از دست دادن رهبری در رقابت
تمرکز بر مسائل مهم همچون بازار سهام
کنترل به جای برنامه رزی
واقعیات به جای آنکه جایگزین فرضیات شوند، نادیده گرفته می شوند.
تغییر برنامه به منظور انعکاس یافته های جدید
برنامه ریزی بلند مدت
به دنبال اهداف راهی و تحمّل هزینه های بالای شکست
پیش بینی هدف، زمانبندی و ارزیابی
مدیریت وظیفه ای
شکست کارآفرین و یا شکست فعالیت های مخاطره آمیز
حمایت از کارآفرین با مهارت های چند رشته ای و مدیریتی
اجتناب از اقداماتی که فعالیت اصلی شرکت را به خطر می اندازند.
از دست رفتن فرصت ها
برداشتن گام های کوچک اما استوار
حمایت از فعالیت های اصلی به هر طریق ممکن
زمانی که فعالیت اصلی تهدید شود اقدام های مخاطره آمیز کنار گذاشته می شود.
پذیرش مخاطره حساب شده
ارزیابی گام های جدید از طریق فعالیت های قبلی
تصمیمات نادرست در مورد رقابت و بازار
استفاده از استراتژی های یادگیری و آزمون فرضیات
پاداش به صورت مساوی
انگیزش پایین و اقدامات غیر کارآمد
برقراری توازن بین مخاطره و پاداش و برقراری پاداش های خاص
ارتقاء افراد سازگار
خروج افراد خلّاق
ایجاد هماهنگی بین عاملین و گردانندگان شرکت
(منبع: سایکس و بلاک (۱۹۸۹) به نقل از سعیدی مهرآباد، ۱۳۸۷)
بررسی ادبیات استراتژی های کارآفرینی در سازمان
علاقه فزاینده به کارآفرینی به عنوان یک استراتژی برای افزایش توانایی نوآورانه کارکنان و در عین حال بالا بردن موفقیت شرکت از طریق تشکیل واحدهای جدید، و یا اقدام های مخاطره آمیز سبب گردید تا از ابتدای دهه ۱۹۸۰ محققین استراتژی های متفاوتی را بدین منظور طراحی نمایند. در بررسی ادبیات موجود در خصوص استراتژی های سازمانی می توان استراتژی های بسیاری را مشاهده کرد که ابعاد گسترده ای را دربر می گیرند. اما با نگاهی دقیقتر به انواع آنها می توان متوجه ابعاد مشترکی بین آنها شد که از جمله آنها می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱) وجود فردی که نقش محوری ایفا می نماید و دیگران و منابع را در یک سازمان به سوی یک فرصت بسیج و ترغیب می نماید.
۲) ایجاد یک فعالیت جدید یا یک واحد به صورت مستقل یا نیمه مستقل در شرکت مادر.
۳) افزایش نوآوری ها بیش از حد متداول
۴) تلاش در جهت نهادینه نمودن و ایجاد بینشی مشترک نسبت به تغییرات در سطح ساختار فرهنگ سازمان، گرایش به فعالیت های گروهی و تیمی، انگیزش، هدفگرایی مشترک، پیشگام بودن در زمینه فعالیت و یادگیری سازمانی (کوراتکو و مونتاگنو، ۱۹۸۹،به نقل از خواجه نیان، ۱۳۸۹).
با مطالعه سیر تکمیل دیدگاه ها نسبت به استراتژی های کارآفرینی در سازمان مشاهده می شود که دو نوع استراتژی اصلی برای ایجاد کارآفرینی در سازمان وجود دارد. اولین استراتژی وجود فرد کارآفرین در سازمان[۳۴] و نشأت گرفتن کلیه مراحل فرایند کارآفرینی از وی می باشد که نهایتاً به تکمیل و اجرای یک تفکر در درون سازمان منجر می شود که آن را کارآفرینی سازمانی می نامند. دومین استراتژی ایجاد کارآفرینی در درون خود سازمان[۳۵] می باشد که تغییرات ساختاری، فرهنگ سازمانی، تشکیل تیم های کارآفرینانه و نهایتاً ایجاد یک بینش و فهم مشترک در بین مدیران و کارکنان را سبب می گردد و آن را کارآفرینی شرکتی می نامند. چنین سازمانی نه تنها به طور مستمر شاهد اجرا و تحقق انواع تفکرها خواهد بود بلکه چارچوب های صنعت خود را نیز در هم شکسته و به یک رهبر صنعتی تبدیل می شود. برای هر دو استراتژی محققین مدل هایی را ارائه نموده اند که در این مدلها انواع فعالیت های لازم و عوامل موثر بر فرایند در نظر گرفته شده است. (بادن فولر و استاپ فورد، ۱۹۹۴، به نقل از (خواجه نیان، ۱۳۸۹).