1978). ‘‘Literature, Science and Reflection,’’ in Meaning and the Moral Sciences. London: Routledge & Kegan Paul, pp. 83–۹۶.
Tolstoy, Leo (1930). What is art? Trans. A. Maude. Oxford: Oxford University Press.
Wilson, Catherine. (1983). ‘‘Literature and Knowledge.’’ Philosophy, 58: 489–۹۶.
II
هنر و قلمرو اخلاق

    1. درآمد

نسبتِ میان هنر و اخلاق دیرپا و پیچیده است. در واقع، چنان پیچیده است که بهتر است از نسبت‌های میان هنر و اخلاق دم بزنیم، نه اینکه طوری سخن بگوییم که گویی تنها یک نسبت در اینجا برقرار است. از آنجایی که نخستین اخلاقیات قبیله‌ای و ارزش‌های نژادی از طریق ترانه‌ها، اشعار، رقص‌ها، روایات، و هنرهای بصریِ اجداد اوّلیّه‌مان بیان شده و اشاعه یافته‌اند، به احتمال بسیار، هنر و اخلاق، تقریباً در زمانی واحد، به عرصه‌ی فرهنگ وارد شده‌اند. مثلاً هومر، در ایلیاد، فضائل و رذائلِ انتقام را به یونانیان می‌آموخت (French 2001 : ch. 1). همچنین، بخش زیادی از هنر اوّلیّه محملی برای بیان و باور دینی‌ای بود که متضمّنِ آموزش مخاطبان در زمینه‌ی وظایف و آرمان‌های فرهنگشان بود، و گاه آن‌ها را به نقد نیز می‌کشید، همان‌طور که مسیح در بسیاری از حکایت‌هایش در عهد جدید چنین می‌کند (Parker 1994: 48).
در غرب، هنرِ قرون وسطایی و بسیاری از آنچه بعد از آن آمد وقفِ بیانِ اصولِ[۴۴] مسیحیّت در تقریباً هر رسانه‌ی قابل‌تصوّری، از جمله گفتار، ترانه، مجسّمه‌سازی، معماری، شیشه‌کاریِ رنگی، نقّاشی، و مانند این‌ها، شد. در واقع، بسیاری از کلیساهای جامع دانشنامه‌هایی از فرهنگِ کاتولیکی‌اند، گنجینه‌هایی از ارزش‌های مسیحیِ بیان‌شده در قالب روایت‌های بصری که در خدمت یادآوری لحظات مثالی[۴۵]اند. و همین کارکردِ عقیدتی را در مصنوعات فرهنگ‌های غیرغربی نیز می‌توان یافت. خلاصه اینکه چندان شکّی در این مسأله نمی‌توان روا داشت که یکی از کارکردهای اصلی هنر، در همه‌ی دوران‌ها، نمایشِ اخلاق و کند‌وکاو در آن بوده است.
هنر یکی از ابزارهای اصلیِ فرهنگ‌آموزی [یا: فرهنگ‌پذیری][۴۶] انسان‌ها در زمینه‌ی خصائلِ[۴۷] جامعه‌شان است ــ جامعه‌ای که، در آن، اخلاق به معنای دقیقِ کلمه در زمره‌ی این خصائل و یکی از سازه‌های اصلیِ آن‌هاست. هنر ما را با آن خصائل و اخلاقِ مربوط به آن‌ها آشنا می‌سازد و تعهّداتِ ما را نسبت بدان‌ها، غالباً از طریق داستان‌ها و شخصیّت‌های مثالی، تقویت می‌کند و وضوح می‌بخشد؛ هنر، با مجهّز ساختنِ ما به آرمان‌ها، از لحاظ اخلاقی الهامبخش‌مان می‌گردد، و حتّی می‌تواند راه‌هایی برای نقدِ صُورِ شایعِ بی‌بصیرتیِ اخلاقی پیش نهد.
