با گسترش نظام فنآوری اطلاعات و حرکت اقتصادهای درونزا به سمت اقتصادهای جهانی شده، مالیاتها نیز دچار تغییر و تحول شدهاند. مالیاتها امروزه به عنوان یکی از ارکان اصلی نظامهای انتخاباتی تبدیل شدهاند و به جز آثار اقتصادی واجد ویژگیهای اجتماعی، سیاسی و اطلاعاتی فراوان شدهاند. هرچند که اصول مندرج در بیانیههای کلاسیکها و تئوری کنیز همچنان رواج دارد و بسیاری از نظامهای مالیاتی با آن سامان یافتهاند، لیکن براساس نیازهای روز و برخی تعاملات بینالمللی و مسائلی که در اجرای سیستم مالیاتی بروز میکند، برخی اصول جدید به اصول قبلی مالیاتها افزوده شده است.
الف- اصل تشخیص محل خرج:
برایناساس، محل خرج و مصرف مالیاتها باید برای مالیاتپردازان مشخص باشد. این اصل یک کارکرد مهم توزیعی درون خود دارد که نظارت مردمی را میپذیرد و عموماً مالیاتها را به سمت کاهش نابرابری سوق میدهد. البته، کارشناسان اعتقاد دارند این اصل بیشتر جهت مالیاتهای محلی و عوارض کاربرد دارد ( هاشمی، ۱۳۸۶).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ب– اصل سهولت تمکین داوطلبانه مالیاتی:
این اصل بیشتر ناظر بر روشهای اجرایی و عملیاتی است. کیفیت تشکیلات مالیاتی برفضای سرمایهگذاری و توسعه بخش خصوصی و همچنین کارکردهای مالیات مؤثر است.
نظام مالیاتی باید به سمتی برود که سرعت تمکین (پذیرش) داوطلبانه مالیاتهای تشخیصی و افزایش خوداظهاری را گسترش دهد. تمکین مالیاتی، عبارت است از قبول و ترتیب پرداخت داوطلبانه مالیات قانونی یا تشخیص شده در یک تشکیلات مالیاتی
به هر اندازه که سیستم مالیاتی با تمکین بیشتری روبرو شود، میزان درآمدهای وصولی بخش مالیاتی افزایش و شاخصهای کلان اقتصادی مانند نسبت مالیات به تولید ناخالص تولید داخلی افزایش و نسبت درآمد مالیاتی واقعی به درآمد مالیاتی پیشبینی شده در بودجه افزایش خواهد یافت و از طرفی با کاهش شکاف مالیاتی بین طبقات مختلف درآمدی، توزیع درآمد بهبود مییابد (هاشمی، ۱۳۸۶).
ج– اصل مشارکت:
گسترش نهادهای مدنی و در اختیار داشتن بخش اعظم ثروت ملی توسط بخش خصوصی باعث شده که بدون مشارکت نهادهای مدنی و عموم مردم، وصول مالیات قانونی امکانپذیر نباشد. از این روی، بسیاری از تشکلها و نمایندگان صنوف و نهادهای مدنی در مورد اصلاح قانون، نحوه وصول، تعیین ضرایب مالیاتی با دستگاه مالیاتی همکاری و مشارکت میکنند که این مشارکت شکل قانونمند به خود گرفته است. چون این اصل، کیفیت وصول درآمدهای مالیاتی را بهبود میبخشد و موجبات ارتقاء فرهنگ مالیاتی و به تبع آن درآمدهای مالیاتی را فراهم میکند ( هاشمی، ۱۳۸۶).
