مبحث سوم : بایسته های مزایده
لازمه شروع یک عملیات اجرائی مانند مزایده رعایت تشریفات است. مزایده از جمله عملیاتی است که هم پیش از اجراء مستلزم رعایت تشریفاتی است و هم حین اجراء. به بیان دیگر می توان گفت ملزمات پیش از اجراء اعم است از مواردی همچون صدورحکم قطعی و یا وجود سند لازم الاجراء مانند اسناد وثیقه ای و یا ذمه ای، صدور اجرائیه، رعایت موارد ابلاغ، وجود مال توقیف شده و ارزیابی و نگهداری مال توجه نموده و در اجرای مزایده نیز رعایت تشریفات اجراء، از جمله نحوۀ تعیین محل و موعد مزایده به تراضی طرفین و یا مدیر اجراء، نحوۀ انتشار آگهی و نحوه حضور نماینده دادستان و دادورز (مأمور اجرا) میباشد که به ترتیب و تفصیل به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
گفتار اول : بررسی ماده ۳۴ اصلاحی قانون ثبت
جنبه اثباتی حقی که مرتهن در خصوص مال مورد وثیقه دارد می تواند از طریق رسیدگی قضایی و صدور حکمی از دادگاه مبنی بر اجرای این حق و ایفاء دین توسط راهن باشد و همچنین مفاد سندی لازمالاجراء مانند اسناد وثیقه ای نیز می تواند مثبت این حق بوده و زمینه اجراء را از طریق واحد اجراء ثبت بوجود آورد.
به همین سبب مقررات ماده ۳۴ اصلاحی ق.ث. که اساس بحث ما را در این گفتار شامل میگردد بیان می دارد : «در مورد کلیه معاملات رهنی و شرطی و دیگر معاملات مذکور در ماده ۳۳ ق.ث.، راجع به اموال منقول و غیرمنقول، در صورتی که بدهکار ظرف مهلت مقرر در سند، بدهی خود را نپردازد طلبکار میتواند از طریق صدور اجرائیه وصول طلب خود را توسط دفترخانه تنظیمکننده سند، درخواست کند. چنانچه بدهکار ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ اجرائیه نسبت به پرداخت بدهی خود اقدام ننماید بنا به تقاضای بستانکار، اداره ثبت پس از ارزیابی تمامی مورد معامله و قطعیت آن، حداکثر ظرف مدت دو ماه از تاریخ قطعیت ارزیابی، با برگزاری مزایده نسبت به وصول مطالبات مرتهن به میزان طلب قانونی وی اقدام و مازاد را به راهن مسترد می کند.»
در تبصره ۱ این ماده مقرر شده در مواردی هم که مال یا ملکی، وثیقه دین یا انجام تعهد یا ضمانتی قرار داده میشود مطابق مقررات این قانون عمل خواهد شد.
در ماده ۳۴ اصلاحی ق.ث. کلیه معاملات رهنی و شرطی و دیگر معاملات مذکور در ماده ۳۳ ق.ث. تحت عنوان معاملات با حق استرداد مشمول مقررات ماده اصلاحی مذکور قرار گرفتهاند که از مهمترین آنها عقد رهنی و بیع شرطی میباشد که عقد رهن طبق ماده ۷۷۱ ق.م. عقدی است که به موجب آن مدیون مالی را برای وثیقه به داین میدهد و معاملات شرطی که به بیع شرط نیز معروف است همانطور که پیشتر نیز اشاره شد در ماده ۴۵۹ ق.م. آثار و تبعات حقوقی آن قید گردیده و در ماده ۴۵۸ ق.م. نیز آمده است :
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
«در عقد بیع متعاملین میتوانند شرط نمایند که هرگاه بایع در مدت معینی تمام مثل ثمن را به مشتری رد کند خیار فسخ معامله را نسبت به تمام مبیع داشته باشد…» بنابراین معاملاتی که به صورت بیع شرطی است و با معاملاتی که در قالب مواد ۴۵۸ و ۴۵۹ ق.م. تنظیم و انعقاد یافته باشد و همچنین معاملات مذکور در ماده ۳۳ ق.ث. از قبیل معاملات با شرط خیار فسخ برای بایع یا مشتری و قطعی با شرط نذر خارج و یا به عنوان قطعی با شرط وکالت، مثل اینکه متعاملین ضمن بیع قطعی، بایع یا شخص ثالثی را وکیل قرار دهند که پس از مدت معینی در صورتی که عین ثمن یا مبلغ مشخصی از طرف بایع به مشتری مسترد گردید وکیل نسبت به فسخ معامله اقدام نماید و همچنین به صورت عقد صلح، خیار فسخ و حق استرداد برای بایع و یا هر عنوان دیگری با حق استرداد مشمول مقررات ماده ۳۴ ق.ث. خواهد بود و میتوان گفت اگر معاملات با حق استرداد به هر عنوان و شکل خاص حقوقی تنظیم شده باشند ماده ۳۴ ق.ث. بر آنها حاکمیت دارد.