از میان همه‌ی خدماتی که هنر عرضه می‌دارد ظاهراً هیچ کدام به قدمتِ درگیریِ هنر در امر فرهنگ‌آموزیِ مداومِ مخاطبانش نیست، فرایندی که دربرگیرنده‌ی تعلیم‌وتربیتِ اخلاقیِ مخاطبان به شیوه‌های گوناگون است. این بدان معنا نیست که تعلیم‌وتربیتِ اخلاقی تنها کارِ مهمّی است که از هنر سر می‌زند. امّا ترسیمِ خصائلِ مردم، از جمله اخلاقشان، و به پرسشِ کشیدنِ آن خصائل برای مخاطبان یکی از کارهایی است که هنر در انجامِ آن‌ها بی‌نظیر است؛ و شاید هم این کار را افزون بر هر کار دیگری که می‌کند به انجام رسانَد. وانگهی، این فقط کارکردِ هنر در گذشته‌ها نیست؛ امروز هم این کارکرد همچنان در ادبیّات، تئاتر، فیلم، رقص، هنرهای زیبا، و آوازهای هنرمندانِ همه‌جا وجود دارد.
به همین دلایل، شگفت نیست که بخش زیادی از هنرها، در چارچوب اخلاق، مورد بحث و ارزیابی قرار می‌گیرند. برای مثال، عجیب نیست که بخوانیم منتقدی رمان اخیر فیلیپ رات[۴۸]، حیوانِ رو به موت[۴۹]، را به خاطر ضعفِ آشکارش در تلقّیِ زنان به مثابه‌ی موجوداتی صرفاً جنسی موردِ نکوهش قرار می‌دهد (Scott 2001). به نظر می‌رسد که این نوع نقدْ واکنشِ درخوری باشد به رمان‌هایی از نوعِ حیوان رو به موت.
باید اذعان کرد که همه‌ی هنرها، به یک اندازه، درخورِ ارزیابیِ اخلاقی نیستند. چه بسا که اثری در موسیقیِ بی‌کلام[۵۰] و اثری در نقّاشیِ انتزاعی یکسره فاقدِ محتوای اخلاقی باشند و، از این رهگذر، دست یازیدن به نقدِ اخلاقی در چنین مواردی بی‌جا و بی‌مورد باشد. ولی هنرها به قدری به مسائل‌وموضوعاتِ اخلاقی می‌پردازند و نظرگاه‌های اخلاقی عرضه می‌دارند که وقتی در مورد آثار مربوطه ملاحظاتِ اخلاقی مطرح می‌شود به نظر نمی‌رسد که امر نادرستی اتّفاق افتاده باشد ــ حدّاقلّ از دید خواننده، بیننده، یا شنونده‌ی معمولی.
امّا فهمِ عُرفی[۵۱] و فلسفه غالباً با یکدیگر اختلاف دارند. و نوبت به بررسیِ ربطِ هنر به اخلاق و ربطِ اخلاق به هنر که می‌رسد، این اختلاف می‌تواند کاملاً بارز شود. از سویی، از زمان افلاطون تا امروز، پاره‌ای از فیلسوفانْ اعتبارِ معرفتیِ هنر به مثابه‌ی منبعی برای تعلیم‌وتربیتِ اخلاقی را به هیچ گرفته‌اند و گفته‌اند که هنر چندان چیزی در چنته ندارد تا برای آموزش[۵۲] در باب حیاتِ اخلاقی عرضه کند. یعنی هنر ربطی به اخلاق ندارد. از دیگر سو، بسیاری از فیلسوفان، بویژه از قرن هجدهم به بعد، قائل شده‌اند به اینکه قلمرو هنر، ذاتاً، جدا و مستقلّ از قلمرو اخلاق است. بدین‌سان، نقدِ اخلاقی در ارزیابیِ آثار هنری در مقام آثار هنری نامربوط است. یا، به تعبیر دیگر، اخلاق، در حقیقت، ربطی به هنر ندارد. در واقع، چه بسا برخی حتّی بگویند که نقد اخلاقیِ آثار هنری از لحاظ هستی‌شناختی[۵۳] نامعقول است، چون تنها فاعلان را بدین شیوه به نقد می‌توان کشید، و آثار هنری، به معنای دقیق کلمه، فاعل نیستند.
می‌توانیم این استدلال‌ها علیه آن رأی مبتنی بر فهم عُرفی را ــ مبنی بر اینکه هنر یا، حدّاقلّ، پاره‌ای از هنرها را می‌توان موردِ ارزیابیِ اخلاقی قرار داد ــ ذیلِ سه عنوان سازمان دهیم: استدلال‌های شناختی یا معرفتی[۵۴]؛ استدلال‌های هستی‌شناختی[۵۵]؛ و استدلال‌های زیبایی‌شناختی[۵۶]. برای درکِ عمیقِ مسائلِ مورد مناقشه میان فلسفه و فهم عُرفی در باب موضوع نقد اخلاقیِ هنر، باید درباره‌ی هر کدام از این تحدّی‌ها[۵۷] [یک به یک] سخن گفت.