۲-۶- اهمیت نظام مالی
از لحاظ اقتصادی:
- جذب درآمد برای دولت
- توزیع شفاف کالاها و خدمات اقتصادی
- کمک به کارایی نهادهای اقتصادی
از لحاظ اجتماعی:
- تقویت فرهنگ کار
- رشد مردمسالاری(ثاقب فر، ۱۳۸۶)
۲-۷- تمکین و عدم تمکین مالیاتی چیست؟
تمکین مالیاتی به مفهوم پایبندی مؤدیان به تکالیف مالیاتی و رعایت قانون مالیاتی از سوی آنها میباشد. تمکین کامل مالیاتی از جمله اهداف مهمی است که همه سیستمهای مالیاتی در آرزوی دستیابی به آن هستند، و درواقع میتوان گفت که درجه تمکین مالیاتی در هر کشوری معیار سنجش کارایی سیستم مالیاتی آن کشور است. در مقابل تمکین مالیاتی، مسأله عدم تمکین مالیاتی از سوی مؤدیان مطرح است. میزان عدم تمکین مالیاتی را میتوان با “شکاف مالیاتی” اندازهگیری نمود. شکاف مالیاتی عبارت است از میزان مالیات وصولی منهای مالیاتی که در صورت تمکین کامل مؤدیان قابلحصول بود ( آقائی، ۱۳۸۰).
۲-۸ - فرار مالیاتی و عوامل مؤثر بر آن
هر گونه تلاش غیرقانونی به منظور نپرداختن مالیات مانند ندادن اطلاعات لازم در مورد فواید و منافع مشمول مالیات به مقامات مسئول، فرار مالیاتی خوانده میشود. تعریف فرار مالیاتی برای انواع مالیاتها یکسان است. هدف اصلی در بیتمایلی به پرداخت مالیات، فعالیتی غیرقانونی است ( ضیایی بیگدلی و طهماسبی بلداجی، ۱۳۸۳، ۱۱۹).
فرار از مالیات انگیزه اصلی روی آوردن به اقتصاد زیرزمینی است. در بسیاری موارد دیده شده که تولیدکنندگان کالا یا خدمتی رسمی برای فرار از مالیات تمام یا بخشی از درآمد خود را به مراجع مالیاتی اعلام نمیکنند. این امر در مورد مالیاتهای مستقیم و غیرمستقیم صدق میکند. ولی حقوق و عوارض گمرکی که بر واردات وضع میشود نیز نوعی مالیات است. کالای همراه مسافر به طور کل معاف از مالیات بر واردات است. در این مورد باید گفت در صورتی که تجار و بازرگانان کالای خود را به مراجع گمرکی اظهار نکنند، یا مالیات و عوارض متعلقه را پرداخت نکنند، مرتکب نوعی عمل قاچاق شده، کالای وارداتی قاچاق محسوب شده و جزء فعالیتهای اقتصادی زیرزمینی یا بخش نامنظم به حساب میآید ( شکیبایی، ۱۳۸۰، ۷۵).
در فرار مالیاتی به رغم تطبیق فعالیت با قوانین، در اجرای فعالیت، یک یا چند ضابطه مصوب مراجع ذیربط عمداً نادیده گرفته میشود ( عربمازاریزذی، ۱۳۷۹، ۳۶).
از دیگر عوامل مرتبطی که باعث ضعف مدیریت مالیاتی میشود، میتوان به قوانین و روشهای مالیاتی با پیچیدگی زائد، نظامهای اطلاعاتی ضعیف و فساد و دخالتهای سیاسی در مدیریت مالیاتی اشارهکرد ( سید نوراتی، ۱۳۸۸، ۱۰).
در کشورهای توسعهیافته که سطح درآمد شرکتهای بزرگ و مالیات متعلق به آنها در سطح بالایی قرار دارد، تکنیکهای بسیار پیشرفته تنظیم امور مالیاتی پدید آمده و وجود صنعت ترفند مالیاتی در این کشورها مطرح است.
از جمله مهمترین ترفندهای مالیاتی در زمینه مالیات بر شرکتها، ایجاد تغییراتی در ساختار حقوقی شرکتها و دستیابی به صورت حقوقی مناسب برای پرداخت مالیات کمتر است. در این روش یک یا چند شرکت بیآن که دست به تسویه بزنند، منحل شده و کلیه دارایی و بدهی آنها به یک شرکت موجود دیگر منتقل میشود و با ادغام چند شرکت صورت حقیقی جدیدی پدید میآید که مالیات کمتر پرداخت شود ( آقائی، ۱۳۸۰).