اگر بخواهیم ماده ۳۴ اصلاحی ق.ث که یکی از مواد بسیار مهم قانون ثبت است را که در مقام بیان مزایده مال بدهکار معاملات رهنی و شرطی ومعاملات مذکور در ماده ۳۳[۱۹۴] در شرایطی که بدهی خود را نپردازد برآمده است، تحلیل و بررسی نمائیم، با دقت در منطوق ماده می توان مقررات را به ترتیب به صورت موردی به شرح ذیل بررسی نمود :
یکی از این موارد مهلت پرداخت بدهی مقرر در سند رسمی است. روشن است در معاملات وثیقه ای بین راهن و مرتهن، مهلتی را برای پرداخت دین تعیین می گردد. بنابراین در صورتی امکان صدور اجرائیه جهت سند خواهد بود که مدت مندرج در سند که همان مهلت پرداخت بدهی مدیون میباشد منقضی شده باشد و بدهکار نسبت به پرداخت دیون خود اقدامی ننماید.
مورد دیگر تصریح قانونگذار به ارزیابی وثیقه است در خصوص ارزیابی ملک و قطعیت آن، باید به این نکته اشاره شود که در ماده ۳۴ سابق، مورد وثیقه ارزیابی نمیگردید و در صورت حراج مال مورد رهن، مبلغ حراج از کل طلب و خسارات قانونی آن شروع و در صورتی که تقاضای حراج واصل نمیگردید و یا در جلسه حراج خریدار حضور نمییافت، ملک با تمام متعلقات و با هر مبلغ و ارزشی که دارا بود به بستانکار واگذار و منتقل میگردید. لیکن در ماده ۳۴ اصلاحی اخیر به منظور ایجاد تعادل بین دین و ارزش مال مورد وثیقه و اینکه بستانکار فقط به میزان طلب خود از مال مذکور باید استیفاء نماید قانونگذار اجازه ارزیابی تمامی مال مورد وثیقه را به ارزش روز آن که همان یومالاداء میباشد داده است.
مورد دیگر تقاضای ادامه عملیات اجرایی از سوی بستانکار؛ بدین معنا که طبق ماده ۳۴ مورد بحث، بدهکار از تاریخ ابلاغ اجرائیه به مدت ده روز مهلت دارد که نسبت به پرداخت بدهی خود اقدام نماید، در غیر این صورت اداره ثبت با تقاضای بستانکار اقدام به ارزیابی مال مورد وثیقه می کند. هر چند ارزیابی و ادامه عملیات اجرایی پس از ابلاغ اجرائیه موکول به درخواست بستانکار میباشد و در صورت عدم وصول این تقاضا، پرونده اجرایی راکد و بایگانی شده و باعث طولانی شدن جریان عملیات اجرایی میگردد که البته چنین مواردی کمتر اتفاق میافتد. زیرا بستانکار همیشه به دنبال تسریع در وصول مطالبات خویش میباشد مگر اینکه عمداً بخواهد مهلت و فرصت دیگری به بدهکار بدهد، ولی آنچه که مسلم است مدت ده روز مذکور در مقایسه با مهلتهای مقرر در ماده ۳۴ مصوب ۱۳۵۱ (۶ ماه یا ۸ ماه) فرصت بسیار اندکی است که بدهکار را مجبور می کند ترتیبی را برای پرداخت بدهی خود بدهد. بدیهی است اگر ظرف مدت مذکور بدهی خود را پرداخت ننماید و بستانکار نیز تقاضای ارزیابی مورد وثیقه را کند، حداکثر ظرف مدت ۲ ماه از تاریخ قطعیت ارزیابی که موارد آن در آئیننامه پیشبینی شده است با برگزاری عملیات مزایده که نحوه آن هم در آئیننامه اجرایی قانون آمده است، مطالبات مرتهن وصول میگردد و در اینجا به نکته مهمی باید توجه داشت و آن اینکه از عبارت «حداکثر ظرف مدت دو ماه» چنین استنباط میگردد که قانونگذار مدت دو ماه از تاریخ قطعیت ارزیابی را برای انجام تشریفات مزایده و وصول پرداخت مطالبات داین قرار داده است و به عبارت دیگر ظرف دو ماه مذکور باید پرونده اجرایی مختومه و مطالبات مرتهن وصول شده باشد و نباید چنین تصور شود که پس از دو ماه از قطعیت ارزیابی مزایده برگزار گردد، چرا که چنین منظوری مورد نظر قانونگذار نبوده است.