نظر دهید »
دانلود پژوهش های پیشین در رابطه با نقش اکراه بر اراده ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

با این شرط، اضطرار خارج می‌شود. زیرا با وجود اضطرار،رضا وجود دارد.[۲۷۱]
۵- نامشروع و غیر عادی بودن تهدید :
ابزار اکراه معمولاً ابزاری غیرمشروع است که برای رسیدن به غرضی غیرمشروع به کار گرفته می‌شود. تهدید یک شخص به قتل یا آتش زدن منزلش در صورت امتناع از قرارداد یا تهدید به افشاگری درصورتیکه مالی را هبه نکند، وسایلی غیرمشروع برای رسیدن به غرض غیرمشروع می‌باشند. اما اگر وسایل مشروعی برای رسیدن به غرض مشروع به کار گرفته شوند اکراه محسوب نمی‌شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اکراه باید موصوف به این وصف باشد که نامشروع باشد (همچون تهدید به قتل). باید آنچه از مکره طلب می‌شود بر او واجب نباشد. برای مثال، اگر کسی به علت بدهکاری مورد تهدید واقع شود که از او شکایت می‌شود اکراه محسوب نمی‌شود، یا داینی که مدیون را تهدید می‌کند به اینکه اگر تضمین ندهد به اجرای حقش که بر ذمه مدیون است مبادرت خواهد کرد و بدین وسیله مدیون رهنی را در اختیار داین قرار می‌دهد، در اینجا عقد رهن باطل یا غیر نافذ نیست؛ زیرا وسایل اعمال فشار، وسایلی مشروع هستند و هدف داین فقط وصول به حق است. یا کسی که مالی را ودیعه گذاشته اما امین، امانت را رعایت نمی‌کند و ودیعه را انکار می‌کند. ودیعه گذار او را تهدید به مراجعه به دادگاه می‌کند و طرف مقابل با اکراه اقرار می‌کند. همچنین اگر شخصی دیگری را تهدید کند که اگر خانه‌اش را به او نفروشد او هم ملکش را به فرزندش اجاره نمی‌دهد؛ چنین معامله‌ای اکراهی نیست چون، هر شخصی از نظر قانون حق دارد ملکش را اجاره ندهد. به همین علت است که قانونگذار در ماده ۲۰۷ ق.م. اعلام کرده است: «ملزم شدن شخص به انشای معامله، به حکم مقامات صالحه قانونی اکراه محسوب نمی‌شود».
ضرری که مستحق علیه است( مثل بدهکاری که برای پرداخت بدهی خود خانه خود را کمتر از قیمت بازار بفروشد) عرفاً مشمول عنوان اکراه نیست و بر فرض که عرف چنین معامله‌ای را اکراهی تلقی کند مشمول حدیث رفع نمی‌شود؛ زیرا خلاف امتنان است.[۲۷۲]
در پاسخ به این ایراد که معامله فاقد طیب نفس است گفته شده است: «دفع ضرر مستحق علیه، اقوی سبب تحقق رضای معاملی است. ضرر هنگامی که مستحق علیه باشد باید به حکم قانونگذار ملزم به آن بود و یا این که به گونه‌ای انسان باید آن را به اختیار از خود دفع کند یا طرفین به گونه‌ای با هم تراضی کنند[۲۷۳]».
در صورتی که به حکم مقامات قانونی، شخص وادار به انجام معامله‌ای شود آیا معامله اکراهی است؟ و در صورتی که اکراهی نیست نقش حاکم یا قائم مقام او در این میان چیست؟ مانند:
۱- حکم به بیع مال مدیون جهت ادای دین خود ؛
۲- حکم فروش مال محتکری که خوردنی‌ها را احتکار کرده است ؛
۳- کسی که باید نفقه افراد واجب النفقه‌اش را بدهد و به تکلیف خود عمل نکند ؛ حکم به فروش مالش می‌شود ؛
۴- در صورتی که راهن، دینش را پرداخت نکند، حکم به فروش عین مرهونه می‌شود تا از طریق آن دین او پرداخت شود.
برخی معتقدند در چنین مواردی تصرف در عقد با حاکم یا قائم مقام او است و نیازی به تصرف مکرَه نیست چون حاکم در چنین مواردی ولی است[۲۷۴] (الحاکم ولی الممتنع) . دلیلی هم برای مباشرت مکرَه بر اجرای لفظی که فاقد قصد و رضا هست وجود ندارد و این که حاکم قائم مقام او در اجرای عقد باشد، به نظر آسان‌تر جلوه می‌کند و اگر مباشرت مکره ضروری باشد وضعیت پیچیده‌تر می‌شود؛ چون بهواسطه عنادی که مکره دارد در صحت چنین معامله‌ای تردید است.[۲۷۵]
می توان گفت حاکم امر به معامله می‌کند و نیازی به ولایت او نیست، چون ولایت حاکم در جایی ثابت است که فعل مالک یا وکیل او ممکن نباشد.
گفته شده در اکراه به حق، در حقیقت مکرِه حقتعالی است و حاکم نایب او در اجرای عقد است. پس معقول نیست که چنین عقدی فاقد اثر باشد. به همین علت در پاسخ به این سؤال که آیا حدیث رفع شامل معامله اکراه به حق می‌شود یا نه؟ گفته شده است: «حدیث رفع هنگامی دلالت بر بطلان عقد مکره می‌کند (با توجه به نظر بطلان) که مکرِه انسان باشد. پس اگر مکرِه خداوند باشد معامله اکراهی نیست.[۲۷۶]
ب- ترس مؤثر در وقوع معامله :
ترس، تعادل روانی عاقد را بر هم می‌زند و در نتیجهی آن، مکرَه اقدام به معامله می‌کند. از لحاظ حقوقی، آیا معیار اندازه ترس، طرف قرارداد و اوضاع و احوال او است؟ یا عرف یا هر دو؟ هریک از این سه مورد در کتابهای حقوقی طرفدارانی را به خود اختصاص داده است .