۲-۹- تمایز فرار مالیاتی و اجتناب مالیاتی
تمایز مفهومی بین فرار مالیاتی و اجتناب از مالیات به قانونی یا غیرقانونی بودن رفتار مؤدیان مرتبط میشود. فرار مالیاتی نوعی تخلف از قانون است. وقتی که یک مؤدی مالیاتی از ارائه گزارش درست درباره درآمدهای حاصل از کار یا سرمایه خود که مشمول پرداخت مالیات میشوند، امتناع میکند وی یک نوع عمل غیررسمی انجام میدهد که اورا از چشم مقامات دولتی و مالیاتی کشور در امان نگه میدارد (سید نورانی، ۱۳۸۸، ۱۱).
اجتناب مالیاتی از خلأهای قانونی در قانون مالیات نشأت میگیرد و فرد نگران این نیست که عمل او افشا شود. د راینجا فرد به منظور کاهش قابلیت پرداخت مالیات خود دنبال راههای گریز میگردد ( سندمو[۱۳]، ۲۰۰۴، ۳۱).
همانگونه که اشاره شد ترفندهای مالیاتی از طریق متغیرهای قانونی صورت میگیرد. اما فرار مالیاتی استفاده از روشهای غیرقانونی برای نپرداختن مالیاتی است. در کشورهای توسعهیافته که از فرهنگ مالیاتی بالایی برخوردارند و سیستم مالیاتی این کشورها مجهز و کارا میباشد کمتر امکان فرار مالیاتی وجود دارد و مؤدیان مالیاتی از ترفندهای مالیاتی بیشتری استفاده میکنند. اما در ایران به دلیل پائین بودن سطح فرهنگ مالیاتی و عدم وجود سیستم مالیاتی مجهز، فرار مالیاتی در سطح گستردهای مطرح است و همین امر موجب گردیده که میزان وصول مالیاتی با وجود منابع درآمدی بالقوه در سطح پائین قرار بگیرد (آقائی، ۱۳۸۰).
معمولاً هدف درآمدی سیستم مالیاتی مورد توجه مسئولین قرار میگیرد به نحوی که حداکثر کردن وصولی کل مالیات به صورت تنها وظیفه مدیران مالیاتی جلبتوجه می کند. اما باید در نظر داشت که بهترین مدیریت مالیاتی صرفاً آن نیست که بیشترین درآمد مالیاتی را وصول نماید. این مسأله که چنین درآمدی چگونه وصول شده است یعنی اثر آن بر عدالت مالیاتی، عواقب سیاسی آن برای دولتهاو تأثیر آن بر رفاه اقتصادی نیز به همان اندازه مهم است. یک مدیریت مالیاتی ضعیف ممکن است از بخشهایی که وصول مالیات از آنها به سادگی امکانپذیر است، مثلاً حقوقبگیران، میزان متنابعی مالیات وصول نماید؛ درحالیکه از وصول مالیات بر درآمد شرکتها و یا صاحبان مشاغل عاجز باشد. بنابراین سطح وصول مالیاتی یک معیار ساده برای اندارهگیری کارایی مدیریت مالیاتی است. یک معیار دقیقتر اندازهگیری کارایی مدیریت مالیاتی، درجه تمکین مؤدیان در میان بخشهای مختلف جامعه مؤدیان است (کرچلر[۱۴]، ۲۰۰۸).
۲-۱۰- انگیزههای فرار مالیاتی در ایران
انگیزه فرار مالیاتی در بین افراد کشور، ریشه در شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی مذهبی کشور دارد. از این رو است که با وجود آن که بسیاری از مردم کمابیش می دانند که مالیات از منابع مهم سهم درآمدی دولت برای اجرای طرحها و برنامههای کشور میباشد اما به علل مختلف تا حد امکان از پرداخت آن اجتناب میکنند.