وثیقه گذار می تواند با تودیع کلیه بدهی خود اعم از اصل وسود و خسارات قانونی درخواست فسخ و فک سند را دفترخانه تنظیم کننده سند بنماید از این شرایط در ماده ۱۴۵ آ.ا.م.ا.ر. آمده و مقرر شده : «در کلیه معاملات مذکور در ماده ۳۴ اصلاحی قانون ثبت بدهکار می تواند با تودیع کلیه بدهی خود اعم از اصل و سود و خسارت قانونی به حساب سپرده ثبت و تسلیم مدارک تودیعی به دفترخانه تنظیم کننده سند موجبات فسخ و فک سند را فراهم کند. در صورت صدور اجرائیه گواهی اداره اجراء مبنی بر بلامانع بودن فک و فسخ معامله ضروری خواهد بود. هر بستانکاری که حق بازداشت اموال بدهکار را دارد نیز می تواند کلیه بدهی موضوع سند و حقوق اجرائی را پرداخت و تقاضای استیفای حقوق خود را از اداره ثبت بنماید.» همچنین با توجه به قسمت اخیر ماده مذکور قانونگذار در خصوص تودیع بدهی سند توسط بستانکار در ماده ۱۴۶ آ.ا.م.ا.ر. بیان می دارد : «در کلیه معاملات مذکور در ماده ۳۴ اصلاحی قانون ثبت بستانکاری که حق درخواست بازداشت اموال بدهکار را دارد و بخواهد کلیه بدهی موضوع سند و حقوق اجرائی را (در صورت صدور اجرائیه) بپردازد مورد معامله در ازاء هر دو بدهی و متفرعات قانونی به محض پرداخت مزبور در بازداشت خواهد بود و مراتب در دفتر بازداشتی منعکس می شود و در این صورت مراتب ذیل باید رعایت شود :
۱- در صورت صدور اجرائیه با پرسش از اجراء مربوطه میزان بدهی و خسارات و حقوق اجرائی را تعیین و سپس با ایداع آن در صندوق ثبت قبض آن را به اجراء تحویل و تقاضای فسخ سند را خواهد کرد.
۲- اجراء مکلف است در صورتی که تمامی دین و خسارات و حقوق اجرائی پرداخت شده باشد مراتب را برای فسخ سند به دفترخانه اسناد رسمی تنظیم کننده سند اعلام و به واحد ثبتی مربوطه نیز اطلاع بدهد که رقبه مورد معامله به سود تودیع کننده وجه بازداشت شده است و در صورتی که پرونده اجرائی تودیع کننده مذکور در همان اجراء در جریان باشد. بلافاصله مراتب بازداشت را در دفاتر مربوطه منعکس کند و اگر پرونده در آنجا نباشد باید گواهی لازم دایر به تودیع وجه و صدور دستور فسخ با ذکر مبلغ تودیعی و نام پرداختکننده و شمارهنامه ای که ضمن آن بازداشت به واحد ثبتی اعلام شده صادر و به متقاضی تسلیم دارد.