قانون مدنی، دو نظر شخصی و نوعی را با هم تلفیق کرده است . در م ۲۰۲ ق.م. چنین پیشبینی شده است: «اکراه به اعمالی حاصل می‌شود که مؤثر در هر شخص باشعوری بوده و او را نسبت به جان یا مال یا آبروی خود تهدید کند به نحوی که عادتاً قابل تحمل نباشد. در مورد اعمال اکراه آمیز سن و شخصیت و اخلاق و مرد و زن بودن شخص باید در نظر گرفته شود».
قسمت اول ماده (مؤثر در هر شخص باشعور)، معیار نوعی است اما قسمت اخیر ماده (سن و شخصیت و …)، معیار شخصی است.
برخی از حقوقدانان معتقدند منظور قانونگذار از لزوم در نظر گرفتن سن، شخصیت، اخلاق و مرد یا زن بودن، برای احراز تحقق یا عدم تحقق اکراه، تعیین ضابطه فردی و شخصی نیست که در هر مورد خصوصیات انحصاری شخص مکره مورد سنجش قرار گیرد؛ بلکه منظور، بررسی کردن ضابطه نوعی است. برای مثال برای تعیین تحقق یا عدم تحقق اکراه، باید سنجید که آیا نوع مردان و زنانی که در سن یا شخصیت شخص تهدید شونده قرار دارند، تحت تأثیر تهدید واقع شده قرار
می‌گیرند یا خیر. بنابراین تعیین خصوصیات تهدید شونده، ضابطه را از نوعی بودن به شخصی بودن تغییر نمی‌دهد.[۲۷۷]
برخی معتقدند بند ۲ ماده ۲۰۲ ق.م.، تقلید ناروای قانونگذار از میراث ناپخته حقوق رم[۲۷۸] است که این اشکال را به وجود آورده است.[۲۷۹]
به نظر می‌رسد حق با نظر اخیر است. ماده ۱۱۱۲ق.م. فرانسه از حقوق رم اخذ شده است؛ از سوی دیگر چون معیار خشک حقوق رم[۲۸۰] نمی‌توانست راه گشای حل تشخیص اکراه مؤثر باشد، حقوقدانان فرانسوی نظریه‌هایی مطرح کردند و قانونگذار با جمع این نظریه‌ها، ماده ۱۱۱۲ را پیش‌بینی کرد.[۲۸۱] سبک نگارش ماده ۲۰۲ ق.م. هماهنگ با ماده ۱۱۱۲ ق.م. فرانسه است. با این تفاوت که به جای «شخص متعارف» در قانون فرانسه، «شخص باشعور» در قانون مدنی ایران ذکر شده است. متأسفانه اشتباهی که قانونگذار فرانسوی کرد (عدم تفکیک نظریه شخصی و نوعی)، مورد تقلید قانونگذار ما نیز واقع شده است.
برخی از حقوقدانان معتقدند ضابطه نخستین برای تشخیص اکراه ضابطه نوعی است یعنی باید در وهله ی اول به تأ ثیر عمل در شخص متعارف مراجعه کرد، مگر این که ثابت شود که عمل تهدید آمیز در شخص طرف معامله، به علت وضع جسمی و روحی خاص او مؤثر بوده است .[۲۸۲]
حسن نظر نوعی این است که اصل ثبات قراردادها کمتر مخدوش می‌شود و از لحاظ اثباتی تشخیص اکراه مؤثر، آسان‌تر است؛ اما نظر شخصی مطابق با اصل آزادی اراده است. برای اینکه خواست مکرَه تأمین شود نظر شخصی ترجیح دارد. اما از آنجا که تشخیص اکراه مؤثر در اشخاص، متفاوت است و برای قاضی دشوار است که همواره به حقیقت دست یابد، به نظر می‌رسد باید بین
مرحله ثبوت و اثبات قائل به تفکیک شویم. با این بیان که در وهله اول با توجه به قاعده «العقود تابعه للقصود» معیار شخصی حاکم باشد ؛ چون قصد واقعی اشخاص، سرنوشت واقعی عقود را رقم می‌زند. این نظر با عدالت نیز سازگارتر است اما از آن جا که معیار شخصی با این ایراد روبهروست که احراز آن برای قاضی همواره آسان نیست در مرحله اثبات، در صورتی که قاضی نتواند حقیقت قضیه را کشف کند، باید معیار نوعی _ شخصی را اعمال کند ؛ یعنی شخص مکره با افراد هم سطح خودش سنجیده شود . در صورتی که این معیار هم راه گشا نباشد درنهایت ، معیار نوعی حاکم می شود .
سؤالی مطرح است و آن این که اگر اکراه در فردی مؤثر نباشد اما در نوع مردم مؤثر باشد مطابق با معیار نوعی راه حل چیست؟ در پاسخ طرفداران نظر نوعی می‌گویند برای این که اکراه واقع شود لازم است که تهدید در شخص تهدید شونده (با لحاظ اوصاف نوعی او) نیز مؤثر باشد. بنابراین اگر تهدید با لحاظ شرایط و وضعیتی که دارد در نوع مردم مؤثر باشد ولی به جهات خاص در تهدید شونده بی‌تأثیر باشد، اکراه محقق نمی‌شود. زیرا تهدید شونده با رضای آزاد و نه تحت تأثیر تهدید، مبادرت به تشکیل معامله کرده است که در این صورت، موجبی برای بی‌اعتباری چنین معامله‌ای نمی‌توان شناخت. برای مثال ممکن است تهدید به جان از سوی شخص شرور در نوع مردم مؤثر باشد ولی در شخص جنایتکار دیگری که دارای سوابق سوء بیشتر و شخصیت مجرمانه و خطرناکتری است، بی‌تأثیر باشد.[۲۸۳]
به همین علت است که ماده ۲۰۵ ق.م. مقرر می‌دارد: «هرگاه شخصی که تهدید شده است بداند که تهدید کننده نمی‌تواند تهدید خود را به موقع اجرا گذارد و یا خود شخص مزبور قادر باشد بر این که بدون مشقت اکراه را از خود دفع کند و معامله را واقع نسازد آن شخص مکره محسوب نمی‌شود».
ج- تمام علت بودن اکراه:
اگر داعی دیگری غیر از اکراه ضمیمه شد (مثل تقرب به مکره) فعل اکراهی نیست. برای مثال اگر ظالمی، شخصی را وادار به انجام معامله کند و دیگری برای نزدیکی به ظالم حاضر به معامله شود ، اکراه واقع نمیشود.[۲۸۴]
باید بین تهدید عمدی و انجام معامله، رابطه سببیّت عرفی احراز شود