از جمله عوامل مهم در این زمینه عدم وجود سازوکارهای مجهز و کارا در ردیابی و شناسایی و ثبت درآمدها در مقاطع ایجاد آنها، عدم شناخت کافی تمامی افراد جامعه از اهمیت و ضرورت مالیات و نقش آن در اقتصاد و پائین بودن سطح فرهنگ مالیاتی در کشور است که از علتهای فرار مالیاتی در کشور به شمار میرود (آقائی، ۱۳۸۰).
وجود برخی عقاید مذهبی از زمانهای گذشته و قبل از انقلاب اسلامی نیز موجب تقویت انگیزههای فرار از مالیات شده است. قبل از انقلاب اسلامی و ایجاد حکومت جمهوری اسلامی عقیده بر این بود که چون حکومت ظلم و جور بر کشور حاکم است و پرداختن مالیات کمک به تحکیم آن تلقی میشود، مراجع عظام و علمای دین مردم را از دادن مالیات نهی میکردند، لذا انگیزه فرار از مالیات به صورت یک امر دینی شکل گرفت و جزئی از فرهنگ و عادات مردم گردید. این طرز تفکر در حال حاضر نیز ( هرچند به صورت ضعیفتر) همچنان وجود دارد ( سیدنورانی، ۱۳۸۸، ۱۳).
علاوه بر علل فوق، تقابل و عدم تفاهم و اعتماد بین مأموران تشخیص و مؤدیان مالیاتی نیز به عنوان یکی دیگر از علل فرار مالیاتی مطرح است. برخی مؤدیان مالیاتی بر این باورند که حتی اگر درآمدهای واقعی خود را در دفاتر قانونی ثبت و اسناد و مدارک مربوط به آن را مطابق با واقعیت تنظیم و تحریر نمایند و درآمد مشمول مالیات واقعی را در اظهارنامه مالیاتی ابراز دارند، باز هم موردقبول مأموران تشخیص مالیات قرار نخواهد گرفت و آنان اصل را بر عدمصحت این اظهارات خواهند گذاشت. به همین سبب سعی میکنند دفاتر قانونی و اظهارنامه متکی بر آن را به گونهای تنظیم نمایند که مأموران تشخیص قادر به دستیابی به واقعیت نباشند و مالیات واقعی آنها را تشخیص ندهند. ازسوی دیگر مأموران تشخیص مالیات نیز عقیده دارند که مؤدیان مالیاتی اعتقادی به پرداخت مالیات ندارند و سعی در کتمان درآمد واقعی خود دارند و با این کار دست به ترفند و حیلهای میزنند و حتی گاهی برخی از آنان دفاتر مخصوص برای ارائه به وزارت امور اقتصاد و دارایی تنظیم میکنند (عرب مازاریزدی، ۱۳۷۹، ۳۹).
وجود نرخ نهایی بالای مالیاتی نیز انگیزههای فرار مالیاتی و اجتناب از پرداخت مالیات را افزایش میدهد و همین امر باعث گسترش اقتصاد زیرزمینی[۱۵] و همچنین فعالیتهای تولیدی و خدماتی شده است که هیچگونه منع قانونی برای انجام آنها وجود ندارد. (صرفاً با هدف و انگیزه عدم پرداخت مالیات) برای جلوگیری از فرار مالیاتی و مسدود نمودن ترفندهای مالیاتی باید تمامی عوامل و انگیزههای موجود در این زمینه که به برخی از آنها اشاره شد، از بین برود (سیدنورانی، ۱۳۸۸، ۱۳).