۳- هرگاه نسبت به مورد معامله اجرائیه صادر نشده باشد باید ذینفع با مراجعه به دفتر اسناد رسمی تنظیم کننده سند و با اطلاع از بدهی تمام آن را در صندوق ثبت سپرده و رسید آن را به دفترخانه تسلیم دارد، دفتر اسناد رسمی مکلف است اگر تمام دین سپرده شده باشد نسبت به فسخ سند به شرح فوق اقدام و گواهی لازم دایر به ایداع وجه و فسخ معامله با ذکر نام پرداخت کننده و مبلغ سپرده صادر و به متقاضی تسلیم دارد.
۴- در موردی که پرونده اجرائی در دایره دیگری در جریان است و یا سند مربوط منتهی به صدور اجرائیه نشده، ذینفع باید گواهی مربوط را به دایره اجرائی که پرونده در آن دایره در جریان است تسلیم و درخواست بازداشت ملک را بکند. دایره اخیرالذکر مکلف است بلافاصله دستور بازداشت ملک را صادر کند.
۵- هرگاه مورد معامله در جریان عملیات اجرائی باشد و منتهی به صورت مجلس قطعی مزایده و یا صدور سند انتقال اجرائی نشده باشد. با سپردن وجه از طرف بدهکار یا بازداشت کننده مقدم مازاد مورد وثیقه، سند، فسخ و پرونده اجرائی مختومه میگردد و مراتب به دفترخانه تنظیم کننده سند اعلام می گردد که موضوع را در ملاحظات ثبت سند قید نماید.
۶- در موارد مذکور در ماده فوق و ماده ۱۴۵ هرگاه منافع مال مورد معامله حق سکنی بوده و به بستانکار منتقل شده باشد باید حق نامبرده تا آخر مدت مذکور در سند رعایت شود.
از سوی دیگر وثیقه گیرنده (بستانکار) نیز می تواند به موجب ماده ۱۴۱ آ.ا.م.ا.ر. با وصول قسمتی از طلب خود تقاضای فک رهن از برخی وثایق را بنماید که در این صورت اداره ثبت با وصول حقوق اجرائی بر اساس میزان وصولی بستانکار مراتب را جهت فک رهن از وثایق مذکور به دفتر اسناد رسمی مربوطه اعلام می نماید.
در مرتبه بعدی آنچه مورد تصریح قانونگذار است میزان مطالبات قانونی بستانکار میباشد. میزان طلب قانونی مبلغی است که منجزاً در سند قید شده باشد. بدیهی است باتوجه به لازمالاجراء بودن اسناد رسمی، مسلماً آنچه که به طور صریح و منجز در اسناد تنظیمی بر ذمه متعهد است و مورد صدور اجرائیه قرار میگیرد، عبارت است از میزان اصل طلب و میزان سود و خسارت تأخیر تأدیه تا روز تقاضای اجرائیه و بعد از آن و سپس برگزاری مزایده و وصول مطالبات مرتهن مد نظر است که با برگزاری عملیات مزایده به ترتیبی که در آئیننامه اجرایی این قانون آمده است و بر اساس پرونده اجرایی تشکیلی که مبلغ مورد اجرائیه در آن صریحاً و منجزاً قید شده است مطالبات قانونی مرتهن به میزان طلب وی وصول و اگر مورد وثیقه مازادی داشته باشد به راهن مسترد میگردد و منظور از مازاد، مابهالتفاوت قیمت مال با میزان و مبلغ طلب بستانکار میباشد.
حال ممکن است این پرسش مطرح گردد که اگر قیمت مورد وثیقه طبق ارزیابی به عمل آمده کمتر از میزان بدهی باشد آیا مرتهن حق رجوع به سایر اموال بدهکار را دارد یا خیر؟ در پاسخ هر چند در متن ماده ۳۴ اصلاحی ق.ث. مصوب سال ۱۳۸۶ صریحاً به این موضوع اشاره نشده است اما با توجه به اینکه متن اصلاحی مذکور نشأت گرفته از ماده ۷۸۱ ق.م. است که در