د- ورود ضرر :
شرط دیگر این است که در صورت ترک معامله از طرف مکره ضرر وارد شود ؛ به گونه‌ای که اگر امتناع از خواست مکرِه کرد امر ناگواری اتفاق افتد . در این ارتباط موضوع ضرر ، متعلق ضرر، رابطه ضرر بامعامله و متعلق آن باید بررسی شود .
۱- موضوع ضرر :
ضرر ممکن است نسبت به جان (مانند قتل، قطع عضو، ضرب و شتم)، مال (مثل اتلاف مال)، حق (مانند حق منع از عبور و مرور)، و یا آبرو باشد.
۲- متعلق ضرر :
لازم نیست تهدید نسبت به خود مکرَه باشد، اما تهدید نسبت به غیر باید به گونه‌ای باشد که
جایگزین مکرَه شود و در اراده ی او مؤ ثر باشد . مانند فرزند و پدر و مادر[۲۸۵]. بنابراین تهدید نسبت به خویشان و نزدیکان مکره نیز می‌تواند مؤثر باشد. قانون گذار مواردی را در ماده ۲۰۴ ق.م. بهعنوان مثال ذکر کرده است از جمله: زوج، زوجه، آباء و اولاد. و به طور کلی گفته است: «… در مورد این ماده تشخیص نزدیکی درجه برای مؤثر بودن اکراه بسته به نظر عرف است».
سؤالی مطرح است و آن این که آیا تهدید نسبت به دوستان نیز مؤثر است یا فقط شامل خویشاوندان مکره می‌شود؟ به نظر می‌رسد رابطه عاطفی که تهدید شونده با هر کس دیگری داشته باشد کافی برای اجرای احکام اکراه باشد. اما رابطه باید به گونه‌ای باشد که دیگری جایگزین خود مکره یا حتی عزیزتر از جان خود او باشد، و به دیگر سخن تهدید باید در اراده ی او مؤ ثر باشد . ممکن است کسی باکی نداشته باشد که ضرری به او برسد اما تحمل رنج دیگران برای او دشوارتر باشد و چه بسا دوستانی که نزدیک‌تر از خویشاوندان باشند. بهتر بود که قانونگذار متعلق ضرر را محدود به خویشاوندان نمی‌کرد، اما به هر حال با اخذ وحدت ملاک می‌توان احکام اکراه را در مورد تهدید و ضرر به دوستان نیز جاری دانست.
۳- رابطه مستقیم ضرر با معامله
ضرر به طور مستقیم مربوط به خود معامله باشد . برای مثال ، اگر مکره ملکی را نفروشد به قتل می‌رسد ایجاد ضرر به طور مستقیم به خود معامله مربوط می‌شود. اما اگر فردی ملکی را نفروشد نمی‌تواند هزینه معالجه فرزندش را پرداخت کند پس حتی اگر تهدید هم باشد معامله اکراهی نیست یعنی پزشک بگوید اگر هزینه عمل پرداخت نشود، بیمار را معالجه نمی‌کند.
بدین ترتیب اگر دفع هر ضرری مشمول احکام اکراه باشد باید بسیاری از معاملات اکراهی باشند، در حالی که معامله عقلا برای جلب منفعت یا دفع ضرر است.
۴– معیار حصول ضرر :
آیا ضرر باید نسبت به خود مکره سنجیده شود (یعنی معیار شخصی باشد) یا این که در عرف اگر صدق ضرر شود کافی است؟
به نظر می رسد در وهله ی اول با ید معیار شخصی اعمال شود چه بسا چیزی برای فردی ضرری باشد ولی برای دیگری نباشد . برای مثال تهدید به ازبین بردن حشرات یک حشره شناس (که مدتها برای جمع آوری آن ها تلاش کرده است) برای نوع مردم نه تنها ضرری نیست ، بلکه مضحک هم می باشد .
عده‌ای معتقدند مواردی مانند قتل، قطع عضو، ضرب و شتم فی نفسه برای هر فردی ضرری است و به اختلاف افراد متفاوت نمی‌باشد. اما به عکس، عده‌ای معتقدند این موارد با توجه به اختلاف اشخاص متفاوت است. برای مثال افرادی از شتم باکی ندارند اما قتل و قطع عضو برای آنها مهم است بلکه صبر بر ضرب و شتم را فتوّت و بزرگی می‌دانند؛ اما کسانی که اهل صیانت هستند، ضرب و شتم برای آنها ضرر است و اقوی هم نزد برخی از فقها همین قول است.[۲۸۶]
برخی قتل و قطع عضو را از مبحث فوق استثنا کرده‌اند و بیان داشتهاند که برای همه این دو مورد ضرری است و غیر از این دو مورد باید وضعیت اشخاص را بررسی کرد. بهزعم برخی، گرفتن مال اندک از آنها مانند قتل است؛ اما به هر حال معیار حصول ضرر باید به تشخیص عرف باشد.[۲۸۷]به نظر می رسد در صورتی که معیار شخصی به دلیل مشکلات اثباتی آن قابل اعمال نباشد بایدمعیار شخصی – نوعی را اعمال کرد . یعنی فرد مکره با افراد هم سطح خود سنجیده می شود و چنین قضاوت می شود که آیا مورد تهدید برای او ضرر ی است ؟
در صورتی که نتوان از این طریق هم به نتیجه رسید نوبت به معیار نوعی ( محض) می رسد . برخی از حقوقدانان بدون رعایت سلسله مراتب ، معیار نوعی را حاکم دانسته اند[۲۸۸] .
ه - آیا عدم امکان فرار از اکراه شرط است :
این بحث مطرح شده است که اگر امکان فرار مکرَه باشد، آیا معامله اکراهی است یا نه؟ برای مثال مکره محل انعقاد معامله را ترک کند یا بتواند در برابر تهدید مکره مقاومت کند.
یکی از راه های فرار، توریه[۲۸۹] یا مخفی کردن واقع است. باز به طور خاص این بحث مطرح شده است که اگر امکان صوری معامله باشد، اما مکره قصد حقیقی کند، آیا معامله علیرغم راه فرار، اکراهی است یا نه پیش از پاسخ، لازم است فروض مختلف در مورد اصل فرار از اکراه مطرح شود:

نظر دهید »
منابع علمی پایان نامه : پژوهش های پیشین در مورد بررسی وضعیت موجود و ارائه ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع
 

کشورهای عضو OECD

 

۶/۲۵

 

۳/۳۴

 

۳/۴۰

 

۵/۳۹

 

۱/۲۴

 

۶/۱۴

 
 

کشورهای مشمول WEI

 

۸/۳۸

 

۸/۴۷

 

۹/۳۳

 

۲/۳۵

 

۱/۲۳

 

۲/۸

 

دلایل و ضرورت های مشارکت و مداخله دولت در آموزش و پرورش
همانگونه که اشاره شد، عاملان مختلفی ( اعم از دولتی و غیر دولتی ) در تامین نیازهای مالی آموزش و پرورش مشارکت داشته و دارند. در بین منابع مختلف، نقش و سهم منابع دولتی بسیار قابل توجه و تعیین کننده بوده است. پرسش اساسی این است که چرا دولت ها در کنار سایر عاملان ( یعنی افراد و موسسات یا سازمان های غیردولتی ) بخش قابل توجهی از منابع و امکانات خود را به آموزش و پرورش اختصاص می دهند؟ چه دلایل و ضرورت های علمی در این رابطه قابل ارائه است؟
از منظر مبانی علم اقتصاد آموزش، همانگونه که در فصل قبل اشاره شد، منافع مترتب بر آموزش و پرورش ( نگاه سرمایه گذاری ) و کسب رضایت خاطر و مطلوب( نگاه مصرفی )، به همراه نقش آفرینی مستقیم آموزش و پرورش در ارتقای کیفیت زندگی ( با نگاه مصرفی و اجتماعی- فرهنگی )، تبیین کننده اختصاص منابع به آموزش و پرورش است. بنابراین، پاسخ مورد انتظار در رابطه با تامین کنندگان منابع مالی، معطوف به منتفع شوندگان است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

