۳) خروج بهترین نیروهای کار از شرکتها و اقدام آنها به کارآفرینی مستقل
در خصوص نخستین مورد، یعنی رقابت باید اشاره نمود که این عامل با شتابی که در سالهای اخیر به خود گرفته تمامی شرکتها را به ستوه آورده و حتی صنایعی را که در فناوریهای پیشرفته[۴۲] فعالیت دارند نیز امروزه با رقبای بسیاری مواجه نموده است. سرعت نوآوری و ارائه محصولات جدید به قدری سرعت یافته که تغییرات، ابتکارات و بهبودها به امری عادی در بازارهای فروش تبدیل شده است. از این رو شرکتها یا باید به نوآوری بپردازند یا اینکه محکوم به فنا میباشند. دوم اینکه با توجه به حرکت سریع محیط به سوی پیچیدگی بیشتر و عدم پایداری در شرایط محیطی و بازار، شیوههای سنتی مدیریت نمیتواند پاسخگوی اینگونه چرخشهای شدید در محیط بوده و عدم تطبیق سریع آن با شرایط تصمیم گیری در چنین محیطهای جدیدی، نوعی بیاعتمادی را نسبت به سبکهای مدیریت سنتی ایجاد نموده است. سومین مشکل، ترک شایستهترین افراد شرکت برای اقدام به کارآفرینی مستقل میباشد. از علل اصلی تشویق افراد به ترک شرکتهای خود میتوان به پاداشهای حاصل از کارآفرینی مستقل همچون رفاه اقتصادی و اجتماعی، شهرت و استقلال در تصمیم گیری اشاره نمود و همین عوامل سبب میشود تا کارکنان جوان و با سابقه شرکتها بیش از پیش به کارآفرینی ترغیب شوند. از سوی دیگر، شکلگیری بازارهای سرمایه به صورت یک صنعت نوین و تمایل آن به سرمایهگذاری مخاطرهآمیز[۴۳] سبب شده تا کارآفرینان با سهولت بیشتری نسبت به گذشته برای تحقق فکرها و اجرای پروژههایشان به منابع مالی دست پیدا کنند. به طور کلی پیشرفت سریع دانش و فناوری، تغییر روندهای جمعیتشناختی[۴۴] همچون افزایش سطح تحصیل، اشتغال زن و مرد به کار در خانوادهها، و افزایش طول عمر و سالخوردگی جمعیت، و حضور اثربخش بازارهای سرمایه و آشنایی بیش از پیش مدیران با پدیده کارآفرینی سبب گردیده تا گرایش به کارآفرینی در استراتژی شرکتها شدیداً مورد تأکید قرار گیرد (Fry,2001:72).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۶-۲ سیر تطور کارآفرینی در سازمان
«کالینز» و «مور» در سال ۱۹۷۰ اولین محققینی بودند که در مطالعات خود، بین کارآفرینان مستقل[۴۵] و اداری[۴۶] تمایز قائل شدند و این طور عنوان نمودند که کارآفرینان مستقل، سازمانهای جدید را به طور مستقل به منصه ظهور میرسانند، در حالی که کارآفرینان اداری سازمانهای جدیدی را در درون یا در کنار ساختارهای شرکتی موجود، ایجاد می نمایند. «سوسبائر» در سال ۱۹۷۳ برای تشریح کارآفرینی در سازمانها واژه «کارآفرینی درون سازمانی»[۴۷] را ابداع و اشاره نمود که این فرایند شامل تأسیس واحدهای نسبتاً مستقل در درون شرکتها میباشد و به اعضای شرکت اجازه میدهد تا با همان روحیه، آزادی عمل و تعهد همانند شرکتهای کوچک فعالیت نمایند.«وسپر» در سال ۱۹۸۰ کارآفرینی را به صورت کارآفرینی داخلی[۴۸] و کارآفرینی مستقل[۴۹] تقسیمبندی نمود و بیان نمود که کارآفرینان داخلی فعالیتهای کارآفرینانه را در سازمانهای بزرگ هدایت می نمایند و راه ایجاد و تشکیل واحدهای فرعی سازمانی و مستقل را برای ارائه محصولات و خدمات نوین مهیا میکنند(Gartner,1999:72).
«پینکات» در سال ۱۹۸۵ از ترکیب واژههای Entrepreneurship و Corporate و Intra واژه Intrapreneurship را ابداع نمود و کارآفرین سازمانی را فردی تعریف نمود که در سازمانهای بزرگ همچون یک کارآفرین مستقل فعالیت مینماید و فعالیت وی ایجاد واحدهای جدید در سازمان، ارائه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید میباشد که شرکتها را به سوی رشد و سودآوری سوق میدهد.
از این پس سیر مطالعات در خصوص کارآفرینی سازمانی شدت گرفت و مطالعات گستردهای در خصوص تفاوتهای ویژگیهای شخصیتی و تفاوتهای کارکردی کارآفرینان مستقل با کارآفرینان سازمانی آغاز گردید و انواع استراتژیهای سازمانی برای ایجاد کارآفرینی سازمانی ارائه شد. محققین با عناوین مختلفی از این فرایند یاد نمودهاند که براساس سیر تاریخی در جدول ۱-۲ انواع عناوین ذکر شده است. لازم به ذکر است که امروزه کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی شرکتی به عنوان دو استراتژی متفاوت برای ایجاد تحول در شرکتها مطرح میباشند. به طوری که اگر یک فرد آغازگر فعالیتهای مخاطرهآمیز در شرکت باشد به این فرایند کارآفرینی سازمانی[۵۰] و به فرد موردنظر کارآفرین سازمانی[۵۱] گفته میشود و اگر کل شرکت و کارکنان دارای روحیه کارآفرینی شوند، از آن به عنوان کارآفرینی شرکتی[۵۲] نام برده میشود(Williams & Eliza,2005:8).
جدول ۱-۲: سیر تاریخی ابداع واژه ها در خصوص القای کارآفرینی در سازمانها
ردیف | نام محقق | سال | واژه | |
۱ | O. Cllins & D. Moore کالینز و مور |
۱۹۷۰ | کارآفرینی اداری | Administrative Entrepreneurship |
۲ | سوسبائر J. Susbaure | ۱۹۷۳ | کارآفرینی درون شرکتی | Intra-Corporate Entrepreneurship |
۳ | وسپر K. Vesper | ۱۹۸۰ | کارآفرین داخلی | Internal Entrepreneurship |
۴ | برگل مان R. Burgleman | ۱۹۸۳ | فعالیت مخاطرهآمیز شرکتی | Corporate Venturing |
۵ | پینکات G. Pinchot | ۱۹۸۵ | کارآفرینی سازمانی کارآفرین سازمانی |
Intrapreneurship Inrapreneur |