مهمترین اقدام در این رابطه، تجهیز نظام مالیاتی کشور برای ردیابی و شناسایی افرادی که مقررات مالیاتی رعایت نمینمایند و همچنین اقدامات قانونی در زمینه جلوگیری از استفاده از ترفندهای مالیاتی است. همچنین اشاعه فرهنگ مالیاتی و افزایش سطح آگاهی و اطلاع عمومی مردم در مورد پرداخت مالیات برای اجرای برنامه های دولت، عامل مهم و مؤثری در کاهش میزان فرار مالیاتی میباشد (آقائی، ۱۳۸۰).
۲-۱۱- نحوه برخورد با انواع فرار مالیاتی
الف- فرار مالیاتی توأم با تقلب: مؤدیان باید مورد رسیدگی قرار بگیرند که خصیصههای آنها با توجه به حسابرسی قبلی زمینه ارتکاب به تقلب را نشان میدهد. در این حالت راهبرد باید متکی بر اعمال مجازاتهای شدید باشد. هدف عمده راهبرد، تنبیه شخص مقصر به ارتکاب تقلب نیست، بلکه شاخص نمونه قرار دادن چنین شخصی است. مجازات باید شدید بوده و ضمناً علتی باشد تا به عنوان یک عامل بازدارنده عمل نماید.
ب- فرار از مالیات بدون تقلب: شیوه برخورد باید متفاوت باشد. فرارکننده از پرداخت مالیات باید از ارتکاب به فرار منصرف شود. از این لحاظ منظور این نیست که اجتنابکننده از پرداخت مالیات جهت الگو قرار دادن در مقابل دیگران مورد تنبیه قرار گیرد، بلکه هدف این است که از تکرار عمل جلوگیری شود.
ج- ترفند مالیاتی: ترفند مالیاتی رفتار مؤدیانی است که از راههای گریز قانونی بهرهجویی میکنند تا مالیات خود را کمتر از واقع اعلام نمایند. برنامههای حسابرسی باید به همین منظور انجام پذیرد و برنامه رسیدگی و حسابرسی باید جنبه منعکننده نیز داشته باشد. از جمله مسائلی که میتواند در بهبود تمکین در نظام مالیاتی نقش ایفا کند، فرهنگ مالیاتی، مدیریت مالیاتی، اطلاعات و آموزش و نیز خدماتی است که به شیوههای مختلف همانند دیگر کشورها به مؤدیان ارائه میشود که در ادامه به این موضوع پرداخته خواهد شد (سیدنورانی، ۱۳۸۸،۱۵).
۲-۱۲- فرهنگ مالیاتی
اگرچه نیل به اهداف نظام مالیاتی بدون برخورداری از “مؤدی خوب” مالیاتی امکانپذیر نمیباشد، ولی نمیتوان چنین اظهار نمود که نقش مؤدی مالیاتی در یک نظام مالیاتی نقش محوری است. از جمله مسائلی که میبایست در راه رسیدن به اهداف موردتوجه قرار گیرد موضوع “فرهنگ مالیاتی” جامعه است. میدانیم که پرداخت مالیات در فرهنگ و سنتهای حاکم بر جامعه هنوز جایگاه واقعی خود را نیافته و این امر ریشه در سنتها، باورها، طرزتلقیها و نیز عملکرد دولت در طی قرون گذشته دارد (آقائی، ۱۳۸۰).
به زبان ساده فرهنگ مالیاتی را میتوان مجموعهای از طرزتلقی، بینش و عکسالعمل اشخاص در قبال سیستم مالیاتی دانست. این طرزتلقی به طور قطع با یک قانون مناسب و نیز عملکرد مأمورین مالیاتی در بهکارگیری قانون در مواجهه با مؤدیان نقش اساسی دارد. بدیهی است فرهنگ مالیاتی تا حد زیادی متأثر از فرهنگ عمومی و نیز عوامل ایدئولوژیکی، سیاسی و اقتصادی آن جامعه است. بدیهی است سطح دانش، فرهنگ، آرمانها، ارزشهای سیاسی و اجتماعی و قوانین عواملی هستند که فرهنگ مالیاتی را در جامعه تحتتأثیر قرار میدهند ( سید نورانی، ۱۳۸۸، ۱۷).