علاوه بر منافع مستقیم، آموزش به عنوان یکی از عوامل مهم مشارکت افراد در بازار کار و نردبانی برای دستیابی به شغل مناسب محسوب می شود. همچنین، افراد با سواد اغلب مشارکت بیشتر و فعال تری در صحنه های اجتماعی- سیاسی دارند. تحصیلات نقش مستقیم و مهمی در ارتقای سلامت و بهداشت افراد خانواده ها به جا می گذارد. به ویژه، تاثیر تحصیلات مادر بر سلامت خانواده ملموس تر است؛ نرخ مرگ و میر اطفال در خانواده هایی که مادران از سطح آموزش بالاتری برخوردار بوده اند، به طور قابل ملاحظه ای کمتر است. به این ترتیب، باید اذعان کرد که آموزش منافع متعددی دارد؛ هر چند که متنفع شونده اصلی از منافع آموزش، ” فرد آموزش دیده” است، اما این قبیل منافع، تاثیر خود را به طور غیرمستقیم یعنی از طریق کاهش سایر هزینه های سیاسی- اجتماعی دولت، بر تصمیمات تخصیص منابع دولت به جا می گذارد.( همان منبع )
سوال ۴ تحقیق: وضعیت موجود تامین منابع مالی آموزش و پرورش در ایران چگونه است؟
روند دگرگونی های بودجه بندی در آموزش و پرورش : نظام بودجه برنامه ریزی از سال ۱۲۵۸ هـ ـ ق آغاز شد و در سال ۱۲۹۰ ، مورگان شوستر آمریکایی که به سمت خزانه دار کل ایران منصوب شده بود به تمشیت و اداره امور مالی کشور پرداخت . از سال ۱۲۸۹ قوانین بودجه ـ که در آن فهرست و جدول های مربوط به میزان درامدها و هزینه های دولت مشخص شده بود ضمن رعایت اصول بودجه نویسی ، تدوین یافت ؛ ولی برای نخستین بار در سال ۱۳۳۷ خورشیدی ، به صورت برنامه ای مطرح ، اما در سال ۱۳۳۹ توجهی ویژه به آن مبذول شد . در آن سال ها بودجه توسط وزارت امور اقتصادی و دارائی تهیه و تنظیم می شد لیکن از سال ۱۳۴۳ این وظیفه به سازمان برنامه و بودجه پیشین محول گردید در تهیه و تنظیم بودجه ی سال ۱۳۴۴ کل کشور بودجه به صورت تازه ای طبقه ای ارائه شد (علی دهقانی ۱۳۸۸ )
بررسی وضع موجود نظام تامین منابع مالی و مادی آموزش و پرورش
یکی از ارکان اصلی برنامه های بلند مدت و میان مدت؛ نحوه ی تامین منابع مالی و مادی، هم چنین چگونگی اجرای هزینه ها در راستای اهداف تعیین شده، می باشد که بررسی و تحلیل وضعیت آن و به ویژه معرفی نقاط قوت و ضعف در حیطه ی موردنظر، می تواند نقش قابل ملاحظه ای در تصمیم سازی، برنامه ریزی، نظارت و خصوصا تدوین برنامه های تفصیلی و عملیاتی داشته باشد. (کمیته تامین و تخصیص سازمان مدیریت و برنامه )
بدیهی است این امر در نظام آموزش و پرورش و با توجه به وسعت و گستردگی فعالیت ها و تاثیرگذاری آن بر جامعه و روابط اجتماعی ( ۱۴ میلیون دانش آموز و بیش از یک میلیون پرسنل و … ) از اهمیت خاصی برخوردار است. چرا که از فعالیت های درون مدرسه ای در اقصی نقاط کشور تا زیربخش های آموزشی و دوره های مختلف تحصیلی و در کلان آن بخش مهم و قابل توجهی از بودجه ی کشور و مقایسه ی بخش های اقتصادی ، اجتماعی و … را شامل می شود. ( همان منبع )
از سوی دیگر تجزیه و تحلیل هر سیستمی نیاز به مطالعه و شناخت اجزا و عوامل تشکیل دهنده ی آن دارد که بدون شک یکی از مهمترین نهادها یا مولفه های اصلی نظام آموزش و پرورش منابع مالی و نحوه ی تامین و هزینه آن می باشد. افزایش تقاضا برای آموزش ( به دلایل مختلف هم چون رقابت جهانی، رشد جمعیت، درآمد بیشتر خانوده ها و گرایش آن ها به تحصیلات بیشتر فرزندان و … ) و کمبود منابع و امکانات سبب شده است که « مدیریت منابع مالی و هزینه ها » نقش کلیدی و غیر قابل انکاری را پیدا کند. همچنین عوامل درون محیطی موثر در تامین نظام مالی و مادی آموزش و پرورش از وضعیت موجود، مشکلات و کاستی ها و نقاط قوت و ضعف را دارد. با این توضیح که :
اولاً : هزینه های آموزش و پرورش عموما سرمایه ای بوده و لذا تامین منابع و نحوه ی هزینه با این نگاه بررسی می شود که برای سرمایه گذاری است و نه خدمات.
ثانیاً : صرفا ساز و کارهای مشمول « عوامل درون محیطی » مورد بررسی قرار گرفته و از ورود به حیطه های غیر، تا حد ممکن اجتناب شده است.
علل کاستی منابع نسبت به هزینه ها که عموما ناشی از دو مساله عمده می باشد:
الف ) سهم ناکافی منابع نظام آموزش و پرورش از منابع عمومی دولت که البته به عنوان عوامل برون محیطی تلقی شده و خود نیاز به بحث و بررسی و پژوهش خاص دارد. چرا که بنا به تحقیق « مبانی نظری تامین و ساز و کار تخصیص منابع مالی پیشنهادی برای آموزش و پرورش ایران، نیاز به ساز و کار مطلوبی برای تخصیص منابع مالی است که کارایی درونی و بیرونی را به بهترین وجه ممکن محقق سازد. در حقیقت دستیابی به این اصول بایستی معطوف به تامین نیازهای آموزشی در حد کفایت باشد… »
ب ) ناکارآیی روش های تامین منابع و مدیریت هزینه ها و به تبع آن سهم این ناکارآیی در تربیت ناکامل دانش آموز؛ که برای بررسی آن ضروری است موارد زیر مورد توجه قرار گیرند: ( همان منبع )
۱ـ شیوه های تامین منابع مالی و مادی از منابع دولتی و غیر.
۲ـ فرایند بودجه ریزی و تامین منابع.
۳ ـ شیوه های اجرایی بودجه و مدیریت هزینه.
۴ ـ مقایسه وضعیت موجود با وضعیت مطلوب .
۵ ـ تاثیر این « ناکارآمدی ها » بر تامین نیازهای آموزشی در حد کفایت.
روش شناسی کار و مسائل و مشکلات اجرایی آن :
برای رسیدن به پاسخ ضروری است :
۱) وضعیت موجود بودجه و تامین منابع مالی و مادی مستند شود.
۲) شاخص های درون محیطی آن مانند ترکیب کمکی بودجه مصوب ، نسبت بودجه مصوب به عملکرد، … به طور نسبی مشخص شود.
۳) فرایند بودجه ریزی ( از تصمیم گیری تا ابلاغ ) بررسی و با وضعیت مطلوب مقایسه شود.
۴ ) مشکلات و کاستی ها از جنبه ی اقتصادی ، حقوقی ، سیاسی و مدیریتی بررسی و تحلیل شود.
۵) نقاط مثبت و قابل اتکا برای تقویت نظام اجرایی نیز تبیین شود.
وضعیت بودجه و تامین منابع مالی و مادی :
۱) سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت ( تلاش مالی : قوانین بودجه سنواتی و مجموعه ی عملکرد اعتبارات وزارت آموزش و پرورش ) :

  • سهم بودجه ی آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت به طور متوسط حدود ۷/۱۶ درصد بوده است که این رقم با محاسبه ی یارانه حامل های انرژی و یکسان سازی نرخ ارز و سایر یارانه ها به حدود ۸ درصد کاهش می یابد.
نظر دهید »
فایل پایان نامه با فرمت word : دانلود مطالب پژوهشی در مورد : بررسی تأثیر رضایت ...
ارسال شده در 17 آذر 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

پیشنهادات پژوهش
منابع
فصل اول : « کلیّات »
مقدمه:
اشتغال یکی از اساسی ترین فعالیت های زندگی انسان به شمار می رود و هر کس به خاطر امرار معاش و تداوم زندگی باید ساعاتی از اوقاتش را کار کند.اشتغال واقعه ای است از زندگی انسان که برای همۀ انسان ها در برهه ای از زمان اتفاق می افتد و هیچ کس را گریزی از آن نیست.همچنین بقا و رشد جامعه به اشتغال آن وابسته است.اشتغال صحیح و گزینش افراد مناسب برای انجام مشاغل از مهمترین عوامل مؤثر در رشد اقتصادی و اجتماعی جامعه و تأمین کننده سلامت افراد و نیل به خودکفایی و بی نیازی از دیگران می باشد.همچنین جوامعی که انسان های فعال و کارآمد دارند بر زندگی خود حاکمند و به انواع گوناگون در تعیین شیوۀ زندگی جوامع دیگر تأثیر می گذارد.رضایت شغلی تعیین کنندۀ مهمی در رضایت از زندگی است و تمام رفتارها و روابط انسان ها بطور مستقیم و غیر مستقیم از چگونگی اشتغال آنها متأثر می باشد.مفاسد اجتماعی به دلایل متعدد ریشه مهمی در بیکاری دارند و از طریق اشتغال می توان نابسامانی ها را برطرف کرد.(شفیع آبادی ۱۳۷۱)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

پرواضح است افرادی می توانند از شغل خویش راضی باشند که تمامی عوامل مؤثر در رضایت شغلی را به نوعی داشته باشند و تمامی عوامل منفی را که به نوعی رضایت شغلی را تحت تأثیر قرار می دهند تقلیل دهند.همچنین خداوند در قرآن کریم می فرمایند : «هر کسی امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد»
گاهی موقعیت های سخت و ناگوار شغلی و عدم تغییر شغل در افراد باعث می شود فرد دچار رنجش روز افزون مشاغل و درونی شدن و نارضایتی فرد گردد.همان طور که می دانیم زمان و استفاده بهینه از زمان هم باعث رضایت شغلی در فرد خواهد شد.(شفیع آبادی ۱۳۷۱)
زمان از جمله نعمت های گرانبهایی است که نیازمند برنامه ریزی دقیق می باشد و این امر ملاحظاتی را می طلبد و افرادی که قصد دارند وقت خود را برای انجام امور متنوع زندگی سازماندهی کنند باید ملاحظات را رعایت نمایند و به این صورت است که افراد باید کار خود را در نظر داشته باشند یعنی کاری را که می خواهند انجام دهند نیازمند چه زمانی است که بتوانند کار را به درستی و با رضایت کامل انجام دهند.برتری افرادی که زمان خود را مدیریت می کنند در این است که در زمان مساوی کارهای بیشتری نسبت به دیگران انجام می دهند و از لحظات زندگی شان به بهترین شکل استفاده می کنند ، و همچنین به رضایت شغلی هم دست می یابد.(غلامرضا خاکی ۱۳۷۸)
طرح مسئله :
یکی از ارکان مهم و حیاتی نظام های پویا و در حال توسعه و توسعه یافته ، میزان اشتغال و فرآیندهای آن در حیات اجتماعی است چنانچه برهه کنونی نظام های پیچیدۀ جهانی و استفاده از امکانات تکنولوژی در عرصه تولید خدمات در مقابل افزایش روزافزون جمعیت و انتظارات آحاد مردم از برخورداری از موقعیت های بالاتر شغل باعث شده است ، انتخاب شغل و رسیدن به شغل و راحتی ادامۀ شغل فرایند روابط خانوادگی و روابط اجتماعی را تحت الشعاع قرار دهد. (شفیع آبادی ۱۳۷۴)
هویت حیات موجودات انسانی بستگی به تلاش و فعالیت و کوشش مستمر او دارد که تلاش زمینه حیات موجودات بقای انسان به عنوان اشرف مخلوقات است.تاریخچۀ حیات انسانی هرچند از فعالیت ناایستاده است امروزه که قرن فضا و ارتباطات است و علم به سرعت در حال توسعه می باشد هر روز اختراعات و تکنولوژی جدید عرضه می شود هر چند اکثر کارها توسط رباطها انجام می گیرد بیشتر کارها کامپیوتری صورت می گیرد وزندگی ماشینی جایگزین تحرک شده

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 25
  • ...
  • 26
  • 27
  • 28
  • ...
  • 29
  • ...
  • 30
  • 31
  • 32
  • ...
  • 163

جستجو

  • منابع پایان نامه کارشناسی ارشد تحلیل ...
  • نکات اصلی و اساسی درباره آرایش
  • مقطع کارشناسی ارشد : پژوهش های کارشناسی ارشد درباره : راهکارهای حقوقی افزایش بهره وری ...
  • پژوهش های کارشناسی ارشد با موضوع تخمین تابع تقاضای گاز ...
  • منابع تحقیقاتی برای مقاله و پایان نامه : بررسی ...
  • دانلود پروژه های پژوهشی در رابطه با بررسی ...
  • دانلود منابع تحقیقاتی : دانلود پایان نامه با موضوع تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر ...
  • پروژه های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها با موضوع عوامل مؤثر تحت کنترل ...
  • سایت دانلود پایان نامه : منابع پایان نامه درباره بررسی ویژگی های فردی بیمه ...
  • طرح های پژوهشی انجام شده درباره شناسایی-عوامل-مؤثّر-بر-قصد-خرید-کالاهای-تقلبی-از-برندهای-معتبر- فایل ۷
  • منابع کارشناسی ارشد در مورد تخمین تابع تقاضای گاز ...
  • منابع کارشناسی ارشد با موضوع دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی- ...
  • طرح های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها با موضوع بررسی جامعه ...
  • پژوهش های انجام شده با موضوع تحلیل پیامدهای صدور ...
  • پایان نامه های انجام شده درباره : ایمان ...
  • دانلود پایان نامه درباره استفاده از الگوریتم رقابت استعماری بهبود یافته ...

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان